الْزَمُوا الْأَرْضَ وَ اصْبِرُوا عَلَى الْبَلَاءِ، وَ لَا تُحَرِّكُوا بِأَيْدِيكُمْ وَ سُيُوفِكُمْ فِي هَوَى أَلْسِنَتِكُمْ وَ لَا تَسْتَعْجِلُوا بِمَا لَمْ يُعَجِّلْهُ اللَّهُ لَكُمْ، فَإِنَّهُ مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ عَلَى فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ مَاتَ شَهِيداً، وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ اسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَى مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ وَ قَامَتِ النِّيَّةُ مَقَامَ إِصْلَاتِهِ لِسَيْفِهِ، فَإِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ مُدَّةً وَ أَجَلًا.
الْزَّمُوا الَارْضَ: بر جاى خود بايستيد، كنايه از سكون است، حضرت مردم را از اقدام عجولانه و كارى كه هنوز زمان و امكاناتش مهيا نگرديده نهى مى كند.اصْلَاتِهِ لِسَيْفِهِ: بر كشيدن شمشيرش.
پاى بر زمين محكم كنيد و بر بلاها شكيبا باشيد. مباد كه دستها و شمشيرهاتان را در راه خواهشهاى زبانهاى خود به كار بريد. بر كارى كه بدان مكلفتان نساخته مشتابيد كه هر كس از شما در بستر خود بميرد، در حالى كه، حق خداى خود و پيامبرش و خاندان پيامبرش را شناخته باشد، شهيد مرده است و پاداش آن با خداست و ثواب كارهاى نيكى را كه در نيت داشته به او خواهد داد. نيت وى چون كشيدن شمشيرى است برّان. هر چيز را مدت و پايانى است.
بر جاى خود قرار گيريد، بر بلا و سختى صبر كنيد، دستها و اسلحه هاى خود را در مسير هوا و هوس زبانهاى خود به كار مگيريد، و در آنچه خداوند شتاب در آن را براى شما نخواسته شتاب نكنيد، زيرا هر كدام از شما كه بر اساس شناخت خدا و رسولش و اهل بيت پيامبرش در بستر بميرد شهيد از دنيا رفته، و اجرش بر خداست، و به ثواب عمل صالحى كه در نيّت داشته مى رسد، و اين نيّت جاى شمشير كشيدن او را پر مى كند، زيرا هر چيزى را زمان مشخّص و مدّت معيّنى است.
4. آموزش نظامى:سربازان بر جاى خود محكم بايستيد، در برابر بلاها و مشكلات استقامت كنيد، شمشيرها و دست ها را در هواى زبان هاى خويش به كار مگيريد، و آنچه كه خداوند شتاب در آن را لازم ندانسته شتاب نكنيد، زيرا هر كس از شما كه در بستر خويش با شناخت خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت پيامبر عليه السّلام بميرد، شهيد از دنيا رفته و پاداش او بر خداست، و ثواب اعمال نيكويى كه قصد انجام آن را داشته خواهد برد، و نيّت او ثواب شمشير كشيدن را دارد. همانا هر چيزى را وقت مشخّص و سرآمدى معيّن است.
برجاى باشيد و بر بلا شكيبا، و دستها و شمشيرهاى خود را در هواى زبانهاى خويش به كار مداريد، و در آنچه خدا شما را بدان نيانگيخته شتاب مياريد، كه هركس از شما در بستر خود جان سپرد حالى كه حقّ پروردگار خود و فرستاده او و اهل بيت وى را شناسا بود، شهيد مرده و اجر او بر كردگار است، و ثواب كار نيك كه نيّت آن را داشته، سزاوار. نيّت وى همچون كشيدن شمشيرى است برّان، و براى هر چيز مدّتى است و پايان.
