خوش اخلاقی، محور زندگی
۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ 0 فرهنگ و اجتماعخوش خلقی سرمایه بی هزینه ای است که با بودنش زندگی آرام و گوارا[1] و در نبودش زندگی پر از تنش و تلخی است.[2] احساس رضایت از زندگی، وابستگی بسیار زیادی به خوش اخلاقی زن و شوهر دارد.[3] با وجود اخلاق خوش، انس زن و شوهر هر روز بیش از دیروز خواهد بود.[4] یکی از نشانه های خانواده ای که مورد عنایت خاص خداوند قرار گرفته است، همین خوش اخلاقی است.[5]
درباره قدر و قیمت خوش اخلاقی همین بس که ملاک سنجش ایمان است. اگر می خواهید بدانید که چه اندازه در مسیر آفرینش خویش پیش رفته و به هدف خلقت نزدیک شده اید، باید سنگ محکی داشته باشید. یکی از اصلی ترین ملاک ها برای ارزیابی کمال و نقص ایمان، خوش اخلاقی است.[6] مؤمن ملایم است و البته اولین عرصه بروز ملایمت و خوش اخلاقی نیز محیط خانه می باشد.[7] اگر به نامه عمل مؤمن نگاه کنید، اولین چیزی که مشاهده خواهید کرد، خوش اخلاقی او است.[8]
به قدری این صفت در دین داری انسان نقش مؤثری دارد که آن را نصف دین برشمرده اند.[9] انسان خوش اخلاق، در ارج و مرتبت مانند کسی است که روزها روزه بدارد و شب ها را به عبادت بگذراند.[10] کسی که با عوامل خلاف میل خود، مبارزه کرده و اجازه نمی دهد این عوامل او را عصبانی کند، مانند کسی است که شمشیر به دست گرفته و روز و شب با دشمنان خدا می جنگد؛[11] اما وای بر بد اخلاق که خود را از خیر دنیا و آخرت محروم کرده است. [12]
زندگی در صورتی می تواند روی موفقیت را ببیند که عاقلانه مدیریت شود. مدیریت عاقلانه نیازمند به مدیر عاقل است. اگر می خواهیم میزان عقل خود را محک بزنیم، باز هم یکی از معیارهای اصلی، خوش اخلاقی است.[13]
خوش اخلاقی از جنس اخلاق بهشتیان است که با وجود آن، زندگی بدون مبالغه بوی بهشت می گیرد. از آن سو بد اخلاقی از جنس اخلاق جهنمیان است که با آن، زندگی پر از آتش اختلاف می شود. شاید از همین رو است که خوش اخلاق را بهشتی و بد اخلاق را جهنمی گفته اند.[14]
خوش اخلاقی فقط زندگی دنیایی ما را سامان نمی دهد؛ بلکه موجب آمرزش گناهان و ورود به بهشت است.[15] در روز قیامت نزدیک ترین انسان ها به رسول خدا صلی الله علیه و آله کسی است که از دیگران خوش اخلاق تر بوده و برای خانواده اش بهترین باشد.[16] در آن روز خداوند از عذاب انسان خوش اخلاق می گذرد.[17]
اگر بخواهیم خیلی کوتاه، خوش اخلاقی را تعریف کنیم، باید بگوییم: خوش اخلاقی؛ یعنی این که به گونه ای باشیم تا دیگران در برخورد با ما راحت بوده و از ما احساس ترس نکنند. سیره بزرگان دین ما این گونه بود که اگر کسی به جهت ابهتی که آن بزرگواران داشتند، در مقابلشان احساس ترس می کرد، طوری رفتار می کردند که او احساس راحتی کند.[18]
چرا فکر می کنیم آبادی خانه به قشنگی در و دیوار و فراهم بودن امکانات مادی آن است؛ آبادی خانه به زیبایی اخلاق اهالی آن است.[19] شما خانه ای را در بهترین نقطه شهر تصور کنید که خیلی بزرگ و زیبا است و همه امکانات رفاهی هم در آن قرار دارد. سفره ای که در این خانه پهن می شود، پر از غذاهای رنگارنگ است؛ اما افراد آن، با هم مهربان و خوش اخلاق نیستند. با کوچک ترین بهانه ای با هم دعوا می کنند و همیشه سگرمه های اعضای خانه در هم است. کوچک ترین حرکت خلاف میلی در این خانه منجر به داد و فریاد می شود. آیا زیبایی، بزرگی و امکانات این خانه می تواند محیط آن را برای اهالی اش قابل تحمل کند؟ حالا خانه ای را در پایین شهر تصور کنید که خیلی کوچک است و کم ترین امکانات هم به سختی در آن یافت می شود. سفره این خانه بسیار ساده و گاهی هم تنها عضو سفره، نان خالی است؛ اما اهالی این خانه با هم مهربان و خوش اخلاق هستند. نگاه اعضای این خانه به یکدیگر همیشه پر از محبت بوده و دعوا و عصبانیت در فرهنگ زندگی شان بی معنا است. آیا تنگنای اقتصادی می تواند احساس خوش با هم بودن را از این خانه بگیرد؟ در چنین خانه ای اگر اختلافی رخ دهد و کینه ای ایجاد شود با همین اخلاق خوش به راحتی از بین می رود.[20]
ما سخت در اشتباهیم که فکر می کنیم، احساس خوشبختی را می توان با پول و مادیات به همسر منتقل کرد. بهترین راه انتقال این احساس به همسر خوش اخلاقی است؛ پس کسانی که ثروت آن چنانی ندارند تا با آن برای همسرشان امکانات رفاهی فراهم کنند، ناراحت نباشند؛ اخلاق خوش، خود ثروت بزرگی است؛[21] البته خداوند رزق کسانی را که اخلاق خوشی دارند، زیاد کرده[22] و روزی را بر بد اخلاقان تنگ می کند.[23]
اگر می خواهیم همسرمان را رفیق راه خود کنیم، باید پیش از آن با اخلاق خوش همراه شد. بدون اخلاق خوش که بهترین همراه است[24]، نمی توان دیگران را با خود همراه کرد؛ زیرا اعضای خانواده از آدم بد اخلاق بی زار و فراری بوده[25] و حاضر نیستند با او رابطه دوستی برقرار کنند.[26] دوستان انسان بد اخلاق هم، به دشمنان او تبدیل می شوند.[27] این فقط اطرافیان انسان بد اخلاق نیستند که از او فراری ند؛ خود او هم از خودش در تنگنا بوده[28] و زندگی اش همیشه در حزن و اندوه است.[29]
خدا هم رابطه خوبی با انسان بداخلاق ندارد. عبادت های انسان بد اخلاق هر اندازه هم که زیاد باشد، مورد رضای خداوند نخواهد بود.[30]
نشانه های اخلاق خوش
خوش اخلاقی سه نشانه مهم دارد؛[31] اولین نشانه در رفتار است. انسان خوش اخلاق با دیگران متواضعانه برخورد می کند.
دومین نشانه در گفتار است. خوش اخلاق به هنگام سخن گفتن، لحن کلام و واژه ها را به گونه ای انتخاب می کند که سخن گفتنش برای دیگران گوارا باشد؛ نه اینکه با نیش و کنایه سخن بگوید یا اینکه در کلامش از واژه های زشت استفاده کند.[32]
باز بودن چهره و خوش رویی در هنگام مواجهه با دیگران سومین نشانه خوش اخلاقی است. حرکات چهره از نظر روانی تأثیر قابل توجهی روی انسان می گذارد. چهره زیبا؛ اما عبوس و گرفته، چندان جذابیتی ندارد؛ اما چهره باز و گشاده، هر چند که از زیبایی بهره چندانی نداشته باشد، برای همسر آرامش بخش و جذاب بوده[33] و موجب جلب محبت است؛[34] زیرا خوش اخلاقی زیبایی بی نظیری داشته و بد اخلاقی بسیار زشت و زننده است.[35]
بنابراین ملایم و نرم خو و آسان گیر باشیم تا اهل خانه از برخورد با ما همیشه خوشحال باشند. چنین حالتی نشانه توحید است. خشن و تندخو و بداخلاق نباشیم تا دیگران از ما فراری نباشند که چنین حالتی از نشانه های کفر است.[36]
چگونه با عصبانیت مبارزه کنیم؟
چرا ما نمی توانیم از مسائلی که خلاف میلمان است، به راحتی بگذریم؟ چرا با کوچک ترین اتفاقی که انتظارش را نداریم، از جا کنده می شویم و زمین و زمان را به هم می دوزیم؟
گاهی اوقات یک اختلاف بزرگ، از شوری یک غذا شروع می شود. غذا شور شده، مرد عصبانی می شود، زن ناراحت می شود؛ بذر اختلاف کاشته می شود.
گاهی اختلاف از ریختن یک پارچ آب شروع می شود؛ مهمان سر سفره نشسته. خانم می خواهد دیس برنج را در وسط سفره جای دهد. پارچ آب واژگون می شود. مرد عصبانی می شود؛ بذر اختلاف کاشته می شود.
