امام، تداوم‏ بخش هدايت الهى

امام، تداوم‏ بخش هدايت الهى

۰۵ اردیبهشت ۱۳۹۵ 0 اهل بیت علیهم السلام
 


 عقل انسان نمى ‏تواند راز و رمز كامل ساختنِ بهشت برينِ آخرت را در مزرعه دنيا بنماياند و نيازمند به هدايت خاص الهى است. اين هدايت، از طريق پيامبران به انسان‏ها مى ‏رسد و پيامبران افزون بر رساندن پيام وحى، بايد رهبرى سياسى اجتماعى انسان‏ها رانيز به دست گيرند و با تشكيل حكومت، احكام دين را عملى سازند و زمينه رشد انسان‏ها و نيل آنان به مقام خلافت الهى را فراهم كنند.


پیامبر اسلام آخرین  فرستاده خدا 

با بعثت پيامبر اسلام و نازل شدن قرآن، شريعت و دين خاتم به بشر ارائه شد و نياز به وحى‏  ديگر از ميان رفت. در كتاب آسمانى پيامبر خاتم، آنچه براى هدايت بشر لازم است، آمده است و پيامبر اسلام به‏ عنوان «خاتم پيامبران» معرفى شده است. سرانجام با وفات آن پيامبر پاك نهاد، باب وحى بسته شد و ديگر هيچ‏گاه فرشته وحى بر انسانى نازل نخواهد شد تا او را براى رساندن پيامى از جانب خدا برانگيزد.

ضرورت تعیین جانشین برای  رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم 

پيامبر پيش از وفات خود، به امر خدا، حضرت على عليه السلام را به جانشينى برگزيد و بارها او را براى مسلمانان معرفى كرد و از آنان خواست با او دست بيعت دهند و قبول خلافتش را اعلام كنند و چنين نيز شد.تعيين ‏جانشين و آن هم على ‏بن ‏ابى ‏طالب و فرزندانش عليهم السلام، كارى‏ ضرورى ‏و حياتى ‏بود؛ زيرا:

1- امام علیه السلام تبیین گر احکام قرآن 

گرچه پيامبر با ارائه قرآن به‏ عنوان كتاب و معجزه جاويد و حاوى همه دستورهاى لازم براى هدايت انسان، نياز به بعثت پيامبران را مرتفع ساخت، ولى قرآن كتابى است‏ بس متعالى و دريايى است ژرف  و جز پيامبر و پاكان  و تربيت ‏يافتگان خاص مكتب وى كسى را به عمق آن راهى نيست و فهم همه پيام‏هاى آن و دريافت تفصيلى همه معارفش به تعليم خاص الهى نيازمند است. پيامبر خود تربيت يافته خاص الهى بود و به تعليم خداوند، حقيقت متعالى قرآن را دريافت و معلّم، مبيّن و مفسّر قرآن شد.  گرچه پيامبر در طول دوران بعثت به تعليم قرآن و بيان احكام و معارف آن پرداخت، ولى فرصت و شرايط، امكان نداد كه همه احكام قرآن را تبيين كند و به مردم ابلاغ گرداند. از اين رو، چاره‏اى نبود جز اين‏كه پاكان، شايستگان و امانتدارانى از جانب خداوند برگزيده شوند تا در طول زمان، مأمور تعليم، تبيين و ابلاغ پيام‏ها، احكام و معارف قرآن گردند.

2- امام مفسر قرآن است 

گرچه قرآن براى هدايت همه انسان‏ها نازل شده است و همگان مى ‏توانند با كسب شرايط لازم به محضرش مشرّف شوند و از سفره گسترده‏ اش بهره گيرند، ولى به علل مختلف در مواردى اختلاف برداشت پيش مى‏آيد و همان‏گونه كه تاريخ نيز نشان داده است، اين اختلاف‏ها سبب شكل‏ گيرى گروه‏هايى شده كه به جان هم افتاده و به تكفير يكديگر پرداخته و با دست خود زمينه نابودى اسلام و جامعه اسلامى را فراهم ساخته‏اند. پيامبراكرم صلى الله عليه و آله اين آينده هولناك را به چشم دل مى‏ديد و براى جلوگيرى از وقوع آن بايد چاره‏اى مى‏انديشيد و چاره‏اى جز اين نبود كه مفسّرى معصوم، كه نظرش معيار و ميزان باشد، به جامعه معرفى كند تا همه در فهم قرآن به‏ خصوص در موارد اختلاف به او رجوع كنند و همه مفسّران، تفسير خويش را با اين معيار همسان گردانند و راه سوء استفاده را بر دشمنان بربندند.

