سیره قرآنی امام حسین علیه السلام
۲۷ مهر ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلام
1. امر به معروف و نهى از منكر
امر به معروف و نهى از منكر محور تحقق يافتن حكميت ارزشها و محو پليدي ها است. بناى رفيع جامعه اسلامى بر ستون مستحكم امر به معروف و نهى از منكر گذاشته شده و امت مسلمان بهترين امتى هستند كه براى امر به معروف و نهى از منكر برانگيخته شدند.
امام حسين (علیه السلام) مصداق اين آيه بود: «وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُون»؛ (1) بايد از ميان شما گروهى به نيكى دعوت كنند و به كار شايسته وادارند و از زشتى بازدارند و آنان همان رستگارانند”.
آن بزرگوار هدف قيام خود را اصلاح طلبى و امر به معروف و نهى از منكر معرفى كرد از اولين مراحل امر به معروف كه همان اندرز و نصيحت است آغاز كرد و بارها و بارها يزيديان را پند داد (2) و تا آخرين مرحله كه گذشتن از جان خويش است در راه احياى اين عنصر مهم كوشا بود. آن حضرت در اين باره چنين مى فرمايد: “اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الأِصلاح فى أَمّةِ جَدّى محمد (صلی الله علیه وآله) اُريدُ أَن آمُرَ بِالمَعروف وَانهى عنِ المُنكر...؛ من براى اصلاح در امت جدّم محمد (صلی الله علیه وآله) قيام كردم و امر به معروف و نهى از منكر را طالبم...”.(3)
2. ايثار
ايثار يكى از جلوه هاى عرفانى قيام امام حسين (علیه السلام) و بلكه از زيباترين آنهاست، جلوه اى كه قرآن كريم بسيار بر آن تأكيد كرده و در نمودهاى مختلف ظاهر گشته است، شهادت در راه خدا و انفاق مال كه آيات بسيارى درباره آن ها نازل شده از اين جمله است؛ اوج ايثار و از خودگذشتگى را در ليلةالمبيت كه على (علیه السلام) به جاى پيامبر خوابيد مى توان ملاحظه كرد و خداوند مدال «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ الله...» (4) را درباره ى آن بزرگوار نازل كرد.
در سوره انسان نيز درخشش ديگرى از اين فداكارى را كه ناظر بر اهل بيت است ملاحظه مى كنيم: «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ الله».(5)
اساس قيام امام حسين (علیه السلام) و ياران آن بزرگوار كه برگرفته از مكتب آن حضرت است بر محور از خودگذشتگى است. عدم قبول بيعت امام با امويان و از خود گذشتن براى اثبات حقيقت نمونه ى بارز ايثار آن بزرگوار بود.
دست يابى حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام) به آب و نياشاميدن آن، جان فشانى دو تن از ياران امام (علیه السلام) در ظهر عاشورا كه جهت اقامه نماز تن خود را سپر بلاى آن حضرت ساختند و به شهادت رسيدند، ارادتهايى كه اصحاب آن حضرت در شب عاشورا ابراز كردند و در روز عاشورا تا زنده بودند نگذاشتند كه از بنى هاشم وارد ميدان شود و بنى هاشم نيز تا زنده بودند نگذاشتند امام (علیه السلام) وارد ميدان شود و (6)... همه و همه نمونه هاي بى مانند ايثارند كه در قيام امام حسين جلوه گر شد.
