قرآن و صدقات ماندگار

قرآن و صدقات ماندگار

۰۶ اسفند ۱۳۹۳ 0 فرهنگ و اجتماع
 
صدقه از مواردي است که در قرآن کريم بر آن تأکيد زياد شده و از اين ميان براي صدقات ماندگار ازجهت ماندگاري خود يا اثرآن، ارزشي جاودانه قائل شده است. در اين مقاله پس از مفهوم شناسي صدقه، به بيان گستره ي آن پرداخته شده و بيان مي شود که هرچند در فقه صدقه ي ماندگار معادل وقف مي باشد،اما در آموزه هاي قرآني و روايي مفهومي وسيع تر دارد و هرعملي را که خود يا اثرآن جاودانه باشد و از نگاه اين آموزه ها صدقه تلقي شود را،شامل است. براي اثبات اين مطلب نخست مفهوم لغوي «صدقه» و «جاريه»، را با بهره گيري از آيات و روايات، بررسي نموده و آنگاه ارزش صدقه از ديدگاه قرآن کريم،آثار مترتب براين عمل خيرخواهانه و شرايط لازم براي بارشدن اين آثار برآن، با تمسک به آيات قرآن کريم و روايات معصومين عليهم السلام تبيين گرديده است. 
يکي از موضوعاتي که در قرآن کريم و آموزه هاي آن مورد تأکيد قرارگرفته،صدقه است که داراي انواعي مي باشد که ازجمله ي آنها صدقات ماندگار است. صدقه در فرهنگ اسلامي از جايگاه والايي برخوردار است و پاداش پرداخت صدقه و انفاق را خود خداوند بر عهده گرفته است. راستي صدقه چيست و بر چند نوع است؟ صدقه ماندگار چيست؟ آيا صدقه ي ماندگار همان وقف است يا آنها دو حقيقت متفاوت هستند؟ ارزش و آثار صدقه چيست؟ اينها مسائلي هستند که در اين مقاله، از طريق مطالعات آيات قرآن کريم و با مراجعه به تفاسير و روايات اهل بيت ـ که عدل قرآن اند و در حقيقت نمي توان مفهوم حقيقي آيات قرآن را دانست،مگر با توجه به روايات وارده براي تبيين و تفسير آن ـ مورد مطالعه قرار گرفته است. 
مطالعه اين موضوع و پرداختن به زواياي مختلف آن، علاوه بر اينکه مطالعه ي آيات قرآن است عرضه ي آن در جامعه ي اسلامي مي تواند در فرهنگ سازي جامعه مؤثر باشد و مردم با مطالعه ي اين آثار نسبت به انجام اين اعمال خير و بشردوستانه،درانجام احياي اين سنت معنوي ـ اجتماعي پيامبراکرم (ص) گام بردارند. لذا مطالعه اين موضوع هر چند مسبوق به سابقه باشد،عرضه ي آثار مربوط و چاپ و نشر آن در فرهنگ سازي جامعه مؤثربوده و مصداق احياي امر ائمه(ع)است که حضرت رضا (ع) براي انجام دهنده ي آن از خداوند متعال آمرزش طلبيده و فرموده است: «رحم الله من احيا أمرنا» و در پاسخ به سؤال از چيستي امر آنان فرمود: يادگيري معارف ما و انتقال آن به ديگران تا آن را به کار بندند. (صدوق، 1361، ص 180)

مفهوم لغوي صدقه 

«صدقه» از صدق گرفته شده که به معني راستي و درستي و مطابقت حرف و عمل و هماهنگي گفتار و اعتقاد و اعمال جوارحي است. مهريه ي زن از اين جهت صداق گفته مي شود که گواه صدق و راستي اعتقاد در دوستي است. (راغب اصفهاني، 1404، ص 278) اين کلمه طبق تعريف قاموس المحيط به معناي چيزي که انسان از مال خود و به قصد رضاي خدا بدهد،است و اعم از زکات و غيرآن مي باشد. (فيروزآبادي، ج 3، ص 253) و در اصطلاح فقهي نيزبه معني چيزي است که به قصد قربت ودر اصل به صورت تبرعي پرداخت مي شود. (شهيد اول، ج 1، ص 253)

انواع صدقه 

صدقه داراي اقسام مختلفي است و هرکدام جايگاه و احکامي دارد،که به آنها اشاره خواهد شد. طبق آنچه گفته شد از نظر لغوي،اين واژه مفهومي عام دارد و از مصاديق انفاق مي باشد.انفاق گاه واجب است و گاه مستحب. واجب آن،همان زکات است که ميزاني معين در ملک اشخاص در نظر گرفته شده اسم قرآن کريم مي فرمايد: «إنّما الصّدقات للفقراء والمساکين...»؛ (توبه، 60) البته منظوراز صدقه در اين آيه زکات است. به تعبير ابوهلال، فرق بين زکات و صدقه دراين است که زکات جز واجب ندارد درحالي که صدقه، گاه واجب و گاه مستحب است. (ابوهلال عسگري، ص 267) بنابراين نسبت بين آنها،عموم و خصوص مطلق است. تفاوت بين صدقه باهبه نيز دراين است که درصدقه قصد قربت و قصد پرداخت براي رضاي خدا شرط است. (اصفهاني، ج 3، ص 77؛طوسي، ج 3، ص 303) درحالي که درهبه چنين شرطي وجود ندارد. 
صدقه از جهتي ديگر نيز بر دو قسم است و اين تقسيم به اعتبارماندگاري چيزي است،که صدقه داده شده است. زيرا آنچه صدقه داده شده گاه کالايي مصرفي و زايل شدني است مثل خوراکي، پوشاک، پول و... و گاه چيزي است ماندگار، مثل زميني که وقف شده و براي هميشه عين آن باقي مي ماند. 
درفقه هرگاه سخن از صدقه ي جاريه يا صدقه ي ماندگار است اشاره به وقف است و بعضي صريحاً ابراز داشته اند که مراد از صدقه ي جاريه خصوص وقف است و در برابر ساير صدقات قرار مي گيرد. (معروف الحسين، [وصيت...]، الشريع) کما اينکه هدف از وقف بقاي عين موقوفه و ماندگاري آن است؛علامه حلي دراين مورد مي فرمايد: «و أنما سوق الوقف ليکون صدقه مخلده جاريه علي مرور الزمان».
طول زمان براي استفاده در نظرگرفته شده است. (علامه حلي،تذکره الفقهاء، ج 2، ص 431؛ آخوند خراساني، ص 109) 

صدقه ي ماندگار

همانگونه که اشاره شد،از ديگاه فقهي صدقه ي جاريه معادل وقف مي باشد و هرگاه اين واژه به کار رود مراد وقف است. اما از ديدگاه قرآن کريم و آموزه هاي اسلامي صدقه ي ماندگار اختصاص به وقف ندارد بلکه بسياري از اعمال است که مي توان صدقه ي ماندگار محسوب شود و انسان تا مدت ها و حتي پس از درگذشت خود از آثار و ثواب آن برخوردار باشد. البته احکام حقوقي وقف و الزامات آن، بر اين نوع صدقات بار نمي شود اما آنها داراي ثواب و پاداش، اثر و ارزش صدقه ي ماندگار مي باشند. هر چند بارزترين مصداق صدقه ي جاريه همان وقف است،اما به نظر مي رسد با توجه به روايات و مفهوم صدقه نمي توان آن را به وقف اختصاص داد. زيرا طبق مفهوم لغوي آن،هرمالي که به قصد رضاي خدا و در جهت ياري ديگران پرداخت کند صدقه است و از طرفي بسياري از امورخيرماندگاري دارند و مي تواند داراي اثر جاودانه باشند. به عنوان مثال ممکن است انسان مدرسه يا دانشگاهي تأسيس کند و با صرف نظرازاينکه آن را وقف کند يا نه، در همان مدت فعاليت آن،کسي از آن مؤسسه فارغ التحصيل شود که منشأ تحولي اساسي و ماندگار درجوامع بشري گردد که براساس احاديث «من سن سنتا حسنه فله اجرها و اجر من عمل بها الي يوم القيامه». (حرعاملي، 1453، ج 11، ص 16) اجرو پاداش آن تا ابد براي مؤسس آن دانشگاه باقي است. امام حسين (ع) نهضتي را آغاز کرد که نه تنها براي هميشه درتاريخ ثبت شد،بلکه خط او همچنان ادامه دارد و آثار آن به مراتب از وقف کردن يک زمين يا باغ يا مدرسه و ... بيشتر است. 
نهضت امام خميني نيزنقطه عطفي محسوب مي شود که براي هميشه درتاريخ جاودانه و اثر آن درجامعه بشري ماندگار خواهد بود. پس نمي توان جاودانگي يک عمل را منحصر در وقف نمود و گف صدقه ي جاريه منحصر در وقف است. قرآن کريم مي فرمايد: «إنّا نحن نحي الموتي و نکتب ما قدموا و ءاثارهم». (يس، 12) که برخي از مفسرين آثار را، به معني آنچه پس از درگذشت انسان مي ماند و درآن چيز مردم به آنها اقتدا مي کنند،مي دانند. (طوسي، 1409، ج 8، ص 448) و بعضي نيز آن را مطلق عمل داراي اثرمطرح نموده اند. (طبرسي، 1415،
ج 8، ص 263) علامه در تفسير اين فقره از آيه مي نويسد: «والمراد بآثارهم ما ترکوه لما بعد موتهم من خير يعمل به کتعليم علم ينفع به او بناء مسجد يصلي فيه او ميضاه يتوضأ فيها، او شريعمل به کوضع سنه مبتدعه يسنن بها».(طباطبايي، 1452، ج 2، ص 66) يعني منظور از آثار، چيزي است که انسان براي بعد از مرگ خود بگذارد. خواه عمل خيري باشد که بعد از او ادامه يابد مثل آموزش علم وحرفه اي که پس از او ديگران از آن سود ببرند، يا ساختن مسجدي که درآن نماز گزارده شود،يا ساختن وضوخانه اي که در آن وضو گرفته شود. و همچين عمل شري که پس ازوفات او بدان عمل گردد مثل ابداع سنتي ناپسند که پس از او بدان عمل گردد.
مفسران اهل سنت،درذيل اين آيه شريفه، روايتي را مطرح مي کنند که اين آثارباقي ماندني را که انسان بعد از وفات خود مي تواند ازآنها بهره برد در سه دسته بيان مي نمايد. در اين حديث پيامبراکرم(ص) فرموده است: «إذا امات الانسان انقطع عمله الا من ثلاث:صدقه ي جاريه او علم ينفع به او ولد صالح يدعو له». (قرطبي، 1405، ج 1، ص 3؛ ابن کثير، ج 1، ص 189؛ثعالبي،1418، ج 3، ص 467 و...) يعني بعد از آنکه انسان ازدنيا رفت،هيچ چيزي غيرازاين سه به حال او مفيد نخواهد بود، يکي صدقه ي ماندگاري که از ثواب آن بهره مي برد، ديگرعملي که ديگران از آن بهره برند و سوم فرزند صالحي که براي او دعا کند.دراين روايت مراد از صدقه ي جاريه نمي تواند خصوص وقف باشد،زيرا اگرچنين مفهومي داشته باشد،تمام اعمال ماندگار ديگري را، که به مقتضاي ساير روايات پس از مرگ،براي انسان منشأ اثراست نفي مي کند؛ چون اين روايت داراي صراحت است و مي گويد «انقطع عمله الا من ثلاث» درحالي که دربسياري از روايات است که سنت خوب،تعليم ديگران و ... چيزهايي هستند که انسان، بعد ازوفات خود،از آنها سود مي برد. پس مراد از صدقه ي جاريه در اين روايت هرکارنيکي است که اثري جاودانه يا ماندگار داشته باشد و اين مفهوم روايتي است که مي گويد: «کل معروف صدقه». (کليني، 1367، ج 4، ص 26) 
خلاصه ي کلام اينکه گرچه مراد از صدقه ي جاريه در فقه وقف مي باشد،اما اين اصطلاح خاص فقه است و در قرآن مفهوم وسيعي دارد و ماندگاري اثر آن اختصاص به وقف ندارد،بلکه گستره اي وسيع داشته و همين مفهوم وسيع دراين جستارمورد نظر است. 
حال اين سؤال مطرح مي شود که مگر نمونه هايي که مطرح گرديد صدقه است؟ سخن ما از صدقه ي ماندگار است نه هر کار با ارزش و مفيد ماندگار، بنابراين بايد ديد آيا صدقه بر اينها صادق است يا نه؟

گستره ي مفهوم صدقه و صدقه ي ماندگار 

صدقه در لغت

مفهوم لغوي صدقه گسترده است و هرگونه هزينه اي را که براي رضاي خدا انجام شود،شامل است. در لسان العرب آمده است که «الصدقه ما اعطيته في ذات الله للفقراء». (ابن منظور،ج 10، ص 196) بنابراين از نظر لغوي اختصاص به موردي خاص ندارد بلکه تنها قيد آن همان قصد قربت و در جهت رضاي خداست. 

