امامان معصوم و علم غیب

امامان معصوم و علم غیب

۱۵ بهمن ۱۳۹۳ 0

دلايل زيادى بيانگر اين است كه بجز خدا، پيامبر و جانشينان آن بزرگوار نيز از عالم غيب آگاهى دارند. 

اينك به برخى از این دلایل اشاره میکنیم:

مسئولیت امامان و پیامبران 

 خداوند مسؤوليت رهبرى بندگان خود در تمام زمينه‏هاى مادى و معنوى را بر عهده پيامبر و امامان معصوم (ع) گذارده است. ايفاى اين مسؤوليت نياز به آگاهى بر بسيارى از مسائل دارد كه بر ساير مردم پوشيده است تا هر وقت مردم از ايشان سؤال كردند، جواب دهند اين آگاهى به آگاهى از احكام و قوانين الهى، محدود نمى ‏شود بلكه لازم است بر اسرار جهان هستى علم داشته باشند در غير اين صورت رهبرى آنان تكميل نخواهد شد. و اين با حكمت الهى در تعيين امامت منافات دارد. اقتباس از تفسير نمونه، ج 9، ص 46- 47،
 
احاديث زيادى در اين زمينه وارد شده است. از جمله: على بن اسماعيل ازرق مى‏گويد: حضرت صادق (ع) فرمود:

                 «انَّ اللَّهَ احْكَمُ وَ اكْرَمُ وَ اجَلُّ وَ اعْظَمُ وَ اعْدَلُ مِنْ انْ يَحْتَجَّ بِحُجَّةٍ ثُمَّ يُغَيِّبُ عَنْهُ شَيْئاً مِنْ اموُرِهِمْ» خداوند حكيمتر، گراميتر، بزرگتر و عادلتر از آن است كه به وجود حجّتى بر مردم احتجاج كند، سپس چيزى از امورشان را بر او مخفى بدارد. بحارالانوار، ج 26، ص 138،

سؤال:

آيا آگاهى غير خداوند از غيب، با آيات منحصر كننده علم غيب به خداوند، منافات ندارد؟
 
پاسخ: آيات قرآن در اين زمينه، دو دسته‏ اند كه بايد آنها را با هم جمع كرد و از مجموع آنها نتيجه گرفت.
 

دسته اوّل:  آياتى كه علم غيب را منحصر در خداوند مى‏داند، مانند آيه: «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ الَّا لايَعْلَمُها هُو» «انعام/59»و كليدهاى (گنجينه‏هاى) غيب نزد اوست، جز او كسى آن را نمى‏ داند.

دسته دوّم: آياتى كه دلالت مى‏ كند كه پيامبران به اذن خداوند از عالم غيب آگاهى دارند
مانند آيه: «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ احَداً الَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ» «جن/26و27»خداوند عالم به غيب است، پس هيچ كس را از غيب خويش آگاه نخواهد كرد، مگر كسى را كه خشنود باشد از پيامبرش.
 
و مانند آیه: «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبى مِنْ رُّسُلِهِ مَنْ يَشاءُ» «آل عمران/179»خدا شما را بر غيب آگاه نمى‏كند، ليكن از پيغمبرانش هر كس را خواست بر مى‏ گزيند.
از جمع بين اين دو دسته از آيات، نتيجه مى‏ گيريم كه پيامبر اكرم (ص) به اذن خدا، به غيب آگاه است.
 

علم غیب ائمه علیهم السلام در روایات

اثبات اين علم براى امامان (ع) بر اساس رواياتى است كه بيانگر آن است كه امامان علم غيب را از رسول خدا (ص) به ارث برده‏اند. امام جعفر صادق (ع) از پدر بزرگوارش امام باقر (ع) نقل كرده كه فرمود:
 
