آیا خداوند دختر و پسر دارد؟
۰۹ آذر ۱۳۹۳ 0در ميان معتقدان به تعدد خدايان، كسانى يافت می شوند كه براى خداى سبحان دختران و پسران خيالى تراشيده و بدان معتقد شده اند. خداوند در سوره صافات از قول ايشان می فرمايد:
«فَاسْتَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّكَ الْبَناتُ وَ لَهُمُ الْبَنُونَ* أَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِكَةَ إِناثاً وَ هُمْ شاهِدُونَ* أَلا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ* وَلَدَ اللَّهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ* أَصْطَفَى الْبَناتِ عَلَى الْبَنِينَ* ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ» (صافات-149-154)
از ايشان بپرس: آيا پروردگارت دخترانى دارد و پسران از آن آنهاست؟! آيا ما فرشتگان را مؤنث آفريديم و آنان ناظر بودند؟! بدانيد اينها با اين دروغ بزرگشان می گويند: «خداوند فرزند آورده!» راستى را كه آنان دروغگويانند! آيا خداوند دختران را بر پسران ترجيح داده است؟ شما را چه شده؟ درباره خدا چگونه قضاوت می كنيد؟!
و در سوره زخرف می فرمايد:
«وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ* وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ ...»
فرشتگان را كه بندگان خداى رحمانند مؤنث پنداشتند؛ آيا آفرينش آنان را شاهد بوده اند؟! گواهى آنان نوشته و بازخواست می شوند. و گفتند: اگر خدا می خواست ما آنها را پرستش نمی كرديم. (زخرف/ 20- 19.)
«أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَناتٍ وَ أَصْفاكُمْ بِالْبَنِينَ»
آيا خداوند از ميان آفريدگانش، دختران را براى خود گرفته و پسران را براى شما برگزيده؟! (زخرف/ 16.)
«وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِما ضَرَبَ لِلرَّحْمنِ مَثَلًا ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ»
در حالى كه هرگاه يكى از آنان را به همان چيزى كه براى خداى رحمان در پندار خود تراشيده و مثال آورده، بشارت دهند، رخسارش سياه شده و خشمگين می گردد! (زخرف/ 17)
اين مشركان، فرشته ها را در قالب بتهاى: لات و عزّى و منات، پرستش می كردند؛ و اين سه را پيكره و تنديس ملايك می دانستند.
خداوند در سوره نجم می فرمايد:
«أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى* وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری * أَ لَكُمُ الذَّكَرُ وَ لَهُ الْأُنْثی * تِلْكَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِيزی * إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدی»
به من بگوئيد: آيا بتهاى: لات و عزّى و منات كه سومين آنهاست [دختران خدايند]؟! آيا سهم شما پسر است و سهم خدا دختر؟! (با آنكه به گمان شما دختران بی ارزشند!) در اين صورت چنين تقسيمى ناعادلانه است! (چنين نيست بلكه) اينها نامهائى است كه شما و پدرانتان بر آنها نهاده ايد، خداوند هيچ دليلى بر صحت اين پندار نازل نكرده؛ آنان تنها از گمان و حدس و هواى نفس پيروى می كنند، در حالى كه هدايت پروردگارشان به آنان رسيده است. (نجم/ 23- 19)
«إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثی * وَ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً»
آنان كه به آخرت ايمان ندارند، فرشتگان را دختران خدا می نامند! آنان بر اين گفته خود دليلى ندارند، تنها از حدس و گمان پيروى می كنند، در حالى كه حدس و گمان هرگز آدمى را از حق بی نياز نمی كند! (نجم/ 27- 28)
برخى ديگر از مشركان، اجنه را پرستش می كردند، خداوند درباره آنان در سوره انعام فرموده:
«وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ الْجِنَّ وَ خَلَقَهُمْ وَ خَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَ بَناتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا يَصِفُونَ* بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ صاحِبَةٌ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»
براى خدا همتايان و انبازانى از جن قرار دادند، در حالى كه آنان آفريده خدا هستند. و براى او بدون هر گونه دليل و دانشى پسران و دختران تراشيدند، منزّه است خدا، و برتر است از آنچه توصيف می كنند. او پديدآورنده آسمانها و زمين است؛ چگونه ممكن است فرزندى داشته باشد در حالى كه همسرى نداشته؟! او همه چيز را آفريده؛ و به همه اشياء آگاه است. (انعام/ 101- 100)
