وقایع روز هشتم صفر
۰۹ آبان ۱۳۹۵ 0 فرهنگ و اجتماع۱- درگذشت سلمان فارسى كه نام آن روزبه اصفهانى از قريه جى (ياناجى) بوده در مدائن روز هشتم صفر
آن جناب را سلمان محمّدى نيز گويند.
سلمان را رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم از يك يهودى به نام عثمان بن اشهل خريد و از قيد بندگى آزاد كرد و آن هم مسلمان شد و به سلمان مرسوم گرديد و مورد عنايت خاص حضرت پيغمبرصلىاللهعليهوآلهوسلم بود تا جائي كه حضرت فرمود: السلمان منّا اهل البيت، حضرت على عليهالسلام در موقع رحلت سلمان ره در همان شب از مدينه به طى الارض در مدائن بر سر جنازه او حاضر شد و در روايتى است كه حضرت على عليهالسلام رداء او را از صورت او برداشت سلمان به صورت آن جناب تبسّمى كرد و سپس حضرت او را غسل داد و كفن كرده نماز خواند و در همانجا دفن نمود و همان شب حضرت على عليهالسلام به مدينه مراجعت كرد و فعلا قبرش در مدائن با بقعه بزرگ مزار مى باشد، در مقام شامخ سلمان كافي است كه هر وقت جبرئيل بررسوخداصلىاللهعليهوآلهوسلم نازل مى شد از خداوند متعال به سلمان سلام مى رسانيد و حضرت على عليهالسلام او را مثل لقمان حكيم مى دانست و امام باقر فرموده او را سلمان فارسى نگوئيد بلكه سلمان محمدى بگوئيد ذلك رجل منّا اهل البيت.
امام باقرعليهالسلام فرمود ابوذر به خانه سلمان وارد شد در حالي كه او غذا مى پخت با هم صحبت مى كردند كه ظرف غذا بروی برزمين افتاد و چيزى از غذا به زمين نريخت ابوذر تعجب كرد و سلمان ظرف غذا را بروى آتش گذاشت باز مشغول صحبت شدند دوباره ظرف غذا بروی به زمين افتاد و چيزى از غذا نريخت ابوذر خارج شد در حال ترس و در فكر بود كه امير المؤمنين عليهالسلام را ملاقات نمود حضرت فرمود چه باعث شد از نزد سلمان خارج شدى و چه چيز تو را ترسانيد ابوذر عرض كرد سلمان را ديدم كه چنين و چنين مى كرد پس متعجب شدم حضرت فرمود اى ابوذرّ هر گاه سلمان بگويد آن چه مى داند آن وقت مى گوئى خدا قاتل سلمان را رحمت كند اى اباذرّ سلمان باب اللّه در زمين است هر كس او را شناخت او مؤمن است و هر كس او را انكار كرد كافر مى باشد (يعنى حق را پوشيده است) و سلمان از ما اهل بيت است.
پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم فرمود خداوند مرا به محبت چهار نفر امر كرده عرض كرديم آنها كيستند فرمود على عليهالسلام و سلمان و ابوذرّ و مقدار و مرا امر كرده آنها را دوست بدارم و خبر داده كه خداوندنيز آنها را دوست دارد (سفينه ج ۱ ص ۷ و ۴۶۴).
امام صادق عليهالسلام فرمود نزد پدرم صحبت از ثقيّه شد امام زين العابدين فرمود واللّه لو علِمَ ابوذرّ ما فى قلب سلمان لقتَلَه (سفينه ج ۱ ص ۴۴۶).
توضيح: مراد از مافى قلب سلمان مراتب معرفة اللّه و معرفة النبىّ و الائمه و اسرار محمد و آل محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم است.
۱- يا ضمير فاعلى در لقتله به علم و ضمير مفعولى به ابوذرّ برمى گردد يعنى اگر ابوذرّ مى دانست آن چه در قلب سلمان است علم ابوذرّ را مى كشت يعنى عقلش تحمل نمى توانست بكند لذا كافر مى شد و مردم او را مى كشتند و علم سبب قتل او مى گشت يا ابوذر نمى توانست تحمل كند بلكه افشاء مى كرد و به مردم اظهار مى نمود و سبب قتل سلمان مى شد لعدم فهم الناس لمعانيه.
