اخلاق كریمانه امام حسین علیه السلام
۲۶ مهر ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلام
امام حسين (علیه السلام)، شاگرد مكتب قرآن، تجسم عينى اخلاق كريمانه اى است كه در جاى جاى قرآن مى توان آنها را یافت، و ما در اين جا به عنوان نمونه به ذكر پاره اى از آن ها مى پردازيم.
1. گذشت
گذشت عالى ترين كرامت انسانى است، بويژه آنكه آدمى قدرت بر انتقام نيز داشته باشد. آموزه هاى قرآنى نه تنها به عفو در مقابل بدى تأكيد دارند، «وَأَن تَعْفُواْ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى»؛(1) گذشت كردن شما به تقوى نزديك تر است. بلكه در سطحى بالاتر توصيه مى كنند كه جواب را با خوبى پاسخ دهيد: «وَ لَا تَسْتَوِى الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِى هِىَ أَحْسَن»؛ (2) و نيكى با بدى يكسان نيست [بدى را] به آنچه بهتر است دفع كن.
“عصام بن المصطلق” گويد: وارد مدينه شدم، حسين بن على (علیه السلام) را مشاهده نموده و خوش نامى و مقام و منزلتش مرا به شگفت آورد به گونه اى كه حسدى كه در سينه نسبت به پدرش داشتم مرا به شدت برانگيخت به او گفتم: تو پسر ابوتراب هستى؟ ايشان فرمود: آرى. شروع كردم به شتم و سب او و پدرش، حسين (علیه السلام) نگاهى رئوفانه به من كرد و فرمود: «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِين».
آنگاه فرمود: آرام باش و براى من و خودت از خداوند طلب مغفرت كن اگر از ما يارى مى خواستى ما تو را كمك مى كرديم و اگر طالب حمايت بودى، تو را پشتيبانى مى نموديم و اگر هدايت و ارشاد طلب مى كردى تو را رهنمون مى شديم...
عصّام مى گويد آثار ندامت و پشيمانى در چهره ام نقش بست. آنگاه امام فرمود: سرزنشى بر تو نيست خداوند تو را مى بخشايد كه مهربان ترين مهربانان است. آيا تو اهل شامى؟ گفتم: بلى، گفت: خداوند ما و تو را زنده نگه دارد، هر حاجت و نيازى داشتى با ما در ميان بگذار، اميدوارم كه به خواست خدا هرچه مى خواهى به بهترين وجهى آن را بيابى. عصّام گويد: زمين با تمام وسعتش بر من تنگ شد. دوست داشتم كه مرا در خود فرو برد. در همان لحظه ناگهان فكر كردم كه در سرتاسر زمين محبوبتر از او و پدرش نزد من هيچ كس وجود ندارد.”(3)
2. تواضع و فروتنى
تواضع صفت ارزشمند مردان الهى است و آنان كه پيشواى مردمند و الگوى آنان، وجود اين صفت در آنان لازمتر است. تواضع در مقابل بندگان خوب و انسان هاى ستم كشيده نوعى جوانمردى، صبر و شجاعت، اما در مقابل مستكبران و كافران نشانه ى ذلت است. قرآن كريم از يك سو به نكوهش تكبر مى پردازد: «وَ لَا تَمْشِ فِى الْأَرْضِ مَرَحًا»؛ (4) در روى زمين با تكبّر راه مرو: «فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِين»؛ (5) بد جايگاهى است جايگاه متكبران.
و از سوى ديگر لزوم تواضع را گوشزد مى كند: «وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا»؛ (6) بندگان خداى رحمان كسانى اند كه در روى زمين به نرمى [و بدون تكبّر] گام بر مى دارند: «وَ اخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِين» (7) امام حسين (علیه السلام) نيز صاحب اين سيره ى ارزشمند قرآنى بود.
مسعده گويد: گذر امام حسين (علیه السلام) به فقيرانى افتاد كه گليم خود را پهن كرده و خود را بر آن افكنده بودند (و غذا مى خوردند) و حضرت را دعوت نمودند، حضرت به زانو، نشست و با آنان هم خوراك شد. سپس اين آيه فوق را تلاوت نمود آن گاه فقرا را به منزل خويش دعوت نمود. پس برخاستند و همراه حضرت به منزل او آمدند. امام (علیه السلام) به كنيز خود فرمود: “آنچه را ذخيره مى كردى بيرون بياور.”(8)
3. سخاوت
جود و سخاوت” از فضايل مهم اخلاقى است، هر اندازه “بُخل” نشانه ى پستى و حقارت و ضعف ايمان و فقدان شخصيت است “جود و سخاوت” نشانه ى ايمان و شخصيت والاى انسانى است. در آيات قرآن هر چند واژه ى “جود” و “سخاوت” به كار نرفته اما تعبيراتى ديده مى شود كه بر اين دو مفهوم منطبق است، انفاق اموال در راه خدا، ايثار اموال و جان ها، انفاق از آنچه خود به آن نيازمنديم يا آن را دوست داريم، و... از جمله تعبيرات قرآن براى توصيف سخاوت است كه اكنون به چند مورد آن اشاره مى كنيم:
«يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَ لَا يَجِدُونَ فِى صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُواْ وَ يُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَة»؛ (9) [انصار]... هر كس را كه به سوى آنان كوچ كرد دوست دارند و نسبت به آن چه به ايشان داده شده در دلهايشان حسد نمى يابند، هر چند در خودشان احتياجى باشد.
«وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَ لَا شُكُورًا»؛ (10) و غذاى (خود) را با اين كه به آن، علاقه (و نياز) دارند به مسكين و يتيم و اسير مى دهند (و مى گويند) ما شما را به خاطر خدا اطعام مى كنيم و هيچ پاداش و سپاسى از شما نمى خواهيم.
امام حسين (علیه السلام) اسوه ى سخاوت بود. روايت شده كه “ابوهشام قناد” از بصره براى حسين (علیه السلام) كالا مى آورد و آن حضرت از جاى برنخاسته همه را به مردم مى بخشيد.(11)
ابن عساكر روايت كرده است: گدايى، ميان كوچه هاى مدينه قدم برمى داشت و گدايى مى كرد تا به در خانه ى حسين (علیه السلام) رسيد در را كوبيد و اين چنين سرود “نا اميد بر مى گردد امروز آن كسى كه به تو اميدوار باشد و حلقه ى درخانه تو را حركت دهد. تو صاحب جود و معدن بخششى و پدرت كشنده ى فاسقان بود.
حسين (علیه السلام) مشغول نماز بود. نماز را به زودى به جاى آورد و بيرون آمده و در سيماى اعرابى اثر تنگدستى را مشاهده كرد. برگشت و قنبر را صدا زد. قنبر جواب داد (لبيّك يابن رسول الله) فرمود: از پول مخارج ما چه قدر مانده است. عرض كرد دويست درهم كه فرمودى در بين اهل بيت تقسيم كنم. فرمود: آن را بياور، كسى آمده كه از آن ها به اين پول سزاوارتر است... اعرابى پول ها را گرفت و رفت در حالى كه مى گفت: “اللهُ اَعْلم حَيْثُ يجعل رسالَتَهُ؛ (12) خداوند داناتر است به اينكه رسالت خويش را نزد چه كسى قرار دهد.”
4. پاسخ احسان
أنس بن مالک گويد نزد امام حسين (علیه السلام) نشسته بودم در اين هنگام يكى از كنيزان آن حضرت وارد شد و با دسته ريحانى كه به آن حضرت هديه كرد سلام و تحيّت گفت، حضرت نيز به او فرمود: تو در راه خدا و براى خدا آزادى.
أنس مى گويد: من به آن حضرت عرض كردم: اين كنيز با چند شاخه ريحان كه اهميتى ندارد به شما تحيّت گفت، حال شما او را آزاد مى كنيد؟ حضرت فرمود: حق تعالى ما را چنين تربيت كرده و فرموده است:
«وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا»؛ (13) و چون به شما درود گفته شد شما به [صورتى] بهتر از آن درود گوييد يا همان را [در پاسخ] بر گردانيد.
نویسنده: علی اسعدی
______________________
پی نوشت:
1) بقره/ 237.
2) فصلت/ 34.
3) سفينةالبحار، مادّه خلق، ج 2، ص 116.
4) اسراء/ 37.
5) زمر/ 72.
6) فرقان/ 63.
7) شعرا، 215
8) بحارالانوار، ج 44، ص 189.
9) حشر/ 9.
10) انسان/ 8 و 9.
11) پرتوى از عظمت حسين(ع)، به نقل از سمعوالمعنى، ص 150 - 151.
12) پرتوى از عظمت حسين(ع)، ص 168 - 169.
13) نساء/ 86.
منبع: مجله پاسدار اسلام