سخنان شهید مطهری (ره) (+عکس نوشته) (1)
۱۳ شهریور ۱۳۹۵ 0 صوتی و تصویریدر نهج البلاغه بر این معنی تاکید شده که تقوا حفاظ و پناهگاه است نه زنجیر و زندان و محدویت. بسیارند کسانی که میان «مصونیت» و «محدویت» فرقی نمینهند و با نام آزادی و رهایی از قید و بند، به خرابی حصار تقوا فتوا میدهند.
فعالیت و پشتکار اگر مدتی دوام پیدا کند عادت میشود و هر چیزی که عادت بشود بهتدریج لذیذ میشود و انسان از ترک آن رنج میبرد و مایه نشاط میشود. بهعلاوه مانع کسالتهای بیکاری و بطالت، و مانع هرزه شدن روح و گراییدن به امور پست است، از غیبت دیگران و تجسس حال خصوصی آنها و...
یکی از علل عمده موفقیت ما مردم به اصلاح جامعه خود، همین است که هر فردی آنگاه که به خودش نگاه میکند و به اعمال خودش نظر میافکند عینک خوشبینی بهچشم میزند و آنگاه که به دیگران و اعمال دیگران نظر میکند عینک بدبینی و بدگمانی، و نتیجه این است که هیچ کس شخص خود را تقصیر کار نمیداند و چنین میپندارد که تقصیر متعلق به دیگران است.
بالارفتن از نردبان ترقی خیلی بطیء، و کند صورت میگیرد. انسان اگر بخواهد ترقی عمیق و ریشهدار و پابرجایی بکند باید به پیشرفت تدریجی، خود را راضی کند، زیرا ترقیات سریع سقوطهای خرد کننده دارد....
انسان بذر بپاشد و بعد صبر کند تا موقع درو برسد؛ و معنای «العجله من الشیطان» همین است و این گونه عجلهها مقصود است.
پوشیده بودن زن، در همان حدودی که اسلام تعیین کرده است، موجب کرامت و احترام بیشتر اوست، زیرا او را از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون میدارد.
شرافت زن اقتضا میکند که هنگامی که از خانه بیرون میرود م سنگین و باوقار باشد، در طرز رفتار و لباس پوشیدنش هیچگونه عمدی که باعث تحریک و تهییج شود بهکار نبرد، عملاً مرد را به سوی خود دعوت نکند، زیاندار لباس نپوشد، زیاندار راه نرود، زیاندار و معنیدار به سخن خود آهنگ ندهد؛ چه آنکه گاهی اوقات ژستها سخن میگویند، راه رفتن انسان سخن میگوید، طرز خرف زدنش یک حرف دیگری میزند.
حرص دنیا آنچنان ما را گرفته است که چون زبان انگلیسی کلید درآمد و مادیات است، بچه هفت سالهمان را هم میفرستیم تا زبان انگلیسی یاد بگیرد. کمتر خانوادهای است که لااقل یک نفر در آن زبان انگلیسی را نداند.
ولی حاضر نیستیم اس عربی تشکیل بدهیم و زبان عربی را بهخاطر خدا یاد بگیریم، به خاطر نمازمان یاد بگیریم، به خاطر قرآنمان یاد بگیریم.
من خیلی اوقات فکر کردهام مقالهای تحت عنوان «نیمها» بنویسم آدمی که هیچ عالم نیست، چون میداند عالم نیست لااقل در مقابل عالم تسلیم است. ولی مثلاً یک نیمچه طبیب چون خودش را طبیب میداند تسلیم طبیب نیست، میخواهد از همان علم ناقصش استفاده کند، در نتیجه به جای سود زیان میبرد. از همین جا بروید سراغ نیمچه مجتهدها و نیمچه روشنفکرها و نیمهای دیگر، چیزکی میدانند و چیزها نمیدانند!
اتفاقاً اینها خطرشان بیست. چهارتا شعار میشنوند، بدون اینکه متعمق بشوند و درست فکر کنند و دریابند؛ میبینید این چهار تا شعار اینها را از جا حرکت میدهد.
منبع: کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»