دعای روز سی ام ماه رمضان (اقبال الاعمال)
۱۳ خرداد ۱۳۹۵ 0 ادعیه و زیاراتالجزء الأول؛ أبواب أحكام شهر رمضان؛ الباب الخامس و الثلاثون فيما نذكره من عمل آخر يوم من شهر رمضان؛ دعاء آخر في يوم [في آخر يوم منه] الثلاثين من شهر رمضان
جلد اول، باب های احکام ماه رمضان؛ باب سی و پنجم- اعمال و دعاهای مخصوص روز سی ام ماه رمضان (پنجمین دعا):
اللَّهُمَ اجْعَلْ صِيَامِي فِيهِ بِالشُّكْرِ وَ الْقَبُولِ عَلَى مَا تَرْضَاهُ وَ يَرْضَاهُ الرَّسُولُ مُحْكَمَةً فُرُوعُهُ بِالْأُصُولِ
خداوندا، روزهى مرا در اين روز با سپاس و پذيرش خود [روبهرو]گردان، آنگونه كه تو مىپسندى و فرستادهات از آن خرسند است و درحالىكه فروع آن با اصول استوار گرديده است،
بِحَقِّ [سَيِّدِنَا] مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ الْأَبْرَارِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ
به حقّ [سرورمان]حضرت محمّد و خاندان پاك، پاكيزه، برگزيده و نيك او. درود خداوند بر آنان.
و منها اعتبار جريدة أعمالك من أول الشهر إلى آخر يوم منه و قبل انفصاله فيجلس بين يدي مالك يوم الحساب على التراب أو بحسب ما يتهيأ جلوسه عليه بلزوم الآداب و يحاسب نفسه محاسبة المملوك الضعيف الحقير مع مالكه المطلع على الكبير و الصغير فينظر ما كان عليه من حيث دخل دار ضيافة الله جل جلاله و الحضور بين يديه و يعتبر معارفه بالله جل جلاله و برسوله ص و بخاصته و بما عرفه من الأمور التي [هي] من مهام تكليفه في دنياه و تشريفه في آخرته و هل ازداد معرفة بها و حبا لها و إقبالا عليها و نشاطا و ميلا إليها أم حاله في التقصير على ما دخل عليه في أول الشهر من سوء التدبير و كذلك حال رضاه بتدبير الله جل جلاله هل هو قام في جميع أموره أو تارة يرضى و تارة يكره ما يختاره الله جل جلاله من تدبيره و كيف توكله على الله جل جلاله هل هو على غاية ما يراد منه من السكون إلى مولاه أو يحتاج إلى الثقة بالله جل جلاله إلى غير الله جل جلاله من علائق دنياه و كيف تفويضه إلى مالك أمره و كيف استحضاره لمراقبة [بمراقبة] اطلاع الله جل جلاله على سره و كيف أنسه بالله في خلواته و جلواته و كيف وثوقه بوعود الله جل جلاله و تصديقه لإنجاز عداته و كيف إيثاره لله جل جلاله على من سواه و كيف حبه له و طلب قربه منه و اهتمامه بتحصيل رضاه و كيف شوقه إلى الخلاص من دار الابتلاء و الانتقال إلى منازل الأمان من الجفاء و هل هو مستقيل من التكليف أو يعتقد أن ذلك من أفضل التشريف و كيف كراهته لما كره الله جل جلاله من الغيبة و الكذب و النميمة و الحسد و حب الرئاسة و كلما يشغله عن مالك دنياه و معاده و غير ذلك من الأسقام للأديان التي تعرض لإنسان دون إنسان و في زمان دون زمان بكل [فبكل] مرض كان قد زال حمد الله جل جلاله على زواله و قام بما يتهيأ له من قضاء حق إنعام الله جل جلاله و إفضاله و ليكن سروره بزوال أمراض الأديان أهم عنده من زوال أمراض الأبدان و أكمل من المسار بالظفر بالغنى بالدرهم و الدينار ليكون عليه شعار التصديق بمقدار التفاوت بين الانتفاع بالدنيا الفانية و الآخرة الباقية أقول فإن رأى شيئا من أمراضه و سوء أعراضه قد تخلف و ما نقع فيه علاج الشهر بعبادته فليعتقد أن الذنب له و إنما أتاه البلاء من جهته فيبكي بين يدي مالك رقبته و يستعين برحمته على إزالته
و از کیفیت محاسبه اعمال کل ماه؛ يكى ديگر از اعمال روز آخر ماه رمضان، بررسى نامهى عمل خود از اوّل تا آخرين روز ماه، پيش از جدايى از آن است. بنابراين، روزهدار در پيشگاه مالك روز حساب، بر خاك يا بر هر چيز كه ميسّر است، باادب مىنشيند و مانند حساب پس دادن مملوك ناتوان حقير به مالك مطّلع بر بزرگ و كوچك، حساب پس مىدهد و ملاحظه مىكند و مىبيند روزى كه به ميهمانخانهى الهى-جلّ جلاله-وارد و به حضور او شرفياب شد، معرفتش به خدا و رسول او و ويژگان درگاه او و معارف ديگر اعمّ از تكاليف مهم خدا در دنيا و مشرّف شدن او به آخرت چگونه بود، آيا شناخت و محبّت و توجه و نشاط و علاقهى او به آنها زياد شده است، يا همان كوتاهى و سوء تدبيرى را كه نسبت به آنها در اوّل ماه داشت دارا است؟ و نيز حالت خشنودى خود از تدبير خداوند-جلّ جلاله-را ملاحظه كند و ببيند آيا در تمام امورش آن را مدّ نظر قرار داده بود، يا اينكه گاه خشنود گرديده و گاه از تدبيرى كه خداوند-جلّ جلاله-برگزيده ناخوشايند بوده است؟ و نيز ببيند توكّلش بر خداوند-جلّ جلاله-چگونه بوده است، آيا همان گونه كه از او خواستهاند، كاملا به مولاى خود آرام گرفته بود، يا بر غير خداوند-جلّ جلاله-اعتماد كرده و به علايق دنيوى دل بسته بود؟ و نيز ملاحظه كند و ببيند كه تفويض امور به مالك امر خود و توجّهش به اطّلاع خداوند بر دل خود و انس به خدا در خلوت و در ميان مردم و اعتماد بر وعدههاى خداوند-جلّ جلاله-و عمل خدا به وعدههايش چگونه بود و نيز آيا خداوند-جلّ جلاله-را بر غير او مقدّم مىداشت و محبّت او نسبت به خدا و درخواست قرب و اهتمام به تحصيل خشنودى خدا و اشتياق به رهايى از سراى ابتلا و انتقال به جايگاه ايمنى از جفا چگونه بود؟ و اينكه آيا تكليف را چيز سنگين به شمار مىآورد، يا معتقد بود كه تكليف از برترين شرافتها است؟ و آيا از امورى كه خداوند-جلّ جلاله-ناخوشايند است-مانند غيبت و دروغ و سخنچينى و حسادت و حبّ رياست و امور ديگرى كه او را از مالك دنيا و معادش باز مىدارد-كراهت داشت يا خير؟ و بيمارىهاى دينى ديگر كه در زمانهاى گوناگون بر افراد مختلف عارض مىشود و در اثر آن از ستايش خداوند-جلّ جلاله-دست مىكشند و يا در برابر آن مقاومت كرده و به برآوردن حقّ انعام و تفضّل خداوند-جلّ جلاله-به هر مقدار كه براى آنان ميسّر است، اقدام مىكنند. و بدين ترتيب، از برطرف شدن بيمارىهاى دينى بيشتر از برطرف شدن بيمارىهاى جسمى و دست يافتن به ثروت و غنا از راه درهم و دينار خوشحال و شادمان گردد و به مقدار تفاوت ميان بهرهبردارى از دنياى فانى و آخرت پاينده، نشانهى تصديق از او نمودار گردد و اگر ديد بعضى از بيمارىها و نيتها و اغراض بد در وجودش مانده و درمان ماه رمضان از راه عبادت در آن مؤثّر نيفتاده است، باور داشته باشد كه همه به واسطهى گناه او است و به دليل وجود گناه، بلا به سراغش آمده است و لذا در پيشگاه مالك وجود خود گريسته و از رحمت او براى برطرف شدن آن يارى بجويد.