روایاتی راجع به اهمیت شعر سرودن برای امام حسین (ع) و اهل البیت (علیهم السلام)
۰۹ آذر ۱۳۹۳ 0 اهل بیت علیهم السلامبا مرور روایات و آیات به این نکته برخوردیم که چگونه امامان در خطاب به شاعران تلقی دینی نسبت به کار ایجاد می کردند. از این روی سرودن و خواندن شعر از مصادیق شعایر الهی و عملی دینی تلقی می شد.چرا که امام حسین علیه السلام در قیام خود در بی سروری و بزرگی خویش نبود بلکه در پرتو اسلام به خدمت مردم برخاسته بود و لذا جاودانگی نهضتش و گسترش شعاع و آثار آن در جامعه اسلامی از مصادیق تقوا در این آیه شریفه به شمار می آید:
«هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد،این کار نشانه تقوای دلتان است.»(حج آیه 32)
ترغیب و تشویق اهل بیت علیهم السلام به سرودن شعر در مورد آنان:
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است:«هر کس درباره ما بیت شعری بسراید، روح القدس او را یاری می کند.»[1]و نیز «هر کس درباره ما بیت شعری بسراید خداوند خانه ای برایش در بهشت می سازد.»[2]
ابوهارون مکفوف[3] از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که به او فرمود:«ای ابوهارون!شعری درباره امام حسین (علیه السلام) بسرای» وی چنین کرد و امام گریست.فرمود که برایم همانگونه بسرای که خود می سرایید.[4]وی چنین سرود. از مزار حسین بگذر و به استخوان های پاکش خطاب کن.......
امام گریست و فرمود که باز هم بخوان.ابوهارون قصیده دیگری خواند و امام بازهم گریست و صدای گریه از درون خانه هم به گوش رسید.چون وی از شعر خواندن فارغ شد امام فرمود:
«ای ابوهارون! هر که برای حسین شعری سراید و خود بگرید و ده نفر را بگریاند،بهشت برایش واجب گردد، و هر که برای حسین شعری سراید و خود بگرید و پنج نفر را بگریاند بهشت برایش واجب گردد، هر که برای حسین شعری سراید و خود بگرید و یک نفر را بگریاند ،بهشت برایش واجب گردد.........»[5]
ابوعماره شاعر نقل می کند که امام صادق (علیه السلام) به او فرمود:«ای ابوعماره،شعری درباره حسین برایم بسرای.»وی چنین کرد و امام گریست و دوباره شعر دیگری خواند و امام گریست و این کار چندبار دیگر تکرار شد تا این که صدای گریه از درون خانه بلند شد.سپس امام فرمود:
«ای ابوعماره!هر کس درباره حسین بسراید و پنجاه تن را بگریایند،بهشت از آن اوست،و هرکس درباره حسین بسراید و سی تن را بگریاند،بهشت از آن اوست.»[6]
امام صادق (علیه السلام) به سفیان بن مصعب می فرماید:«شعری درباره حسین برایم بخوان.»و نیز دستور داد که همسرش ام فروه و دیگر زنان حاضر شوند و آنگاه سفیان شروع کرد.هنگامی که صدای فریاد ام فروه و دیگر زنان به ناله بلند شد ،امام صادق (علیه السلام) فریاد برآورد که «راه را باز کنید» و مردم مدینه بر آستانه در جمع شده بودند.امام کودکی را که غش کره بود، به بیرون از منزل فرستاد.[8]
کمیت بن زید اسدی[9] برای اهل بیت علیهم السلام شعری با مطلعی چنین سرود:
برای قلب عاشق و سرگشته جز خواب و رویا چه می ماند؛ عشق دیوانه کنند من برای سروران مردم یعنی بنی هاشم است.........
آن را برای امام باقر(علیه السلام) خواند تا به اینجا رسید:
و کشته ای به سرزمین طف در بین غوغای مردم و کینه و دشمنی ها از بینشان رخت بربست.
