اخلاق اداری در نهج البلاغه: نهی از خودکامگی
۰۷ مهر ۱۳۹۴ 0 معارفاخلاق ادارى با هرگونه خودكامگى منافات دارد و در رفتار و مناسبات ادارى، هر صورتى از خودكامگى رأيى، خودسرى، خودمدارى و سلطه گرى، تباه كننده فرد و نظام ادارى است.
امام على (علیه السلام) در تمام دوران حكومت خود تلاش كرد تا زمينه هاى خودكامگى را در عرصه هاى گوناگون بزدايد و اصل نفى خودكامگى را در نظام ادارى خود حاكم سازد. عهدنامه ها و دستورالعملها و فرمانهاى حكومتى امام (علیه السلام) از يك سو، و رفتار و عملكرد خود آن حضرت از سوى ديگر، بيانگر جايگاهى است که امام (علیه السلام) براى اصل نفى خودكامگى در نظام خويش قائل بوده است.
- آن حضرت در عهدنامه مالك اشتر چنين يادآورى فرموده است:
«لَا تَقُولَنَّ إِنِّي مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ فَإِنَّ ذَلِكَ إِدْغَالٌ فِي الْقَلْبِ وَ مَنْهَكَةٌ لِلدِّينِ وَ تَقَرُّبٌ مِنَ الْغِيَرِ وَ إِذَا أَحْدَثَ لَكَ مَا أَنْتَ فِيهِ مِنْ سُلْطَانِكَ أُبَّهَةً أَوْ مَخِيلَةً فَانْظُرْ إِلَى عِظَمِ مُلْكِ اللَّهِ فَوْقَكَ وَ قُدْرَتِهِ مِنْكَ عَلَى مَا لَا تَقْدِرُ عَلَيْهِ مِنْ نَفْسِك». (نامه 53)
نگو كه من بر شما گمارده ام، فرمان مى دهم و بايد اطاعت شوم، كه اين وضع موجب فساد دل، و كاهش و ضعف دين، و باعث نزديك شدن زوال قدرت است. هرگاه حكومت براى تو خود بزرگ بينى و كبر به وجود آورد، به بزرگى سلطنت خداوند كه فوق توست و قدرتى كه بر تو دارد و تو را بر خودت آن قدرت و توانايى نيست نظر كن، كه اين نظر كبر و غرورت را مى نشاند.
- اميرمؤمنان (علیه السلام) هرجا در نظام ادارى خطر خودكامگى را از سوى كارگزاران و كاركنان خود احساس يا مشاهده مى كرد، بى درنگ به درمان و قطع ريشه آن همت مى نمود و نسبت به نفى خودكامگى از همه وجوه دستگاه ادارى خود، تلاشى شگفت روا مى داشت. آن حضرت در نامه اى به اشعث بن قيس استاندار آذربايجان كه حال و هواى نظام ادارى عصر خلافت عثمان را داشت، چنين انگاشت:
«لَيْسَ لَكَ أَنْ تَفْتَاتَ فِي رَعِيَّةٍ وَ لَا تُخَاطِرَ إِلَّا بِوَثِيقَة». (نامه 5)
اين حق براى تو نيست كه در ميان مردمان به استبداد و خود رأيى عمل نمايى و به كارى دشوار درآيى، مگر با تکیه بر فرمانی که به تو رسیده باشد.
- امام على (علیه السلام) كارگزاران و كاركنان خود را بشدت از هرگونه خودمدارى پرهيز داده و آن را منشأ همه بدبختيها و خواريها معرفى كرده، چنانكه در عهدنامه مالك اشتر فرموده است:
«إِيَّاكَ وَ مُسَامَاةَ اللهِ فِي عَظَمَتِهِ وَ التَّشَبُّهَ بِهِ فِي جَبَرُوتِهِ فَإِنَّ اللهَ يُذِلُّ كُلَّ جَبَّارٍ وَ يُهِينُ كُلَّ مُخْتَال». (نامه 53)
بپرهيز كه خود را در بزرگى همانند خداوند پندارى، و در شكوه خداوندى همانند او دانى، زيرا خداوند هر سركشى را خوار مى سازد، و هر خود پسندى را بى ارزش مى كند.
- خودكامگى آدمى را به سركشى و تعدى مى كشاند و اين امر در نظام ادارى، به دليل وجود ارتباطات انسانى و لزوم خدمتگزارى بسيار خطرآفرين است، به گونه اى كه به محض ظهور خودكامگى در كارگزاران و كاركنان نظام ادارى، حقوق مردمان زير پا گذاشته مى شود و حرمت و كرامتشان شكسته مى گردد و اموال و داراييهايشان چپاول مى شود و امورشان مختل مى گردد. اميرمؤمنان (علیه السلام) در اين باره چنين هشدار داده است:
«وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُم». (نامه 53)
همچون جانورى درنده مباش كه خوردن مردمان را غنيمت شمارى.
- خودكامگى از آدمى جانورى درنده خوى مى سازد و خودمدارى بر روحش حاكم است و تمامت خواهى و امتيازجويى همتش است. امام (علیه السلام) درباره ظهور اين پديده خطرناك در نظام ادارى به كارگزاران خود چنين فرموده است:
«إِيَّاكَ وَ الِاسْتِئْثَارَ بِمَا النَّاسُ فِيهِ أُسْوَةٌ وَ التَّغَابِيَ عَمَّا تُعْنَى بِهِ مِمَّا قَدْ وَضَحَ لِلْعُيُونِ فَإِنَّهُ مَأْخُوذٌ مِنْكَ لِغَيْرِكَ وَ عَمَّا قَلِيلٍ تَنْكَشِفُ عَنْكَ أَغْطِيَةُ الْأُمُورِ وَ يُنْتَصَفُ مِنْكَ لِلْمَظْلُومِ». (نامه 53)
بپرهيز از امتيازخواهى و اينكه چيزى را به خود مخصوص دارى كه (بهره) همه مردم در آن يكسان است؛ و از تغافل در آنچه به تو مربوط است و براى همه روشن است، برحذر باش، زيرا به هر حال نسبت به آن در برابر مردم مسئول و پاسخگويى و به زودى پرده از روى كارهايت كنار مى رود و داد ستمديده از تو بستانند.
- اميرمؤمنان (علیه السلام) خودكامگى را مايه هلاكت و تباهى دانسته و همگان را از آن بر حذر داشته و فرموده است:
«مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا». (حکمت 161)
هر كه استبداد و خودرأیی ورزد هلاكت شود و هر با مردم مشورت کند در عقلشان با آنها شریک می شود.
________________________
منبع: ارباب امانت (اخلاق ادارى در نهج البلاغه)، مصطفى دلشاد تهرانى