“محمدعلى جناح” سياستمدار پاكستانى در اين باره مى گويد: “هيچ نمونه اى از شجاعت بهتر از آن كه امام حسين (علیه السلام) از لحاظ فداكارى نشان داد در عالم پيدا نمى شود.”(7)
دانشمند اروپايى “موريس دوكبرى” نيز مى نويسد: “امام حسين براى حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگى مقام و مرتبه از جان و مال و فرزند گذشت”.(8)
3. توكّل
يكى ديگر از آموزه هاى ارجمند قرآنى توكل است، كارها را به خدا سپردن و دل از هر چه غير اوست بركندن، به يك مبدأ خبير قادر تكيه كردن و در راه او گام برداشتن است چرا كه قرآن خود فرموده است: «و مَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُه»؛ (9) هر كس بر خدا توكل كند خدا او را كافى است: «عَلَى اللهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُون».(10)
امام حسين (علیه السلام) در طول سفر خود به كربلا، خدا را تنها تكيه گاه خود مى داند، در دومين سخنرانى خود در روز عاشورا پس از آن كه هر دو سپاه آماده ى نبرد شدند خطاب به سربازان عمر سعد فرمود: “سخن مرا بشنويد و عجله نكنيد... پس [در] كارتان با شريكان خود همداستان شويد تا كارتان بر شما مشتبه ننمايد. پس درباره من تصميم گرفته مهلتم ندهيد؛ بى ترديد سرور من آن خدايى است كه قرآن را فرو فرستاده و همواره دوستدار شايستگان است.”(11)
4. حق تلاوت قرآن
در قرآن، ايمان آورندگان به اين كتاب الهى كسانى معرفى شدند كه حق تلاوت را به جاى آورند: «الَّذِينَ ءَاتَيْنَهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُوْلئكَ يُؤْمِنُونَ بِه»؛ (12) كسانى كه كتاب آسمانى به آن داديم و آن را چنانكه بايد مى خوانند ايشانند كه بدان ايمان دارند... .
امام صادق (علیه السلام) درباره ى چگونگى رعايت حق تلاوت قرآن مى فرمايد: “آياتش را روشن و شمرده مى خوانند، سعى مى كنند معنايش را بفهمند، احكام و فرامينش را به كار مى بندند و به وعده هايش اميدوارند و از عذابش مى ترسند... به خدا سوگند كه حق تلاوت قرآن به حفظ آيات و پشت سر هم خواندن حروف و كلمات و تلاوت سوره ها و مطالعه حواشى آن نيست...”.(13)
امام حسين از كسانى بود كه در گفتار و كردار حق تلاوت قرآن را رعايت كرد، از اين رو در قسمتى از زيارت نامه اش مى خوانيم: “أشهد أنّكَ... تَلَوتَ الكتاب حَقَّ تِلاوَتِهِ؛(14) گواهى مى دهم كه تو حق تلاوت قرآن را ادا نمودى”. و نيز آن حضرت خدا را به خاطر فراگيرى معناى قرآن و رسيدن به مقام فقاهت دينى حمد و سپاس مى گويد: “اللهم اِنى اَحْمَدُكَ عَلى أن اَكْرَمْتَنا بِالنَّبُوَّةِ وَعلَّمْتنَا القرآن وفقَّهتَنا فى الدّين”.(15)
5. حضور در محضر الهى
عارف، عالَم را محضر خدا مى داند و او را شاهد و ناظر بر جميع امور مى شمارد. در قرآن كريم مى خوانيم كه «قُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون...»؛ (16) و بگو [هر كارى مى خواهيد] بكنيد كه به زودى خدا و پيامبر و مؤمنان در كردار شما خواهند نگريست”.
امام حسين (علیه السلام) در روز عاشورا بعد از شهادت اصحاب سرش را به آسمان بلند كرد و گفت: “الَّلهُمَّ اِنّك تَرى ما يُصْنَعُ بولد نبيّك؛ (17) خدايا تو شاهدى كه با پسر پيغمبر تو چه مى كنند”. همچنانكه پس از شهادت طفل شيرخوار دست مبارك خود را زير گلوى او گرفت وقتى كه دستش پر از خون شد آن را به طرف آسمان پاشيد و گفت: “هَوّن عَلىّ ما نَزَل بىِ أنّه بعين الله؛ آن چه كه اين مصيبت را بر من آسان مى كند اين است كه اين مصايب در محضر خدا و منظر او واقع مى شود”.
6. خوف و خشيت الهى
قرآن كريم مؤمنان را مى ستايد كه فقط از خدا مى ترسند و جز او از كس ديگر هراس ندارند: «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَ لَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا الله...»؛ (18) كسانى كه پيام هاى خدا را ابلاغ مى كنند و از او مى ترسند و از هيچ كس جز خدا بيم ندارند... .
سيره ى عملى امام حسين در جريان كربلا مصداق واقعى اين آيه است چرا كه اگر ترس از نابودى خود و فرزندانش داشت هرگز پاى به اين صحنه پرمخاطره نمى گذاشت. امام در زمره ى عارفانه خود در دعاى عرفه چنين مى فرمايد كه: “الّلهم اخشاك كأنى أراك؛ (19) خدايا مرا آنچنان قرار ده كه از تو بيمناك باشم بطورى كه گويا تو را مى بينم”.
7. صبر و تسليم
صبر در برابر مصيبت ها و تسليم در برابر اراده الهى يكى ديگر از خصلت هاى نيك عارفان است. عارف معتقد است كه آنچه در عالم وجود واقع مى شود قضاى الهى است و تا چيزى از جانب او مقدّر نشده باشد واقع نمى شود. اگرچه حركت و تلاش براى دگرگونى وضع موجود و تغيير ناهنجارى هاى خود، قضا و قدر الهى و مرزى جدا از آن ندارد.
در قرآن كريم هفتاد بار مقوله ى صبر مطرح شده كه ده مورد آن مرتبط با پيامبر اكرم (ص) است. خداوند به مؤمنان دستور داده از صبر و صلوة براى حل مشكلات كمك بگيريد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَوة» (20) و در آيه ديگر “صبر و تقوى” از استوارترين امور شمرده شده است: «وَإِن تَصْبِرُواْ وَ تَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور».(21)
تسليم نيز اگرچه از جنس صبر است اما مقامى بالاتر است. در مقام تسليم، “خودى” باقى نمى ماند تا انسان بگويد آنچه را جانان مى پسندند مورد پسند من است بلكه خود و هرچه را در اختيار دارد تسليم مولاى خود مى كند.
حسين (علیه السلام) قهرمان صبر و تسليم است و گفتار و كردارش بر آن گواه، آن بزرگوار در وصيت نامه ى خود كه به محمد بن حنفيه نوشته فرموده است: “هر كس مرا رد كند و از يارى من سر باز زند صبر مى كنم تا خدا بين من و قوم اموى حكم كند كه او بهترين حكم كنندگان است.”(22)
صبحگاه عاشورا ياران خويش را چنين به صبر فرا مى خواند كه: “اى كريم زادگان! صبورى كنيد زيرا مرگ چونان پلى است كه شما را از سختى ها و آسيب ها عبور داده و به بهشت هاى پهناور و نعمت هاى جاودانه مى رساند... .”(23)
در قتلگاه و عروجگاه، عصر عاشورا در نيايشى عاشقانه با تن و بازوى زخمدار چنين عرضه مى دارد: “بر قضا و حكم تو صبر مى كنم، اى خداى من، جز تو خدايى نيست. اى فريادرس فريادگران.”(24)
8. عبادت
عبادت پيوند مخلوق با خالق و اوج كمال انسانى و ارج بخشيدن خداوندى است كه نعمات فراوانى به ما عطا كرده است. قرآن كريم، گاه پرستش را هدف آفرينش و گاه عامل نفى سلطه هاى شيطانى، و گاه زمينه ى وحى و پيامبرى و... معرفى مى كند. خداوند در اين زمينه مى فرمايد: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُون»؛ (25) و جن و انس را نيافريديم جز براى آنكه مرا بپرستند. امام حسين (علیه السلام) عبدصالح خدا بود و تجسم عينى آيات الهى، در عين حال كه پهلوانى بزرگ بود، عابدى تمام عيار و عارفى كامل در پيشگاه الهى بود. از “مصعب زبيرى” روايت شده كه گفت: “حسين (علیه السلام) با فضيلت و متمسّك به دين بود و نماز و روزه و حج او بسيار بود.”(26)
امام حسين (علیه السلام) انس ويژه اى با نماز داشت. چنان كه قبلاً بيان شد از برادرش حضرت اباالفضل خواست يك شب از امويان مهلت بگيرد تا در آن شب فقط به دعا، نماز، تلاوت قرآن و استغفار و راز و نياز با خدا بپردازد.
در ظهر عاشورا نيز كه تنور جنگ به شدت گرم شده بود وقتى صحبت از نماز شد به فكر اقامه ى نماز افتاد و به شخصى كه وقت نماز را به ايشان يادآورى كرد فرمود: “نماز را به يادمان آوردى خدا تو را از نمازگران قرار دهد، بلكه اكنون وقت آن است، از دشمنان بخواهيد كه دست از جنگ بشويند تا نمازمان را بخوانيم.” و چون آنان حاضر به اين امر نشدند، سعيدبن عبدالله حنفى و زهير بن قين، پاسدارى از جان امام را بر عهده گرفته و در اين راه شهيد شدند.(27)
9. عزت طلبى و ذلّت ستيزى
عزّت از آن خداست و هركس طالب عزت است بايد آن را نزد خدابجويد: «مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا»(28) در قرآن كريم خطاب به پيامبر خود مى فرمايد كه: «وَ لَن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَ لَا النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم»؛ (29) يهود و نصارى هرگز از تو خشنود نخواهند شد تا زمانى كه از آنان تبعيت كنى.
بنابراين در صورتى كه پيامبر ذلت تبعيت از آنان را بپذيرد تا آن ها از او خشنود مى گردند و توطئه نكنند. اما در ادامه آيه خداوند به پيامبر دستور مى دهد كه بگويد: «إِنَّ هُدَى اللهِ هُوَ الْهُدَى» (30) به طور قاطع و با عزت تمام سخن آنان را رد كند.
سيره امام حسين (علیه السلام) نيز بر مبناى همين حبل متين الهى بود و لحظه اى تن به ذلت و سر به خوارى نداد و سطر سطر قيام او نشانگر عزت مدارى و پايدارى بر راه هدايت الهى بود.
امام (علیه السلام) در روز عاشورا در مقابل سپاه دشمن فرياد بر آورد كه: “آگاه باشيد كه زنازاده پسر زنازاده (ابن زياد) مرا بين دو چيز مخيّر ساخته يا شمشير كشيده آماده جنگ شوم و يا لباس ذلّت بپوشم و با يزيد بيعت نمايم ولى ذلت از ما بسيار دور است.”(31)
نویسنده: على اسعدى
_____________________________
پى نوشت :
1) آل عمران/ 104.
2) ر.ك: “نصيحت گرى و خيرخواهى” در همين مقاله.
3) بحار الانوار، ج 44، ص 329.
4) بقره/ 207.
5) انسان/ 8 و 9.
6) حماسه عرفان، ص 246.
7) مجله نور دانش، سال دوم، ش 3.
8) تاريخ سياسى اسلام، ج 1، ص 451.
9) طلاق/ 3.
10) ابراهيم/ 12.
11) 46) بحارالانوار، ج 45، ص 6؛ تاريخ الطبرى، ج 3، ص 318، برگرفته از آيات: اعراف 196/ و يونس/ 71.
12) بقره/ 121.
13) تنبيه الخواطر و نزهه النواظر، ج 2، ص 236، نقل از ميزان الحكمه، ج 10، ص 4824.
14) كامل الزيارات، ص 371.
15) تاريخ الطبرى، ج 3، ص 315.
16) توبه/ 105.
17) بحارالانوار، ج 44، ص 321.
18) احزاب/ 39.
19) مفاتيح الجنان، دعاى عرفه.
20) بقره/ 153.
21) آل عمران/ 186.
22) بحارالانوار، ج 44، ص 330.
23) معانى الاخبار، ص 289.
24) مقتل مقرّم، ص 283.
25) ذاريات/ 56.
26) پرتوى از عظمت حسين (علیه السلام)، ص 165، به نقل از اسدالغابه، ج 2، ص 20.
27) پيشين.
28) فاطر/ 10.
29) بقره/ 120.
30) بقره/ 120.
31) لهوف، ص 139، مقتل الحسين للخوارزمى، ص 9 و 10.
منبع: مجله پاسدار اسلام