«انَّ لِلَّهِ عِلْماً خاصّاً وَ عِلْماً عامّاً، فَأَمَّا الْعِلْمُ الْخاصُّ فَالْعِلْمُ الَّذى‏ لَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ‏ مَلائِكَتَهُ الْمُقَرَّبينَ وَ أَنْبِيائَهُ الْمُرْسَلينَ وَ أَمَّا عِلْمُهُ الْعامُّ فَانَّهُ عِلْمُهُ الَّذى‏ اطْلَعَ عَلَيْهِ مَلائِكَتَهُ الْمُقَرَّبينَ وَ انْبِيائَهُ الْمُرْسَلينَ وَ قَدْ وَقَعَ الَيْنا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلىَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ»همانا براى خداوند علمى خاص و علمى عام است. علم خاص، علمى است كه ملائكه مقرب و انبياى مرسلش را به آن آگاه نكرده است و علم عامش، علمى است كه ملائكه مقرّب و انبياى مرسلش را به آن، آگاه كرده و اين علم از طريق رسول خدا (ص) به ما رسيده است « بحار الانوار، ج 26، ص 160».

سؤال:

اگر امامان عليهم السّلام از غيب آگاهى دارند، چرا گاهى كارهايى از ايشان سر مى‏ زند كه نشانه عدم آگاهى آنان از غيب بوده است، مانند خوردن آب يا غذاى مسموم يا اين كه به برخى از پرسشها پاسخ نمى ‏دادند؟
پاسخ: همان گونه كه يادآورى شد، آگاهى امامان عليهم السّلام از علم غيب، مدلول روايات زيادى است، بگونه‏اى كه تمام علوم نزد آنان حاضر است و اين بستگى به اراده آنان دارد؛ پيامبر و امامان عليهم السّلام بنا نداشتند در مسائل شخصى از علم غيب و نيز قدرت الهى خود، استفاده نمايند و در مواردى با وجود علم كامل به نتيجه و پايان كار، به آن اقدام مى‏ كردند؛ زيرا محو در اراده ذات بارى تعالى بوده‏ اند و اراده و خواست خداوند را بر اراده خود مقدم مى ‏داشتند همچنين بنابر مصالحى به برخى از پرسشها پاسخ نمى ‏دادند.
امام صادق (ع) فرمود:
 «اذا ارادَ الْامامُ انْ يَعْلَمَ شَيْئاً اعْلَمَهُ اللَّهُ ذلِكَ» هرگاه امام بخواهد چيزى را بداند، خداوند وى را از آن آگاه مى ‏كند.« اصول كافى، ج 1، ص 382،»

 

حسن بن جهم مى‏گويد: به امام رضا (ع) عرض كردم:  
براستى اميرمؤمنان على (ع) قاتل خود را مى‏شناخت و شب قتل و محلى كه در آن كشته مى ‏شود و محلى كه در آن ضربت مى‏ خورد را مى‏دانست و خودش چون شيون مرغابيان را در خانه شنيد فرمود: «شيون كنانند كه نوحه‏ گران به دنبال آنهايند» و ام كلثوم به ايشان عرض كرد: كاش امشب‏در خانه نماز مى‏ خواندى و دستور مى ‏دادى ديگرى در مسجد به جاى شمابراى مردم نماز بخواند، پس حضرت از او نپذيرفت و در آن شب بدون اسلحه، بسيار در بيرون منزل رفت و آمد مى ‏كرد و مى ‏دانست كه ابن ملجم با شمشير او را مى‏ كشد. تعرّض آن حضرت براى چنين واقعه‏اى به نظر جايز نمى ‏آيد!! امام رضا (ع) در پاسخ فرمود: همه اينها درست است، ولى خودش اختيار كرد كه در آن شب تقديرات خداى عزوجل جارى شود. « اصول كافى، ترجمه و شرح شيخ محمد باقر كمره‏اى، ج 2، ص 301- 303» 
شايد آن تقديرات الهى اين باشد كه شهادت امام براى تقويت دين خداوند يك امر لازمى بوده و به خاطر آثار مهمى كه در جامعه اسلامى داشته، انتخاب شهادت وظيفه ايشان بوده است چنانچه در مورد جهاد، اقدام به جهاد واجب است اگر چه يقين به شهادت باشد.

منبع: امامت و ولایت, مجموعه آثار پژوهشکده تحقیقات اسلامی, از نرم افزار زمزم 5.    

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث