واژگان کلیدی نماز
۰۸ آذر ۱۳۹۴ 0 معارف
نماز که مهمترین نماد عبادت و پرستش خدای متعال است، از ارکان متعددی تشکیل یافته.
می توان اصولی ترین مفاهیم نماز و در واقع عصارهی آن را در چهار تعبیر «الله اکبر»، «الحمد لله»، «سبحان الله» و «لا إلهَ الّا الله» دانست. این عبارات در مواقف مختلف نماز، به صورت واجب یا مستحب، به طور معنا داری تکرار می شوند.
الله اکبر
آغاز نماز با ذکر بلند «الله اکبر» است، که به آن «تکبیرة الاحرام» گفته می شود. یعنی تکبیری که انسان را در حریم نماز وارد می کند، و در واقع اموری را بر نمازگزار تا هنگام سلام نماز حرام می کند (از جمله سخن گفتن، خوردن و آشامیدن، روی برگرداندن از قبله و...). این ذکر شریف در ابتدای نماز واجب و رکن است و در مواضع مختلف دیگر، (مانند: هنگام رفتن به رکوع یا سجده و موقع سر برداشتن از آن دو، و یا سه تکبیر بعد از سلام نماز) مستحب است. البته در نماز های سه و چهار رکتعی، در آخر «تسبیحات اربعه» (سبحانالله والحمدلله ولا إله الا الله واللهاکبر) نیز باید گفته شود.
این تکرار، خود نشانه اهمیت ذکر «الله اکبر» در نماز است. با گفتن این ذکر، در حقیقت همه چیز را کنار زده و تنها متوجه خدای یگانه می شویم. ظاهر معنای این ذکر این است که «خدا از هر چیزی بزرگتر است»! در این صورت گویی برای دیگران نیز بزرگی قائل شده ایم، و سپس خدا را با آنها مقایسه کرده و می گوییم او بزرگتر است! حال اینکه این مطلب مناسب شأن خدای متعال نیست. حقیقت را باید از معلمین واقعی قرآن جویا شد:
«... قَالَ رَجُلٌ عِنْدَهُ "اللهُ أَكْبَرُ". فَقَالَ: اللهُ أَكْبَرُ مِنْ أَيِّ شَيْءٍ؟ فَقَالَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ. فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) حَدَدْتَهُ. فَقَالَ الرَّجُلُ كَيْفَ أَقُولُ؟ فَقَالَ قُلْ: اللهُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَفَ».(1)
حسن بن محبوب نقل می کند: مردى در نزد حضرت صادق (علیه السلام) گفت: «الله اكبر». حضرت پرسید: خدا از چه چيز بزرگتر است؟ آن مرد عرض كرد: از همه چيز. حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: در این صورت خدا را محدود کردی و به اندازه در آوردى! آن مرد عرض كرد: پس چگونه بگويم؟ امام فرمود: بگو كه خدا بزرگتر از آن است كه به وصف در آيد.
بنا به فرموده امام صادق (علیه السلام) معنی «الله اكبر» این است که خدا بزرگتر و بالاتر از آن است که توصیف شود. بنابراین بزرگ دانستن شأن خدا یک نکته کلیدی است که در نماز به دفعات تکرار می شود.
الحمد لله
حقیقت دیگری که در نماز اصل است، حمد و سپاس خدای تعالی است. در سوره حمد که هیچ نمازی خالی از آن نیست، می خوانیم: «الحمد لله ربّ العالمین». هچنین در ذکر رکوع و سجود، یعنی در جمله «سبحان ربّی العظیم (الاعلی) و بِحَمدِه»، و در ذکر پس از رکوع، یعنی «سَمِعَ الله لِمَن حَمِدَه» و در «تسبیحات اربعه»، یعنی جمله «الحمد لله» خودنمایی می کند.
این تکرار نیز بیانگر اهمیت این ذکر شریف و کلیدی بودن آن در نماز است.
با گفتن این ذکر، انسان به این حقیقت متوجه و متذکر می شود که حمد و سپاس و ستایش مخصوص خدای متعال است. یعنی برای انسان لازم است که همه چیزش را از خدا بداند و قدردان او باشد، و با بیان جملهی «الحمدلله»، توجه داشتن خود به مُنعِم بودن خدا را ابراز و اظهار کند.
امام علی علیه السلام در تفسیر سوره حمد می فرماید: «فَإِذَا قَالَ: الْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمِينَ قَالَ الله عَزَّوَجَلَّ: حَمِدَنِي عَبْدِي، وَ عَلِمَ أَنَّ النِّعَمَ الَّتِي لَهُ مِنْ عِنْدِي». هنگامی که انسان می گوید «همه حمدها مخصوص پروردگار جهانیان است»، خداوند متعال می فرماید: بنده ام مرا ستایش کرد، و دانست که همه نعمتهایی که در اختیار اوست، در حقیقت از من است.(2)
سبحان الله
رکن دیگر نماز و از اساسی ترین واژه های موجود در آن، ذکر شریف «سبحان الله» است. این کلمه در رکوع و سجود و «تسبیحات اربعه» نمود بارزی دارد و تکرار آن در نماز از واژه های گذشته بیشتر است. همچنین مستحب است در سجده آخر نماز «ذکر یونسیه» گفته شود، یعنی: «لا إلهَ إلّا أنت سبحانَکَ إنّی کنتُ من الظالمین». و این نشان می دهد که مسئلهی تسبیح خداوند در نماز و یا غیر آن، موضوعیت دارد و اصل مهمی است.