گاهی اختلاف از یک بدقولی شروع می شود. مرد قول داده عصر بیرون می رویم. عصر می شود. حالش را ندارد که بیرون برود. زن عصبانی می شود؛ بذر اختلاف کاشته می شود.
گاهی اختلاف...
چقدر خوب بود که می توانستیم در برابر مسائلی که در زندگی اتفاق می افتد و مطابق میل ما نیست، به راحتی مقاومت کنیم و کنترل خود را از دست ندهیم.
برای اینکه بتوانید بر اعصاب خود تسلط پیدا کنید، به نکات اساسی زیر توجه کنید:
1.نگاه معنوی به بردباری و فروخوردن خشم
یادمان باشد که یکی از اولین گام های موفقیت در زندگی مشترک، مشخص کردن هدف زندگی بود. در آنجا گفتیم که اگر هدفمان در زندگی خدا باشد، از هر چیزی که ما را به خدا می رساند، استقبال می کنیم. یکی از عوامل بسیار مؤثر برای رسیدن به هدف آفرینش، بردباری و فروخوردن خشم است.[37] با این نگاه، ایجاد زمینه خشم برای انسان فرصتی برای رشد و حتی نشانه محبت خدا به ماست که چنین فرصت رشدی را برای ما فراهم کرده است.[38] چقدر انگیزه بخش است، اگر بدانیم خداوند کسانی را که خشم خود را فرو می خورند، دوست دارد.[39] اگر فراموش نکنیم تا چه اندازه با کارهای زشتمان خداوند را به خشم آوردیم، اما او حلم ورزید و ما را بخشید، انگیزه بیشتری برای مبارزه با خشم می یابیم.[40]
پیش از این تأکید کردیم که در مسیر یک زندگی موفق تا چه اندازه نیازمند به چشیدن طعم معنویت هستیم. خداوند با فرو خوردن خشم، ایمانی به انسان عطا می کند که طعم آن را در کام دل احساس خواهد کرد.[41] درست است که مبارزه با خشم به ویژه در ابتدا کار آسانی نیست، اما اگر بدانیم خداوند در برابر آن، اجر شهید را به انسان می دهد؛ دیگر به راحتی از کنار این پاداش نخواهیم گذشت.[42]
2.فراموش نکردن معاد
کسی که در اندیشه معاد نباشد، نمی تواند به راحتی در مقابل خشم خود بایستد.[43] همه ما اگر اندکی درباره آخرت و آنچه بنا است بر سر گنهکاران بیاید فکر کنیم، آرام و قرار از کفمان خواهد رفت. آن وقت است که اندکی اعتقاد به روز قیامت، ما را به تکاپو می اندازد تا به دنبال راهی برای رهایی از غضب الهی در آن روز باشیم. وقتی عصبانی می شویم، یادمان باشد که خداوند در روز قیامت، دل فروخورنده خشم را از امنیت و ایمان پر کرده،[44] حسابرسی اعمالش را آسان نموده[45] و او را عذاب نخواهد کرد.[46]
3.نتایج دنیایی فرو خوردن خشم
یکی از پاداش های فرو خوردن خشم، پوشاندن عیب ها است.[47] خوش اخلاقی به اندازه ای نزد خدا محبوب است که رحمت خود را در این دنیا از مشرک خوش اخلاق نیز منع نمی کند.[48]
4.تفکر درباره زشتی خشم
اگر بدانیم خشم:
ویران گر خانه ها است؛[49]
ایمان را از بین می برد؛[50]
عمر انسان را کوتاه می کند؛[51]
انسان را از آدمیت بیرون کرده و در شمار چهارپایان درمی آورد؛[52]
دام شیطان بر انحراف انسان از مسیر آفرینش او است؛[53]
برخی از اوصاف زشت ما که خدا آن را پوشانده، آشکار می کند؛[54]
و کلید همه بدی ها است.[55] کینه، حسد، سرزنش، تحقیر، حرف زشت، بی احترامی، تمسخر، کتک زدن، قتل، زیر پاگذاشتن حق دیگران و بسیاری از بدی های دیگر در زمینِ خشم می روید.[56]
اگر بدانیم:
با ابراز عصبانیت کینه های گذشته را زنده می کنیم؛[57]
عقوبت عصبانیت ابتدا به خود شخص می رسد؛[58]
اگر به خشم میدان دهیم، حد ایستا ندارد، ما را تا سرحد هلاکت هم می برد؛[59]
با وجود دانستن همه این ها آیا باز هم به خشم خود میدان خواهیم داد؟ آیا درباره مدیریت خشم خود، تأملی دوباره نخواهیم کرد؟