صدقه در روايات 

در روايات نيز براي آن مفهومي گسترده تر قابل برداشت است. مثلاً روايتي از امام صادق (ع) است که پيامبر اکرم (ص) فرمودند: «کل معروف صدقه» (مجلسي، 1983، ج 96، ص 182؛ مکتبي، ج 4 ص 26؛ مغربي، 1936، ج 2، ص 320) يعني هر کار نيکي صدقه است. و از ايشان نقل شده است که:«صدقه يحبها الله اصلاح بين الناس إذ تفاسدوا و تقارب بينهم إذا تباعدو». (مکتبي، ج 2، ص 201؛ مجلسي، ج 76، ص 44) يعني صدقه اي که خداوند آن را دوست دارد، آشتي بين مردم است و به هم نزديک کردن آنان آنگاه که بين آنها اختلاف باشد يا از هم دور باشند. 
درجاي ديگرپيامبر اکرم مي فرمايد:«تصدقوا علي اخيکم بعلم يرشده و رأي يسوده». (مجلسي، 1983، ج 75، ص 105؛ ابن فهد حلي، 1411، ج 63) يعني به برادر ديني خود به وسيله ي دانش که او را راهنمايي کند و مشاوره اي که او را به هدف رساند،صدقه دهيد. 
در روايات همچنين از حفظ زبان (مجلسي، 1983، ج 71، ص 268) و گفتارنيک (حرعاملي، 1403، ج 3، ص 507) به صدقه ياد شده و بهترين صدقه،صدقه ي زبان ـ که مانع ازخونريزي مي شودـ بيان شده است. (ابن فهد حلي، 1411، ص 62)

صدقه در قرآن 

در قرآن نيزصدقه مفهومي گسترده دارد و اختصاص به مال ندارد،بلکه پرداخت بخشي ازنعمت هايي که دراختيارانسان است به ديگري،خواه نعمت مادي باشد يا معنوي را شامل است. 
در آيه 88 سوره يوسف، آمده است که فرزندان يعقوب، آنگاه که بر يعقوب وارد شدند،گفتند: اي عزيز مصر! بر ما و خانواده ي ما ناراحتي وارد شده و کالاي کمي براي خريد مواد غذايي آورده ايم پس شما پيمانه ي ما را براي ما کامل کن و «تصدق علينا» که خداوند بخشندگان را پاداش مي دهد. 
در اينکه منظور از تصدق چه مي باشد،بين مفسرين اختلاف است و چند قول وجود دارد. يعني همان دادن مواد غذايي بيشترنسبت به کالايي که آنان داشتند را مطرح نموده اند. اما بعضي آن را چيزي جداي ازاين تکميل پيمانه آنان دانسته اند و آن آزاد کردن برادرشان بنيامين است که نه صدقه اي مادي بلکه صدقه اي معنوي است،يعني اغماض از مجازات و حبس برادري که متهم به دزدي است و بخشيدن او. 
درتأييد احتمال دوم نکاتي وجود دارد که با توجه به آن بايد همين احتمال را پذيرفت.
الف.درآيه اي ديگر از قرآن (بقره، 219) از پيامبر درباره آنچه بايد صدقه داده شود سؤال مي شود و سپس درپاسخ مي فرمايند: «قل العفو» دراين آيه عفو يکي از موارد صدقه است که کاملاً برمحل بحث ما تطبيق مي کند. 
ب.احتمال اول مستلزم تکراراست زيرا درابتدا گفته اند: «فأوف لنا الکيل» و حال که مي گويند «و تصدّق علينا». اگر منظورهمان مطلب باشد،اين موجب تکراراست؛اما اگر منطورعفو و آزادي برادرشان باشد،مطلب جديد است و حمل آيه قرآن براين مفهوم رجحان دارد برحمل برمفهومي که مستلزم تکراراست. 
ج. در روايات آمده است که يعقوب (ع)نامه اي براي عزيز مصرنوشته بود و تحويل فرزندان خود داده بود تا به فرمانرواي مصربرسانند. وي در آن نامه ضمن اشاره به گرفتاري ها و قحطي و مصيبت هاي خود، از او خواسته بود فرزندش بنيامين را آزاد نمايد. 
وقتي نامه را به يوسف دادند،آن را گرفت،بوسيدو برچشمان خود کشيد و اشک ازچشمانش جاري شد و همين کار موجب حيرت برادران شد و به فکرفرو رفتند که نکند او يوسف باشد. (طبرسي، 1415، ج 5، ص 450)
برادران يوسف ازاو تصدق خواستند و او هم به آنان پاسخ داد و صدقه اي ماندگاربه آنان داد. صدقه اي که هنوز هم در تاريخ ثبت است و براي انسان هاي الهي الگوي است و آن را به عنوان يک سمبل و نمونه از بخشش ياد مي کنند. زيرا او نه تنها بنيامين را به آنان بازگردانيد،بلکه ازخود رفتاري نشان داد که هنوزهم پس ازهزاران سال، مردم به آن اقتدا مي کنند و به آن استدلال مي نمايند. آيات 89 تا 93 سوره يوسف اين رفتاررا بيان مي کند،که پس ازآنکه آنان درخواست خود را مطرح نمودند،او گفت:آيا مي دانيد شما با يوسف و برادرش چه کرديد؟
آنان بلافاصله مشکوک شده و گفتند: «مگر تو همان يوسفي؟» حضرت بلافاصله جواب داد که من يوسف واين برادرم بنيامين است و نگذاشت آنها در حيرت و نگراني به سر برند. رفتارهاي يوسف که همه درس اخلاق ودر واقع مصداق صدقه ي ماندگاراست عبارت است از:
1-  ازآنان به طور سربسته و اجمالي مي پرسد که مي دانيد با يوسف و برادرش آنگاه که جاهل بوديد چه کرديد؟ دراين سؤال اولاً جرم آنان مختصر و سربسته بيان مي شود و ثانياًٌ آن عمل از روي جهل آنان و نه از روي عناد و دشمني،بيان مي شود تا آنان زياد شرمنده نگردند. 
 
2- به محض اينکه آنان پرسيدند که آيا تو همان يوسف هستي؟ بي درنگ پاسخ مثبت خود را به آنان داد تا آنان در حال حيرت و نگراني نمانند. 
 
3- وقتي آنان گفتند خداوند تو را بر ما برتري داده، پاسخ داد که امروز بر شما ملامت و توبيخ نيست و بلافاصله با اشاره به رحمت پروردگار بشارت مي دهد که خداوند هم شما را مي بخشد تا آنان ازگناه گذشته خود ناراحت نباشند. 
 
4- براي آنکه آنان کاملاً آرام گيرند و هيچ نگراني نداشته باشند پيراهن خود را به آنان داد و گفت آن را ببريد و بر روي چشمان پدر قرار دهيد تا چشمان او بينايي خود را بازيابد و اين گونه حزن و اندوه آنان به طورکامل از بين ببرد.
 
اين رفتار يوسف از دو جهت مصداق بارز صدقه ي ماندگار است:
 
الف. اودرگذشت و عفوي که ازخود نشان داد، سنت حسنه اي را تأسيس کرد که براي هميشه تاريخ انسان هاي خدايي در اين امربه او اقتدا مي نمايند و اين کار از مصاديق صدقه است.
 
ب. فرستادن لباس به منظور شفا يافتن پدرو بينايي چشم او عملي است که امروز پس از هزاران سال براي اثبات مطالب علمي و عقيدتي به آن استناد مي شود و آن عمل دليلي بر درستي چنين رفتاري تلقي مي شود. پس اعمال يوسف با اينکه انفاق مال نبود مصداق صدقه ي ماندگاراست.
 
بنابراين مشخص مي شود که از ديدگاه آموزه هاي ديني صدقه اختصاص به پرداخت پول به فقير ندارد کما اينکه درمورد زکات هم گفته شده است: «زکات العمل نشره» (ليثي واسطي، 1376، ص 276) انفاق نيز که مفهوم صدقه را دارد گستره ي معناي وسيعي دارد و هرکارخيري را شامل است و درآيه شريفه ي «ومما رزقنهم ينفقون»، به شمول آن اشاره شده است،به گونه اي که دراينجا نمي فرمايد از اموال خود انفاق مي کنند بلکه مي فرمايد ازآنچه به آنان روزي داده ايم انفاق مي کنند.(طريحي، 1428، ص 428) روزي خداوند نيز دايره ي گسترده اي دارد و شامل نعمت هاي مادي و معنوي از سلامتي جسمي و روحي تا مال و مکنت و پست و جايگاه و علم و انديشه و... همه را شامل است. در بعضي از روايات به انتقال علم و دانش به ديگري تفسيرشده است. (قمي، 1404، ج 1، ص 30) و صاحب التبيان، آن را عام و شامل تمام انفاقات داشته است. (طوسي، 1409، ج 1، ص 57) قرآن کريم درجاي ديگراظهار مي داد که از تو مي پرسند که چه چيزي در راه خدا انفاق کنند؟ سپس مي گويد: «قل العفو». (بقره، 219) در روايات نيز به اين نکته اشاره شده و ائمه عليهم السلام همه ي انواع کمک هاي مالي و غيرمالي، مادي و غيرمادي و واجب و غيرواحب را از مصاديق اين انفاق دانسته اند.(مجلسي، 1983، ج 96، ص 169) 

ارزش و جايگاه صدقه در قرآن 

صدقه به طورکلي از جمله صدقات ماندگار، از نظر آموزه هاي قرآني داراي ارزش فراوان و جايگاهي والا مي باشد. صدقه وانفاق از اموري است که اسلام به آن اهميت فراوان داده وبه مناسبت هاي مختلف و بهانه هاي گوناگون به توصيه ي آن پرداخته است و اهميت آن را تبيين نموده است،که به مواردي ازآن اشاره مي شود:
الف.درآيات زيادي از قرآن کريم به دادن صدقه و زکات و انفاق توصيه شده و از کساني که آن را انجام مي دهند به عنوان مؤمن،با تقوي،هدايت شده و مشابه آن نام برده شده است.مثلاً در سوره بقره، در مورد با تقوايان مي گويد: آنهاکساني هستند که ازآنچه به آنان روزي داده ايم انفاق مي کنند. (بقره، 3)
ب. قرآن کريم آنجا که ويژگي هاي رفتاري اهل بهشت را مطرح مي کند،مي فرمايد: «والذين في أموالهم حق معلوم للسائل و المحروم». (معارج، 24 و 25) گرچه برخي از مفسرين اين حق معلوم را به زکات تفسير نموده اند. (طبرسي، 1415، ج 10، ص 125) اما بسياري آن را غير از زکات، يعني صدقاتي که خودشان بر خود الزام نموده اند، مي دانند. (عياشي، بي تا، ج 1، ص 30؛ حويزي، 1412، ج 5، ص 416؛طباطبايي، 1402، ج 20، ص 16) روايت وارده از امام صادق (ع) نيزهمين مطلب را تأييد مي کند.
ج. قرآن مجيد درجاي ديگرانفاق از آنچه خداوند به انسان روزي داده در کنار برگزاري نماز به عنوان رکن ايمان مطرح مي نمايد و مي گويد مؤمنان کساني هستند که نماز به پا مي دارند و ازآنچه به آنان روزي داده ايم انفاق مي کنند. (انفال، 4)
د.دربعضي ازآيات به انفاق و تصدق توصيه شده و دراين توصيه ازصيغه ي امراستفاده شده که ظهور دروجوب دارد. (مظفر، 1370، ج 1، ص 62) و يا مشترک بين وجوب و ندب مي باشد و اين امر نشانگراهميت موضوع است.

آثارصدقات 

ازنگاه قرآن کريم انفاق، وقف، تصدق و صدقه به معناي عام آن داراي آثار متعددي است و ارزش والايي دارد که به بعضي از آنها که در قرآن مطرح شده، اشاره مي گردد. 

1.صدقه و تطهيرجان و مال 

صدقه موجب تطهيراموال و جان انسان است. قرآن کريم در اين مورد مي فرمايد: «خذ من أموالهم صدقه تطهّرهم و تزکيهم بها». (توبه، 103) يعني ازاموال آنها صدقه بگير تا موجب تطهير و تزکيه آنها باشد. اين آيه گرچه در مورد زکات است (راوندي، 1405، ج 1، ص 235) و براساس اين آيه مقدار معيني اززکات، بايد پرداخت شود اما اثرآنکه تطهيرانساني است اختصاص به زکات واجب ندارد بلکه اگر زکات واجب با اينکه وظيفه است،موجب تطهيراست،انفاقات مستحب و بويژه صدقات پايدارکه اثرآن درتاريخ مي ماند،به طريق اولي داراي چنين اثري خواهد بود. 

2.صدقه و آرامش رواني 

قرآن در مورد اثرانفاق و صدقه مي فرمايد: «آنها که اموال خود را شبانه يا روزانه و به صورت آشکار يا در خفا انفاق مي کنند،اجرآنان نزد پروردگار است و آنها را حزن و اندوهي نباشد. (بقره، 274) نزول آيه درمورد اميرمؤمنان (ع) است که چهار درهم صدقه داد يک در روز، يکي در شب، يکي به صورت آشکار و يکي پنهاني، (کوفي، 1410، 70؛ طوسي، 1409، ج 2، ص 357؛نحاس، 1409، ج 1، ص 305) اما اولاً آيه اختصاص به مورد خود پيدا نمي کند و الفاظ آن شمول داشته و همه ي انفاقات واجد اين ويژگي را شامل است بر فرض هم که اختصاص پيدا کند بازحکم مورد آيه، در تمام موارد مشابه ديگرجاري است. بنابراين هرگاه انسان اموال خود را در راه خدا انفاق کند،يک اثر رواني يعني از بين رفتن حزن و اندوه و به وجود آمدن آرامش روحي را به دنبال دارد. ازطرفي چنين انساني خوشحال است که به نداي فطرت خود مبني برانجام کارخير و کمک به ديگران پاسخ داده و عملي را انجام داده که موجب شادي و رضايت ديگري است. از سوي ديگر نيزمطمئن است که روز قيامت اجر و پاداش آن را ازخداوند مي گيرد و لذا احتمال تحمل ضرر منتفي است زيرا آنچه را پرداخته،خداوند دريافت نموده و البته که: «إنّ الله لا يضيع أجرالمحسنين». (توبه، 120) يعني خداوند پاداش نيکوکاران را نابود نمي کند. پس آنچه پرداخته يا انجام داده اند بدون عوض نمي ماند.

3. بازگشت سود صدقه به پرداخت کننده 

ازنگاه آموزه هاي قرآني کسي که صدقه پرداخت مي کند، ضرر نمي کند بلکه در حقيقت سود اين عمل به خود او باز مي گردد. قرآن مي فرمايد:انفاق خيري که انجام مي دهيد براي خودتان است و سود آن به شما باز مي گردد. (بقره، 272) بنابراين خداوند تضمين کرده به کسي که اين عمل را انجام دهد،سود برساند. کما اينکه پيامبراکرم (ص) فرمودند: «استنزلو الرزق بالصدقه». (مجلسي، 1983، ج 78، ص 68) 
يعني به وسيله ي صدقه،اسباب نازل شدن روزي خود را فراهم آوريد.حال اگر سود صدقه به خود انسان باز مي گردد پس صدقات ماندگار بايد طرفدار بيشتري داشته باشد و انسان بيشتر به دنبال آن باشد زيرا آن،سرمايه گذاري ثابت است و سود آن دائمي است. از نظر اجتماعي نيز اين ديدگاه قابل قبول است زيرا در صورت پرداخت صدقات و انفاقات، مردم و بويژه محرومين نسبت به آن شخص خوش بين مي شوند و او از آسيب هاي احتمالي ناشي از شکاف بين طبقات اجتماعي در امان است.او همچنين مورد عنايت مردم قرار گرفته و دعاي خيرآنان شامل اوست و در فرصت هايي که پيش مي آيد مردم او را برديگران ترجيح داده و اين امر موجب رشد و پيشرفت مي گردد.

4. صدقه و آمرزش گناه 

قرآن کريم در مورد آثار صدقه مي فرمايد: اگر صدقات را آشکارا پرداخت نماييد خوب است لکن اگر آنها را مخفي نموده و به فقرا بپردازيد براي شما شايسته تر و موحب بخشيده شدن گناهان شماست. (بقره، 271) در اين آيه اشاره به پرداخت پنهاني صدقه دارد و صدقه اي را کفاره ي گناه مي شمارد که در پنهان پرداخت شود. در روايات نيز وارد شده است که انفاق پنهاني موجب فرونشستن خشم خداست وگناه انسان را از بين مي برد، همانگونه که آب آتش را خاموش مي کند. (احسايي، 1403، ج 2، ص 71؛مجلسي، 1983، ج 93، ص 240)
در عين حال آمرزش گناه از آثار پرداخت صدقه است و علت اخفا دراين آيه است که قصد قربت و رضاي خدا،درآن قطع تر است پس چنانچه صدقه ي آشکار هم، به طور خالص براي رضا خدا باشد و به دور از منت و ايذاي گيرنده ي آن انجام شود،همان اثر را مي تواند داشته باشد.
 
ترديدي نيست که هريک از دو نوع انفاق علني و مخفي،اگربه قصد قربت و در راه خدا باشد، داراي اثري مفيد است. گاه بهتراست صدقه درپنهان انجام شود و گاه به طور آشکار و اين انسان است که بايد با درک شرايط، بهترين آن را انتخاب نمايد. گاه انفاق آشکار موجب ترغيب و تشويق ديگران و رايج شدن ياري رساندن به ديگران و انجام کار خير مي شود. وقتي انسان چيزي را وقف مي کند يا مدرسه و پل و بيمارستان مي سازد،اگر ديگران مطلع شوند آنان نيز دست به آن کار مي زنند و اين موجب رشد و افزايش کارهاي خيراست. انفاقات واجب يعني زکات اگر علني ادا شود پرداخت کننده ي آن در معرض تهمت فرار از وظايف شرعي قرار نمي گيرد و گاه انفاق مخفي مناسب تراست و آن در صورتي است که اگر علني دست به انفاق بزند در معرض ريا باشد يا موجب منت و اذيت براي گيرنده ي آن باشد و يا براي وي کسر شأن تلقي شود.دراين صورت بهتراست به صورت مخفي انجام گردد.
 بعضي ازمفسرين نيز اين حق انتخاب، در چگونگي پرداخت صدقه را، که گاه آشکار و گاه پنهان پرداخت شود، در مورد انفاقات مستحب دانسته اند اما گفته اند زکات بهتر است هميشه آشکار پرداخت گردد. (مکارم شيرازي، 1384، ج 2، ص 404)
نکته ي قابل توجه دراين آيه آن است که آيه مي گويد: «ويکفر عنکم من سيئاتکم»؛ «من» تبعيضيه است و يعني در اثر انفاق، بخشي از گناهان بخشيده مي شود و البته مقدار آن بستگي به مقدارانفاق انجام شده و ميزان اخلاص آن دارد. در آنجا نيز بايد اذعان نمود که اثر صدقه ي ماندگار در جبران گناه گذشته بيشر از صدقه ي غير ماندگار است. زيرا مردم همواره از آثارصدقه ي ماندگارسود برده و او ازآثار آن بهره مي برد. 

شرايط ارزشمندي صدقه 

انفاق گرچه ذاتاً خوب و ارزشمند است و موجب پاداش و ستايش است و قرآن کريم مي فرمايد: «هل جزاءالاحسان إلا الإحسان»، (الرحمن، 60) يعني پاداش کسي که کار نيک انجام مي دهد چيزي جز ثواب و نيکي نمي باشد؛(طوسي، 1409، ج 9، ص 482) اما از نظر قرآن صدقه اي داراي آثارذکرشده است و اجر و پاداش والايي براي آن در نظر گرفته شده است،که داري ويژگي هاي زير باشد:

1.انگيزه ي الهي 

در ماهيت صدقه، رضاي خدا و انگيزه ي الهي وجود دارد و اين ماده از واژه ي صدق،يعني راستي و صداقت گرفته شده و صدقه چيزي است که صداقت بنده نسبت به آفريدگار را ثابت مي کند، پس بايد براي تقرب به خداوند و کسب رضاي او انجام شود. 
قرآن کريم دراين خصوص مي فرمايد: «کساني که اموال خود را براي خشنودي خدا و تثبيت ملکات انساني در روح خود انفاق مي کنند،همچون باغي است که درنقطه ي بلندي باشد و باران هاي درشت به آنان برسد و ميوه ي دو چندان بدهد». (بقره، 265) براساس اين آيه، عامل مؤثر دراينکه صدقه و انفاق مؤثرباشد و اثرجاودانه داشته باشد، قصد جلب رضاي خداوند است و اگرانفاقي به قصد ريا و يا براي جلب رضايت ديگران انجام پذيرد،چنين آثاري نخواهد داشت. 
بر اين اساس،فقها در صدقه همواره قصد قربت را شرط دانسته اند و تفاوت آن با هبه و هديه در وجود قصد قربت يا عدم آن است. زيرا صدقه با قصد قربت انجام مي شود اماهبه به قصد ايجاد محبت و دوستي با طرف مقابل. (فخرالمحققين، 1386، ج4، ص 29) در روايات نيز آمده است که «لا صدقه الا ما اريد به وجه الله و ثوابه».(حر عاملي ،1403،ج13،ص319)و ظاهراً «لا» به حسب ظاهر، نفي جنس است نه نفي کمال. يعني اصلاً صدقه محقق نمي شود نه اينکه صدقه اي ناقص پرداخت شده باشد. 
در مورد اعتبار قصد قربت در وقف، گرچه بين فقها اختلاف است اما اکثراً يا آن را لازم دانسته يا بنا بر احتياط تحقق آن را توصيه مي کند (حايري، 1380، ص 71) بسياري از فقها وقف را در اصل ،مصداق صدقه مي دانند و لذا وقف بدون قصد قربت را معتبرتلقي نمي کنند. ساير صدقات ماندگار نيز درصورتي داراي اجر و پاداش دائمي است که به قصد رضاي خدا انجام شده باشد.انجام کاري پسنديده، گفتن کلمه ي حق، امربه معروف، ايجاد سنتي نيک و ... در صورتي صدقه اي تلفي مي شود که ثواب آن براي هميشه به فاعل آن برمي گردد، که آن را براي رضاي خدا انجام دهد.

2. پاکي مورد صدقه 

آنچه به عنوان صدقه پراخت مي شود،يا به عنوان زکات داده مي شود و يا به عنوان وقف در نظر گرفته مي شود، بايد از اموال پاک ومطبوعي باشد که دراختيار انسان است، نه از اموال نامطبوع يا حرام. قرآن دراين مورد مي فرمايد: «يأيّها الذين ءامنوا أنفقوا من طيبات ما کسبتم و ممّا أخرجنا لکم من الأرض و لا تيمّموا الخبيث منه تنفقون و لستم بآخذيه إلّا تغمضوا فيه».(بقره، 267) دراين آيه مي فرمايد،آنچه را صدقه مي دهيد خواه از درآمدهاي ناشي از کسب باشد يا از درآمدهاي ناشي از زمين و معادن،بايد از کالاي تميز، نظيف و حلال آن باشد نه ازاجزاي ناپسند آن،درحالي که خود شما حاضرنيستيد آن اجزا را اگر به شما صدقه داده شود بپذيريد مگر از روي اکراه. ازامام صادق (ع) نقل شده که اين آيه درمورد جمعي نازل شده که درزمان جاهليت ثروت هايي از طريق رباخواري جمع آوري کرده بودند و آن را در راه خدا انفاق مي کردند که خداوند آنها را از اين کار نهي فرمود. (کليني، 1365، ج 4، ص 48) همچنين آمده است که اين آيه، درباره ي کساني نازل شده که خرماي خشک، نامرغوب و کم گوشت را با خرماي خوب مخلوط کرده و آن را صدقه مي دادند. (کليني، 1365، ج 4، ص 48) 
البته ازديدگاه بسياري از مفسرين اين دو ديدگاه با هم منافات ندارند بلکه قابل جمع است. (مکارم شيرازي و ديگران، 1386، ج 2، ص 390) به نظر نگارنده مورد آيه هرچه باشد،مفهوم آن عام است و شامل همه ي موارد مشابه بوده و اين دو مورد هم از باب ذکر مصداق است.
 بنابراين،ازآنجا که انفاق و صدقه،اجري عظيم داشته و اثر آن ماندگاراست حتي ازنظرعقل و منطق نيزبايد کالا، خدمات يا سيره و سنتي با ارزش باشد و تا بتواند اثري ماندگار ازخود برجاي گذارد. 

3. پرهيزاز منت و اذيت 

يکي ديگر از موارد مؤثر بودن يا پايدار بودن اثر صدقه، پرهيز از منت گزاردن بر کسي است که انفاق نموده اي، يا آزار و اذيت او به وسيله ي مطرح کردن کمک به او در انظار ديگران و رفتاري ازاين قبيل، منت و آزار و اذيت به کسي که صدقه را دريافت کرده نه تنها ثواب آنرا قطع نموده و ماندگاري اثر صدقه را از بين مي برد بلکه ثواب و اجر و پاداش اوليه آن را نيز محو مي کند. زيرا اين کار با مفهوم اوليه ي صدقه که اعلام صداقت و خيرخواهي با طرف مقابل است منافات دارد، چه اينکه اين کارموجب ريختن آبروي طرف و تحقيراوست. 
 
قرآن کريم دراين مورد مي فرمايد:«يأيّها الذين ءامنوا لا تبطلوا صدقاتکم بالمنّ والأذي»؛(بقره، 264) يعني به وسيله ي منت گزاردن و اذيت،صدقات خود را باطل نکنيد.البته بعضي از مفسرين هم گفته اند:باطل نکنيد صدقات خود را با منت گزاردن برخدا و اذيت کردن کسي که صدقه را گرفته است. (طبرسي، 1415، ج 2، ص 185) علت اينکه در اين صورت عمل مبتلا به احباط مي شود و اثر آن از بين مي رود، اين است که انسان بايد صدقه را براي رضاي خدا و براي خشنودي او بپردازد و طبق آيه ي قرآن که مي فرمايد: «ألم يعلموا أن الله هو يقبل التوبه عن عباده و يأخذ الصدقات...». (توبه، 104) گيرنده ي صدقه درحقيقت خود خدا است و پاداش آن نيز به عهده ي اوست. بنابراين حقي بر عهده ي گيرنده صدقه نداريم تا براو منت گزاريم و لذا اگر منتي انجام شود اثر و پاداش آن از بين مي رود. در روايتي نقل شده که امام صادق (ع) فرمودند: «به راستي که خداوند چيزي نيافريد، مگراينکه براي آن خزانه داري مقرر فرمود و مأموري از فرشتگان برآن گمارد،جزصدقه که خود،متولي و خازن آن است. (مجلسي، 1403، ج 93، ص 127) و درجاي ديگر فرمود صدقه را خود خدا، دريافت مي کند. (کليني، 1365، ج 4، ص 9)

4. پرهيز از ريا 

يکي ديگر از شرايط ترتب اثر بر صدقه، پرهيز از رياست؛ زيرا صدقه پرهيز از رياست؛زيرا صدقه علني،به قصد قربت و براي رضاي خدا ايجاد مي شود ريا براي اين ويژگي مخالفت دارد و اين دو با هم قابل جمع نمي شوند. در ساير اعمال عبادي يا اعمالي که درآن انتظار ثواب با اجراخروي وجود دارد نيز، ريا و خودنمايي مضراست. قرآن در ادامه ي آيه قبل که درجهت پرهيز ازمنت و اذيت نسبت به گيرنده ي صدقه توصيه مي کرد،مثال زيبايي براي تشريح نقش ريا در تخريب آثارصدقه و مخالفت با ماندگاري اثر آن مطرح مي کند و مي گويد:کار کساني که مال خود را براي نشان دادن به مردم انفاق مي کنند و به خدا و روز رستاخيز ايمان ندارند، همانند قطعه سنگي است که لايه نازکي از خاک بر روي آن باشد و دانه هايي از گياهان درون آن خاک باشد و رگبار باران به آن ببارد که با اولين دانه هاي باران،آن بذرها شسته مي شود.(بقره، 264) 
 
دراين مثال با اينکه تمام وسايل رشد و نمو، مهياست، بذرقابل احيا،باران مناسب،خاک و هواي مناسب.اما در زمينه اي غير مناسب قرارگرفته،يعني روي تخته سنگي صاف که به ظاهر زيباو تميز است، اما زمينه رشد در آن مفقود است و بذرها را آب مي برد. در مورد صدقه هم اگر ظرف و زمينه آن نامناسب باشد، اثري بر آن مترتب نخواهد بود. صدقه اي که مي تواند اثرآن ماندگارباشد،عقيم مي ماند. سنت خير و گفتاري مفيد که مي توان براي هميشه براي انسان سودمند باشد، به علت اينکه به قصد رضاي خداوند نبوده بلکه هدف او ريا بوده است، فاقد اين آثار مي باشد. 

نتيجه 

صدقه به مفهوم پرداخت هرگونه اعانه و ارائه هرگونه خدماتي است که براي رضاي خدا نسبت به ديگران ارائه مي شود.آنچه صدقه داده مي شود ممکن است مصرفي يا ماندگار باشد.درفقه گرچه از وقف به عنوان صدقه ي ماندگار، ياد مي شود و همچنين مشهور آن است که صدقه ي جاريه، همان وقف است که داراي شرايط و ضوابط خاصي است؛ اما از نظر قرآن و حديث صدقه ي ماندگار مفهومي وسيع تر داشته و آثار مترتب بر صدقه ي ماندگار نمي تواند اختصاص به وقف داشته باشد. صدقه و انفاق در صورتي داراي آثاري همچون آمرزش گناه،دادن پاداش چندين برابر و جاودانه،خير و برکت و...است که به قصد قربت، به دور از منت و اذيت ريا و ازنعمت هاي خوبي که دراختيار انسان است پرداخت گردد.
 