۲- يا ضمير فاعلى به ابوذر و ضمير مفعولى به سلمان برمى گردد يعنى اگر ابوذر مى دانست آن چه در قلب سلمان است قادر به كتمان اين علم نبود ظاهر مى كرد چون مردم معانى آنها را نمى دانند سلمان را مى كشتند پس ابوذر باعث قتل سلمان مى شد يا ابوذر نسبت ارتداد و كذب و سحر به سلمان مى داد و او را مى كشت.
در منتهى الآمال ج ۱ ص ۸۳ آمده: امام صادقعليهالسلام فرمود ادرك سلمان العلم الاوّل و الاخر و هو بحر لا يُنزح و هو منّا اهل البيت يعنى سلمان علم اوّل و اخر را درك كرد و او دريائى است كه هر چه از او برداشته شود تمام نمى شود و او از ما اهل بيت مى باشد.
پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآلهوسلم فرمود سلمان بحر لا يُنزف و كنز لا ينفد يعنى سلمان دريائى است كه خشك نمى شود و خزينه اى است كه تمام نمى شود.
۲- شهادت اُوَيس قرنىّ در صفين ۳۷ قمرى
اويس از خيار تابعين و از اصحاب امير المؤمنين عليهالسلام و يكى از زهاد ثمانيه بود و آنها عبارتند از:
ربيع بن خُثيم - هَرَم بين حيّان - اُوَيس قَرَنى - عامر بن عبد قيس - ابومسلم خولائى - مسروق بن الاجدع - حسن بن ابى الحسن بصرى - سويد بن يزيد، چهار نفر اول از اصحاب علىعليهالسلام و از زهاد و اتقياء بودند و چهار نفر ديگر باطلند.
روايت شده كه پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم فرمود تفوح روائح الجنّة من قبل القَرَن و اشوقاه اليك يا اويس القرن يعنى بوهاى بهشتى از جانب قرن مى وزد پس اظهار شوق مى فرمود به اويس قرن و فرمود هر كه او را ملاقات كند از جانب من به او سلام برساند ولى پيغمبر او را نديده بود.
اويس در يمن شتربانى مى كرد و از اجرت آن مادر صالحه خود را نفقه مى داد روزى از مادرش اجازه خواست تا به مدينه زيارت حضرت رسول صلىاللهعليهوآلهوسلم رود مادرش گفت برو ولكن اگر پيامبر در خانه نباشد توقف مكن اويس چون آمد و پيامبر در خانه نبود به يمن برگشت پيامبر وقتى كه به خانه آمد نورى ديد فرمود كسى آمده عرض كردند از يمن شتربانى آمده بود اسم او اويس و سلام فرستاد برگشت حضرت فرمود آرى اين نور اويس است كه در خانه ما هديه گذاشته و رفته.
اويس با قباى پشمى و با شمشير و سپر نزديك حضرت علىعليهالسلام آمد عرض كرد يا على دستت را بده بيعت كنم فرمود به چه قسم بيعت مى كنى عرض كرد به سمع و طاعت و قتال در مقابل شما تا شهيد شوم يا آن كه خداوند فتح بدهد حضرت فرمود اسم تو چيست عرض كرد اويس، فرمود تو اويس قرنى هستى عرض كرد بلى فرمود اللّه اكبر شنيدم از پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم فرمود يا على تو درك مى كنى مردى را از امت من كه اسم او اويس قرنى است و به شهادت از دنيا مى رود و داخل مى شود در شفاعت او مثل قبيله ربيعه و مضر سپس اويس در جنگ صفين در ركاب على عليهالسلام شهيد شد.
۳- نزول آيه مباركه ((واتّقوا يوما تُرجعون فيه الى اللّه)) مشهور آخرين آيه از قرآن است
بعد از ۲۱ روز پيامبرصلىاللهعليه وآله و سلم از دنيا رحلت نمودند.
منبع: