منظور از«اللهم اجعلنی عندک وجیها بالحسین» چیست؟
۱۹ مهر ۱۳۹۵ 0 اهل بیت علیهم السلامدر بخشی از زیارت عاشورا چنین می خوانیم:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي عِنْدَكَ وَجِيهاً بِالْحُسَينِ عَلَيهِالسَّلام فِي الدُّنْيا وَ الآخِرَة»خدايا مرا در دنيا و آخرت به واسطه حسين عليهالسلام عزيز و مقبول قرار بده.
تفاوت مقام «عنداللهی» با مقام «لدی اللهی»
«عند» به معني «نزد» است و فهم تفاوت آن با «لدن» ظرافت خاصي را ميطلبد. «عند» غير از معني مصطلح آن، خود مقامي است نزد خداوند و داشتن صفاتي را ايجاب ميکند تا کسي به مقام «عنداللهی» برسد.
«وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ»(1) شهداي راه خدا همگي به مقام عنداللهی رسيده و پاداش و نور خود را خواهند داشت.
مقام عنداللهی، مقام بقاء و خير است. «وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيرٌ وَ أَبْقى أَ فَلا تَعْقِلُون» (2) اما مقام «لدی اللهی» مقام خاصي است که کمتر افرادي به آن ميرسند و آن مقام تقرب است.
مقام «لدن» خصوصياتي دارد که مقام «عند» فاقد آن است. آنچه که از مقام لدی اللهی نازل ميشود محدود و معدود است. مثل القاء قرآن که فقط پيامبر اکرم صليالله عليه و آله آن را دريافت کردهاند: «وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ عَليمٍ» (3)
تعليم تمام و يا قسمتي از علم کتاب که به افراد نادري تعليم شده است. «فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً» (4):
پس موسي و همراهش بندهاي از بندگان مرا يافتند که به او رحمتي از نزد خود داده بوديم و از نزد خود به او علم (خاصي را) تعليم کرده بوديم.
در اين آيه هر دو کلمه عند و لدن آمده است. درباره رحمت که گسترده است لفظ «عند» بهکار رفته اما درباره علم مخصوص به حضرت خضر عليهالسلام که حضرت موسي عليهالسلام ميخواست آن علم را از او بياموزد، از واژه «لدن» استفاده شده است.
تفاوت «عند» و «لدن»
مقايسه دو آيه زير، تفاوت عند و لدن را روشنتر ميکند:
در سوره شوري آيه 22 درباره مؤمنين و صاحبان اعمال صالح ميفرمايد: «لَهُمْ ما يشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ» : براي آنان (مؤمنين صالح) هر آنچه بخواهند در نزد (عند) پروردگارشان مهيا است.
درباره «ما يشاؤن» بايد گفت که انسان معمولاً چيزهايي را ميخواهد که ميداند وجود دارد و در دايره عقل و تفکر او ميگنجد.
اما در آيات 30 الي 35 سوره ق از کساني صحبت ميکند که افضل از مؤمنين صالح بوده و داراي اين صفات هستند: «لِلْمُتَّقين»- «أَوَّابٍ حَفيظ»- «خَشِي الرَّحْمنَ بِالْغَيب»- «جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَليمٍ». درباره اينگونه افراد ميفرمايد: «ادْخُلُوها بِسَلام» و در آيه 35 ميفرمايد: «لَهُمْ ما يشاؤُنَ فيها وَ لَدَينا مَزيد» براي آنان هرچه که در محدوده عقل و تفکرات آنها ميگنجد هست و اضافه بر آن چيزهاي ديگري که فکرشان به آن نميرسد و در نزد ما (لدينا) موجود است، به آنان خواهيم داد. از اين آيه معلوم ميشود که چيزهاي ديگري غير از مواهبي که در مقام عندالهی يافت ميشود در مقام لدی الهی وجود دارد که انسان از آن بی خبر است. جا دارد با حضور ذهني که از آيات مذکوره داريم، بحث مختصري هم درباره رحمت خداوند پيش بکشيم.