و در سوره سبا فرموده:
«وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلائِكَةِ أَهؤُلاءِ إِيَّاكُمْ كانُوا يَعْبُدُونَ* قالُوا سُبْحانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ كانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ»
و روزى كه خداوند همه آنان را بر می انگيزد و به فرشتگان می گويد:" آيا اينان شما را می پرستيدند؟!" می گويند: منزّهى! تنها تو ولىّ مائى نه آنان؛ بلكه جن را پرستش می كردند و بيشترشان به آنها ايمان داشتند! (سبا/ 41- 40)
اين گروه از مشركان كه ملائكه را پرستش می كردند، در عصر ما وجود ندارند. آنان منقرض شده و تنها يادى از كردارشان به جا مانده است. اما آنان كه در زمان ما هنوز باقى مانده و می گويند خداوند پسر دارد، نصارى هستند كه در سوره توبه درباره آنان فرموده:
«وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصاری الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ»
يهود گفتند:" عزيز پسر خداست!" و نصارى گفتند:" مسيح پسر خداست!" اين سخنى است كه بر زبان می آورند و با گفتار كافران پيشين دمساز می شوند، خدا آنان را بكشد، از راه حق به كجا منحرف می شوند؟! (توبه/ 30)
در سوره نساء می فرمايد:
«يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلی مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفی بِاللَّهِ وَكِيلًا* لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْداً لِلَّهِ وَ لَا الْمَلائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ مَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَمِيعاً*»
اى اهل كتاب! در دينتان غلوّ و زياده روى نكنيد! و درباره خدا سخن به غير حق نگوييد! عيساى مسيح پسر مريم فرستاده خدا و كلمه اوست كه به مريم القاء نمود؛ و روحى از طرف او بود، پس، به خدا و پيامبرانش ايمان آوريد، و نگوييد:" خداوند سه گانه است!" از چنين گفتارى بازايستيد كه براى شما بهتر است! به يقين خدا تنها معبود يگانه است؛ او منزّه است كه فرزندى داشته باشد؛ هر چه در آسمانها و زمين است از آن اوست، و همين بس كه خدا مدبّر و كارگردان آنها باشد. مسيح پسر مريم هرگز از اينكه بنده خدا باشد ابا ندارد؛ و فرشتگان مقرّب او نيز چنين اند، هر كس از عبادت و بندگى خدا روى برتابد و تكبّر ورزد، به زودى همه آنان را نزد خود جمع خواهد كرد. (نساء/ 171 و 172)
و در سوره مائده می فرمايد:
«لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَ قالَ الْمَسِيحُ يا بَنِي إِسْرائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ* لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ* أَ فَلا يَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَهُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ* مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كانا يَأْكُلانِ الطَّعامَ انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآياتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ* قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ اللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ*»
آنان كه گفتند:" خداوند همان مسيح پسر مريم است" مسلما كافر شدند، در حالى كه خود مسيح گفت: خدا را كه پروردگار من و شماست بپرستيد، زيرا، هر كس شريكى براى خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام كرده است؛ و جايگاه او دوزخ است؛ و ستمكاران، يار و ياورى ندارند. آنان كه گفتند:" خداوند، يكى از سه خداست" به يقين كافر شدند؛ هيچ معبودى جز معبود يگانه نيست؛ و اگر از آنچه می گويند دست بر ندارند، عذاب دردناكى به كافران آنها خواهد رسيد. آيا به سوى خدا بازنمی گردند، و از او طلب آمرزش نمی كنند؟ در حالى كه خداوند آمرزنده مهربان است. مسيح پسر مريم، فقط فرستاده خدا بود كه پيش از او نيز فرستادگان ديگرى بوده اند؛ مادرش زن بسيار راستگوئى بود؛ هر دو غذا می خوردند؛ بنگر چگونه نشانه ها را براى آنان آشكار می سازيم! و بنگر چگونه از حق منحرف می شوند. بگو:" آيا جز خداوند، چيزى را می پرستيد كه مالك سود و زيان شما نيست؟!" و خداوند شنوا و داناست. (مائده/ 76- 72)
و باز در همان سوره فرموده:
«لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلی كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»
آنان كه گفتند:" خدا همان مسيح پسر مريم است" به يقين كافر شدند؛ بگو:" اگر خدا بخواهد مسيح بن مريم و مادرش و همه افراد روى زمين را نابود كند، چه" كسى می تواند جلوگيرى كند؟" حكومت آسمانها و زمين، و آنچه ميان آن دو قرار دارد از آن خداست؛ هر چه بخواهد می آفريند؛ و او بر هر چيزى تواناست. (مائده/ 17)
و در سوره آل عمران فرموده:
«إِنَّ مَثَلَ عِيسی عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»
مثل عيسى نزد خدا همچون آدم است كه او را از خاك آفريد، سپس به او فرمود:" موجود باش" او هم فورا موجود شد. (آل عمران/ 59)
و در سوره مريم فرموده:
«وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً* لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً إِدًّا* تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا* أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمنِ وَلَداً* وَ ما يَنْبَغِي لِلرَّحْمنِ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً* إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمنِ عَبْداً*»
و گفتند:" خداوند رحمان فرزندى براى خود بر گرفته است." راستى را كه سخن منكر و ناپسندى گفتيد! نزديك است به خاطر اين سخن آسمانها از هم متلاشى گردد، و زمين شكافته شود، و كوهها از هم فرو ريزد. از اين رو كه براى خداى رحمان فرزندى قائل شدند! در حالى كه هرگز براى خداوند رحمان سزاوار نيست كه فرزندى برگزيند. هيچكس در آسمانها و زمين باقى نمی ماند مگر آنكه با خضوع و بندگى به نزد خدا آيد. (مريم/ 93- 88)
خداوند در آيات سوره اخلاص بر همه گفتار و پندار اين گروه خط بطلان كشيده و فرموده:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ* اللَّهُ الصَّمَدُ* لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ* وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ*»
بگو: خداوند يكتا و يگانه است؛ خداوند بی نياز مطلق است؛ هرگز نزاده، و زاده نشده؛ و همتا و همانندى براى او نيست.
تفسير آيات
خداوند در آيات گذشته، برخى از يهود زمان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم را معرفى می كند، و می فرمايد: آنان می گفتند: «عزير پسر خداست!» اين طايفه منقرض شدند، چنانكه برخى از مشركين كه می گفتند: «فرشتگان دختر خدايند» نيز منقرض گرديدند، ولى نصارى تا به امروز باقى مانده اند، و همانگونه كه خداى متعال از ايشان خبر داده می گويند: مسيح پسر خداست. و می گويند: خداوند يكى از سه خداست: اب و ابن و روح القدس. راستى را كه نمی توان فهميد، چگونه خداى واحد سه گانه می شود، و همان سه گانه واحد! نصارى با اين سخنشان با كفار همانندى و شباهت نشان دادند؛ و با اين قول به خدائى مسيح معتقد شدند.
در حالى كه مسيح كسى جز فرستاده خدا نيست كه پيش از او هم فرستادگانى بوده اند، مادرش نيز زنى راستگو و درست كردار بود. هر دو غذا می خوردند، مانند ديگران، و بديهى است كه هر كس غذا بخورد نيازمند و ناچار از تخليه می گردد، و از خود مدفوع به جاى می گذارد، و چنين فردى نمی تواند «اله و معبود» باشد، بلكه عيسى بن مريم كلمه خداست كه او را به مريم القاء فرمود؛ اگر چه نصارى او را براى آنكه بدون پدر به دنيا آمده، پسر خدا می گويند؛ پيدايش او همانند پيدايش آدم عليه السّلام است كه خداوند او را از خاك آفريد و به او گفت: «موجود باش» او «موجود شد».
به راستى اگر بنابر آن است كه براى خدا فرزندانى باشد- و خدا منزّه و برتر از آن است كه فرزند داشته باشد- آدم عليه السّلام كه سزاوارتر است تا پسر خدا باشد؛ از اين سخن باطل به خدا پناه می بريم. اينان همه، «آدم و عيسى» و «ملائكه و جن و انس و آسمانها و زمين» از آفريده هاى خدايند. و چه درست فرموده خداى سبحان: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ* اللَّهُ الصَّمَدُ* لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ* وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ».
امام حسين عليه السّلام در پاسخ به نامه مردم بصره كه از معناى «صمد» پرسيده بودند، براى آنان نوشت:
«به نام خداوند رحمان و رحيم. اما بعد! بدون علم و دانش در قرآن فرو نرويد، و در آن مجادله نكنيد، و ندانسته درباره آن سخن نگوئيد كه من از جدم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلم شنيدم می فرمود: هر كس درباره قرآن ندانسته سخن گويد جايگاه خود را در آتش برگزيند، و خداى سبحان و متعال، صمد را در قرآن تفسير كرده و فرموده: خدا يگانه است، خدا صمد است، سپس آن را شرح داده كه نه زاده و نه زاده شده، كفو و همتا و همانندى ندارد. نه چيزى مانند فرزند و امثال آن، از اشياء ثقيل و سنگين،- كه از مخلوقات بيرون می آيد- از او بيرون آمده، و نه چيزى از اشياء لطيف و غير سنگين مثل نفس و جان. از چرت و پينه گى، خواب و وهم، غم و اندوه، خنده و گريه، بيم و اميد، تمايل و بيزارى، گرسنگى و سيرى، منزّه و مبرّاست.
او برتر از آن است كه اشياء لطيف و خشن از او بيرون آيد، نه زاده شده و نه از چيزى به وجود آمده، يا از آن خارج شده- آنگونه كه اشياء جرم دار از عناصر خود بيرون می آيند، يا جنبندگان و نباتات از زمين می رويند و زاده می شوند، يا آب از چشمه ساران و ميوه از درختان ظهور می يابند- همانگونه كه از سنخ اشياء لطيفه هم نيست، اشيائى كه به مراكز خود وابسته اند، مانند: ديدن كه از چشم است و شنيدن كه از گوش، و بوئيدن كه از بينى و چشيدن از دهان و سخن گفتن از زبان و معرفت و شناخت از قلب و آتش از سنگ. نه، هيچيك از اينها را همانند نيست، بلكه اوست خداى يگانه بی همتاى صمد، كه نه از چيزى است، و نه در چيزى، و نه بر چيزى، پديدآورنده و مخترع اشياء است، و خالق و ايجادكننده آنها به دست قدرت خود، هر چه را با مشيت و خواست خود براى نابودى آفريده در هم نوردد. و هر چه را به علم خود براى بقاء و بودن آفريده باقى نگه می دارد. اين است آن خداى يگانه صمد كه نه زاده و نه زاده شده، همتا و همانند و همطراز ندارد».
نتيجه بحث
در ميان معتقدان به تعدد معبود، افرادى مانند مشركين قريش بودند كه می گفتند: «فرشتگان دختران خدايند»؛ اين طايفه منقرض و نابود شده اند.
افراد ديگرى بودند كه می گفتند: «عزير پسر خداست»؛ مثل برخى يهود زمان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم، اين گروه نيز منقرض گرديدند.
برخى از آنان می گفتند: «عيسى بن مريم پسر خداست» و خدا يكى از خدايان سه گانه است: اب و ابن و روح القدس. همه نصارى تا امروز بر اين گفته پای بندند.
برخى ديگر، جن را می پرستيدند، اين طايفه در دوره هاى مختلف ديدگاهها و مذاهب گوناگونى درباره جن داشتند.
خداوند در قرآن كريم بطلان همه اين گفته ها و اقوال را آشكار كرده است؛ آنجا كه از پندار فرشته پرستان خبر داد كه می گفتند: فرشتگان دختران خدايند و مؤنث هستند، فرمود:
«آيا اينان آفرينش فرشتگان را ناظر بوده و ديده اند كه آنها مؤنث هستند؟! و آنجا كه از مسيح و مادرش سخن گفت فرمود: اين دو غذا می خورند، در حالى كه ما می دانيم هر كس غذا بخورد مدفوع دارد، و خوردن و مدفوع گذاردن از صفات بشرى است. و فرمود: مثل عيسى در ولادت و آفرينش او بدون پدر، همانند آدم و آفرينش او از خاك است كه علاوه بر پدر، مادر هم نداشت!»
پس، به يقين عيسى و فرشتگان و جن و همه موجودات آسمانها و زمين، همه و همه، بندگان خدايند، و خدا نه كسى را زاده و نه از كسى زاده شده، مثل و مانند و كفو و همتا ندارد.
قرآن كريم بدين گونه الوهيت يعنى آفرينش را منحصر و ويژه خداوند يگانه و بی شريك می داند و بر آن استدلال می كند، و ماسواى آفريدگار يگانه را مخلوق او می داند.
منبع:
عقايد اسلام در قرآن؛ ج1، ص 60
نویسنده: علامه سید مرتضی عسکری