دعا هنگام اندوه برای رویدادی و نگرانی برای خطاها
۲۵ بهمن ۱۳۹۳ 0 ادعیه و زیاراتاَللَّهُمَّ يَا كَافِيَ الْفَرْدِ الضَّعِيفِ وَ وَاقِيَ الْأَمْرِ الْمَخُوفِ أَفْرَدَتْنِي الْخَطَايَا فَلاَ صَاحِبَ مَعِي
اى خداوندى كه تنها تو بسنده اى بنده تنها و ناتوان را، و اى خداوندى كه تنها تو نگهدارنده اى از هر چه سهمناك و وحشت خيز است. خطاهاى من سبب تنهايى من شده و ياور و همراهى براى من نمانده است.
وَ ضَعُفْتُ عَنْ غَضَبِكَ فَلاَ مُؤَيِّدَ لِي وَ أَشْرَفْتُ عَلَى خَوْفِ لِقَائِكَ فَلاَ مُسَكِّنَ لِرَوْعَتِي
از خشم تو ناتوان گشته ام و كس مرا مددكار نيست. وحشت از ديدار تو بر من چيره شده و وحشتم را تسكين دهنده اى نيست.
وَ مَنْ يُؤْمِنُنِي مِنْكَ وَ أَنْتَ أَخَفْتَنِي وَ مَنْ يُسَاعِدُنِي وَ أَنْتَ أَفْرَدْتَنِي وَ مَنْ يُقَوِّينِي وَ أَنْتَ أَضْعَفْتَنِي
اى خداوند، چه كسى مرا از ايمنى بخشد، اگر تو مرا به وحشت افكنده باشى؟ چه كسى مرا يارى دهد، اگر تو بى كس و تنهايم ساخته باشى؟ چه كسى مرا توانايى بخشد، اگر تو ناتوانم خواسته باشى؟
لاَ يُجِيرُ يَا إِلَهِي إِلاَّ رَبٌّ عَلَى مَرْبُوبٍ وَ لاَ يُؤْمِنُ إِلاَّ غَالِبٌ عَلَى مَغْلُوبٍ وَ لاَ يُعِينُ إِلاَّ طَالِبٌ عَلَى مَطْلُوبٍ
اى خداوند من، تنها پرورنده است كه پرورده خود پناه تواند داد و غالب است كه مغلوب خود را ايمنى تواند بخشيد و جوينده است كه گريخته را يارى تواند داد.
وَ بِيَدِكَ يَا إِلَهِي جَمِيعُ ذَلِكَ السَّبَبِ وَ إِلَيْكَ الْمَفَرُّ وَ الْمَهْرَبُ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَجِرْ هَرَبِي وَ أَنْجِحْ مَطْلَبِي
اى خداوند من، همه اينها به دست توست و گريزگاهى جز به آستان تو نيست. پس بر محمد و خاندانش درود بفرست و اكنون كه به سوى تو گريخته ام پناهم ده و اكنون كه حاجت به تو آورده ام حاجت من بر آور.
اَللَّهُمَّ إِنَّكَ إِنْ صَرَفْتَ عَنِّي وَجْهَكَ الْكَرِيمَ أَوْ مَنَعْتَنِي فَضْلَكَ الْجَسِيمَ أَوْ حَظَرْتَ عَلَيَّ رِزْقَكَ أَوْ قَطَعْتَ عَنِّي سَبَبَكَ
اى خداوند، اگر تو روى نيكوى خود از من بگردانى، يا مرا از فضل و احسان عظيم خويش منع فرمايى، يا روزيت را از من دريغ دارى، يا رشته عنايت خود از من ببرى،
لَمْ أَجِدِ السَّبِيلَ إِلَى شَيْءٍ مِنْ أَمَلِي غَيْرَكَ وَ لَمْ أَقْدِرْ عَلَى مَا عِنْدَكَ بِمَعُونَةِ سِوَاكَ فَإِنِّي عَبْدُكَ وَ فِي قَبْضَتِكَ نَاصِيَتِي بِيَدِكَ
باز هم براى رسيدن به آرزوهايم راهى جز تو نمى يابم و براى رسيدن به رحمت تو جز تو ياورى نمى جويم، كه من بنده تو هستم، و در قبضه اقتدار تو و موى سرم چون زمام من به دست توست.
لاَ أَمْرَ لِي مَعَ أَمْرِكَ مَاضٍ فِيَّ حُكْمُكَ عَدْلٌ فِيَّ قَضَاؤُكَ وَ لاَ قُوَّةَ لِي عَلَى الْخُرُوجِ مِنْ سُلْطَانِكَ
اى خداوند، جز آنچه تو فرمايى مرا فرمانى نيست. حكم تو بر من روان است. هر چه براى من مقدر گردانى عين عدالت است و مرا ياراى بيرون شدن از حيطه فرمانروايى تو نباشد.
وَ لاَ أَسْتَطِيعُ مُجَاوَزَةَ قُدْرَتِكَ وَ لاَ أَسْتَمِيلُ هَوَاكَ وَ لاَ أَبْلُغُ رِضَاكَ وَ لاَ أَنَالُ مَا عِنْدَكَ إِلاَّ بِطَاعَتِكَ وَ بِفَضْلِ رَحْمَتِكَ
از دايره قدرت تو پاى بيرون نتوانم نهاد. و نياورم كه خود را محبوب تو گردانم و تو را از خود خشنود سازم. و به آنچه در نزد توست جز به طاعت و بخشش و بخشايش تو نتوانم رسيد.
إِلَهِي أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَيْتُ عَبْداً دَاخِراً لَكَ لاَ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لاَ ضَرّاً إِلاَّ بِكَ
اى خداوند، شب را به روز مى آورم و روز را به شب مى رسانم، در حالى كه بنده ذليل تو هستم. مالك سود و زيان خود نيستم مگر به نيروى تو.
أَشْهَدُ بِذَلِكَ عَلَى نَفْسِي وَ أَعْتَرِفُ بِضَعْفِ قُوَّتِي وَ قِلَّةِ حِيلَتِي فَأَنْجِزْ لِي مَا وَعَدْتَنِي وَ تَمِّمْ لِي مَا آتَيْتَنِي
بر اين گواهى مى دهم و به ناتوانى و بيچارگى خود معترفم. پس اى خداوند، آن وعده كه مرا دادهاى برآور و هر چه مرا عطا كرده اى به كمال رسان،
فَإِنِّي عَبْدُكَ الْمِسْكِينُ الْمُسْتَكِينُ الضَّعِيفُ الضَّرِيرُ الْحَقِيرُ الْمَهِينُ الْفَقِيرُ الْخَائِفُ الْمُسْتَجِيرُ
كه من بنده بينواى زار ناتوان زيان ديده حقير بى مقدار فقير ترسان پناهنده توام.
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ لاَ تَجْعَلْنِي نَاسِياً لِذِكْرِكَ فِيمَا أَوْلَيْتَنِي وَ لاَ غَافِلاً لِإِحْسَانِكَ فِيمَا أَبْلَيْتَنِي
بار خدايا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و چنان مكن كه سپاسگزارى در برابر نعمتت را فراموش كنم، يا از ذكر احسان و بخشش تو غافل شوم،
وَ لاَ آيِساً مِنْ إِجَابَتِكَ لِي وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّي فِي سَرَّاءَ كُنْتُ أَوْ ضَرَّاءَ أَوْ شِدَّةٍ أَوْ رَخَاءٍ
يا از استجابت دعايم - هر چند به تأخير افتد - نوميد گردم، چه در مسرت باشم يا اندوه، چه در سختى باشم يا آسايش،
أَوْ عَافِيَةٍ أَوْ بَلاَءٍ أَوْ بُؤْسٍ أَوْ نَعْمَاءَ أَوْ جِدَةٍ أَوْ لَأْوَاءَ أَوْ فَقْرٍ أَوْ غِنًى
چه در عافيت به سر برم يا در بلا، چه در توانگرى باشم يا بينوايى، چه در فراخى نعمت باشم يا در تنگى معيشت و چه در فقر يا غنا.
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ ثَنَائِي عَلَيْكَ وَ مَدْحِي إِيَّاكَ وَ حَمْدِي لَكَ فِي كُلِّ حَالاَتِي حَتَّى لاَ أَفْرَحَ بِمَا آتَيْتَنِي مِنَ الدُّنْيَا
بار خدايا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و مرا در همه حال توفيق ده كه ذكر جميل تو گويم و به ستايش تو بر خيزم و سپاست بگزارم، تا به آنچه از مال دنيا بر من ارزانى داشته اى دلخوش نباشم
وَ لاَ أَحْزَنَ عَلَى مَا مَنَعْتَنِي فِيهَا وَ أَشْعِرْ قَلْبِي تَقْوَاكَ وَ اسْتَعْمِلْ بَدَنِي فِيمَا تَقْبَلُهُ مِنِّي
و به منع تو اندوه نخورم. خوف خود شعار دلم گردان و تنم را به كارى برگمار كه تواش مى پسندى
وَ اشْغَلْ بِطَاعَتِكَ نَفْسِي عَنْ كُلِّ مَا يَرِدُ عَلَيَّ حَتَّى لاَ أُحِبَّ شَيْئًا مِنْ سُخْطِكَ وَ لاَ أَسْخَطَ شَيْئًا مِنْ رِضَاكَ
و مرا از هر چه به من روى آورد، به فرمانبردارى خود مشغول دار، تا چيزى كه تو را به خشم آورد به دوستى نگيرم و از چيزى كه رضاى تو در آن است خشم نگيرم.