(10) در جاى خود بنشينيد (بيهوده افزون طلب نباشيد) و بر بلاء و سختى (كفر و ضلالت) شكيبا باشيد، و دستها و شمشيرهاتان را در خواهشهاى زبانهاتان بكار نيندازيد (جنگجو نبوده و دشنام نداده سخنان بى مغز نگوييد) و نشتابيد بآنچه را كه خدا تكليف نكرده (بر خلاف دستور خدا رفتار ننموده بدون فكر و انديشه و مطالعه سود و زيان هر كارى بيجا خود را گرفتار نسازيد) زيرا از شما هر كه بر خوابگاه خود بميرد در حاليكه بحقّ پروردگارش و حقّ پيغمبر و فرستاده او و حقّ اهل بيت آن حضرت شناسا باشد شهيد مرده است، و مزد او با خدا است، و سزاوار پاداش كردار نيكوئى است كه در انديشه داشته، و اين انديشه جاى شمشير كشيدن او را مى گيرد، و هر چيز را مدّت و بسر رسيدنى است (كه تا آن مدّت بسر نرسد كوشش سود ندهد، خلاصه در صورت توانائى نداشتن و يا براى كشته شدن سود معنوىّ در نظر نگرفتن بزد و خورد با دشمنان نپردازيد، براى آنكه قصد جنگيدن و بيزارى از آنها هم در حكم جهاد و كشته شدن در راه خدا است).
بر جاى خود باشيد (و بدون اجازه دست به نبرد نزنيد). در برابر مشکلات و بلاها شکيبا باشيد، دست و شمشيرهاى خود را در طريق هواى نفس و آنچه بر زبانتان جارى مى شود به کار نگيريد و نسبت به آنچه خداوند تعجيل آن را لازم ندانسته شتاب نکنيد، زيرا آن کس از شما که در بستر خويش بميرد ولى معرفت پروردگار خود و رسول او و اهل بيتش را به طور شايسته داشته باشد، شهيد از دنيا رفته است، پاداش او بر خداست و ثواب اعمال صالحى را که قصد آن را داشته مى برد و نيتش جاى ضربات شمشيرش را مى گيرد (بدانيد) هر کارى، وقتى دارد و سرآمدى.
پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، ج7، ص: 318-315
هر کارى وقتى دارد!امام(عليه السلام) در بخش پايانى اين خطبه به کسانى که براى شهادت بى تابى و عجله مى کردند و اصرار داشتند که نا به هنگام و بدون برنامه امام(عليه السلام) آنها را به مبارزه با دشمن دعوت کند، چنين دستور مى دهد : «بر جاى خود باشيد (و بدون اجازه دست به نبرد نزنيد) در برابر بلاها و مشکلات شکيبا باشيد، دست ها و شمشيرهاى خود را در طريق هواى نفس و آنچه بر زبانتان جارى مى شود به کار نگيريد و نسبت به آنچه خداوند تعجيل آن را لازم ندانسته شتاب نکنيد»; (إلْزَمُوا(1) الاَْرْضَ، وَ اصْبِرُوا عَلَى الْبَلاَءِ. وَ لاَ تُحَرِّکُوا بِأَيْدِيکُمْ وَ سُيُوفِکُمْ فِي هَوَى أَلْسِنَتِکُمْ، وَ لاَ تَسْتَعْجِلُوا بِما لَمْ يُعَجِّلْهُ اللّهُ لَکُمْ).همان گونه که گروهى از جهاد فى سبيل الله فرار مى کنند، گروهى به عکس عجله دارند و نابه هنگام طالب جهاد و گاه شهادت در راه خدا هستند. گرچه نيّات اين گروه مقدس است ولى اعمال بدون برنامه و بى موقع به يقين آثار منفى و نادرستى دارد. به همين دليل امام(عليه السلام) از اين کار نهى مى کند.سپس به صورت دليل چنين مى فرمايد: «زيرا آن کس از شما که در بستر خويش بميرد ولى معرفت پروردگار خود و رسول او و اهل بيتش را به طور شايسته داشته باشد شهيد از دنيا رفته است. پاداش او بر خداست و ثواب اعمال صالحى را که قصد آن را داشته مى برد و نيّتش جاى ضربات شمشيرش را مى گيرد»; (فَإِنَّهُ مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ عَلَى فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ مَاتَ شَهِيداً، وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللّهِ، وَ اسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَى مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ، وَ قَامَتِ النِّيَّةُ مَقَامَ إِصْلاَتِهِ(2) لِسَيْفِهِ).در پايان در جمله اى فشرده مى افزايد: «(بدانيد) هر کارى، وقتى دارد و سرآمدى»; (فاِنَّ لِکُلِّ شَيْء مُدَّةً وَ أَجَلاً).اين جمله هاى حکيمانه در هر عصر و هر زمان کارآيى دارد و پاسخ خوبى است براى افراد تندرو و وقت ناشناس که نيّات پاکى دارند و چه بسا عاشق جهاد و شهادتند; ولى زمان مناسب آن را تشخيص نمى دهند. پيوسته بيتابى مى کنند و به رهبر خود فشار مى آورند; ولى رهبر آگاه، تسليم فشارها نمى شود و ميوه را بى موقع نمى چيند; اما آنان را بشارت مى دهد که خداوند پاداشى را که مى خواهند به سبب نيّتشان به آنها مى دهد. اگر در ادعاى خود صادق و ايمانشان به مبدأ و معاد و پيامبر(صلى الله عليه وآله) و خاندانش محکم باشد، مشمول ثواب مجاهدان راه خدا و شهيدان مى شوند.اين سخن نه تنها در مورد جهاد و شهادت، بلکه درباره همه کارهاى خير، صادق است که بايد به موقع اقدام کرد و در غير موقع، نيّتهاى خالص، کار اعمال صالح را انجام مى دهد.شبيه همين نکته مهم را در خطبه پنجم با تعبير ديگرى بيان کرده، مى فرمايد: «وَ مُجْتَنِى الثَّمَرَةِ لِغَيْرِ وَقْت ايناعِها کَالزِّارعِ بِغَيْرِ أَرْضِهِ; کسى که ميوه را پيش از رسيدن بچيند، همانند کسى است که بذر خود را در زمين نامناسب و شوره زار بپاشد».اين سخن در عصر و زمان ما نيز صادق است; گروهى براى مبارزه با منافقان داخلى و دشمنان خارجى بيتابى مى کنند و در انتظار زمان مناسب و برنامه ريزى نيستند و يا براى ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) و جانفشانى در رکابش سخت بيتابند به همه آنها مى توان گفت اگر پايه هاى ايمان شما محکم و نيّاتتان خالص باشد، خداوند پاداش مجاهدان و شهيدان را به شما عنايت مى کند.****نکته:قيامهاى نابهنگام:در جوامعى که تحت فشار شديد از سوى دشمن خارجى يا داخلى قرار دارند، گاه کاسه صبر گروهى از مردمى ساده انديش لبريز مى شود و دست به قيامهاى نابه هنگام مى زنند که نه تنها به شکست مى انجامد، بلکه دشمن را بيدار مى کند و فرصتهاى آينده را نيز بر باد مى دهد. يکى از مشکلات رهبران مدير و مدبر همين گروه ها هستند.در تاريخ شيعه از اين قيامهاى نا به هنگام، بعد از واقعه کربلا مواردى ديده مى شود که امامان اهل بيت(عليهم السلام) از آن نهى مى کردند; ولى گاه بعضى از شيعيان مخلص نيز با آنها همراهى مى نمودند.مسئله مهم اين است که مبارزه و قيام براى سرکوب دشمن شرايط زيادى را مى طلبد که رهبران مدير و مدبر تلاش مى کنند همه آن شرايط فراهم گردد تا قيام به نتيجه قطعى برسد. اگر ديگران «مو» را مى بينند آنها پيچش «مو» را مى بينند و اگر ساده انديشان «ابرو» را مى بينند آنها به «اشارت ابرو» نگاه مى کنند.از خطبه بالا استفاده مى شود که اميرمؤمنان(عليه السلام) با اينکه بزرگ ترين مبارز و مجاهد اسلام بود، گرفتار چنين اشخاص شده بود که نقطه مقابل، کندروان، بى حال و تنبل قرار داشت، در دو سوى افراط و تفريط.گاه عشق به شهادت پس از شنيدن آيات و روايات مربوط به مقامات شهدا، افرادى را به پيمودن اين راه دعوت مى کرد; ولى امام در خطبه بالا بهترين راه را به آنها نشان مى دهد و مى فرمايد: «عجله نکنيد، بيتاب نباشيد، هر کار زمان و وقتى دارد و بدانيد اگر مؤمن و مخلص باشيد خدا به نيّات شما همان ثوابى را مى بخشد که به شهيدان راهش مى دهد».****پی نوشت:1. «الزموا» از «لزوم» به معناى ملازم و همراه چيزى بودن است و جمله «ألْزِمُوا الاَْرْضَ» به معناى دستور به توقف و عدم حرکت است.2. «اصلات» به معناى شمشير کشيدن است.
امام پس از اين بيانات دعا كرده و از خدا خواسته است كه او و يارانش را بر اطاعت حق تعالى و پيامبرش موفق بدارد و از جرايم و گناهانشان صرف نظر فرمايد زيرا او سر چشمه فضل بى پايان و رحمت بى انتها مى باشد، و به دنبال پند و اندرزها و بر حذر داشتن ياران خود از گناه و پس از دعا براى آنها آنان را متوجه مى فرمايد كه پس از حيات خودش تا زمانى كه رهبر حقّى قيام نكرده باشد در خانه بنشينند و در مقابل ستمكاران و مخالفان به جهاد برنخيزند و قيام به شمشير جايز نيست مگر با اذن امام وقت:«و لا تحرّكوا بايديكم و سيوفكم فى هوى ألسنتكم»،به دنبال فحشها و ناسزاها كه از خواهشهاى زبانهايتان بر مى خيزد، دستها و شمشيرهايتان را به حركت در نياوريد و دست به جنگ و ستيز نزنيد و بر طبق خواسته هاى نفسانى عمل نكنيد و پيش از آن كه خداوند شما را به جنگ و جهاد دستور ندهد شما به سوى آن شتاب نكنيد. باء در بايديكم زايده مى باشد، احتمال دارد مفعول تحركوا، شيئا بوده كه حذف شده است.«فانه من مات منكم... لسيفه»،موقعى كه امام ياران خود را براى زمانهاى بعد از جنگ و شمشير كشيدن نهى فرموده و به آنان دستور مى دهد كه در خانه بنشينند، اين مطلب باعث ملالت خاطر آنان شده و خود را از ثواب جنگ و شهادت محروم مى بينند، حضرت به منظور رفع حيرت و افسردگى آنها ايشان را آگاه مى كند كه چنين نيست بلكه هر كس با اعتقاد به حقانيت خداوند و رسالت پيامبر و خاندان پاكش بميرد، اگر چه روى بستر و در ميان خانه اش هم باشد همدرجه با شهيدان خواهد بود و به اندازه صبرى كه در اين راه تحمل كرده و خون دلى كه از دست دشمنان حق خورده و عبادتهايى كه انجام داده پاداش عظيم از خداى خود دريافت خواهد كرد و نيت صادقانه او كه منتظر است هر گاه امام بر حق قيام كند همراه او باشد و به ياريش برخيزد، باعث اجر و پاداشى براى او مى شود كه به يارى امام خود برخاسته و در ركاب او براى خدا شمشير كشيده است.«فانّ لكلّ شيئى مدة واجلا»،بايد صبر كرد و پيش از فرا رسيدن وقت نبايد دست به شمشير زد و قيام كرد زيرا هر كارى وقتى مخصوص به خود دارد، يك روز حكومت باطل سركار مى آيد و چند صباحى به خودنمايى مى پردازد و موقعى ديگر دولت حق برقرار مى شود و براى قيام و مبارزه مسلحانه در برابر دشمنان دين هم شرايطى است كه بايد رعايت شود، اين بود مطالبى كه از اين سخنان درر بار مولى (ع) به ذهن اين جانب رسيد، و اين خطبه از رساترين خطبه هاى حضرت مى باشد تا آن جا كه ابن نباته خطيب، بسيارى از كلمات آن را ضمن سخنرانى خود ذكر كرده است، از جمله: «شديد كلبها عال لجبها ساطعا لهبها متغيّظ زفيرها متأحجّ سعيرها... فظيعه امورها» و همچنين از «هول المطّلع... و ردم الصفيح»، خلاصه اين كه با استفاده از متن سخنان امام كلمات خود را زينت داده و ارزش لفظى و معنوى سخنان خود را بالا برده است. توفيق و محفوظ ماندن از لغزش با خداست.
ألزموا الأرض و اصبروا على البلاء، و لا تحرّكوا بأيديكم و سيوفكم و هوى ألسنتكم، و لا تستعجلوا بما لم يعجّله اللّه لكم، فإنّه من مات منكم على فراشه و هو على معرفة حقّ ربّه و حقّ رسوله و أهل بيته مات شهيدا، و وقع أجره على اللّه، و استوجب ثواب ما نوى من صالح عمله، و قامت النّيّة مقام إصلاته بسيفه، فإنّ لكلّ شيء مدّة و أجلا. (42788- 42386)الاعراب:و قوله: و لا تحرّكوا بأيديكم و سيوفكم و هو ألسنتكم، هكذا في بعض النسخ و عليه فيحتمل زيادة الباء في المفعول أى لا تحرّكوا أيديكم اه على حدّ قوله تعالى «وَ أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ» و يؤيّده ما في بعض النسخ من إسقاط الباء، و يحتمل عدم زيادتها بأن يجعل الباء للسببية و المفعول محذوفا أى لا تحرّكوا الفتنة بأيديكم، و قوله و هوى ألسنتكم عطف على سيوفكم و في بعض النسخ في هوى ألسنتكم فلفظة في للظرفية المجازيّة كما في قوله عليه السّلام: في النّفس المؤمنة مأئة من الابل أى في قتلها فالسّبب الّذي هو القتل متضمّن للدّية تضمّن الظرف للمظروف و هذه هي الّتي يقال إنّها للسببيّة و هذه الرواية أيضا مؤيّدة لكون الباء في قوله: بأيديكم للزيادة، و يحتمل عدم زيادتها عليها أيضا بأن تجعل للاستعانة، فافهم و يروى في بعض النسخ هوى ألسنتكم بدون في و الواو فيكون منصوبا باسقاط الخافض أى لا تحرّكوا أيديكم لهوى ألسنتكم.المعنى:و لما فرغ من نصح المخاطبين و وعظهم و الدّعاء لهم بما اقتضته الحال و المقام، عقّب ذلك كلّه بالأمر بلزوم الأرض و الصبر على البلاء فقال:
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 11، ص: 214
كنايه و (الزموا الأرض) و هو كناية عن ترك النهوض الى الحرب (و اصبروا على البلاء) و أذى الأعداء، لأنّ الصبر مفتاح الفرج و اللّه مع الصّابرين (و لا تحرّكوا بأيديكم و سيوفكم و هوى ألسنتكم) أى لا تحرّكوا شيئا منها لاثارة الفتنة و قد مضى في تفسيرها احتمالات اخر فى بيان اعرابها فتذكّر، و أراد بهوى الألسنة هفوات اللّسان و سقطات الألفاظ من السّب و الشّتم و النميمة و الغيبة و نحوها من فضول الكلام المهيجة للفتنة و الفساد الناشئة من هوى الألسنة و ميلها اليها باقتضاء هوى النفس الأمارة.مشاكلة (و لا تستعجلوا بما لم يعجّله اللّه لكم) أى لا تسرعوا باتيان ما لم يفرض عليكم فيكون نسبة التعجيل إلى اللّه من باب المشاكلة أو المراد ما لم يفرضه عليكم فورا بل متراخيا و بعد حين لفقدان شرطه أو اقتضاء المصلحة لتأخيره.قال الشارح المعتزلي: أمر عليه السّلام أصحابه أن يثبتوا و لا يعجلوا في محاربة من كان مخالطا من ذوى العقائد الفاسدة كالخوارج، و من كان يبطن هوى معاوية، و ليس خطابه هذا تثبيطا لهم عن حرب أهل الشام كيف و هو لا يزال يقرعهم و يوبّخهم عن التقاعد و الابطاء فى ذلك، و لكن قوما من خاصّته كانوا يطلعون على ما عند قوم من أهل الكوفة و يعرفون نفاقهم و عنادهم و يرومون قتلهم و قتالهم، فنهاهم عن ذلك، و كان يخاف فرقة جنده و انتشار حبل عسكره فأمرهم بلزوم الأرض و الصّبر على البلاء.و قال الشارح البحراني: الخطاب خاصّ ممّن يكون بعده، فأمره بالصّبر في مواطنهم و قعودهم عن النهوض لجهاد الظالمين في زمن عدم قيام الامام بالحقّ بعده.و احتمل بعض الشارحين أن يكون الأمر بالصبر عند استدعاء الأصحاب لحرب أهل الشام أو الخوارج فى زمان يقتضى المصلحة تركه و تأخيره.أقول: و الأظهر ما قاله الشارح المعتزلي كما هو غير خفىّ على المتدبّر.و كيف كان فلما كان أمرهم بالصّبر و الثبات موجبا ليأسهم مما كانوا يرجونه بالحرب من تحصيل السعادة و الفوز بالثواب، تدارك ذلك جبرا لانكسار قلوبهم، و بشارة لهم بقوله:
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 11، ص: 215
(فانه من مات منكم على فراشه و هو على معرفة حقّ ربّه و حقّ رسوله و أهل بيته مات شهيدا) يعنى من مات على فراشه مذعنا بتوحيد اللّه سبحانه و رسالة رسوله صلّى اللّه عليه و آله و سلّم معتقدا بامامة الأئمة الهداة من أهل بيته لحق بدرجة الشهداء و فاز ثواب السعداء (و وقع أجره على اللّه) تعالى (و استوجب ثواب ما نوى من صالح عمله و قامت النية مقام اصلاته بسيفه) يعنى أنه استحقّ ثواب ما كان قصده الاتيان به من العمل الصالح و قامت نيّته مقام سلّه بسيفه.و ملخصه أنّه إذا كان عارفا بحق اللّه و حق رسوله و بولاية الأئمة عليهم السّلام، و كان من نيّته الحرب لمن حارب اللّه و رسوله وقع أجره على اللّه سبحانه و استوجب الثواب الجميل و الأجر الجزيل لقيام نيّته مقام فعله، و نيّة المؤمن خير من عمله، و قد مرّ نظير مضمون هذا الكلام منه عليه السّلام في المختار الثاني عشر.و علّل حسن الصبر و ترك الاستعجال بقوله (فانّ لكلّ شيء مدّة و أجلا) لا ينبغي التسرّع إليه قبل مضىّ تلك المدّة و حلول ذلك الأجل، و باللّه التوفيق.الترجمة:لازم بشويد و آرام باشيد در زمين خود، و صبر نمائيد بر بلا، و حركت ندهيد دستهاى خود و شمشيرهاى خود و خواهشات زبانهاى خودتان را، و تعجيل نكنيد بچيزى كه تعجيل نفرموده خداى تعالى آنرا از براى شما، پس بدرستى كه آن كس كه مرد از شما بر رختخواب خود در حالتى كه عارف باشد بحق پروردگار خود و بحق رسول خود و بحق أهل بيت او مرده است در حالتى كه شهيد بوده، و واقع شده أجر آن بر خداى تعالى، و مستحق بوده بثواب آنچه نيت كرده بود از عمل صالح خود، و نايب مى شود نيت او مناب بر كشيدن او شمشير خود را، پس بدرستى كه هر چيزى را مدّتى و أجلى است.