درمان وسواس از منظر دین
۲۶ بهمن ۱۳۹۳ 0انواع وسواس در همه افراد کم و بیش وجود دارد، با این تفاوت که برخی قدرت مقابله با آن را دارند و آن را تحت کنترل و ضابطه در میآورند، وبرخی توانایی مقابله را ندارند و از نجات خود اظهار عجز میکنند. ما عوارض و حالات وسواسی را فقط در افرادی می بینیم که اراده و توانایی ایستان در برابر لشکر وسواس و عوامل آن را در خود نمی بینیم واز نجات خود اظهار ناتوانی میکنند.
در رفتار وسواسی فرد تابع اعمالی است که اضطراراً از او سر میزند و دچار حالت عصبی میشود. عمل او مکرر انجام میگیرد، مثلاً دست خود را چند بار آب میکشد، در اتاق یا حیاط را میبندد، اما خاطر جمع نیست و دوباره و چند باره سر میزند تا اطمینان حاصل شود، یا شیر آب را پس از بستن چند بار سرکشی میکند تا ببیند بسته است یا نه؟ منشأ و اساس وسواسپیش از بیان راههای درمان، ذکر منشأ وسواس ، دو فایده دارد:
1 - فرد وسواسی را به منشأ مشکلش آگاه میسازد، این کار کمک زیادی برای حل مشکل و درمان خواهد کرد.
2 - هشدار و آگاهی لازم را برای شیوه تربیت فرزندان به وی میدهد. منشأ وسواس، ضعف در تصمیمگیری و فقدان اراده و عدم قدرت روحی است. اما ضعف اراده و قدرت تصمیمگیری از کجا پیدا شده است؟
عوامل دخیل در پیدایش ضعف اراده
عوامل مختلفی در پیدایش آن دخیل می باشد:
1 - دقت ونظم و نظافت، اموری هستند که عقلای جهان و هر انسانی آنها را ممدوح و ارزشمند میدانند، اما اگر توجه و دقت در انجام کارها و رعایت نظم و نظارت، پیش از حد لازم و زیاده روی شود، این امور مقدس، نامقدس و ضد ارزشی میشوند که نه دین آن را میپذیرد و نه عقل آن را قبول میکند.
2 - سختگیری خانوادر در شستن دستها و صورت، مراقبتهای افراطی در آب کشیدن بدن و سختگیری و تذکر یا نصیحتهای مکرر برای رعایت نظم و نظافت و کیفیت پوشیدن لباس و کفش و بستن در اتاق و حیاط یا شیر آب و گاز یا برخوردهای تند و پرخاشگرانه و تنبیههای سخت، هنگامی که فرزندان کار خطایی را مرتکب میشوند، موجب میگردد کودک یا نوجوان در انجام کارها دچار "شک و تردید" و دقت افراطی و تکرار غیر لازم گردد، تا مورد تحقیر و توهین یا تنبیه قرار نگیرد.
3 - اشکالگیری ها و نق زدنها و ممانعت و سرزنش و توبیخ زیاد و به کارگیری الفاظی نظیر "او نمیتواند، عرضه ندارد، لیاقتش را ندارد" ضمن این که اعتماد به نفس را سلب می کند و قدرت تصمیمگیری را کاهش میدهد، شخص را دچار سردرگمی و سرگردانی مینماید.
4 - انواع محرومیتها در زندگی (محرومیت از داشتن والدین، مهر و محبت و امور مادی)، تحمل طولانی درد و رنج و نداشتن امنیت فکری میتوانند در پیدایش وسواس مؤثر باشند.
برخی از روانکاوان وسواس را نوعی غریزه واخورده و ناخود آگاه میدانند و آن را با ترسهای غیر منطقی و عقیده مزاحم و رنج آور در ارتباط میدانند.(1) توصیف موهومات یا واقعیات دور از دسترس ذهن و فکر و حواس کودک و نوجوان، بدون ایجاد آمادگی و ساختن فضای مساعد ذهنی مانند توصیف لولو و جن و کارکردهای آنان، یا بیان کیفر برخی گناهان و انواع عذابهای جهنم بدون مقدمه و ملاحظه جنبههای عاطفی و احساسی کودک ونوجوان، آنان را دچار نوعی ترس غیر منطقی و عقاید رنج آور میسازد. " برخی از تحقیقات نشان دادهاند که حدود 8 درصد وسواسها برای این بوده که در کودکی دچار عصبانیت و ترس بودهاند."(2)
5 - خودخواهی و خود دوستی افراطی، کم رویی، ضعف شناخت و اطلاعات دینی و اجتماعی نیز از اموری هستند که زمینه را برای پیندایش شک و وسواس مساعد میسازند.
راههای درمان:
1 - تقویت اراده:
کلید درمان هر دردی - به خصوص ناراحتی های عصبی، افسردگی روحی و وسواس، پس از آگاه به نادرست بودن راه و روشی که در پیش گرفتهاند "عزم و اراده" است. اگر اراده جدی برای رهایی از تارهای تخیلی وجود داشته باشد، مشکل به تدریج حل خواهد شد و درد درمان میپذیرد.
2 - دادن آگاهی:
بی اطلاعی یا داشتن آگاهی نادرست از احکام دینی و مسایل مذهبی یا زندی اجتماعی، باعث پیدایش وسواس میگردد. آشنا شدن با احکام و مسایل دینی مورد ابتلا میتواند تأثیر مثبتی در درمان وسواس بگذارد. علمای اسلامی میگویند: وسوسه یک حالت نفسانی و تخیل شیطانی است وعمل به آن حرام است. امام خمینی(ره) میفرماید:
"وسوسه از شیطان است و جایز نیست شخص به آن اعتنا نماید، بلکه باید در طهارت و نجاست و غسل و وضو، مثل متعارف مردم عمل کند".(3)
درجایی دیگر میفرماید: "وسواسی نباید به شکهای خود اعتنا کند و اگر اعتنا کند، کار حرامی کرده است و هر عملی را بیش از یک بار نباید انجام دهد و اگر انجام دهد، حرام است".(4)
برخی از علما میگویند: حرام است انسان خود را در معرض وسواس قرار دهد، چون در معرض وسواس قرار دارد، اطاعت از شیطان است و اطاعت از شیطان، مبغوض خداوند متعال است.(5)
در روایت صحیح آمده است که عبداللَّه بن سنان میگوید: در خدمت امام صادق(ع) از شخصی که در وضو و نماز مبتلای به وسواس بود، نام بردم و گفتم: او شخص عاقلی است. حضرت فرمود: "چگونه عاقلی است که از شیطان اطاعت میکند؟!
در روایت صحیح آمده است که عبداللَّه بن سنان میگوید: در خدمت امام صادق(ع) از شخصی که در وضو و نماز مبتلای به وسواس بود، نام بردم و گفتم: او شخص عاقلی است. حضرت فرمود: "چگونه عاقلی است که از شیطان اطاعت میکند؟!( 6 )
3 - نادیده گرفتن شک و تردید :
چون شک وتردید زیادو وسواس از شیطان است، نباید به آن اعتنا نمود، چون تنهاهدف آن خبیث این است که از او اطاعت شود.(7) جهت دور نمودن شیطان از خود، با نیت نماز باطن، نمازش را به پایان برساند و اگر در وضو و غسل شک میکند، بگوید میخواهم با وضو و غسل باطل نماز بخوانم. اگر در طهارت و نجاست بدن یا لباس وسواس دارد، بگوید میخواهم با بدن نجس نماز بخوانم، به این ترتیب شیطان مأیوس شده و از انسان دور میگردد.
4 - دور شدن از وسواسی ها:
چون مصاحبت فرد وسواسی با وسواسی دیگر، سبب میشود عملش را عادی بداند و حتی در مقایسه با عمل او بر آید، لازم است افراد وسواسی به طور جدی خود را از وسواسیها دور نگه دارند و هیچ گونه تماس و ارتباطی با آنان نداشته باشند و در صورت ناچاری به مقدار ضرورت اکتفا گردد.
5 - مسافرت و معاشرت و زندگی در جمع :
افراد وسواس معمولا دیگران را نجس میدانند، با دیگران دست نمیدهند، در لیوان یا استکانهای عمومی، آب و چای نمینوشند، از ظروف و فرش عمومی استفاده نمیکنند و لباس خود را جدا نگه میدارند، از این رو گوشه گیرند و با دیگران کمتر ارتباط دارند. باید باافراد وسواس دائما در ارتباط بود واو را به میان جمع و زندگی اردویی کشاند و با ترتیب دادن مسافرتهای دسته جمعی که همه افراد ناگزیرند شیوه وادی را پذیرا شوند، با وسواسی گری به صورت غیرمستقیم و به دور از تنش مبارزه نمود.
6 - اشتغال و سرگرمی:
قسمتی از دوباره کاریها برای آن است که فرد وسواس، وقت و فرصتی کافی برای انجام آن احساس میکند. اشتغال و داشتن سرگرمی و تنگ کردن وقت، او را وادار میکند که به برخی از امور بی اعتنا گردد.(8)
پی نوشتها:
1 - علی قائمی، خانواه و مسایل نوجوانان و جوانان، ج 2، ص 116.
2 - همان.
3 - استفتئات، ج 1، ص 110.
4 - همان، ص 111.
5 - فاضل لنکرانی، استفتائات، ج 2، ص 87.
6 - همان.
7 - الحر العاملی، وسایل الشیعه، ج 5، ص 329.
8 - مجله با معارف اسلامی آشنا شویم، شماره 48، ص 120.
منبع:
بر گرفته از سایت پرس و جو