چگونگی به پایان بردن اعمال در ماه رمضان
۱۳ خرداد ۱۳۹۵ 0 ادعیه و زیاراتالجزء الأول؛ أبواب أحكام شهر رمضان؛ الباب الخامس و الثلاثون فيما نذكره من عمل آخر يوم من شهر رمضان
جلد اول، باب های احکام ماه رمضان؛ باب سی و پنجم- اعمال و دعاهای مخصوص روز سی ام ماه رمضان:
و منها كيف يختم آخر أعماله و كيف يتحرز من دعاء النبي ص حيث
يكى از اعمال اين روز آن است كه بداند چگونه اعمال خود را در اين ماه به پايان ببرد و چگونه از نفرين پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-بپرهيزد.
قَالَ مَنِ انْسَلَخَ عَنْهُ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ فَلَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ
آنجا كه فرمود: «هركس از ماه رمضان بيرون بيايد و آمرزيده نگردد، خدا او را نيامرزد!»
فإنها من أصعب الدعوات و أخطر الهلكات فليعمل على ما حررناه في الجزء الأول من كتاب المهمات و التتمات عند آخر كل نهار من تدبير المحاسبات و إن لم يحضره كتابنا المشار إليه و طلب أن نذكر هاهنا مما لا بد له مما يعتمد عليه فمن ذلك أن يتوب إلى الله جل جلاله على قدر الخطر الذي بين يديه فإن توقفت نفسه عن الصدق في التوبة و الندم على ما فات و ترك ما هو آت و عرف منها ركوب مطايا الإصرار و لا يقدم أن يلقى الله جل جلاله بالبهت و هو مطلع على الأسرار فليطلب من أرحم الراحمين و أكرم الأكرمين عفوه الذي عامل به المسيئين و بسط به آمال المسرفين فقد يعفو المولى عن عبده و هو غير راض عنه و ليكن طلبه للعفو على قدر ما وقع منه فإن طلب العفو عن الذنب الكبير ما يكون مثل طلب العفو عن الذنب الصغير و لا يكون طلب العفو من مالك الدنيا و الآخرة مثل طلب العفو من عبد من عبيده تئول حاله إلى القبور الداثرة أقول فإن صدق في طلب العفو على قدر سوء حاله و على قدر عظمة الله جل جلاله فإن الله جل جلاله أهل أن يرحمه و يصدقه في آماله أقول و إن جنحت نفس العبد عن طلب العفو على قدر الذنب و مقدار ما يليق بالرب فليعد نفسه إلى مجلس القود عنه [منه] إذا لم يطمع في العفو عنه و يكون عليه آثار صدق الحضور بين يدي من يستفيد من مهجته و نفسه خاضعة خائفة من الاستقصاء عليه في مؤاخذته أقول فإن تعذر عليه حصول الصدق في هذه الحال و أبت نفسه المعوذة للإهمال إلا أن يكون حديثها لله جل جلاله و بين يديه بمجرد اللفظ و المقال و القلب خال من الإقبال فليشرع في دعاء أهل البلاء و الابتلاء فقد بلغ إجابة الدعاء إلى إبليس المصر على الذنوب حيث قال عنه علام الغيوب في سؤاله اجعلني من المنظرين فقال له في حال الغضب عليه فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ و يجتهد على عبرات تطفئ نيران الغضب و على دعوات معروفة بلزوم الأدب و تسليم العمل الذي عمله في شهره إلى من كان قد جعله خفيرا و حاميا و مالكا لأمره فلعل الله جل جلاله لعنايته بخاصته يقبل العمل من يد نائبه الحافظ لشريعته و يتمم ما فيه من النقصان و تربح ما اشتملت عليه بضاعته من الخسران إن شاء الله تعالى و منها الاستعداد لدخول شوال و إطلاق الشياطين الذين كانوا في الأغلال [في الاعتقال] و اعلم أن كل عارف بأخبار صاحب النبوة و أسرارها و مهتد بآثارها و أنوارها يكون عنده تصديق باعتقال الشياطين في أول شهر رمضان و إطلاقهم عند انفصال الشهر و تمكنهم من الإنسان فليكن على وجه العبد الصائم و ظاهر أحواله أثر التصديق بقول النبي ص و يتوصل في السلامة عن الأعداء المطلقين على قدر ضررهم و اجتهادهم في إفساد الدنيا و الدين على صفة ما لو كان جيش الأعداء قد هجم عليه فاعتقلهم سلطان أقوى منهم و منعهم من الإساءة إليه ثم عاد السلطان القوي أطلقهم و مكنهم منه و هم يقصدون هذا العبد و لا يرجعون عنه فليرجع إلى باب ذلك السلطان القاهر فالذل له في منعهم عن هلاكه في الوقت الحاضر أيسر و أكمل و أحمد عاقبة من الاشتغال بالذل لهم أو بمحاربتهم و هم أقوى منه فيشغلونه عن صلاح أعماله و ما لا بد له منه فإن الله جل جلاله قادر يقويه و إن كان ضعيفا كما أخرجه من العدم إلى الوجود و لم يزل به برا لطيفا
