داستانهای ائمه: امام صادق (ع): مسافرى فوق العاده در سفر

داستانهای ائمه: امام صادق (ع): مسافرى فوق العاده در سفر

۰۶ دی ۱۳۹۴ 0

امام جعفر صادق عليه السلام در سال 128 هجرى به همراه خانواده و بعضى از دوستان و پيش خدمتان، جهت انجام مناسك حجّ عازم مكّه معظّمه گرديد.
ابوبصير گويد: من نيز در كاروان حضرت بودم؛ و پس از پايان اعمال حجّ عازم مدينه منوّره شديم. در مسير راه مكّه و مدينه در روستائى به نام ابواء كه آمنه، مادر حضرت رسول صلى الله عليه و آله در آنجا مدفون است جهت استراحت فرود آمديم . و پس از مختصرى استراحت، غذا آماده شد. سفره را پهن كردند، خود امام جعفر صادق عليه السلام از اعضا كاروان پذيرائى مى نمود و غذا جلوى افراد مى نهاد.
هنگامى كه مشغول خوردن غذا شديم، شخصى از طرف همسر آن حضرت وارد شد و اظهار داشت: ياابن رسول اللّه! حميده گفت: من در وضعيّت خاصّى قرار گرفته ام و درد زايمان، شدّت گرفته است؛ و چون شما فرموده بوديد كه در اوّلين فرصت گزارش دهم تا اوّلين ملاقاتِ نوزاد با شما باشد، من نيز چنين كردم.
در اين لحظه، امام صادق عليه السلام با عجله تمام حركت نمود و به همراه آن شخص به سوى منزل گاه همسرش، حميده به راه افتاد.
همه چشم به راه در انتظار بازگشت امام عليه السلام بوديم كه ناگهان، حضرت شادمان و خوشحال مراجعت نمود. گفتيم: جان ما فداى شما باد! خداوند همسرتان را به سلامت نگه دارد، او در چه حالتى است؟
حضرت با تبسّم فرمود: خداوند متعال نوزادى به ما عطا كرد، كه بهترين خلق خدا است؛ و او به هنگام تولّد دست خود را بر زمين نهاد و سر به سوى آسمان بلند نمود و شهادت به وحدانيّت خداوند سبحان داد، كه اين خود نشانه امامت او مى باشد و سوگند به خداى يكتا، كه او امام و پيشواى شما بعد از من مى باشد.
ابوبصير گويد: در اين رابطه تقاضا كردم تا توضيح بيشترى دهد؟
و حضرت فرمود: در آن شبى كه نطفه اين نوزاد منعقد گرديد، لحظاتى قبل از آن، شخصى نزد من آمد و ظرفى كه در آن شربتى سفيد، شيرين، گوارا و خنك بود، به دستم داد؛ و همين كه من مقدارى از آن شربت را آشاميدم، آن شخص دستور داد تا با همسرم حميده هم بستر شوم.
پس با شادمانى و علم بر اين كه چه خواهد شد، كنار همسرم رفتم و پس از هم بستر شدن با او، نطفه اين نوزاد در همان شب منعقد گرديد.
سپس حضرت در ادامه فرمايش خود فرمود: نطفه هر امامى اين چنين منعقد مى گردد؛ و چون چهل روز بر آن بگذرد، خداوند ملكى را مبعوث مى نمايد تا بر بازوى راستش بنويسد:
و تمّت كلمة ربّك صدقا و عدلا لامبدّل لكلماته (1) .
و پس از آن كه هنگام ولادت فرا برسد و نوزاد به دنيا آيد، دست بر زمين گذارد و سر به سمت آسمان بلند كند؛ و در آن لحظه مَلَكى از طرف خداوند عزّوجل نوزاد را با نام و نام پدر آوا مى دهد، كه ثابت و پايدار باش، تو را براى امرى مهمّ آفريده ام، تو امين و خليفه من هستى، رحمت من شامل دوستانت مى باشد و دشمنانت را به دردناك ترين عقاب عذاب مى كنم؛ گرچه آن ها در دنيا غرق نعمت و رفاه باشند.
و چون سخن ملك پايان يابد، نوزاد شهادت به يگانگى خداوند مى دهد؛ و پس از آن خداوند تمام علوم را به او عطا مى نمايد و مقدّر مى گرداند تا در هر شب قدر ملك روح با او ملاقات نمايد.
ابوبصير افزود: خدمت حضرتش عرضه داشتم كه آيا ملك روح، همان جبرئيل عليه السلام است؟
حضرت فرمود: خبر، عظمت ملك روح از تمام ملائكه بالاتر و عظيم تر است؛ و خداوند مى فرمايد: تنزّل الملائكة والرّوح فيها (2)؛ در شب قدر، ملائكه به همراه روح نازل مى شوند.(3)


1-سوره انعام : آيه 115.

2- سوره قدر: آيه 4.

3- محاسن برقى : ج 2، ص 314، ح 32، بصائرالدّرجات : ج 9، ب 19، ص 129، بحارالا نوار: ج 48، ص 2 5، حليّة الا برار: ج 4، ص 196، ح 2.


منبع:

چهل داستان وچهل حدیث از امام جعفر صادق علیه السلام ، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث