شرح زیارت امین الله؛ « مَحْبُوبَةً فِي أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ »؛ محبوب شدن در زمین
۱۳ دی ۱۳۹۵ 0 اهل بیت علیهم السلامخداوند برای انسان مؤمن با عمل صالحش محبت موجودات را قرار داده است به گونه ای که آنها را مجذوب به و می گرداند و زمین و اهل آن از چنین موجوداتی می باشند.
محبوب شدن نزد اهل زمین
با توجه به مطالبی که در تحلیل معنای محبت بیان گردید روشن شد که رابطه محبت تکوینی بین تمامی موجوداتی که یک نوع رابطه فعل و انفعال بینشان برقرار است تحقق دارد و از جمله بین افراد انسان این نوع رابطه تکوینی برقرار است . علاوه بر اینکه انسان فطرتاً تمایل به خوبیها و محبت به افعال و اوصاف نیکو دارد . هر چند در پیدا کردن مصداق آن گاهی اشتباه می کند . لکن نسبت به افراد انسان آن محبتی کارساز و موجب تکامل آنهاست که بر اساس رسیدن به هدف حقیقی از آفرینش - که بندگی آگاهانه خداوند متعال است - برقرار شود .
از این جهت اسلام این محبت را بین مؤمنین دانسته و فرموده است:
ان الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله و الذین آووا و نصروا اولئک بعضهم اولیاء بعض: همانا کسانی که ایمان آورده و هجرت کردند و با مالها و جانهایشان در راه خدا مجاهده کردند و کسانی که پناه دادند و یاری کردند ایشان بعضی از آنها دوستان بعضی دیگر هستند. (1)
اسلام علاوه بر ایجاد رابطه دوستی بین مؤمنین رابطه برادری بین ایشان برقرار نموده تا اینکه این روابط هر چه بیشتر برای رسیدن به آن هدف عالی مستحکم تر گردد و فرموده است:
انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم و اتقوا الله لعلکم ترحمون (2) : مؤمنین فقط برادرند. پس بین ایشان اصلاح کنید و خدا را حفظ کنید شاید مورد رحمت قرار گیرید .
بنابراین خداوند متعال این گونه رابطه مقدس را برقرار کرده است تا برای همیشه - حتی در عالم دیگر که حیات ابدی است - این رابطه برقرار باشد تا آثارش مترتب شود.
لذا فرموده است:
الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین : دوستان در روز قیامت بعضیشان با بعضی دیگر جز متقین با هم دشمنند.(3)
پس باید رابطه محبت را مطابق با دستور خداوند و اولیائش برقرار کرد تا آثار روحی و اجتماعی آن مترتب شود .
لذا ائمه علیهم السلام به ایجاد چنین رابطه ای امر کرده اند و علی علیه السلام در وصیت خود هنگام شهادتش می فرماید:
و آخ الاخوان فی الله و احب الصالح لصلاحه : و برادری داشته باش برای خدا با برادران و انسان صالح را به علت صلاحیتش دوست بدار.(4)
همچنین امام صادق علیه السلام می فرماید:
مؤمن برادر مؤمن است . آنان مانند یک بدن می مانند که اگر عضوی از او دردناک شد سایر اعضاء هم دردناک می شود و روح آن دو از یک روح است و همانا روح مؤمن اتصالش به خداوند شدیدتر است و اتصال شعاع خورشید به آن .(5)
و در بیان این رابطه امام باقر علیه السلام در سؤال جابر جعفی(6) که: گاهی بدون اینکه مصیبتی به من رسیده باشد یا امری نازل شده باشد محزون می شوم تا جایی که خانواده و دوستم آن را در چهره ام می بیند . فرمود: بله، ای جابر! همانا خداوند عز و جل مؤمنین را از طینت بهشت آفرید و در آنها از بوی روح انگیز آن جاری نمود از این جهت مؤمن برادر پدری و مادری مؤمن است . پس هنگامی که به یکی از آن روحها در شهری از شهرها حزن و اندوهی برسد این روح هم محزون می گردد .زیرا این از آن است . (7)
و در فضیلت چنین برادری و دوستی امام رضا علیه السلام می فرماید:
کسی که برادری برای خدا بگیرد پس خانه ای در بهشت به دست آورده است .
و رسول خدا(8) صلی الله علیه و آله وسلم اتخاذ چنین برادری را از مروت و جوانمردی و بالاترین فائده بعد از اسلام معرفی فرموده است .(9)
همچنین امام علی علیه السلام(10) عاجز بودن انسان را از گرفتن چنین دوستان و برادرانی نشانه عاجزترین مردم دانسته است و عاجزتر از آن را کسی معرفی کرده که چنین دوستی دست یابد . لکن به واسطه ضایع کردن حقوق اخوت او را از دست بدهد .
از این جهت نگاه به او از روی محبت عبادت(11) به حساب می آید و چون محبت بر اساس دین و ایمان باید بوده باشد تا از این فضایل برخوردار باشد لذا باید اموری را که امام صادق علیه السلام فرموده و از شرایط اولیه آن است در آن مراعات نمود:
المسلم اخوالمسلم و هو عینه و مرآته و دلیله، لایخونه و لایظلمه و لایخدعه و لایکذبه و لایغتابه : مسلمان برادر مسلمان و چشم او و آینه او و راهنمایش می باشد، به او خیانت و ظلم و خدعه و نیرنگ نکرده و به او دروغ نمی گوید و غیبت او را نمی کند.(12)
برادری و دوستی دارای مراتبی است .چون واجدین شرایط آنها مختلف هستند.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
علت اینکه مردم برادر نامیده شده اند آن است که از خیانت محفوظ بمانند و علت دوست و نامیده شدن آن است که آنها بر حقوق دوستی با هم پیمان شوند . (13)
از این جهت علی علیه السلام می فرماید:
برادران را به اندازه تقوایشان دوست بدار.
بنابراین برادران دینی بنابر فرمایش امیرالمؤمنین علیه السلام دو قسمند:
اخوان الثقه و اخوان المکاشرة . اما اخوان ثقه آنها دست و بازو و اهل و مال برای انسان می باشند . پس اگر از برادرت به اطمینان رسیدی مال و بدنت را به او بذل کرده و با هر کس که او دوستی و صفا دارد با او دوست باش و با هر کس که او دشمن است دشمنی کن و اسرار و عیوبش را بپوشان و زیبایی و خوبیش را آشکار کن و بدان ای سؤال کننده که ایشان از کبریت احمر - سنگ گران قدری است - کمتر وجود دارند و اما اخوان المکاشرة - کسانی که در برخورد با انسان فقط خنده دارند - پس، از ایشان لذت برده و آن را قطع مکن و غیر از آن را از باطن ایشان مخواه - برخورد ظاهری داشته باش و روابط ظاهری را حفظ کن- و تا وقتی که با چهره باز و زبان شیرین با تو مواجه می شوند تو نیز آن گونه باش . (14)
پس نباید به صرف سفارش به گرفتن برادر و دوست، به تمامی کسانی که به حسب ظاهر اظهار مودت و دوستی می کنند یکسان نگریست و رابطه دوستی تنگاتنگ و اظهار محبت تام کرد . بلکه افراد در روابط خصوصی و همنشین شدن مختلف می باشند . هر چند به حسب دستور اولیه همه مؤمنین موظفند که نسبت به یکدیگر محبت عمومی داشته و در بلاها و گرفتاریها خود را شریک آنها بدانند و در رساندن خیر به همه آنها کوشا باشند .لکن محبت خاص و صداقت و داشتن روابط خاص با مؤمنین بحث دیگری است .
لذا از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم سؤال شد که کدام یک از همنشینان بهترند؟ حضرت فرمود:
کسی که دیدنش شما را به یاد خدا اندازد و گفتارش علم شما را زیاد کند و علمش شما را به یاد آخرت اندازد. (15)
انسان مؤمن در روابط اجتماعیش با افراد مختلف باید برخوردهای گوناگون داشته باشد .
همان طور که امام باقر علیه السلام فرمود:
صانع المنافق بلسانک و اخلص و دک للمؤمن و ان جالسک یهودی فاحسن مجالسته : با منافق با زبانت به طور ساختگی برخورد کن - نسبت به او ظاهراً چرب زبان باش تا از شرش در امان باشی - و محبتت را خالصانه برای مؤمن قرار ده و اگر شخصی یهودی با تو مجالست کرد پس مجالستش را نیکو بدار - با او بدرفتاری مکن تا به اسلام جذب شود .(16)
از این جهت ائمه علیهم السلام شیعیانشان را امر می کردند تا با مخالفین خود برخورد مناسب داشته باشند .
امام صادق علیه السلام فرموده است:
بر شما باد به نماز در مسجد و نیکو بودن در همسایگی با مردم - اهل سنت - و اقامه شهادت و حاضر شدن در تشییع جنازه های آنها . زیرا ناچارید شما از رابطه با مردم . هیچ کس از مردم در طول حیاتش بی نیاز نمی باشد . اما ما اهل بیت برجنازه های آنها حاضر می شویم و همانا سزاوار است که شما انجام دهید مثل آنچه را که امامانتان انجام می دهند(17).
همچنین در فرمایش دیگری آن حضرت می فرماید:
بر شما باد به تقوای الهی، و راستگویی و اداء امانت و مصاحبت نیکو داشتن با کسی که با شما مصاحبت می کند و افشاء کردن سلام و طعام کردن . در مساجد ایشان نماز بخوانید و مریضهایشان را عیادت کنید و دنبال جنازه هایشان بروید . زیرا پدرم مرا حدیث کرد که: شیعیان ما اهل بیت از برگزیدگان کسانی هستند که با ایشان می باشند . اگر فقیهی باشد از میان ایشان است و اگر مؤذنی باشد از میان ایشان است و اگر پیشوایی باشد از میان ایشان است و اگر صاحب امانتی باشد از میان ایشان است و اگر صاحب ودیعه ای باشد از میان ایشان است و این چنین - با پیشقدم بودن در خیرات - ما را محبوب نزد مردم - مخالفین ایشان در اعتقاد - قرار دهید و ما را مبغوض ایشان نکنید(18).
لکن نسبت به برادران دینی که در اخوت صداقت دارند دستور شدیدتری داده اند .
همان طور که معلی بن خنیس به امام صادق علیه السلام عرض می کند:
حق مسلمان بر مسلمان چیست؟ - مراد مؤمن هفت حق واجب است که هیچ یک از آنها نیست مگر اینکه حق واجبی است . اگر چیزی از آنها را تضییع کند از ولایت خداوند و طاعتش خارج گشته و برای خداوند در او بهره ای نیست . - او می گوید به حضرت عرض کردم: فدایت شوم آنها کدام است؟ فرمود:ای معلی! می ترسم بر تو که آنها تضییع کرده و حفظ ننمایی و بدانی ولی عمل نکنی . به ایشان عرض کردم: وقتی جز به خداوند نیست. فرمودند:
آسان ترین آن حقوق آن است که دوست بداری برای او آنچه را که برای خویش دوست داری و کراهت داشته باشی برای او آنچه را که برای خودت کراهت داری و حق دوم آنکه از غضب او اجتناب کرده و دنبال رضایتش باشی و امرش را اطاعت کنی و حق سوم آن است که او را با مال و زبان و دست و پایت کمک کنی و چهارم آن است که چشم و راهنما و آینه اش باشی و حق پنجم آن است که سیر نباشی و او گرسنه باشد و سیراب نباشی و او تشنه باشد و پوشش نداشته باشی و او عریان باشد و حق ششم آن است که اگر خادمی داری و او خادمی ندارد لازم است که خادمت را بفرستی تا لباسش را شسته و غذا برایش فراهم کند و رختخوابش را آماده نماید و حق هفتم آنکه نیکی کنی به قسمتش و دعوتش را اجابت کنی و بر جنازه اش حاضر شوی و وقتی دانستی که احتیاجی دارد مبادرت کنی به انجامش و او را وادار نکنی که از تو سؤال کند لکن تو پیشی بگیر. پس وقتی این امور را انجام دادی ولایتت را به ولایت او و ولایت او را به ولایت خویش وصل نمودی .(19)
از مضامین این روایت و روایات(20) شبیه به آن، به دست می آید که رابطه اخوت و محبت بین مؤمنین اقسام مختلفی دارد و این سفارشات نسبت به هر مؤمنی نیست . بلکه مؤمنی است که امر به مخالفت خدا و رسولش نکند و رضایتش در جهت مخالفت با دستورات دین نباشد تا لازم باشد که رضایت تبعیت شده و امرش اطاعت شود . از این جهت چنین مؤمنی قدرش(21) از کعبه بالاتر بوده و زیارتش موجب زنده شدن قلب و یادآوری(22) احادیث اهل بیت علیهم السلام و احیاء امر ایشان(23) می باشد.
