جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص306
انّ هذه القلوب تمل كما تمل الابدان، فابتغوا لها طرائف الحكم. «همانا كه اين دلها ملول مى شود همان گونه كه بدنها خسته و ملول مى شود، براى آنها سخنان گزيده را بجوييد.»
منظور اين است كه دلها از مباحث و مناظرات عقلى و كلامى در باره توحيد و عدل خسته مى شود و بايد امثال و حكمتهايى را كه مربوط به امور اخلاقى است، جستجو كرد، چون ستودن صبر و دليرى و پارسايى و پاكدامنى و نكوهيدن شهوت و غضب، و خلاصه آنكه امورى را كه به تدبير شخصى و خانواده و دوستان و حكومت وابسته است گاه مورد گفتگو قرار دهيد كه در اين امور دلها نياز به انديشيدن بسيار ندارد و لازم نيست در آن تأمل و نظر دقيق داشته باشد و مايه آرامش مى شود.
در اين باره سخنان ديگر هم گفته اند، از جمله آن كه با گردش در بوستان «ياد خدا» دلها را آرامش بخشيد.
سلمان فارسى مى گفته است: من خواب خود را هم همچون برپا داشتن نماز خويش حساب مى كنم.
عمر بن عبد العزيز مى گفته است: نفس من شتر راهوار من است اگر افزون از توانش بر آن بار كنم، مرا در راه خواهد گذاشت.
افزودن دیدگاه جدید