زيرا اين نفرين از سختترين نفرينها و پرخطرترين هلاكتها است. پس به محاسبهاى كه در پايان اعمال هر روز در جلد اوّل كتاب «المهمّات و التّتمات» نگاشتهايم، عمل كند و اگر آن كتاب ما را در اختيار نداشت و خواست مطالبى را كه شديدا بدان نياز دارد به كار ببندد، به مطالب زير عمل كند: 1 . به اندازهى عظمت حضور در پيشگاه خداوند-جلّ جلاله-به درگاه او توبه كند و اگر نفس او در صدق در توبه و پشيمانى بر گناهان گذشته و ترك آن در آينده درنگ نمود و بداند كه بر مركب اصرار بر گناه سوار خواهد شد، اگر نخواهد با خداوند-كه مطّلع بر اسرار است-به دروغ ملاقات كند، بايد از او كه از همهى مهربانها مهربانتر و از همهى بخشندهها بخشندهتر است، آن عفو و گذشت خدا را كه بر گناهكاران روا داشته و آرزوى اسرافكنندگان را برآورده نموده است، طلب كند؛ زيرا گاه مولى درحالىكه از بندهى خود ناخشنود است، از او مىگذرد. 2 . ديگر اينكه: درخواست عفو و گذشت او از درگاه الهى به اندازهى گناهانى باشد كه از او سرزده است؛ زيرا درخواست عفو از گناه بزرگ نبايد همانند طلب عفو از گناه كوچك باشد و نيز طلب عفو از مالك دنيا و آخرت نبايد همانند درخواست عفو از يكى از بندگان-كه فرجام كار او به گورهاى فرسوده است-باشد. 3 . نكتهى ديگر اينكه: به اندازهى بدى حال خود و عظمت خداوند-جلّ جلاله-در طلب عفو صادق باشد. در اين صورت، سزاوار خواهد بود كه خداوند-جلّ جلاله- رحمت خود را شامل حال او نموده و آرزوى او را برآورد؛ ولى اگر نفس او از طلب عفو به اندازهى گناه خود و آنچه نسبت به پروردگار شايسته است خوددارى كند و به عفو پروردگار اميد نداشته باشد، بايد خود را براى قصاص حاضر ساخته و نشانههاى صدق حضور در پيشگاه خدايى كه از قلب و نفس او قصاص مىكشد، از چهرهى او نمايان گردد و در برابر او خاضع و فروتن بوده و از مؤاخذهى كامل و بىكموكاست خداوند بيم داشته باشد؛ و اگر حصول صدق در اين حال هم براى او ممكن نباشد و نفس خوكرده به اهمال و كوتاهى او مصرّ بر اين باشد كه با لفظ و گفتار صرف با خداوند-جلّ جلاله-برخورد نموده و در پيشگاه او سخن بگويد، درحالىكه قلب او خالى از توجه و اقبال به خدا است، همانند مبتلايان و گرفتاران شروع به دعا كند؛ زيرا باوجود اينكه ابليس بر گناه پافشارى مىكرد، دعايش مستجاب شد، آنجا كه خداوند آگاه به غيب در پاسخ خواستهى او كه گفت: «مرا از مهلتيافتگان قرار ده.» با وجود خشم از او، پاسخ داد: تا زمان مشخص از مهلتيافتگان هستى. و بكوشد اشكى كه آتش غضب الهى را خاموش مىكند، بر چهرهاش جارى گردد و باادب دعاهاى معروف را بخواند و اعمالى را كه در طول ماه رمضان بهجا آورده، به معصومى كه او را به عنوان نگاهبان و حامى و مالك امور خود برگزيده، بسپارد. در اين صورت، شايد خداوند-جلّ جلاله-به خاطر عنايتى كه به ويژگان خود دارد، اعمال او را از دست جانشين خود كه حافظ شريعت است، قبول نموده و كاستىهاى آن را تكميل كند و در نتيجه سرمايهى اعمال او كه مشتمل بر زيان و خسران است، سودآور گردد. ان شاء اللّه تعالى. آمادگى براى ماه شوّال؛ يكى ديگر از اعمال اين روز، آمادگى براى دخول ماه شوّال و آزادى شيطانها از بند و زنجير است؛ زيرا هركس به روايات صاحب نبوّت و اسرار آن آگاهى داشته و به آثار و انوار آنها رهنمون گردد، زندانى شدن شيطانها در اوّل ماه رمضان و آزاد شدن آنها هنگام سپرى شدن اين ماه و قدرت يافتن آنها بر انسان را باور مىكند. بنابراين، بايد از چهرهى بندهى روزهدار و حالات او، تصديق به سخن پيامبر اكرم -صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-نمودار گردد و به اندازهى ضرر و كوشش شيطانها در به تباهى كشيدن دنيا و دين او، در ايمنى از دست دشمن آزادشدهاش بكوشد. مانند كسى كه لشكر دشمن بر او هجوم آورده باشد، ولى سلطان قوىترى آنان را گرفته و زندانى نموده و مانع از آزار و اذيّت آنها نسبت به او شده باشد و سلطان نخست دوباره بازگردد و لشكريان را آزاد كند و او را در اختيار آنها بگذارد و لشكريان، آهنگ او را نموده و از او دست برندارند، كه در اين هنگام بايد به درگاه سلطان چيره و نيرومندتر رجوع كند؛ زيرا اظهار خاكسارى در پيشگاه او براى جلوگيرى از اينكه لشكريان در اين هنگام او را نابود كنند، راحتتر و كاملتر و عاقبتش ستودهتر از اشتغال به خاكسارى در برابر آنان يا جنگيدن با آنها است، زيرا آنها نيرومندتر از او هستند و قطعا او را از اصلاح اعمالش و امورى كه بايد انجام دهد، بازمىدارند و در اين صورت، خداوند-جلّ جلاله-قادر است كه او را نيرومند گرداند هرچند ضعيف باشد، چنانكه او را از عدم بهسوى وجود بيرون آورد و همواره نسبت به او نيكوكار و لطيف بوده است.