سخنرانی آیت الله میرباقری :جلسه دوم، شفاعت حضرت زهرا برای مقابله با انحراف اسماء حسنی

سخنرانی آیت الله میرباقری :جلسه دوم، شفاعت حضرت زهرا برای مقابله با انحراف اسماء حسنی

۲۴ دی ۱۴۰۱ 0 صوتی و تصویری
 

جلسه دوم دفتر آیت الله وحید: شفاعت حضرت زهرا برای مقابله با انحراف اسماء حسنی

 الحاد در اسماء حسنی

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين. یکی از عناوینی که برای فعل دشمنان وجود مقدس نبی اکرم و تصرفی که در امت کردند در قرآن ذکر شده، الحاد در اسماء است «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى  فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذينَ يُلْحِدُونَ في  أَسْمائِهِ»(اعراف/۱۸۰) آن ها طریق عبادت امت را از بین بردند و طریق بندگی و پرستش خدای متعال دچار تحریف و انحراف شد. باید تمام وجود ما بر محور اسماء حسنای الهی قرار می گرفت و در تمام زندگی خودمان بر محور اسماء حسنی عمل می کردیم و باید جامعه ما بر مدار اهل بیت علیهم السلام شکل می گرفت و تمام امت اسلامی و جامعه مؤمنین در طول تاریخ یک بلد طیب و یک بلد امین می شد اما دشمنان نبی اکرم در امت تحریف ایجاد کردند و جامعه ای بر محور اولیاء طاغوت شکل دادند که دیگر در این جامعه خدای متعال پرستش نمی شود.
لذا یکی از تعابیری که در قرآن در باب همین واقعه آمده و همین مطلب را توضیح می دهد، تعبیر افساد فی الارض است. در سوره مبارکه اعراف در بعد از بیان خلقت آسمان و زمین و آن حکمتی که در این خلقت آسمان و زمین است می فرماید «وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها»(اعراف/۵۶) بعد از این که خدای متعال زمین را اصلاح کرده، شما در زمین فساد نکنید. فساد هم اینگونه محقق می شود «لَوْ كانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا»(انبیاء/۲۲) اگر الهی غیر از حضرت حق در سماوات و ارض بود، تمام نظام عالم فاسد می شود «لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها» ناظر به همین است. اگر مدار عالم بر توحید باشد، عالم اصلاح می شود.
اله هم در قرآن وقتی معرفی می شود با همین اسماء حسنی معرفی می شود. قرآن وقتی الوهیت معرفی می کند، با اسماء حسنی معرفی می کند «هُوَ اللَّهُ الَّذي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُون »(حشر/۲۳) تمام اسماء حسنی برای اسم شریف «الله» هستند و «الله» ناظر به مقام الوهیت است. اله عالم آن حقیقتی است که همه این اسماء حسنی را دارد و چون صاحب این اسماء حسناست اله است و مخلوقات هم همگی فاقد این اسماء هستند. خدای متعال حیّ است و همه مخلوقات میت هستند، او عالم است و همه جاهل هستند، او قادر است و همه عاجز هستند، او باقیست و همه فانی هستند، او دائم است و همه زائل هستند، او غنیست و همه فقیر هستند؛ اله یعنی آن ذات مقدسی که همه اسماء حسنی را دارد و همه مخلوقات فاقد اسماء حسنی هستند.
 

نقطه آغازین فساد

نکته بعدی این است که همه مخلوقات مضطر به آن اسماء حسنی هستند و هیچ کسی نمی تواند بگوید خدا حی است ولی من حیات نمی خواهم یا اینکه خدای متعال عالم است ولی من مضطر به علم نیستم؛ ما همه مضطر به اسماء حسنای الهی هستیم و اضطرار داریم. منتها خدای متعال به ما بندگان یک اختیاری داده و ما را مجبور نکرده که الوهیت او را قبول کنیم و بعد از این که خدای متعال در آیه مبارکه آیت الکرسی خودش را به عنوان اله معرفی می کند می فرماید «لا إِكْراهَ فِي الدِّين »(بقره/۲۵۶) دین یعنی پرستش معبود «قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ * لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ * وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ * وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ * وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ * لَكُمْ دينُكُمْ وَ لِيَ دين »(کافرون/۶-۱) دین مناسک پرستش اله است. خدای متعال ما در پرستش خودش و در پذیرش الوهیت خودش به ما اختیار و مسئولیت داده و این امانت الهی را به ما سپرده و در این حوزه ما را در پرستش آزاد قرار داده است. همه مخلوقات او را می پرستند ولی ما در حوزه اختیارمان می توانیم مشرک بشویم، می توانیم کافر بشویم، می توانیم منافق بشویم و تمام فساد عالم از اینجا شروع می شود.
اگر ما الهی غیر از خدای متعال برای خودمان اخذ کنیم فساد درست می شود. اگر در عالم دنبال اثبات نفس و برتری جویی باشیم و خشوع و خضوع در مقابل خدای متعال را رها کنیم فساد درست می شود و تمام فساد عالم از اینجاست «لَوْ كانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا»(انبیاء/22)  در عالم الهی جز حضرت حق نیست و تمام اسماء حسنی از اوست و همه مخلوقات الوهیت او را پذیرفتند الا موجوداتی مثل ما که خدای متعال اختیار و اذن تکوینی داده که از الوهیت او خارج بشوند.
تمام عالم براساس الوهیت او شکل گرفته ولی به انسان که می رسد تمام اشکال از همینجاست که الهی غیر از حضرت حق انتخاب می کند و این آلهه، این بت ها هستند که مبدأ فساد عالم می شوند. پرستش غیر خدای متعال است که مبدأ فساد عالم می شود. اگر اسماء حسنای الهی در حوزه اختیار ما انسان ها و آنجایی که خدای متعال به ما اختیار داده توجه به اسماء حسنای الهی باشد و از طریق اسماء حسنای الهی خدا را عبادت کنیم، عالم بر مدار صلاح می چرخد ولی وقتی از این اسماء حسنای الهی اعراض می کنیم و به غیر رو می آوریم و غیر را می پرستیم، در عالم فساد به پا می شود. بت پرستی و شرک مبدأ فساد در عالم هستند. بت هایی که از جنس چوب و سنگ و خورشید و ماه هستند و پرستیده می شوند، اینها معبود حقیقی نیستند؛ معبود حقیقی اولیاء طاغوت و مستکبرینی هستند که بر خدای متعال طغیان کردند و این بتکده ها را به پا کردند که خودشان پرستیده بشوند.
لذا آنچه که بت پرست ها می پرستند، در نهایت به تعبیر قرآن «عَبَد الطَّاغُوت »(مائده/60) هستند. این طغیان گران هستند که در آن مسیر خلقت عالم که مسیر توحید و مسیر اسماء حسنای الهی است انحراف ایجاد می کنند. اسماء حسنای الهی اهل بیت علیهم السلام هستند که طریق جریان الوهیت خدای متعال در عالم هستند و لذا اصلاح عالم بر مدار آنها واقع می شود و با آنها تفرق ها به ائتلاف می رسد و با آنها همه کثرت عالم به هماهنگی می رسد وَ «اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»(آل عمران/۱۰۳) ائمه علیهم السلام که اسماء حسنای الهی هستند، مسیر جریان الوهیت حضرت حق در عالم هستند و ما هم اگر از طریق آن ها خدا را عبادت کنیم، توحید در عالم محقق می شود و عالم بر مدار صلاح قرار می گیرد. اگر عالم بر مدار اهل بیت قرار گرفت صالح می شود.
در همه عالم به ما اختیار دادند که از مدار بندگی خدای متعال و از مدار الوهیت الهی و از مدار اسماء حسنی خارج بشویم. اگر اختیار انسان ها بر مدار اسماء حسنای الهی حرکت کند، فسادی در عالم اتفاق نمی افتد و عالم اصلاح می شود ولی اگر از مدار اسماء حسنای الهی خارج شد، عالم فاسد می شود. اگر غیر از خدا پرستش شد، عالم فاسد می شود. پرستش غیر خدای متعال باطنش پرستش اولیاء طاغوت است. طواغیت هستند که مسیر پرستش خدای متعال را تغییر می دهند و خودشان را جای اسماء حسنای الهی می نشانند و می خواهند خودشان پرستش بشوند و به کمتر از این هم راضی نیستند.
 

طریق پرستش

شیطان آن موقعی که سجده نکرد داستانش این نبود که می خواست طریق پرستش خدای متعال بشود. خدای متعال می خواست حضرت آدم را خلیفه کند و در باطن اهل بیت علیهم السلام را طریق عبادت عالم قرار بدهد و به ملائکه و ملکوتیان این عالم دستور داد بر وجود مقدس حضرت آدم و آن انوار اهل بیتی که در وجود ایشان تجلی کرده بود سجده کنند. این سجده طریق عبادت خدای متعال و تواضع در مقابل اسماء حسناست «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها»(بقره/۳۱) این تواضع طریق عبادت خدای متعال است و هرگز اسماء عبادت نمی شوند، هرگز ملائکه حضرت آدم را عبادت نمی کردند و هرگز ملائکه اهل بیت را عبادت نمی کردند ولی از طریق این اسماء حسنی خدا را عبادت می کردند. این اسماء حسنی اسم و آیه الهی هستند و فقط خدا را معرفی می کنند و هیچ دعوتی به خود ندارند. این ها هستند که تواضع در مقابل آنها طاعت و محبت و معرفت آنها بندگی خدا می شود.
شیطان آن روزی که می گفت من را واسطه قرار بده، به کمتر از پرستش خودش قانع نبود و نمی خواست طریق پرستش خدای متعال باشد. می خواست خودش پرستش شود و می خواست خودش بندگی بشود. این آن چیزی بود که او طلب می کرد نه این که می خواست واقعا طریق بندگی خدای متعال باشد. این کسانی که «أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى  ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه »(نساء/۵۴) به اهل بیت حسادت بردند و سعی کردند خودشان را جانشین اهل بیت بکنند، اینها توجه نداشتند که اهل بیت اسماء الهی هستند و شأنی از خودشان ندارند. اگر مردم اقبال به آنها کردند، این اقبال عین اقبال به خداست. اگر امتی بر محور آن ها شکل گرفت، این امت موحد می شود.
حضرت فرمودند پرستش اسماء کفر یا شرک است اما طریق پرستش خدا هستند «مَنْ عَبَدَ الْمَعْنَى بِإِيقَاعِ الْأَسْمَاءِ عَلَيْهِ بِصِفَاتِهِ الَّتِي  وَصَفَ  بِهَا نَفْسَهُ فَعَقَدَ عَلَيْهِ قَلْبَهُ وَ نَطَقَ بِهِ لِسَانُهُ فِي سَرَائِرِهِ وَ عَلَانِيَتِهِ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَقّا»(1) شیعه حقیقی آن کسی است که از طریق امام خدا را می پرستد. عالم وقتی اصلاح می شود که بر مدار اسماء حسنی و بر مدار عبد مطلق خدا و بر مدار کسانی قرار بگیرد که «بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُون *  لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُون»(انبیاء/۲۶-27) بر مدار ذوات مقدسی قرار بگیرد که «وَ التَّامِّينَ فِي مَحَبَّةِ اللَّهِ وَ الْمُخْلِصِينَ  فِي  تَوْحِيدِ اللَّه » اگر یک امتی بر مدار این وجودهای مقدس شکل گرفت، این امت بر مدار توحید است و این عین خدا پرستی است و لذا عالم اصلاح می شود.
اما اگر عالم را از مدار این اسماء حسنی خارج کردیم و در اسماء حسنی تحریف شد و در اسماء الهی الحاد شکل گرفت، این الحاد در توحید محقق می شود و این است که در عالم فساد به پا می کند. دشمنان نبی اکرم طریق بندگی خدا را تغییر دادن و این طریق بندگی ظاهرش شریعت است؛ یعنی آن ها مناسک را عوض کردند و حلال و حرام خدا را جابجا کردند ولی باطن تحریف در اسماء، تحریف در دین و تحریف در توحید تحریف در پرستش خدای متعال، در اصل جا به جا کردن داستان ولایت است. باطن همه شریعت ولایت است و باطن تمام شریعت، اسماء حسنای الهی است. شریعت مناسبات اسماء حسناست. اگر حیات ما بر مدار اسماء حسنای الهی و بر مدار بندگی خدای متعال باشد، مناسکش این شریعت می شود.
این همان چیزی است که ذیل این آیه شریفه حضرت فرمود «وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَه »(انعام/۱۲۰) فرمود قرآن ظاهر و بطن دارد و حلال در ظاهر قرآن همین حلال هاست و در باطن قرآن، منظور از حلال ما اهل بیت هستیم. حرام هم در ظاهر قرآن همین محرمات است و در باطن قرآن ولایت دشمنان ماست. آنجاست که پرستش غیر اتفاق می افتد. اگر ولایت دیگران بر امت وارد شد، بت پرستی واقع می شود. اگر ولایت اولیاء معصوم واقع شد و امت بر مدار آنها شکل گرفتند، پرستش خدای متعال واقع می شود. لذاست که اصلاح عالم به توحید است و افساد عالم هم به خروج از توحید است.
 

نزول اسماء حسنی برای هدایت

«لَوْ كانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا»(انبیاء/22) خدای متعال برای این که بر مدار توحید قرار بگیریم این ذوات مقدس را نازل کرده «وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها»(اعراف/56) فرمود بعد از اینکه خدای متعال عالم را خلق کرد، آن را اصلاح کرد و فرمود «أَصْلَحَهَا بِرَسُولِ اللَّه  وَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِين  »(2) اما عالم را از مدار این دو بزرگوار تغییر دادند و منحرف کردند. این همان الحاد در اسماء الهی است، یعنی مسیر امت را از مسیر پرستش خدا خارج کردند و این تمام آن فسادی است که در عالم اتفاق افتاده است.
لذا خدای متعال وقتی فساد را می خواهد در آیات مبارکات سوره بقره و سوره رعد توضیح بدهد، می فرماید که ما با این قرآن مفسد فاسق را اضلال می کنیم «وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقين »(بقره/۲۶) فاسق کیست؟ فساق «الَّذينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ميثاقِه »(بقره/۲۷) از آن عهد عبودیت و عهد ولایت که بسته بودند خارج می شوند و عهدها را نقض می کنند «وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَل »(رعد/25) ما مکلف بودیم که متصل به اسماء حسنی بشویم و از طریق اسماء حسنای الهی عبادت کنیم و تمام احوال ما باید اتصال به امام باشد. شریعت، مناسک اتصال به امام است و اصلا باطن دین امام است. امام طریق پرستش خدای متعال است و تمام مناسک برای اتصال به امام هستند. ما با تمام قوا باید به این اسماء حسنی متصل بشویم «الرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَة».
وقتی این رشته اتصال به امام را قطع می کنند «وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْض »(بقره/۲۷) دیگر هرچه جایش بگذارند افساد است. وقتی رشته اتصال به اسماء حسنای الهی و رشته اتصال به امام قطع شد، رشته اتصال به حضرت حق قطع می شود. در روایات متعدد دارد قطع رحم، قطع با رحمت خداست که اصل آن رحامتی که ما منع شدیم از قطع با آن، رحم وجود مقدس نبی اکرم است که رحمانیت و رحیمیت خدای متعال از طریق ایشان در عالم جاری می شود. اتصال به نبی اکرم و اتصال به امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما و آلهما، اتصال به خدای متعال است. الحاد در اسماء یعنی طریق بندگی را در عالم عوض کردند، یعنی رشته اتصال مردم را با امام قطع کردن و چیز دیگری جایش گذاشتن و یک شریعت دیگری آوردن. هر شریعتی غیر از شریعت حضرت که طریق اتصال به خود حضرت و از این طریق بندگی خدا واقع می شود، ما را به اولیاء طاغوت متصل می کند و بت پرستی می شود.
لذا باطن بت پرستی، پرستش همین اولیاء طاغوت است. لذا کلمه کفر در قرآن و شجره خبیثه در قرآن همین اولیاء طاغوت هستند و خودشان شجره خبیثه اند. آن ها شجره خبیثه کفر هستند و شجره طیبه توحید خود نبی اکرم و اهل بیت علیهم السلام هستند و مؤمنین هم شاخ و برگ این شجره هستند «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى  فَادْعُوهُ بِها»(اعراف/180) بنا بود ما شاخ و برگ این شجره طیبه باشیم و از طریق شجره طیبه به خدای متعال متصل بشویم و از طریق این شجره طیبه اعلام افتقار و بندگی کنیم و معرفت پیدا کنیم. اگر از این شجره طیبه ما را قطع کردند، به شجره خبیثه متصل می شویم که همان کلمه کفر است. این همان الحاد در اسماء است. لذا کلمه توحید در قرآن همین شجره طیبه است که وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت هستند. همانطور که کلمه کفر بنی امیه و بنی عباس و دیگران هستند.
انحراف از اسماء حسنی
انحرافی که اتفاق افتاده همین است که وجود مقدس نبی اکرم و امیرالمؤمنین کنار گذاشته شدند و دیگران وسط آمدند. این الحاد در اسماء است و این افساد در ارض است و این قطع کردن رشته اتصال با حضرت حق است. لذا خدای متعال در قرآن وقتی می خواهد از این امر تعبیر کند اینطوری بیان می کند «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّه »(بقره/۱۶۵) اوج بندگی محبت است و مقام رضوان همان مقام اخلاص در محبت است. یک طرف اخلاص در محبت است «وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه »(بقره/۱۶۵) که این محبت خدای متعال طریقش همان محبت اسماء حسناست «مَنْ  أَحَبَّكُمْ  فَقَدْ أَحَبَّ اللَّه » اینها خیال می کنند هر کسی می تواند جای اسماء حسنی بنشیند. اگر دیگری آمد، دیگر خدا پرستی واقع نمی شود و بت پرستی واقع می شود. تفاوت همین یک کلمه است.
قله بندگی مقام رضوان و مقام اخلاص در محبت است و شاید مقامی هم بالاتر از این نیست. یک رساله مختصری مرحوم فیض دارند به نام «اذکار القلوب» که آنجا ایشان همین مطلب را می فرمودند که مقامی بالاتر از مقام اخلاص در محبت نداریم. مؤمنین با اخلاص در محبت امام به اخلاص در محبت خدای متعال می رسند یعنی از طریق اسماء حسنی به محبت الهی می رسند. آن طرف وقتی الحاد در اسماء اتفاق افتاد این می شود «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه »(بقره/۱۶۵)  امام مؤمنین آن کسی است که اسبق السابقین و اقرب المقربین به خدای متعال است و در محبت حضرت حق فانی است. مؤمنین هم از طریق محبت او به محبت حضرت حق می رسند ولی کسانی که بت ها را دوست می دارند محال است به محبت خدا برسند. این محبت طریق محبت خدا نیست «وَ ذَرُوا الَّذينَ يُلْحِدُونَ في  أَسْمائِهِ»(اعراف/180).وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها برای مقابله با همین فساد و با همین الحاد در اسماء پا به میدان گذاشت و البته کار را هم برای موحدین و مؤمنین تمام کرد و همه خوبان عالم را از دست شیطان و این شیاطین بیرون آورد. آن داستان شفاعت حضرت در قیامت که حتی اگر کسی یک جرعه آب در محبت حضرت به دست کسی داده باشد از او دستگیری می کند، آن داستان همین دستگیری در دنیاست. کسانی که از جهنمی که آنها به پا کردند رو به حضرت آوردند، به سلامت از دنیا عبور می کنند و در آخرت هم به شفاعت حضرت از آن جهنم نجات پیدا می کنند. 
 

پی نوشت ها:

(۱) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 87
(2) تفسير القمي، ج 1، ص: 236
 
* متن بالا سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 6 بهمن ماه سال 98 است، که به مناسبت ایام فاطمیه در دفتر آیت الله وحید ایراد فرمودند. 
 

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث