نماز مستحبی و دعای بعد از آن در روز نیمه رجب (اقبال الاعمال)
۲۳ فروردین ۱۳۹۵ 0 ادعیه و زیاراتالجزء الثانی؛ الباب الثامن فيما نذكره مما يختص بشهر رجب و بركاته و ما نختاره من عباداته و خيراته و فيه فصول، فصل فيما نذكره من صلاة أربع ركعات يوم النصف من رجب و دعائها
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل شصت و یکم، چهار ركعت نماز و دعاى روز نيمهى رجب:
مَرْوِيَّةٌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ
در حديثى از امام صادق-عليه السّلام-آمده است:
دَخَلَ عَدِيُّ بْنُ ثَابِتٍ الْأَنْصَارِيُّ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي يَوْمِ النِّصْفِ مِنْ رَجَبٍ وَ هُوَ يُصَلِّي
عدىّ بن ثابت انصارى» در روز نيمهى ماه رجب به محضر امير مؤمنان-عليه السّلام-وارد شد. حضرت مشغول نماز بود.
فَلَمَّا سَمِعَ حِسَّهُ أَوْمَى بِيَدِهِ إِلَى خَلْفِهِ أَنْ قِفْ قَالَ عَدِيٌّ فَوَقَفْتُ فَصَلَّى أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ لَمْ نَرَ أَحَداً صَلَّاهَا قَبْلَهُ وَ لَا بَعْدَهُ فَلَمَّا سَلَّمَ بَسَطَ يَدَهُ وَ قَالَ
وقتى احساس كرد كه «عدىّ» آمده است، با دست خود به او اشاره كرد كه بايست. «عدىّ» مىگويد: ماندم. حضرت چهار ركعت نماز خواند، كه هرگز نه پيش و نه بعد از آن كسى را نديده بودم كه چنان نماز بخواند. بعد از سلام، دستهايش را به سوى آسمان گشود و گفت:
اللَّهُمَّ يَا مُذِلَّ كُلِّ جَبَّارٍ وَ يَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِينَ
خداوندا، اى خواركنندهى همهى سركشان و سرافرازكنندهى مؤمنان،
أَنْتَ كَهْفِي حِينَ تُعْيِينِي الْمَذَاهِبُ
تويى پناهگاه من آنگاه كه راه و روشهاى گوناگون خستهام مىكنند
وَ أَنْتَ بَارِئُ خَلْقِي رَحْمَةً بِي وَ قَدْ كُنْتَ عَنْ خَلْقِي غَنِيّاً
و تويى آفرينندهى من از روى مهربانى بر من، در حالى كه از آفرينش من بىنياز بودى
وَ لَوْ لَا رَحْمَتُكَ لَكُنْتُ مِنَ الْهَالِكِينَ وَ أَنْتَ مُؤَيِّدِي بِالنَّصْرِ عَلَى أَعْدَائِي
و اگر رحمت تو نبود، قطعا از نابودشوندگان بودم و تويى نيروبخش من با يارى كردن من عليه دشمنانم
وَ لَوْ لَا نَصْرُكَ إِيَّايَ لَكُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِينَ [المقبوحين]
و اگر يارى تو نبود، قطعا از رسوايان [زشتان]بودم،
يَا مُرْسِلَ الرَّحْمَةِ مِنْ مَعَادِنِهَا وَ مُنْشِئَ الْبَرَكَةِ مِنْ مَوَاضِعِهَا
اى گسيلدارندهى رحمت از معادن خاص آن و پديدآورندهى بركت از جايگاههاى ويژهى آن،
يَا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالشُّمُوخِ وَ الرِّفْعَةِ فَأَوْلِيَاؤُهُ بِعِزِّهِ يَتَعَزَّزُونَ
اى خدايى كه خويشتن را به بلندى و رفعت اختصاص دادهاى و از اينرو، دوستانت به سربلندى تو سربلنداند
[وَ] يَا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوكُ نِيرَ الْمَذَلَّةِ عَلَى أَعْنَاقِهِمْ [أَعْنَاقِهَا] فَهُمْ مِنْ سَطَوَاتِهِ خَائِفُونَ
و اى خدايى كه پادشاهان در برابر تو يوغ خوارى بر گردن نهادهاند و از سختگيرىهاى تو هراسانند.
أَسْأَلُكَ بِكَيْنُونَتِكَ الَّتِي اشْتَقَقْتَهَا مِنْ كِبْرِيَائِكَ
از تو درخواست مىكنم به هستى تو كه از بزرگمنشىات كه از سربلندىات برگرفته شده است
وَ أَسْأَلُكَ بِكِبْرِيَائِكَ الَّتِي اشْتَقَقْتَهَا مِنْ عِزَّتِكَ
و به سرافرازىات كه به [وسيلهى]آن بر عرش استيلا پيدا كرده
وَ أَسْأَلُكَ بِعِزَّتِكَ الَّتِي اسْتَوَيْتَ بِهَا عَلَى عَرْشِكَ فَخَلَقْتَ بِهَا جَمِيعَ خَلْقِكَ فَهُمْ لَكَ مُذْعِنُونَ
و همهى آفريدهها را با آن آفريدهاى و از اينرو، همه تسليم و فرمانبر تواند،
أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ
كه بر حضرت محمد و اهل بيت او درود فرستى.
قَالَ ثُمَّ تَكَلَّمَ بِشَيْءٍ خَفِيَ عَنِّي ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيَّ فَقَالَ يَا عَدِيُّ أَ سَمِعْتَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ أَ حَفِظْتَ قُلْتُ نَعَمْ
سپس سخنانى را به صورت آهسته گفت كه من نفهميدم، آنگاه رو به من نمود و فرمود: اى عدىّ، آيا شنيدى؟ عرض كردم: بله.
قَالَ وَيْحَكَ احْفَظْهُ وَ أَعْرِبْهُ فَوَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّ وَ نَصَبَ الْكَعْبَةَ
فرمود: آيا حفظ كردى؟ عرض كردم: بله. فرمود: رحمت خدا بر تو! حفظ كن و درست حفظ كن. سوگند به خدايى كه هسته را شكافت و كعبه را نصب كرد
وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ مَا هُوَ عِنْدَ أَحَدٍ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ لَا دَعَا بِهِ مَكْرُوبٌ إِلَّا نَفَّسَ اللَّهُ كُرْبَتَه
و انسان را آفريد، اين دعا نزد هيچيك از اهل زمين نيست و هيچ شخص اندوهناكى آن را نمىخواند جز آنكه خداوند ناراحتى و اندوه او را برطرف مىكند.