معنى «سبحان الله»، آن است كه: منزّه و مبرّا مى دانم خداوند خود را، چنان منزّه دانستنى كه لايق و سزاوارِ او باشد. پاک و منزّه دانستن خدای متعال از هر گونه عیب و نقص و بدی و هر چیزی که شایسته ذات و صفات او نیست، از اصولی ترین معارف اسلام و قرآن است.
در بیان این تسبیح و تنزیه نسبت به خداوند، هیچ کلمه ای ساده تر و بلیغ تر از «سبحان الله» نیست؛ چنانکه در روایتی امام صادق علیه السلام می فرماید: «ما مِنْ كَلِمَةٍ أَخَفَّ عَلَى اللِّسَانِ مِنْهَا وَ لَا أَبْلَغَ مِنْ سُبْحَانَ الله».(3)
امام علی علیه السلام در تفسیر «سبحان الله» می فرماید: «... هُوَ تَعْظِيمُ جَلَالِ الله عَزَّوَجَلَّ وَ تَنْزِيهُهُ عَمَّا قَالَ فِيهِ كُلُّ مُشْرِكٍ».(4) "سبحان الله" بزرگداشت جلال و شکوه خداوند، و دور دانستن اوست از آنچه مشرکان می گویند.
لا إلهَ إلّا الله
کلمه توحید، یعنی ذکر «لا إلهَ الّا الله» نیز از کلیدواژه ای ترین اصول و معارف دین است که اشاره به یگانگی و بی همتایی خدای تعالی دارد. در ابتدا و انتهای مقدمه نماز، یعنی اذان و اقامه بر این حقیقت تأکید می شود. عبارت «إیاک نعبد و إیاک نستعین» در سوره حمد نیز خالی از این مفهوم نیست. اساس سوره توحید هم که غالبا در نمازها خوانده می شود، بر این حقیقت بنا شده؛ یعنی یکتایی خدا و بی مثل و مانندی او. همچنین در تسبیحات اربعه که قبلا به آن اشاره شد این ذکر شریف نیز تکرار می شود.
*****
نکته قابل توجه اینکه این اذکار مبارک، تنها در نماز محصور نمی شوند، بلکه توصیه فراوان شده که نمازگزار بعد از اتمام نماز (به عنوان تعقیبات نماز) نیز تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) بگوید؛ یعنی سی و چهار مرتبه «الله اکبر»، سی و سه مرتبه «الحمد لله» و سی و سه مرتبه «سبحان الله».
امام صادق (علیه السلام) در این رابطه می فرماید: «مَنْ سَبَّحَ تَسْبِيحَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ (علیها السلام) قَبْلَ أَنْ يَثْنِيَ رِجْلَيْهِ مِنْ صَلَاةِ الْفَرِيضَةِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ لْيَبْدَأْ بِالتَّكْبِيرِ».(5) هر كس بعد از هر نماز واجب، خدا را تسبيح كند به تسبيحات حضرت زهرا عليها السّلام، پيش از آنكه پاهايش را از حالت تشهّد بگرداند، (يا از جایش برخيزد) خداوند او را می آمرزد، و باید با «الله اکبر» شروع کند.
همچنین در نمازهای مستحبی به این اذکار توجه ویژه ای شده است. مثلا در نماز معروف «جعفر طیار»، ذکر «سبحانالله و الحمدلله و لا إله إلّا الله و اللهاکبر» مجموعاً (در قیام و قعود و رکوع و سجود) سیصد بار تکرار می شود. سرّ این تکرارها شاید این باشد که در نفس انسان بیشتر تأثیر کند، و اگر از یکی غافل بود، با تکرار جبران شود.
اینها همه بیانگر اهمیت و فضیلت اذکار شریفه مزبور هستند و برای انسان مشخص می شود که این اذکار در واقع اصل و اساس نمازند؛ یعنی یاد خدا به کبریایی، و منزه دانستن او از هر عیب و نقص، و حمد و ستایش را مختص او دانستن و اعتراف به یگانگی او. گویی سراپای نماز این ذکرها هستند، و اصلاً اقامهی نماز، برای اقرار به این ویژگی ها و ابراز این صفات برای خدای تعالی است. و به بیان ساده می شود گفت، خداوند از تکبیر و تحمید و تسبیح و تهلیل بنده اش خشنود می شود و دوست دارد بنده اش را در این حال ببیند؛ و چرا چنین نباشد؟ که او شایستهی این تحمید و تکبیر و تهلیل و تقدیس و تسبیح و تنزیه است.
هر کدام از اذکار فوق دریایی از معانی و معارف در دل دارند و درک همه آنها واقعا مشکل است، و از طرفی ذکرِ بی توجه، بی ثمر است، مگر اینکه خود او از روی تسامح، این بضاعت اندک را از بندگان ناتوانش بپذیرد.
بنده همان بِه که ز تقصیر خویش عذر به درگاه خدای آورد
وَرنه سزاوار خداوندی اش کس نتواند که به جای آورد
_________________________
پی نوشت:
1. التوحيد، شیخ صدوق، ص313
2. تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام، ص58
3. الكافي، کلینی، ج3 ص329
4. التوحيد، شیخ صدوق، ص312
5. الکافی، کلینی، ج3 ص342