چون کمیت به اینجا رسید امام گریست و فرمود:«ای کمیت اگر ثروتی داشتم به تو می دادم؛ولیکن حال آن چه را پیامبر به حسان بن ثابت گفت،به تو می گویم:تا جایی که از ما اهل البیت حمایت کنی ،روح القدس همراه تو است.».[10]
کُمیت در ایام حج نیز به محضر امام صادق (علیه السلام) شتافته و خواست که قصیده اش را برای حضرت بخواند. امام در ابتدا نپسندید که در این روزهای بزرگ شعری خوانده شود. اما چون کمیت گفت که این شعر درباره ایشان است، امام استقبال کرد و برخی از افراد خانواده اش را جمع کرد و سپس کمیت قصیده اش خواند و حاضران گریستند .پس چون به مقطعی از شعر رسید ،امام صادق دستان خود را به آسمان بالا برد و گفت:«خدایا!گناهان گذشته و آینده و پنهان و آشکار کمیت را ببخشای تا جایی که وی خشنود شود.»[11]
این روایات نشان از اهمیت شعر در نزد اهل بیت علیهم السلام و استفاده آنها از این ابزار برای بیان حقانیت خود و هدایت مردم دارد.
پی نوشت:
[1]عیون الاخبار الرضا،شیخ صدوق:7/1،ح1.
[2] عیون الاخبار الرضا،شیخ صدوق:7/1،ح2.
[3] او موسی بن عمیر ابو هارون مکفوف،موالی آل جعده بن هبیره و از مردم کوفه است.برقی در کتاب رجال:14،او را از اصحاب امام باقر و در صفحه44 از اصحاب امام صادق شمرده است.علامه حلی در بخش دوم از کتاب رجالش ،صفحه 267،شماره 13 و نیز ابن داود در کتاب رجال،صفحه 314،شماره 34 و آقای خویی در معجم الرجال الحدیث:83/23،شماره 14922 از او یاد کرده اند.
[4] منظور از امام آن است که با سوز و آه شعر بسراید و این نشان می دهد که در آن دوره سوگ حسینی در سطح گسترده ای رواج داشته و سبکب مخصوص به خود اختصاص داده بود.
[5] کامل الزیارات:106-104 و :208و210؛ثواب الاعمال:84؛مثیر الاحزان:64؛بحارالانوار:287/44 و 288؛العوالم:541.
[6]کامل الزیارات:106-104و 209؛ثواب الاعمال:84؛العوالم :537؛ لواعج الاشجان:4؛ وسایل الشیعه:595/14.
[8]الکافی:276/8،ح263،معجم رجال الحدیث:168/9،شماره 5248.
[9]او کمیت بن زید بن خنس اسدی و شاعر هاشمیان و از اهالی کوفه بود. در عصر اموی به شهرت رسید و نزدیک به پنج هزار بیت شعر سروده است .نک:الشعر و الشعراء:562؛خزانه الادب،بغدادی :1-69؛جمهره انساب العرب:187.
[10]الرجال،کشی:181؛شرح هاشمیات الکمیت،ابی ریاش احمد بن ابراهیم قیسی:42؛الهاشمیات و العلویات ،قصائد الکمیت و ابن ابی الحدید:164؛دلایل الامامه:224؛مناقب آل ابی طالب :337/3؛الاغانی:123/15.
[11]شرح هاشمیات الکمیت،ابی ریاش احمد بن ابراهیم قیسی:168؛الهاشمیات و العلویات ،قصائد الکمیت و ابن ابی الحدید:66و163؛الاغانی:32/17؛الایضاح،شیخ مفید:242؛معاهد التنصیص علی شواهد التخلیص،عبدالرحمن بن عبدالرحمن عباسی:27/2.
[12]آیه الله شیخ محمد مهدی شمس الدین،مترجم: محمد جواد معموری،ناشر:دارالکتاب الاسلامی،چاپ اول،1386.