بنابراین محبوب شدن نزد اهل زمین به لحاظ هر دسته و گروه و فردی مختلف است و انسان مؤمن نمی تواند و نباید خود را نزد هر کسی محبوب قرار داده و کاری کند که همگان را راضی کرده و محبوب آنها شود.
محبوب شدن نزد زمین
همان طور که قبل از این در بحث محبوب شدن نزد آسمان گفته شد، بین انسان مؤمن و موجودات زمینی، خداوند متعال رابطه محبتی را برقرار کرده است که بر آن آثاری مترتب می شود و فقط افراد خاصی این رابطه و آثار آن را درک می کنند
. همان طور که قرآن کریم در آیه 96 سوره اعراف بیان داشت:
تقوای اهل شهرها موجب برکات زمین می شود.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
... وقتی بنده مؤمن وارد قبر می شود قبر می گوید: خوش آمدی . آگاه باش به خدا سوگند تو را دوست داشتم در حالی که بر پشت من راه می رفتی . چگونه است آن وقتی که در درونم وارد شدی پس به زودی می بینی . حضرت فرمود: به اندازه کشش نور چشم قبرش گشایش پیدا کرده و برای او دری باز می شود که جایگاهش را از بهشت می بیند...(24)
همچنین حضرت موسی بن جعفر علیه السلام می فرماید:
وقتی که مؤمن می میرد ملائکه و بقعه های زمین که بر آن خدا را عبادت می کرده است بر او گریه می کنند(25) و در مقابل با مردن شخص فاجر زمینی که بر روی آن راه می رفته است از دست او راحت می شود (26) و قبر کافر به و می گوید: خوش نیامدی و گوارا نباشد برایت . آگاه باش به خدا سوگند که من کراهت داشتم شخصی مانند تو بر من راه رود . به ناچار خواهی دید آن کاری را که امروز بر سر تو می آورم .پس زمین بر او تنگ می شود تا اینکه با استخوانهایش برخورد می کند(27).
روایات زیادی در تأثیر گناه بر منع مواهب زمینی و آسمانی از جانب ائمه علیهم السلام رسیده است که تمامی آنها دلالت بر محبت و عداوت زمین نسبت به اعمال نیک و بد دارد .
لذا رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:
هنگامی که خداوند عز و جل بر امتی غضب کند و عذاب را بر آن نازل نکند قیمتها بالا می رودو عمرها کوتاه می شود و تجار سود نمی کنند و میوه ها پاکیزه نمی شود و نهرها خشک می شود و باران از آن امت منع گردیده و اشرار بر آن مسلط می شوند . (28)
همچنین آن حضرت فرمودند:
وقتی که زکات داده نشود زمین برکاتش را منع می کند . (29)
از مفهوم آن استفاده می شود که دادن زکات موجب زیاد شدن برکات زمین می شود.
از این جهت زمانی که جامعه صالح شد و افراد آن، دستورات الهی را اجراء کردند زمین نیاز ایشان را همراهی کرده و مواهبش را به اذن الهی بیرون می ریزد .
همچنان که علی علیه السلام و امام باقر علیه السلام نسبت به زمان ولی عصر امام زمان علیه السلام چنین بیانی را دارند(30) که زمین گیاهش را بیرون می ریزد.
نتیجه
از مجموعه مباحث در شرح این فراز، استفاده می شود که خواستن از خداوند که انسان را محبوب در زمین و آسمان قرار دهد معنایش این است که خداوند توفیق دهد تا در مسیر بندگی خودش قرار گیریم. آن بندگی که هدف حقیقی از خلقت همه موجودات بوده و از وجود انسان کمال آن می تواند ظهور کند و در این صورت تمامی موجودات در مسیر آن رابطه حقیقی با حق تعالی قرار می گیرند و پیوند و جاذبه آنها با یکدیگر بر اساس فطرت و گرایش توحیدی خواهد بود و قهراً چنین انسانی که با به کار بستن ابزار بندگی و کمک گرفتن از حق تعالی در این مسیر سیر حقیقی وجودش را در جهت حقیقت وجودش یعنی حق تعالی قرار داده هماهنگ با تمامی موجودات بوده و محبوب آنها می شود . اعم از ملائکه و حقایق عالیه هستی تا انسانهای مؤمن و زمین و آسمان و آثار این محبت برایش ظاهر می شود . همان طور که گذشت.
پی نوشت :