وقایع روز پنجم شعبان
۲۲ آبان ۱۳۹۵ 0 فرهنگ و اجتماع۱- ميلاد مسعود حضرت امام زين العابدين عليهالسلام ۳۸ ق (مشهور)
والده ماجده اش خانم شهربانو دختر يزد جرد بن شهريار بن پرويز بن هرمز بن انوشيروان بود . موقعي كه دختر يزدگرد اسير شد امام باقرعليهالسلام مى فرمايد : او را به مدينه آوردند و داخل مسجد كردند . از نور صورتش مسجد منوّر گشت . عمر به ا و نگريست .آن مكرّمه روى خود را پوشانيد و گفت : روزگار هرمز سياه باد، عمر گفت مرا دشنام مى دهد و مى خواست به او اذيت كند . حضرت على عليهالسلام فرمود : تو سخنى كه نفهميدى چگونه دانستى دشنام است ؟ پس عمر خواست بفروشد . حضرت فرمود جايز نيست . لكن به او اختيار بده خودش مردى از مسلمين را انتخاب كند و مهريّه او را از بيت المال قرار ده . عمر قبول كرد و آن مخدّره امام حسين عليهالسلام را انتخاب كرد.
در منتهى الآمال نقل شده: پيش از آنكه مسلمانان به ايران حمله كنند شهربانو درخواب حضرت رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم را ديد كه با امام حسين داخل خانه شد و او را براى امام حسين خواستگارى كرد و تزويج نمود . شهربانو گويد : شب ديگر حضرت فاطمه عليهالسلام را در خواب ديدم و اسلام را بر من تعليم كرد و من در خواب مسلمان شدم . فرمود : به زودى به فرزندم حسين عليهالسلام خواهى رسيد وقتى امام حسين را ديدم دانستم كه همان شخص است كه در خواب پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم مرا به عقد او درآورد . به اين سبب او را اختيار كردم.
حضرت امير المؤمنين به امام حسين عليهالسلام فرمود بهترين شخص روى زمين براى تو از اين زن متولد خواهد شد و امام زين العابدين به دنيا آمد.
در تاريخ آمده اين مخدّره در حال نفاس بعد از تولد امام زين العابدين عليهالسلام در مدينه وفات نمود و يكى از كنيزان امام حسين عليهالسلام آن بزرگوار را مواظبت كرد و حضرت او را مادر مى گفت.
كنيه آن حضرت ابوالحسن و ابومحمد و القاب مشهوره اش زين العابدين و سيّد الساجدين و سيد العابدين و زكىّ - امين - سجاد - ذوالثفنات است.
احقاق ج ۱۲ ص ۳۳ از مطالب السئول محمد بن طلحه شافعى نقل مى كند : سبب ملقب شدن به زين العابدين اينست كه شبى آن بزرگوار در محراب عبادت مشغول بود . شيطان به صورت مار بزرگ ظاهر شد كه آن حضرت را از عبادت خود مشغول گرداند حضرت به او ملتفت نشد . پس آمد و ابهام پاى آن جناب را در دهان گرفت و گزيد . طوري كه آن حضرت را متالِّم كرد و باز حضرت متوجه او نگرديد . چون از نماز فارغ شد دانست كه شيطان است او را سبّ كرد و فرمود : ملعون دور شو، و باز متوجه عبادت گرديد . پس شنيده شد هاتفى كه سه مرتبه او را ندا كرد انت زين العابدين توئى زينت عبادت كنندگان . پس اين لقب در ميان مردم شايع گشت.
احقاق ج ۱۲ ص ۳۲ از مشارق الانوار حمزاوى ص ۱۱۹ نقل كرده: در خانه على بن الحسين آتش سوزى اتفاق افتاد او در سجده بود فرياد مى كشيدند آتش... ولى حضرت سرش را بلند نمى نمود تا آتش خاموش شد . عرض كردند آيا متوجه شدى كه آتش سوزى شد . فرمود آتش جهنم مرا از اين آتش مشغول كرده بود.
در ص ۳۱ از اخبار الدول شيخ احمد قربانى: فرزند على بن الحسين در چاه افتاد اهل مدينه فرياد كشيدند تا با يارى يكديگر خارج نمودند . ولى حضرت در محراب ايستاده بود و نماز مى خواند عرض كردند شما را صدا مى كرديم . حضرت فرمود من ندانستم با خداى بزرگم مناجات مى كردم.
در ص ۳۵ از مقتل الحسين خوارزمى نقل نموده : زماني كه وقت نماز مى رسيد پوست امام جمع مى شد و رنگش زرد مى گشت و اعضايش مى لرزيد و موهايش مى ايستاد . در حالى كه اشك بر رويش جارى بود مى فرمود : هر گاه بنده بداند با چه كسى مناجات مى كند رويش را از آن برنمى گرداند.
۲- وفات سلطان جلال الدّوله ديلمى
سلطان جلال الدّوله ديلمى از طرف برادرش حاكم بصره بود .
بعد از ايشان در بغداد رياست يافت و بيست و پنج سال حكومت كرد و در ۴۳۵ در اين روز وفات نمود .
اين سلطان در تشيّع مُتعصِّب بود.
۳- آمدن سيل عظيم به مسجد الحرام ۱۰۳۹ ق
۴- وفات سلطان العلماء سيد حسين حسينى مرعشى آملى ۱۰۶۴ ق
عالم محقق و مدقق عظيم الشاءن علاء الدولة و الدين سيد حسين بن محمد بن محمود حسين مرعشى در زمان شاه عباس صفوى كار وزارت و صدرات به وى تفويض شد و چندان مرتبه و مقام پيدا كرد كه داماد سلطان شاه عباس اول گرديد و به خليفة السلطان و سلطان العلماء ملقب شد و از دختر شاه اولاد بسيار خداوند متعال عنايت نمود . پس از شاه عباس اول در وزارت شاه صفى و شاه عباس دوم بود تا آنكه در اشرف مازندران در سال ۱۰۶۴ ق در ۶۴ سالگى وفات نمود و جنازه اش را به نجف الاشرف نقل نمودند .
تمام تصنيفات و حواشى او در كمال دقت مى باشد . از جمله: حاشيه بر شرح لمعه و حاشيه بر معالم الدين و بر مختلف علامه و غيرها كه به حاشيه سلطان مشهور است و قريب به ده كتاب و حاشيه دارد . پسرش سيد ابراهيم بن سلطان العلماء تعليقات بسيار بر بيشتر كتب فقه و اصول دارد و از علماى بزرگ مى باشد.
ناگفته نماند مرحوم سلطان العلماء از اعاظم علماى اماميه بوده و با ملاخليل قزوينى در حوزه درس مرحوم شيخ بهائى نيز حاضر گرديده و نسب شريف اين مرحوم تقريبا با بيست و نه واسطه به امام سجاد ميرسد و ايشان از خاندان بزرگ مرعشيّون مى باشد.