دانستن نظریات اینها(برخی جامعهشناسان دین) راجع به مبنا و منشا مذهب، یک فایده اساسیاش برای ما این است که بفهمیم اصلاً «تعصب در لامذهبی» یعنی چه!
همیشه به ما درباره «تعصب مذهبی» گفتهاند، که مذهبیها متعص و چون متعصب هستند، از روی کمال تعصب نظریههایی را ابراز میدارند. ببینید آنهایی که در لامذهبی متعصباند-یعنی اول، فرضشان نفی مذهب است-برای توجیه این نفی چه یاوهها گفتهاند که امکان ندارد یک انسان بیطرف تا این حد یاوه بافی کند!
هیچ موجوی به اندازه انسان، نیازمند به ساخته شدن نیست و هیج موجودی به اندازه انسان قابل شاخته شدن نیست و هیچ موجودی به اندازه انسان ارزش ساخته شدهاش با ارزش ساخته نشدهاش اینقدر تفاوت ندارد.
مرد، بر خلاف آنچه ابتدا تصور میرود، در عمق روح خویش از ابتذال زن و از تسلیم و رایگانی او متنفر است. مرد همیشه عزت و استغناء و بیاعتنایی زن را نسبته به خود ستوده است.
هیچ لزومی ندارد که انسان، دانشمند یا مخترع یا فیلسوف یا زعیم یا ثروتمند باشد ولی لازم است که با اراده و اعتماد به نفس و با شخصیت و صادق و درستکار و امین باشد.
اگر بگویم مقام تبلیغ اسلام، رساندن پیام اسلام به عموم مردم، معرفی و شناساندن اسلام به صورت یک مکتب، از مرجعیت تقلید کمتر نیست تعجب نکنید، مقامی است در همان حد.
اولین خاصیت ایمان این است که برای انسان آرمان به جود می آورد و خاصیت آرمان این است که مساعی و کوششهای انسان را از پراکندگی نجات میدهد و تمام وجود انسان و تمام نیروها و فعالیتهای انسان جهت پیدا میکند و رو به یک سو میشود.
آن کس که عاری از روح تحقیق شد، خواه متجدد باشد و خواه متقدم، خواه بخواهد از اروپاییان تقلید کند و خواه از اهل ایمان و زهد و تقوا، از حقایق امور دور است.