کتابنامه 
1. قرآن کريم 
2. آخوند خراساني، محمدکاظم، (1406ق)، حاشيه المکاسب، سيدمهدي شمس الدين، وزارت ارشاد اسلامي، 1.
3. ابن فهد حلي، محمدبن محمد، (1411)، المهذب البارع في شرح المختصر النافع، قم: جامعه مدرسين. 
4. ابن کثير دمشقي، ابوالفداء حافظ، (1412ق)، البدايه و النهايه، بيروت: مکتبه المعارف، 1.
5. ابن منظور، ابوالفضل حمادالدين محمدبن مکرم، (بي تا)، لسان العرب، قم: نشرادب حوزه، 1و10.
6. ابن منظور، محمدبن مکرم، (1363ش)، لسان العرب، قم: نشر ادب حوزه، 10.
7. احساني، ابن ابي جمهور، (1403)، غوالي اللئالي، قم: سيدالشهداء، 2.
8. اصفهاني، محمدحسين، (1418ق)، حاشيه کتاب المکاسب، بي جا، ذوي القربي، چاپ اول، 3.
9. ثعالبي،محمدبن مخلوف، (1418)، تفسير الثعلابي، عبدالفتاح ابوسنه و ديگران، بيروت: داراحياء التراث العربي، 1و3. 
10. حائري يزدي، محمدحسن، (1380)، وقف در فقه اسلامي و نقش آن در شکوفايي اقتصاد اسلامي، مشهد: بنياد پژوهش هاي اسلامي. 
11. حرعاملي، محمدبن الحسن، (1403ق)، وسايل الشيعه، مؤسسه آل البيت لا حياء التراث ، تهران: مکتبه الاسلاميه، 3،2و13.
12. حلي، حسن بن يوسف بن مطهر، (1414ق)، تذکره الفقهاء مؤسسه آل البيت، قم: مؤسسه آل البيت لاحياءالتراث، 2.
13. حويزي، عبدالعلي، (1412)، تفسير نورالثقلين، سيدهاشم رسولي محلاتي، قم: مؤسسه اسماعيليان، 5،4.
14. راغب اصفهاني، حسين بن محمد، (بي تا)، المفردات في غريب القرآن، دفتر نشر کتاب، 1.
15. راوندي، قطب الدين، (1405)، فقه القرآن، سيداحمد حسيني، مکتبه آيت الله العظمي نجفي مرعشي، 1و2.
16. شهيد اول، محمدبن جمال الدين مکي عاملي، (1414ق)، الدروس الشرعيه، قم:مؤسسه النشرالاسلامي، 1.
17. صدوق،ابي جعفرمحمدبن علي بن حسين بن بابويه قمي، (1361ش)، معاني الاخبار،علي اکبرغفاري، قم: انتشارات الاسلامي.
18.طباطبايي، محمدحسين، (1402)، الميزان في تفسير القرآن بيروت:مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، 2،3و20.
19. طبرسي، فضل بن حسن، (1415ق)، مجمع البيان في تفسيرالقرآن، بيروت: مؤسسه الأعلمي للمطبوعات، 2و8و10.
20. طريحي، فخرالدين، (1428)، تفسيرغريب القرآن الکريم؛محمد کاظم طريحي،قم:انتشارات زاهدي، 1.
21. طوسي،ابوجعفرمحمدبن الحسن، (1409)، التبيان، احمد حبيب قصيرالعاملي، مکتب الاعلام الاسلامي، 8،1،2،و9.
22. ---- (1387ق)، المبسوط في فقه الاماميه، تهران: حيدريه، 3.
23. عسکري،ابوهلال، (1412)، الفروق اللغويه، مؤسسه النشرالاسلامي؛قم:جامعه مدرسين، 1.
24.عياشي، محمدبن مسعود، بي تا، التفسيرالعياشي، سيد هاشم رسولي محلاتي،تهران:المکتبه العلميه الاسلاميه، 1.
25. فخرالمحققين ابن علامه، محمدبن حسن بن مطهر، (1386)، ايضاح الفوائد في شرح اشکالات القواعد،کرماني و اشتهاردي،قم:مطبعه العلميه، اول، 4.
26. فيروزآبادي،محمدبن يعقوب، (بي تا)، القاموس المحيط، 3.
27. قرطبي،ابوعبدالله محمدبن احمد،(1405)، الجامع لا حکام القرآن، بيروت: داراحياءالتراث، 1.
28. قمي، علي بن ابراهيم، (1404)، تفسير علي بن ابراهيم؛ القمي، سيد طبيب جزايري، قم: مؤسسه دارالکتاب، سوم، 1.
29. کليني، محمدبن يعقوب بن اسحاق، (1365)، الکافي، علي اکبرغفاري،تهران:دارالکتب الاسلاميه، 2و4.
30.کوفي،علي بن فراط، (1405)، تفسير فراط کوفي، محمدکاظم، تهران:التابعه الوزاره ي الثقافه و الارشاد الاسلامي، اول، 1.
31. ليثي واسطي،علي بن محمد،(1376ش)، عيون الحکم و المواعظ،حسين حسني بيرجندي، دارالحديث، اول، 1.
32. مجلسي، محمدباقر، (1983)، بحار الانوار، بيروت: مؤسسه الوفاء، 71و75و78و93و96.
33. مظفر، محمدرضا، (1370ش)، اصول الفقه، نجف: مطابع دارالنعمان، 1. 
34. معروف الحسيني، هاشم، (1380)، وصيت، وقف و ارث زوجه و عول و تعصيب، عزيز فيضي، مشهد، مؤسسه چاپ آستان قدس رضوي. 
35. مغربي،احمدبن حيون تميمي، (1963)، دعائم الاسلام، آصف بن علي اصغر فيضي،مصر:دارالمعارف، 2.
36.مکارم شيرازي، ناصر و جمعي از نويسندگان، (1356ش)، تفسيرنمونه،تهران: دارالکتب الاسلاميه، چهل و يکم، 2،10و24).
37. نحاس، ابوجعفر، (1409)، معاني القرآن، شيخ محمدعلي صابوني؛مکه:جامعه ام القري، 1،1.
 
منبع:
نشريه مجموعه مقالات (قرآن و اخلاق )ج2
 
کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث