دعای تکبیرات (رساله باقیات الصالحات)
۱۶ تیر ۱۳۹۴ 0 ادعیه و زیاراترساله باقیات الصالحات در آخر کتاب مفاتیح الجنان، باب اول: اعمال شب و روز، فصل اول: اعمال متعلق به مابین طلوع فجر تا طلوع آفتاب؛
آنگاه براى نماز آماده مى شوى، و قلب خود را حاضر مى كنى، و خوارى شأن خود، و عظمت و جلال مولايت را، كه در مقام مناجات با او برآمده اى ملاحظه مى كنى، و چنان باش كه گويا او را مى بينى، و حيا كن، از اينكه با او سخن گويى، و دلت متوجه جانب ديگر باشد! پس با وقار و خشوع مى ايستى، در حالتى كه دستهايت را بر رانهاى خود، برابر سر زانو گذاشته باشى، و بين قدمهايت را، به اندازه سه انگشت، يا يك وجب باز كرده، گشادگى قرار مى دهى، و نگاهت را به موضع سجده مى اندازى، سپس قربة الى اللّه نيّت نماز واجب صبح كن، و تكبيرة الاحرام بگو. و مستحبّ است پيش از تكبيرة الاحرام نماز، شش تكبير بر آن اضافه كنى، و هر تكبيرى دستها را تا مقابل نرمى گوش بلند كنى، درحالى كه كف دستها به طرف قبله و انگشتها، غير از انگشت بزرگ، به هم چسبيده باشد، و بخوانى دعاهاى تكبيرات را، به اين صورت، كه پس از تكبير سوم بگويى:
اَللّهُمَّ اَنْتَ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبينُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ
خدايا تويى فرمانرواى حق آشكار، معبودى جز تو نيست، منزّهى تو،
اِنّى (ظَلَمْتُ نَفْسى فَاغْفِرْ لى)[1] ذَنْبى اِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلاّ اَنْتَ
من بر خود ستم كردم، گناه مرا ببخش كه جز تو گناهان را نمى بخشد.
و پس از تكبير پنجم مى گويى:
لَبَّيْكَ وَسَعْدَيْكَ وَالْخَيْرُ فى يَدَيْكَ وَالشَّرُّ لَيْسَ اِلَيْكَ
آرى، آماده خدمتم، و خير در دست توست، و شرّ از تو نيست،
وَالْمَهْدِىُّ مَنْ هَدَيْتَ عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدَيْكَ ذَليلٌ بَيْنَ يَدَيْكَ
و هدايت يافته كسى است كه تو هدايت كردى، بنده ات، و فرزند بنده ات، ذليل است در برابرت،
مِنْكَ وَبِكَ وَلَكَ وَاِلَيْكَ لا مَلْجَاءَ وَلا مَنْجا وَلا مَفَرَّ مِنْكَ اِلاّ اِلَيْكَ
از تو، و به تو، و براى تو، و به سوى تو، نيست پناهگاهى، و نه راه رهايى، و نه گريزگاهى از تو مگر به سوى تو،
سُبْحانَكَ وَحَنانَيْكَ تَبارَكْتَ وَتَعالَيْتَ سُبْحانَكَ رَبَّ الْبَيْتِ الْحَرامِ.
منزّهى تو، پياپى به من رحم كن، مبارك و برترى، منزّهى تو، اى پروردگار كعبه.
و پس از تكبير هفتم مى گويى:
(وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمواتِ وَالاَْرْضَ) [2] عالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ
رويم را به سوى وجودى نمودم، كه آسمانها و زمين را آفريد، داناى پنهان و آشكار است،
حَنيفا مُسْلِما (وَما اَنَا مِنَ الْمُشْرِكينَ)[3] (اِنَّ صَلوتى وَنُسُكى وَمَحْياىَ وَمَماتى لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ
رو كردنى با حال اعتدال و تسليم، و از بت پرستان نيستم، به درستى كه نماز و عبادت و زندگى و مرگم براى خدا پروردگار جهانيان است،
لا شَريكَ لَهُ وَبِذلِكَ اُمِرْتُ)[4] وَ اَنَا مِنَ الْمُسْلِمينَ
براى او شريكى نيست، به اين امر فرمان داده شدم، و من از مسلمانانم.