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ فَرِّغْ قَلْبِي لِمَحَبَّتِكَ وَ اشْغَلْهُ بِذِكْرِكَ وَ انْعَشْهُ بِخَوْفِكَ وَ بِالْوَجَلِ مِنْكَ
بار خدايا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و دلم از هر محبتى تهى گردان تا تنها جاى محبت تو باشد، و به ياد خود مشغول دار و از بيم خود توانگر نماى
وَ قَوِّهِ بِالرَّغْبَةِ إِلَيْكَ وَ أَمِلْهُ إِلَى طَاعَتِكَ وَ أَجْرِ بِهِ فِي أَحَبِّ السُّبُلِ إِلَيْكَ وَ ذَلِّلْهُ بِالرَّغْبَةِ فِيمَا عِنْدَكَ أَيَّامَ حَيَاتِي كُلِّهَا
و رغبت آن به خود برانگيز و به طاعت خود گرايش ده و بدان راه كه بيشترش دوست دارى روان بدار و چنان كن كه تا زنده ام مقهور رغبت به چيزى باشد كه در نزد توست.
وَ اجْعَلْ تَقْوَاكَ مِنَ الدُّنْيَا زَادِي وَ إِلَى رَحْمَتِكَ رِحْلَتِي وَ فِي مَرْضَاتِكَ مَدْخَلِي
اى خداوند، چنان كن كه در اين جهان پرهيزگارى رهتوشه من باشد و مقصد من در اين سفر رسيدن به رحمت تو و خشنودى تو سراى من
وَ اجْعَلْ فِي جَنَّتِكَ مَثْوَايَ وَ هَبْ لِي قُوَّةً أَحْتَمِلُ بِهَا جَمِيعَ مَرْضَاتِكَ
و بهشت تو جايگاه من. و مرا نيرويى ده كه بار رضاى تو بر دوش توانم كشيد
وَ اجْعَلْ فِرَارِي إِلَيْكَ وَ رَغْبَتِي فِيمَا عِنْدَكَ
و از هر كه گريزم در تو گريزم و خواست من چيزى باشد كه در نزد تو باشد.
وَ أَلْبِسْ قَلْبِيَ الْوَحْشَةَ مِنْ شِرَارِ خَلْقِكَ وَ هَبْ لِيَ الْأُنْسَ بِكَ وَ بِأَوْلِيَائِكَ وَ أَهْلِ طَاعَتِكَ
قلبم را از بدسيرتان به بيم افكن و انس خود و دوستان خود و بندگان فرمانبردارت را نصيب من كن.
وَ لاَ تَجْعَلْ لِفَاجِرٍ وَ لاَ كَافِرٍ عَلَيَّ مِنَّةً وَ لاَ لَهُ عِنْدِي يَداً وَ لاَ بِي إِلَيْهِمْ حَاجَةً
بار خدايا، بار منت هيچ گنه كار و كافر بر دوش من منه و براى هيچ يك از آنان در نزد من نعمت و بهره اى قرار مده و مرا نيز به آنان محتاج مكن،
بَلِ اجْعَلْ سُكُونَ قَلْبِي وَ أُنْسَ نَفْسِي وَ اسْتِغْنَائِي وَ كِفَايَتِي بِكَ وَ بِخِيَارِ خَلْقِكَ
بلكه آرامش دل و آسايش جان و بى نيازى و كفايت مرا تنها به خود و بندگان نيكوكارت منحصر فرماى.
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْنِي لَهُمْ قَرِيناً وَ اجْعَلْنِي لَهُمْ نَصِيراً
بار خدايا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و مرا همدم ايشان ساز و مرا ياور ايشان گردان
وَ امْنُنْ عَلَيَّ بِشَوْقٍ إِلَيْكَ وَ بِالْعَمَلِ لَكَ بِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَ ذَلِكَ عَلَيْكَ يَسِيرٌ
و بر من منت نه و شوق خود در دل من افكن و به كاريم بر گمار كه تواش دوست بدارى و تو از آن خشنود شوى، كه تو بر هر كارى توانايى. و خواسته من براى تو آسان است.