تقسیمات رحمت الهی
مشهور اين است که خداوند داراي دو نوع رحمت است. و در تفسير آيه «الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» سوره حمد به رحمت رحمانيه که جهان شمول است و رحمت رحيميه که خاص مؤمنين است اشاره ميشود. اما در اين آيات ديده شد که تقسيمات رحمت خداوند و شمول آن بر افراد، بيش از دو نوع است و حداقل با چهار نوع رحمت مواجه هستيم:
1- رحمت رحمانيه 2- رحمت رحيميه 3- رحمت عندالهی 4- رحمت لدی الهی
رحمت عندالهی
آنجا که درباره حضرت خضر فرمود «آتَيناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا» معلوم ميشود رحمتي که به شخصي همچون ايشان داده شده که فردي همچون موسي عليهالسلام طالب تعليم از او است بايد بسيار گستردهتر از رحمت رحيميه که مختص مؤمنين معمولي است، باشد و اين نوع رحمت، شامل افرادي خاص مثل حضرت خضر و امثال ايشان ميگردد که رحمت عنداللهي است.
رحمت لدی الهی
اما رحمت چهارم يا رحمت لدياللهي، رحمتي است که فقط در مواقع کاملاً اضطراري و زمانيکه شخص از همهجا غير از خداوند نااميد شده باشد نازل ميگردد.
اصحاب کهف پس از فرار از شهر و تعقيب آنان، به غاري پناه بردند. اما روميان با رديابي، تا پاي غار آنان را تعقيب کردند. آنها که همهچيز خود را در خطر ميديدند، دعايي کردند که چنين است: «فَقالُوا رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ هَيئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً» (5)
الميزان در اين آيه نکته دقيقي دارد که عيناً نقل ميشود:
«وقتي ناتواني و بيچارگي خود را ديدند، مضطر به اين شدند که از درگاه خدا مسئلت نمايند و اين تفريع را کلمه «مِن لَدُنکَ» تأييد مي کند. چه اگر دستشان از هر چارهاي قطع نشده باشد و يأس و نوميدي از هر طرف احاطهشان نکرده باشد، رحمتي را که درخواست کردند مقيد به قيد (لَدُنکَ:ناحيه خودت) نميکردند بلکه ميگفتند (آتِنَا رَحمَة: خدايا رحمتي فرست) همچنان که ديگران ميگويند «رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَة» (6) و يا ميگويند «رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِك» (7) پس مراد به رحمت مسئوله، تأييد الهي بوده در جايي که مؤيدي غير از او نيست».(8)
در آيهاي ديگر آمده است راسخون در علم که علم تأويل آيات را ميدانند از خداوند در خواست رحمتي از نوع لديالهي دارند که ظاهراً بايد منشأ علم آنان از ناحيه اينگونه رحمت باشد.
«رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّاب» (9) :
(راسخون در علم ميگويند) پروردگارا دلهاي ما را پس از آنکه هدايت کردي، منحرف نکن و از نزد خودت رحمتي (از نوع لديالهي) ببخش زيرا که تو بسيار بخشندهاي...
از اين بيان، رحمت نوع چهارم معلوم ميشود که رحمت لديالهي است که در مواقع اضطرار نازل ميشود، يا شامل کساني از نوع راسخون در علم ميگردد که به اين نوع رحمت نياز دارند.
البته ميتوان همان تقسيم رحمت را به دو رحمت رحمانيه و رحيميه بپذيريم، منتها رحمت رحيميه را شامل سه بخش بدانيم که عبارتند از: رحمت مخصوص مؤمنين، رحمت عندالهی و رحمت لدی الهی.
معنای وجیه
«وجيه» در اين فراز از زيارت، به معني جاه و مقام است. وجاهت به معني مقبوليت و عزت آمده است. «وجيه» به کسي گفته ميشود که داراي صفاتي مثل تقوا، علم، حکمت، نور، کرامت، عدالت و امثال آن باشد. مثلاً وقتي ميفرمايد «إِنَّ اللَّهَ يحِبُّ الْمُتَّقين» معلوم ميشود که تقوا وجاهتي را پديد ميآورد که مقبوليت خداوند را در پي دارد. در اينجا زائر به خاطر معارفي که کسب کرده متقاضي مقام عندالهي و مقبوليت خداوند است و واسطه فيض خود را نيز امام حسين عليهالسلام قرار داده است. اين مقام را نيز منحصر به دنيا نکرده بلکه خواهان آن در دنيا و آخرت است.
پی نوشت:
1-سوره حديد آيه 19
2-سوره قصص آيه 60
3-سوره نمل آيه 6
4-سوره کهف آيه 65
5-سوره کهف آيه 10
6-بقره 201
7-آلعمران 194
8-الميزان ذيل آيه 10 سوره کهف
9-سوره آل عمران آيه 8
منبع:
کتاب سفری از عاشورا تا اربعین، عبدالله مستحسن، ص 208 - 211