5. استفاده از حس قدرت طلبی
انسان قدرت طلب است. قدرت طلبی اگر در مسیر اصلی خود قرار بگیرد، بسیار مطلوب است. بسیاری از انسان ها فکر می کنند که قدرتمند بودن در غلبه بر دیگران یا بلند کردن وزنه های سنگین است؛ در حالی که قدرتمند واقعی کسی است که بتواند بر خود غلبه کند. یکی از دشمنان اصلی انسان خشم او است.[60] پهلوان واقعی کسی است که در مقابل غضب خویش پیروز شود.[61]
6. در عصبانیت صبر کنیم و تصمیم نگیریم
قبل از هر چیز بدانید عصبانیت نوعی از جنون است. هر تصمیمی که در حالت جنون گرفته شود، پایانی جز پشیمانی ندارد.[62] کسی که از تصمیم های زمان عصبانیت خود پشیمان نمی شود، از نظر روانی انسان سالمی نیست.[63] قبل از هر تصمیمی که ناشی از عصبانیت است، کمی صبر کنیم.[64] به هنگام عصبانیت، این شیطان است که به جای ما تصمیم می گیرد.[65] عقل در هنگام خشم، کارآیی لازم را ندارد و به همین دلیل هم نمی توان تصمیم صحیح گرفت.[66] بسیاری از تصمیم هایی که در هنگام عصبانیت گرفته می شود، برای فرو نشاندن خشم است. برخی از التیام ها با زیر پاگذاشتن حق یا آلوده شدن به گناهی شکل می گیرد. نتیجه این تصمیم ها علاوه بر پشیمانی، خواری و ذلت در این دنیا[67] و عذاب الهی در آخرت است.[68] آتش عصبانیت به همان زودی که ایجاد می شود، فرو می نشیند. به نظر می رسد که غلبه بر عصبانیت دشوار است، اما با اندکی صبر پی خواهیم برد که این چنین نیست.[69]
اگرچه در هنگام خشم، عقل کارآیی لازم را ندارد؛ اما حلم ورزیدن موجب می شود، عقل در جایگاه حقیقی خود قرار بگیرد.[70]
آن وقت است که تصمیم ها عاقلانه و به جا گرفته می شود.[71]
پی نوشت:
[1]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "زندگیای گواراتر از اخلاق خوش نیست"؛ اصولکافی، ج 8 ، ص244.
[2]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "انسان بد اخلاق، بسیار خطا کند و زندگیاش تلخ شود"؛ عیون الحکم و المواعظ، ص50.
[3]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "راضیترین مردمان کسی است که اخلاقش خرسند کننده باشد"؛ همان، ص120.
[4]. رسولخدا9 فرمود: "حسن خلق، رشته دوستی را استوار میکند"؛ تحف العقول، ص45 و امیرمؤمنان علی7 نیز فرمود: "کسی که اخلاق خوشی داشته باشد، دوستدارانش زیاد شده و دلها با او انس و الفت میگیرند"؛ غررالحکم، ج2، ص232.
[5]. رسولخدا9 فرمود: "آنگاه که خداوند خیر خانوادهای را بخواهد، سازگاری در زندگی و خوش اخلاقی را روزی آنان میکند"؛ بحارالانوار، ج68 ، ص394.
[6]. امام باقر7 فرمود: "کاملترین مؤمنان از نظر ایمان، خوش اخلاقترین آنها است"؛ اصولکافی، ج2، ص99.
[7]. رسولخدا9 فرمود: "نیکوترین مردم از نظر ایمان، خوش اخلاقترین آنها و مهربانترینشان نسبت به خانواده خویش است و من مهربانترین شما نسبت به خانوادهام میباشم"؛ وسائل الشیعه، ج12، ص153.
[8]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "سرلوحه کتاب مؤمن خوش اخلاقی است"؛ تحف العقول، ص200.
[9]. رسولخدا9 فرمود: "خوش اخلاقی نیمی از دین است"؛ الخصال، ص30.
[10]. رسولخدا9 فرمود: "اجر انسان خوش اخلاق مانند کسی است که روز روزه بدارد و شب به عبادت بایستد"؛ اصولکافی، ج2، ص100.
[11]. امام صادق7 فرمود: "خداوند متعال به انسان خوش اخلاق پاداشی میدهد، مانند پاداش کسی که شب و روز در راه خدا میجنگد"؛ همان، ص101.
[12]. رسول خدا9 فرمود: "جبرئیل از جانب خداوند عالمیان بر من نازل شد و چنین پیغام آورد: ای محمد! بر تو باد بر خوش اخلاقی که بد اخلاقی خیر دنیا و آخرت را با خود میبرد. سپس فرمود: آگاه باشید که شبیهترین شما به من کسی است که اخلاقش بیش از همه مانند من باشد"؛ شیخ صدوق، الامالی، ص344.
[13]. امام صادق7 فرمود: "کاملترین مردم از نظر عقل، خوش اخلاقترین آنها است"؛ اصولکافی، ج1، ص23.
[14]. امام رضا7 از قول پدران بزرگوارش و آنها از قول رسول خدا9 نقل کردند که فرمود: "بر شما باد بر اخلاق خوش که خوش اخلاق حتما وارد بهشت میشود و بر شما باد که از بد اخلاقی پرهیز کنید که بد اخلاق حتما وارد جهنم میشود"؛ عیون اخبار الرضا7، ج1، ص34.
[15]. امام صادق7 فرمود: "اخلاق نیکو گناهان را از بین میبرد؛ مانند خورشید که برف را آب میکند"؛ اصولکافی، ج2، ص100.
[16]. رسولخدا9 فرمود: "در روز قیامت نزدیکترین جایگاه را نسبت به من کسی از شما دارد که خوش اخلاقتر و برای خانوادهاش بهتر باشد"؛ عیون اخبار الرضا7، ج1، ص41.
[17]. امام موسی کاظم7 فرمود: خداوند خلقت و اخلاق کسی را نیکو نمیکند؛ مگر آنکه از اینکه در روز قیامت گوشت او را خوراک آتش سازد، حیا میکند"؛ ثواب الاعمال، ص181.
[18]. ابن مسعود میگوید: "مردی خدمت نبی اکرم9 آمد؛ اما (از ترس و شدت ابهت حضرت) به خود میلرزید. رسول خدا9 به او فرمود: راحت باش! من پادشاه نیستم؛ من فرزند همان زنم که گوشت خشکیده میخورد"؛ مکارم الاخلاق، ص16.
[19] . امام صادق7 فرمود: "نیکی و خوش اخلاقی خانهها را آباد و عمرها را طولانی میکند"؛ اصولکافی، ج2، ص100.
[20]. امام کاظم7 فرمود که رسول خدا9 فرمود: "خوشرویی موجب از بین رفتن کینهها است"؛ همان، ص104.
[21]. امیرمؤمنان علی7فرمود: "شما نمیتوانید با اموالتان در زندگی مردم گشایش ایجاد کنید، پس با گشاده رویی و نیک برخورد کردن این کار را انجام دهید که من از رسول خدا9 شنیدم که فرمود: شما نمیتوانید با اموالتان در زندگی مردم گشایش ایجاد کنید، پس با اخلاقتان این کار را انجام دهید"؛ صدوق، الامالی، 62.
[22]. امام صادق7 فرمود: "خوش اخلاقی روزی را زیاد میکند"؛ مشکاه الانوار، ص392.
[23]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "هر که اخلاقش بد باشد، روزیاش تنگ میشود"؛ عیون الحکم و المواعظ، ص431.
[24] . امیرمؤمنان علی7 فرمود: "خوش اخلاقی بهترین همراه است"؛ عیون اخبار الرضا7، ج1، ص41.
[25]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "کسی که بداخلاق است، خانوادهاش از او بیزار و دلتنگ شوند"؛ اصولکافی، ج8 ، ص23.
[26]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "کسی که اخلاقش بد باشد، از پیدا کردن دوست و رفیق درماند"؛ غرر الحکم، ص265.
[27]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "کسی که اخلاقش بد شد، همراهان و دوستانش به دشمنان او تبدیل میشوند"؛ همان.
[28]. امام صادق7 فرمود: "کسی که اخلاقش بد شد، خودش را عذاب میدهد"؛ اصولکافی، ج2، ص321.
[29]. کسی از امیرمؤمنان علی7 پرسید: اندوه چه کسی پایدارتر است؟ حضرت فرمود: "کسی که از همه بد اخلاقتر است"؛ جامع الاخبار، ص107.
[30]. به رسولخدا9 گفته شد: "فلان زن روزها روزه میگیرد و شبها را به عبادت میگذراند؛ اما بد اخلاق است و همسایگانش را با زبان آزار میدهد. حضرت فرمود: "خیری در او نیست؛ او اهل آتش است""؛ بحارالانوار، ج68، ص394.
[31]. کسی از امام صادق7 پرسید: "حد حسن خلق چیست؟ حضرت فرمود: "فروتنی کنی، سخنت را [برای دیگران] گوارا کنی و با برادرت به خوشرویی برخورد کنی""؛ اصولکافی، ج2، ص103.
[32]. درباره این دو نشانه به صورت مستقل بحث خواهیم کرد.
[33]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "زیبایی مرد در حلم او است"؛ غرر الحکم، ص285.
[34]. امام صادق یا امام باقر8 فرمودند: "انجام کارهای نیک [در حق دیگران] و خوش رویی مایه جلب محبت است"؛ اصولکافی، ج2، ص103.
[35]. رسولخدا7فرمود: "اگر حسن خلق آفریدهای بود، معلوم میشد موجودی نیکوتر از آن نیست. اگر بد اخلاقی آفریدهای بود، معلوم میشد که زشتتر از آن، موجودی نیست"؛ کتاب الزهد، ص26.
[36]. رسولخدا9 فرمود: "مؤمن ملایم و نرم خو و آسانگیر و دارای اخلاق نیکویی است؛ اما کافر خشن و تند خو و دارای اخلاق بدی است"؛ وسائل الشیعه، ج12، ص159.
[37]. امام سجاد7فرمود: "از محبوبترین راههایی که به سوی خداوند عزّوجلّ میرود، دو جرعه است: جرعه خشمی که با بردباری و جرعه مصیبتی که با شکیبایی بازگردانده میشود"؛ اصولکافی، ج2، ص110.
[38]. امام صادق7 فرمود: "خشم چه نیکو جرعهای برای کسی است که بر آن صبر کند که پاداش بزرگ در برابر بلای بزرگ است. خداوند هر گروهی را که دوست بدارد، مبتلایشان میکند"؛ همان، ص109.
[39]. امام صادق7 فرمود: "هیچ بندهای نیست که خشم خود را فرو میخورد؛ مگر آنکه خداوند عزّ وجلّ در دنیا و آخرت عزت او را افزون میکند که خداوند عزّوجلّ فرمود: "کسانی که خشم خود را فرو میخورند و از مردم گذشت میکنند و خداوند نیکوکاران را دوست دارد." خداوند این جایگاه را در عوض فرو خوردن خشم عطا کرده است"؛ همان، ص110.
[40]. رسولخدا9 در سفارش خود به امیرمؤمنان علی7 فرمود: "ای علی! خشمگین مشو. هرگاه به خشم آمدی، بنشین و درباره قدرتی که پروردگار بر بندگانش دارد و گذشتی که از آنها میکند، اندیشه کن. هرگاه به تو گفته شد از خدا بترس، خشمت را به دور افکن و به گذشت و بردباری خویش بازگرد"؛ بحارالانوار، ج74، ص67.
[41]. رسولخدا9 در سفارش خود به امیرمؤمنان علی7 فرمود: "ای علی! تو را به امری سفارش میکنم که باید آن را حفظ کنی. اگر آنچه را میگویم، حفظ کنی همیشه در خیر، خواهی بود. هرکس خشم خود را فرو خورد؛ در حالی که میتواند آن را ابراز کند، خداوند در پی آن، امنیت و ایمانی در دلش ایجاد خواهد کرد که طعم آن را احساس میکند"؛ مکارم الاخلاق، ص433.
[42]. رسولخدا9 فرمود: "کسی که خشم خود را فرو خورده و حلم میورزد؛ در حالی که میتواند آن را اعمال کند، خداوند پاداش شهید را به او عطا میکند"؛ من لایحضره الفقیه، ج4، ص15.
[43]. امیرمؤمنان علی7 در فرمان خود به مالک اشتر فرمود: "باد بینی و تندی خشم و ضرب دست و تیزی زبانت را مهار کن و با نگهداشتن زبانت در هنگام خشم و درنگ کردن در حمله و نشان دادن ضرب دست، از همه این صفات زشت خود را نگه دار [و هرگاه این حالات به تو دست داد، نگاهت را به آسمان بینداز] تا خشمت آرام گیرد و عنان اختیارت را در دست گیری و تو هرگز بر خود چنین تسلطی پیدا نکنی؛ مگر آنگاه که فکر و ذکر خود را پیوسته متوجه معاد و بازگشت به سوی پروردگارت گردانی"؛ نهج البلاغه، نامه53.
[44]. امام صادق7 فرمود: "کسی که خشم خود را فرو خورد؛ در حالی که میتواند آن را ابراز کند، خداوند در روز قیامت دل او را پر از امنیت و ایمان خواهد کرد"؛ اصولکافی، ج2، ص110.
[45]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "اخلاقت را نیکو کن که در این صورت خداوند حسابرستی را آسان خواهد نمود"؛ الامالی ص278.
[46]. رسولخدا9 فرمود: "کسی که خشم خود را نگه دارد، خداوند جلوی عذاب او را میگیرد"؛ عیون اخبار الرضا7، ج1، ص76.
[47]. امام صادق7 فرمود: "کسی که خشم خود را نگه دارد، خداوند عیب او را میپوشاند"؛ اصولکافی، ج2، ص303.
[48]. امام سجاد7 فرمود: "سه نفر به لات و عزی قسم خوردند که رسول خدا9 را بکشند. امیرمؤمنان علی7 تنهایی به سراغ آنها رفت. یکی از آنها را کشت و دو نفر دیگر را به نزد رسول خدا9 آورد. حضرت فرمود: یکی از این دو را پیش من بیاورید. او را نزد حضرت آوردند. ایشان فرمود: بگو خدایی جز خدای یکتا نیست و من رسول خدا هستم. مرد گفت: جابهجا کردن کوه ابوقبیس برای من از گفتن این جمله محبوبتر است. حضرت فرمود: یا علی! او را عقب ببر و گردنش را بزن. سپس فرمود: دیگری را بیاور. حضرت به او هم فرمود: بگو خدایی جز خدای یکتا نیست و من رسول خدا هستم. او هم گفت: مرا به دوستم ملحق کنید. حضرت فرمود: یا علی! او را عقب ببر و گردن بزن. حضرت علی7 او را عقب برد تا گردنش را بزند. در این هنگام جبرئیل نازل شد وگفت: یا محمد! خداوند به تو سلام میرساند و میفرماید: این مرد را نکشید؛ زیرا او در میان قومش خوش اخلاق و سخاوتمند است. رسول خدا9 نیز فرمود: یا علی! دست نگهدار که این فرستاده پرودگارم بود که خبر آورد این مرد در میان قومش خوش اخلاق و سخاوتمند است. مرد مشرک که زیر شمشیر قرار داشت، گفت: این فرستاده پروردگارت بود که برایت خبر آورد؟ حضرت فرمود: بله. مرد گفت: به خدا قسم هیچگاه در حالی که برادری داشتم، خودم را مالک درهمی ندانستم و [حتی] در جنگ هم ابرو در هم نکشیدم. اکنون شهادت میدهم که جز خدای یگانه خدایی نیست و تو رسول خدا هستی. حضرت نیز فرمود: این مرد از کسانی است که خوش اخلاقی و سخاوتش او را به سوی بهشت کشاند"؛ بحارالانوار، ج71، ص390. در روایت دیگری هم آمده که رسول خدا9 یکی از اسرا را به جهت پنج صفت اعدام نکرد که یکی از آن صفات خوش اخلاقی بود؛ الخصال، ص282.
[49]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "خشم شری است که اگر اطاعتش کنی، ویران میکند"؛ مستدرک الوسائل، ج12، ص11.
[50]. رسول خدا9 فرمود: "خشم، ایمان را تباه میکند؛ همانگونه که سرکه عسل را"؛ اصولکافی، ج2، ص302.
[51]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "کسی که خشم خود را آزاد بگذارد، مرگش زود فرا میرسد"؛ عیون الحکم و المواعظ، ص430.
[52]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "کسی که خشم و شهوت بر او غلبه کند، در جایگاه چهارپایان است"؛ همان، ص438.
[53]. رسولخدا9 فرمود: "خشم، آتش برافروختهای از جانب شیطان است. ابلیس که لعنت خدا بر او باد گفت: خشم کمند و وسیله صید من است که به وسیله آن انسانهای برگزیده را از بهشت و راه بهشت باز میدارم"؛ مستدرک الوسائل، ج12، ص9.
[54]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "خشم، صاحب خود را نابود میکند و عیبهایش را آشکار میسازد"؛ عیون الحکم و المواعظ، ص50.
[55]. امام صادق7 فرمود: "خشم کلید همه بدیها است"؛ اصولکافی، ج2، ص303.
[56]. ر.ک؛ بحارالانوار، ج70، ص274.
[57]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "خشم، کینههای نهفته را برمیانگیزد"؛ عیون الحکم و المواعظ، ص68 .
[58]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "کیفر افراد عصبانی و کینهتوز و حسود ابتدا به خود آنها میرسد"؛ همان، ص342. همچنین حضرت فرمود: "خشم، آتش برافروخته است. کسی که آن را فرو خورد، اطفاءش نموده؛ اما کسی که آن را رها کند، اولین کسی که به وسیله این آتش میسوزد، خود او است"؛ همان، ص22.