3- امام هدایتگر جامعه اسلامی است 

 تشكيل حكومت براى اجراى احكام و ايجاد زمينه رشد و تعالى انسان‏ها لازم و حفظ آن واجب است. پيامبر صلى الله عليه و آله پس از هجرت به مدينه اين حكومت را بنيان نهاد و اينك پس از گذشت يك دهه از عمر حكومت، زمان ارتحال آن وجود مقدس فرا رسيده بود و حضرت مى‏ ديد كه حكومت نوپاى اسلامى با چند مشكل روبه‏ روست:

اوّل:

كسانى بسيار بودند كه به پيروى از جوّ عمومى و با مشاهده قدرت و شوكت مسلمانان، به‏ خصوص پس از سال ششم هجرى و بعد از فتح مكه در سال هشتم هجرى، اسلام آورده بودند، ولى ايمان به قلب آنان راه نيافته بود و آمادگى داشتند كه با وزش هر بادى بلرزند و از اسلام روى برتابند و راه كفر و ارتداد در پيش گيرند.

دوم:

 
گروهى نيز با توجه به شرايط، رنگ عوض كرده بودند و با اظهار اسلام در پى فرصت براى ريشه‏ كن ساختن اين آيين آسمانى بودند. اينان منافقانى بودند كه زير پوشش اسلام ظاهرى براى رسيدن به آمال دنيايى خود مى‏كوشيدند و براى آينده پس از پيامبر صلى الله عليه و آله ونقشه‏ها و برنامه‏ها داشتند. پيامبر بيشترين خطر را از اين ناحيه مى‏ديد و آيات بسيارى از قرآن نيز در افشاى نقشه‏ها و دسيسه‏هاى آنان نازل شده بود و با وجود مبارزه شديد پيامبر، همچنان در درون جامعه اسلامى ريشه دوانيده و مايه گرفته بودند.

سوم:

با توجه به اينكه تقريباً در سال دهم هجرى، اسلام همه شبه جزيره را فتح كرده بود و به صورت قدرتى در برابر ديگر قدرت‏هاى جهانى آن روز نمود يافته بود، طبيعى بود كه از سوى آنان با خطر روبه ‏رو باشد. با توجه به موارد فوق و موارد مشابه، پيامبر صلى الله عليه و آله يقين داشت كه واگذاردن حكومت و تعيين نكردن جانشين به‏ معناى رها كردن حكومت بر لبه پرتگاه است و در آن صورت پس از وفات وى، حكومت به دست افراد ناشايسته و بى ‏كفايت خواهد افتاد و هر آن ممكن است از ميان رود و رنج‏هاى بيست و سه ساله‏اش تباه شود.
بنابراين، چاره‏اى نبود جز اين‏كه شايسته ‏ترين، عالم‏ترين، مديرترين و مدبّرترين فرد را براى حكومت پس از خود تعيين كند و با استفاده از اختيار ولايتى- كه خدا بدو داده بود و مردم نيز پذيرفته بودند- او را به جانشينى نصب كند و از مردم برايش بيعت گيرد. از اين رو بود كه آن حضرت در حديث معروف ثقلين، اهل بيت خود را به‏عنوان قرين، عِدل، مفسّر و مبيّن قرآن معرفى كرد و در روز هيجدهم ذى‏الحجّه سال دهم هجرى در راه بازگشت از حج، در محل غدير خم جانشينى آن امام را به همه مسلمانان اعلام نمود و از آنان بيعت گرفت.

منبع: مبدء و معاد, جمعی از نویسندگان, مجموعه آثار پژوهشکده تحقیقات اسلامی, نرم افزار زمزم 5

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث