شعر مدح و میلاد هفتمین حجت (درباره ولادت امام موسی کاظم علیه السلام)
۲۸ شهریور ۱۳۹۴ 0اي که سر تا به پا صفائي تو
گل گلزار مصطفائي تو
همه ي کائنات ميدانند
هفتمين حجت خدايي تو
چشمه جود و رحمت و کرمي
گوهر بحر کبريائي تو
مالک يک جهان دل همه اي
بس که محبوب و دلربائي تو
اي طبيب دل همه ياران
که به درد همه دوائي تو
شاد شد از قدوم تو هستي
اي که غم خوار ما سوائي تو
هر کسي ديد چهره ات را گفت
آيت شمس و والضحائي تو
اي که آئينه ي پر از نوري
کعبه ي عشق و حق نمائي تو
آمدم با بضاعت مزجات
که فرستم به مقدمت صلوات
به خدا جز خدا گواهي نيست
که مرا جز تو تکيه گاهي نيست
اي پناه همه پناهم بخش
که به غير از درت پناهي نيست
جز فروغ محبت و کرمت
شب ما را دگر پگاهي نيست
گر چه در آستان احسانت
مثل من عبد روسياهي نيست
به نگاه تو جان دهم اي دوست
در بساطم اگر که آهي نيست
گه ميلاد تو مرا عيدي
هيچ چيزي به از نگاهي نيست
اي که در آسمان دانش و علم
بهتر از جلوهي تو ماهي نيست
آگهم من که سوي قرب خدا
غير راه تو هيچ راهي نيست
آمدم با بضاعت مزجات
که فرستم به مقدمت صلوات
هر چه گويم به مدحت تو کم است
عاجز از وصف و مدح تو قلم است
ديگر از حق چه نعمتي طلبم
که ولاي تو بهترين نعم است
هر که مسکين آستان تو شد
نزد خلق و خداي محترم است
کار ما شد گدائي از در تو
عادت و خوي و خلق تو کرم است
گر چه دور از حريم تو هستيم
دل ما چون کبوتر حرم است
اي که درياي سينهات زازل
منبع علم و بينش و حکم است
جز خدا هر که مدح تو گويد
به خداوندي خدا که کم است
تو گل بوستان عشقي و من
که دلم همچو غنچه سر بهم است
آمدم با بضاعت مزجات
که فرستم به مقدمت صلوات
***
تنها نه بهشت روي تو ديدن داشت
عطر خوش انفاس تو بوئيدن داشت
بوسيد اگر تو را امام صادق
گلبوسه ز رخساره ي تو چيدن داشت
شاعر:سيد هاشم وفائي
منبع: چهارده آِینه، به کوشش محمد خرم فر، انتشارات عصر ظهور، 1385، صص466-468.