[59]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "اگر از تندی خشم پیروی کنید، شما را به حد نهایت هلاکت خواهد برد"؛ همان، ص175.
[60]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "دشمنترین دشمن انسان، خشم و شهوت او است. هرکه بر این دو چیره شود، مقامش بلند گشته و به هدف خود برسد"؛ مستدرک الوسائل، ج12، ص12.
[61]. رسولخدا9 خطاب به اصحاب خود فرمود: "در میان شما پهلوان کیست؟ عرض کردند: شخص نیرومندی که پهلویش به خاک نرسیده باشد. حضرت فرمود: اما پهلوان واقعی آن مردی است که شیطان به دلش مشت بکوبد و خشمش بالا بگیرد و خونش به جوش آید؛ اما خدا را یاد کند و با بردباری، خشم خود را مغلوب کند"؛ تحف العقول، ص47.
[62]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "بر حذر باش از غضب که اولش دیوانگی و آخرش پشیمانی است"؛ مستدرک الوسائل، ج12، ص12.
[63]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "خشم و تندی نوعی از دیوانگی است؛ زیرا صاحب آن پشیمان میشود. اگر هم پشیمان نشود، دیوانگیاش پایدار و مستحکم است"؛ نهج البلاغه، قصار 255.
[64]. امام صادق7 فرمود: "خشم چه نیکو جرعه برای کسی است که بر آن صبر کند"؛ اصول کافی، ج2، ص 109و امیرمؤمنان علی7 فرمود: "وقتی خشمگین شدی به پاخیز و در حالتی که عصبانی هستی، قضاوت نکن[تصمیم مگیر]"؛ من لایحضره الفقیه، ج3، ص14.
[65]. حضرت نوح7 به ابلیس فرمود: "چه زمانی بیش از همه بر انسان قدرت مییابی؟ ابلیس پاسخ داد: در هنگام غضب"؛ مستدرک الوسائل، ج12، ص10.
[66]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "خشم خردها را تباه میکند و انسان را از راه درست دور میکند"؛ عیون الحکم و المواعظ، ص28.
[67]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "هر که به ناحق بخواهد خشم خود را فرو نشاند، خداوند به حق، طعم خواری را به او میچشاند"؛ تحف العقول، ص207.
[68]. رسول خدا9 فرمود: "همانا دوزخ را دری است که از آن وارد نشود؛ مگر کسی که از طریق معصیت خدای متعال خشم خود را فرو مینشاند"؛ جامع الصغیر، ج1، ص367.
[69]. امام رضا7 فرمود: "خداوند به یکی از پیامبران وحی نمود که وقتی صبح شد، اولین چیزی که با آن روبهرو میشوی، بخور. ... فردا صبح او با اولین چیزی که برخورد کرد کوه سیاه بزرگی بود. ایستاد و در نزد خود گفت: پروردگار من دستور داد که این را بخورم. متحیر مانده بود. سپس باز هم به خود بازگشت و گفت: پروردگار من به چیزی که در توانم نباشد، امر نمیکند. بعد هم به سوی کوه رفت تا آن را بخورد؛ اما هر چه به کوه نزدیک میشد، کوه کوچک میشد تا اینکه به اندازه یک لقمه شد. او هم آن را خورد و آن را گواراترین چیزی یافت که تا به آن روز خورده بود. ... وقتی برگشت در خواب دید که گویا به او میگویند: تو آنچه را که دستور داده شده بود انجام دادی؛ اما آیا میدانی که آن، چه بود؟ گفت: نه. به او گفته شد: آن کوه، غضب بود. بنده وقتی غضبناک میشود، خودش را نمیبیند و به جهت بزرگی غضب نسبت به قدر و قیمت خود جاهل میشود؛ اما وقتی خود را حفظ میکند و قدر خود را میشناسد و خشمش آرام میگیرد، در نهایت غضب مانند لقمه گوارایی میشود که آن را میخورد"؛ عیون اخبار الرضا7، ج2، ص249.
[70]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "حلم، تمام عقل است"؛ غرر الحکم، ص286. باز هم ایشان فرمودند: "حلم نوری است که گوهرش خرد است"؛ همان.
[71]. امیرمؤمنان علی7 فرمود: "حلم مایه سامان یافتن کار مؤمن است"؛ همان، ص285.
منبع:
گام های زندگی مشترک، مجله نامه جامعه ، مرداد 1389، شماره 71