شرح نامه 31 نهج البلاغه: امر به معروف و نهى از منکر
۱۱ مهر ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلام
"وَ امُر بِالمعروفِ تَكُن مِن أهلِه"
'و به كارهاى نيك امر كن تا از اهل آن باشى'
امام عليه السلام در اين فراز مقدس، فرزند برومند خود را اولا به امر به معروف فرا خوانده و سپس اين جمله را مى آورد كه "تَكُن مِن أهله"، و گويا مقصودشان اين است كه با امر به معروف و فرا خواندن مردم به خوبيها، بطور طبيعى خود انسان نیز پاكعمل خواهد شد كه اين خاصيت تكرار هر چيزى است، يعنى بر اثر مداومت و تكرار، كم كم در جان خود انسان نفوذ مى كند و جزء طبيعت او مى شود.
و ممكن است مقصود اين باشد كه امر به معروف، چون حكايت از اهتمام انسان به آن خوبى مى كند و كاشف از توجه داشتن به آن كار است، پس خود موجب آن است كه انسان از اهل خوبى و از خوبان باشد.
آرى! امر به معروف، كاشف از مهم بودن مطلب، در نظر آدمى است كه اگر برايش مهم نبود واگر اين شخص نسبت به آن عمل، بى تفاوت بود، وجهى نداشت كه حركت كند و ديگران را به انجام آن عمل فرابخواند و بدين ترتيب امر به معروف موجب آن است كه انسان جزء اهل معروف و در شمار نيكان و شايستگان درآيد.
"وَ انكَرِ المُنكَرَ بِيَدكَ وَ لِسانِكَ"
'و با دست و زبانت از زشتيها جلوگيرى كن'
غالبا در قبال امر به معروف، فراز نهى از منكر به كار مى رود و در اينجا بجاى آن، انكار منكر آمده و اين نيز به همان معنى است، زيرا مخالفت و جلوگيرى از كار بد و عمل زشت و ناروا، جداى از نهى از آنگونه اعمال نخواهد بود.
و اين دو موضوع، از اهمّ برنامه هاى اسلامى است و اساس نظام امر دين و عامل نافذ و بسيار موثرى براى اصلاح جامعه و نگهدارى آنان از كجى و انحراف است. اصلاح نوع انسانى، اثباتاً و نفياً دائر مدار اين دو امر بزرگ است، و ميزان اصلاحات جامعه به شدت و ضعف اين دو امر عظيم، متفاوت می باشد. ضمنا نبايد در مقام نهى از منكر اكتفا به زبان كرد، بلكه امام بزرگوار، انكار منكر با دست، يعنى انکارعملی را مقدم بر انكار با زبان داشته اند.
"وَ بَايِن مَن فَعَلَه بِجُهدِكَ"
'و از مرتكبين زشتی و عمل منکر، با تمام توان و جديت دورى كن'
ذكر اين جمله بعد از جمله "انكر المنكر" شايد بدين مناسبت باشد كه انكار زشتى كردن و اظهار تنفر از بديها نمودن، و از ديگر سو حشر و نشر با زشتكاران و نشست و برخاست با اهل معصيت، به مسخره شبيه تر است و كار انسان را كم تاثير مى كند. روابط تنگاتنگ و صميمانه و رفت و آمد با گناهكاران، تقويت عملى آنان است و با وجود آن، زمينه اى براى نهى از منكر باقى نخواهد ماند.
و به تعبير ديگر، دورى از اهل فساد و بدى، زمينه هاى تاثير نهى از منكر را بخوبى فراهم آورده و شرائط پيشرفت نهى كننده را مساعد مى سازد.
و از اين جهت كه بگذريم، اصولا معاشرت، اختلاط و آميزش با اهل معصيت، تمايلات سوء و احساسات انحرافى را در نهاد انسان تهييج كرده و خلاصه او را وادار به همان كارهاى زشت و نارواى آنان خواهد نمود.
بنابراین، امام بزرگوار و مربى نفوس، از فرزند خود و از همه نفوس مستعده مى خواهد كه با تمام توان با سعي و جد از بدكاران دورى نموده و مطلب را خيلى جدى و مهم تلقى كنند.
__________________________
منبع: به سوى مدينه فاضله، على كريمى جهرمى