داستان توبه کنندگان: توبه قاتل

داستان توبه کنندگان: توبه قاتل

۰۸ تیر ۱۳۹۴ 0 معارف
 
مرحوم فخر المحققين سيد محمد اشرف سبط سيد الحكماء ميرداماد رضوان اللّه تعالى عليه فرمود:
اسحاق بن ابراهيم طاهرى كه يكى از بزرگان بوده يك شب در عالم خواب آقا حضرت رسول اكرم (ص) را ديد، حضرت به او فرمود: قاتل را رها كن. با ترس از خواب بيدار شد. ملازمان خود را طلبيد و گفت : اين قاتل كيست و در كجاست ؟
گفتند: در اينجا حاضر است و خودش هم اقرار بقتل كرده است . او را حاضر كردند اسحق به او گفت اگر راستش را بگوئى تو را رها خواهم كرد قاتل گفت : من با يكسرى از رفقايم اهل همه فسادها و لااُبالى گرى و عيّاشى و ولگردى بوديم با آنها مرتكب هر حرامى مى شديم و در بغداد بهر عمل زشتى دست مي زديم ، يك پيرزالى براى ما زن مى آورد. يك روز آن پير زن بر ما وارد شد كه با خودش ‍ دخترى بسيار زيبا آورده بود، آن دختر تا ما را ديد و متوجه شد كه آن پير زن او را فريب داده صيحه اى زد و بيهوش پخش زمين شد وقتى او را بهوش آوردند فرياد زد و گفت اللّه اللّه از خدا بترسيد و دست از من برداريد من اين كاره نيستم و اين پير زن غداره مرا فريب داد و گفت در فلان محل تماشائى است و قابل ديدن است و افسانه هائى برايم بافت و مرا راغب گردانيد من هم همراهش راهى شدم از خدا بترسيد من علويه از نسل حضرت زهرا سلام الله عليها هستم .
دوستانم به حرفهاى او اعتنايى نكردند و جلو آمدند كه به او دست درازى كنند من بخاطر حرمت رسول اللّه (ص ) غيرتم بجوش آمده و از آنها جلوگيرى كردم در نزاعى كه با آنها كردم جراحات زيادى بر من وارد شد چنانچه مى بينى پس من ضربه اى سخت بر او وارد كردم و پيشكسوت آنها را كشتم و دختر را سالم از دست آنها خلاص ‍ كردم .
دختر وقتى خود را رها ديد در باره ام دعا كرد و گفت : همين طور كه عيبم را پوشاندى خدا انشاء الله عيب هاى تو را بپوشاند و هينطور كه مرا يارى و كمك كرد خدا تو را يارى كند در اين هنگام صداى همسايه ها بلند شد و به خانه ما ريختند در حالى كه خنجر خون آلود در دست من بود ومقتول در خون مى غلتيد مرا گرفتند و اينجا آوردند.
اسحاق گفت : من تو را به خدا و رسول الله (ص ) بخشيدم آن مرد قاتل گفت من هم از همه گناهانم توبه كردم و به حق آن كسيكه مرا به او بخشيدى ديگر گرد گناه و معصيت بر نمى گردم و توبه كردم و كم كم يكى از نيكان گرديد.
در اين داستان مى بينيم كه قاتل به واسطه ترك حرام و جلوگيرى از آن و يارى كردن از مظلوم براى خدا و حرمت رسول اللّه (ص ) با آن همه آلودگيهايش چگونه مورد لطف خدا و رسولش واقع شد به طوريكه از كشته شدن نجات پيدا كرد و به توبه از گناهان موفقش ‍ داشتند.
يا رب اگر زكرده ما پرده واكنى
ما را بخجلت ابدى مبتلا كنى
ابليس وار جامه طغيان ببركند
گر يك نفس بخويش كسى را رهانى
هركس بجان خويش جفا بيشتر كند
بر وى تو بيشتر ز ترحم وفا كنى
روزى دهى بمردم بيگانه صد هزار
كز صد هزار يكنفرى آشناكنى
از فعل خويش عارف و عامى كنند شرم
روزى كه دستگاه عدالت بپا كنى
كس را مجال چون و چرا دربرتو نيست
با بندگان هر آنچه نمائى بجا كنى
گر كبر رو كند بدرت بهر التجا
هردم ز مهر حاجت او را روا كنى
هر كس بهر لباس كه با عجز و التماس
در حضرت تو رو كند او را رضا كنى
چندين هزار مجرم وعاصى و روسياه
در يك نفس ز آتش دوزخ رها كنى
يا رب تو قبله گاه اميدى وچون كنم
گردست ما زدامن لطفت جدا كنى
باشد اميد ما به درت ز آنكه جمله را
از دوستان درگه آل عبا كنى

منبع: قصص التوابین؛داستان توبه کنندگان،علی میر خلف زاده

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث