وَ قَالَ (علیه السلام): أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسَابِ الْإِخْوَانِ، وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ.
و فرمود (ع): ناتوانترين مردم، كسى است كه در يافتن دوست ناتوان باشد و ناتوانتر از او، كسى است كه دوستى فرا چنگ آرد و ضايعش گذارد.
و آن حضرت فرمود: ضعيف ترين مردم كسى است كه از يافتن دوستان ناتوان است، و ناتوان تر از او كسى است كه دوستان به دست آورده را از دست بدهد.
آيين دوست يابى (اخلاقى، اجتماعى، تربيتى):و درود خدا بر او، فرمود: ناتوان ترين مردم كسى است كه در دوست يابى ناتوان است، و از او ناتوان تر آن كه دوستان خود را از دست بدهد.
[و فرمود:] ناتوانترين مردم كسى است كه نيروى به دست آوردن دوستان ندارد، و ناتوانتر از او كسى بود كه دوستى به دست آرد و او را ضايع گذارد.
امام عليه السّلام (در نكوهش نداشتن و از دست دادن دوست) فرموده است:ناتوانترين مردم كسى است كه از دوست يابى ناتوان باشد، و ناتوانتر از او كسى است كه از دست بدهد دوستى از ياران را كه بدست آورده (زيرا دوست يافتن آسانتر است از نگاه داشتن او).
امام(عليه السلام) فرمود: عاجزترين مردم کسى است که از به دست آوردن دوستان عاجز باشد و از او عاجزتر کسى است که دوستانى را که به دست آورده از دست بدهد.
ناتوان ترين مردم:شک نیست که یکى از مهم ترین سرمایه انسان در زندگى دوستان صمیمى است; این سرمایه نه تنها براى یارى کردن انسان در برابر مشکلات، بلکه براى انس گرفتن و از تجربه ها و نظرات آنها بهره گیرى کردن ضرورى است و جالب این که به دست آوردن دوستان خوب کار آسانى است; نه همچون به دست آوردن مال است که احتیاج به تلاش و کوشش فراون و گاه نیاز به سرمایه گذارى هاى کلان دارد و نه همچون مقام است که به دست آوردنش نیاز به روابط اجتماعى قوى دارد، بلکه با سرمایه اى که در اختیار هر کس هست به دست مى آید و آن سرمایه گشاده رویى، ادب و حسن معاشرت است. بر همین اساس امام(علیه السلام) مى فرماید: «عاجزترین مردم کسى است که از به دست آوردن دوست عاجز باشد»; (أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اکْتِسَابِ الاِْخْوَانِ).حدیث معروفى است از امیر مؤمنان على(علیه السلام) که خطاب به مردم فرمود: «إِنَّکُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوَالِکُمْ فَسَعُوهُمْ بِطَلاَقَةِ الْوَجْهِ وَحُسْنِ اللِّقَاءِ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(صلى الله علیه وآله) یَقُولُ إِنَّکُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوَالِکُمْ فَسَعُوهُمْ بِأَخْلاَقِکُمْ; (اى مردم) شما نمى توانید مردم را با اموال خود راضى نگه دارید، از این رو ایشان را با خوشرویى و رفتار خوب راضى نگه دارید، زیرا من از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که مى فرمود: شما نمى توانید خشنودى مردم را با اموال (محدودتان) به دست آورید بنابراین با اخلاق نیکتان خشنودى آنها را به دست آورید».(1)آنگاه امام مى افزاید: «و از او عاجزتر کسى است که دوستانى را که به دست آورده از دست بدهد»; (وَأَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ).زیرا ممکن است به دست آوردن چیزى مقدارى زحمت داشته باشد; ولى نگه داشتن آن آسان تر است، بنابراین کسى که دوستان خود را با بى مهرى یا بى اعتنایى از دست دهد عاجزتر از کسى است که نتوانسته دوستى به دست آورد.در اینجا سؤالى مطرح است که اگر امام در جمله اول مى فرماید: «از همه مردم عاجزتر کسى است که...» چگونه بعد از آن مى فرماید: «و از او عاجزتر کسى است که دوستانش را از دست دهد» اگر جمله اول عمومیّت دارد، با جمله دوم سازگار نیست.ولى پاسخ این سؤال روشن است و آن اینکه جمله اول عمومیّت نسبى دارد و عمومیّت نسبى با وجود بعضى از استثناها منافات ندارد و شبیه این تعبیر در کلمات روزانه مردم نیز زیاد است; مثلا مردم مى گویند: بدبخت ترین مردم کسى است که آبروى خود را از دست دهد و از او بدبخت تر کسى است که ایمان خود را از دست دهد و هیچ گاه در عرف مردم تناقضى در میان این دو دیده نمى شود.در حدیثى از امام امیر مؤمنان(علیه السلام) در غررالحکم مى خوانیم: «مَنْ لا صَدیقَ لَهُ لا ذُخْرَ لَهُ; کسى که دوست ندارد ذخیره اى ندارد».(2)امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «لَقَدْ عَظُمَتْ مَنْزِلَةُ الصَّدِیقِ حَتَّى إِنَّ أَهْلَ النَّارِ یَسْتَغِیثُونَ بِهِ وَیَدْعُونَ بِهِ فِی النَّارِ قَبْلَ الْقَرِیبِ الْحَمِیمِ قَالَ اللَّهُ مُخْبِراً عَنْهُمْ (فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ وَلاَ صَدِیق حَمِیم); مقام دوست بسیار برجسته است تا آنجا که دوزخیان نیز با فریاد خود از او ـ پیش از آنکه از نزدیکان کمک بخواهد ـ سخن مى گویند همان گونه که خداوند در قرآن از آنها چنین خبر داده که مى گویند: امروز نه شفاعت کننده اى داریم نه دوست گرم و پر محبتى».(3)اصولاً دوستان خوب بهترین زینت انسانند همان طور که امام صادق(علیه السلام)مى فرماید: «لِکُلِّ شَىْء حِلْیَةٌ وَحِلْیَةُ الرَّجُلِ أوِدّائُهُ; هرچیزى زینتى دارد و زینت انسان دوستان اوست».(4)در اهمّیّت دوستان همین بس که از بعضى از بزرگان سؤال شد: آیا برادر بهتر است یا دوست خوب. گفت: برادرى خوب است که دوست انسان باشد.(5)*****پی نوشت:(1). بحارالانوار، ج 68، ص 384، ح 22.(2). غررالحکم، ح 9460.(3). بحارالانوار، ج 71، ص 176، ح 11.(4). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 18، ص 112.(5). سند گفتار حکیمانه: از جمله کسانى که پیش از سیّد رضى(رحمه الله) این کلمه حکمت آمیز را از على(علیه السلام) نقل کرده اند، ابوعلى قالى در ذیل الامالى است که جمله بالا را بدون هیچ گونه تغییرى از آن حضرت نقل کرده است و ابن ابى الحدید آن را با تفاوتى در الحکم المنثوره نقل مى کند که نشان مى دهد از منبع دیگرى گرفته است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 14). در کتاب تمام نهج البلاغه این جمله حکمت آمیز را در لابه لاى نامه 31 که امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) براى فرزندش امام مجتبى(علیه السلام) نوشته نقل کرده است. (تمام نهج البلاغه، ص 956).
امام (ع) فرمود: «أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسَابِ الْإِخْوَانِ- وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ»:اخوان، جمع اخو است مانند خربان كه جمع خرب است، مقصود دوستان صميمى است. و در عبارت، ترغيبى بر اخلاق پسنديده است، زيرا دوستان جز با اخلاق كريمه فراهم نيايند. و امام (ع) فرد ناتوان از دوستيابى را از آن رو ناتوانترين مردم، دانسته است كه دوستيابى، نه به صرف نيروى بدنى نياز دارد و نه به اعمال نيروى عقلى، بلكه تنها به اخلاق خوب و حسن رفتار و برخورد با گشاده رويى و چهره باز، نيازمند است. و اين امور هم در بيشتر مردم، طبيعى و آسانترين كار براى آنهاست، بنا بر اين كسى كه از اينها ناتوان باشد، ناتوانترين فرد بر انجام كارهاست.و اين كه امام (ع) آن كسى را كه دوستى داشته و بعد از دست داده، ناتوانترين شخص شمرده است از آن روست كه دوستيابى ناگزير زحمتى براى شخص دارد، امّا كسى كه دوستى، فراهم آورده است، ديگر نيازى به اين مقدار زحمت نيز ندارد، بنا بر اين، نگهدارى دوستان آسانتر است از دوستيابى، پس كسى كه دوستان را از دست مى دهد، به خاطر ناتوانى در نگهدارى از چيزى كه آسانترين كارهاست، از كسى كه در دوستيابى ناتوان است، ناتوانتر مى باشد.اگر كسى اشكال كند كه امام فرمود: كسى كه دوستان را از دست بدهد، ناتوانتر از ناتوانترين مردم است، بنا بر اين ناتوانترين مردم [به دليل وجود ناتوان تر از خود] ناتوانترين مردم نمى شود، اين خلف است، در پاسخ مى گوييم: لفظ «النّاس» مطلق است، در صورتى خلف لازم مى آمد كه افاده عموم مى كرد.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 27
الحادية عشرة من حكمه عليه السّلام:(11) و قال عليه السّلام: أعجز النّاس من عجز عن اكتساب الاخوان، و أعجز منه من ضيّع من ظفر به منهم. (73399- 73381)
اللغة:استعاره (الاخوان) جمع الأخ قال في «المنجد»: الأخ و الأخّ و الأخو و الأخو ... من جمعك و إيّاه صلب أو بطن- إلى أن قال: و يقال: هؤلاء اخوة فلان، الصاحب و الصديق و قيل: الأخوان جمع أخ من الصداقة يقال: هؤلاء اخوان الصفا، يستعار لكلّ مشارك لغيره في القبيلة أو في الدّنيا أو في الصنعة أو في معاملة أو في غير ذلك من المناسبات.أقول: و أليق المناسبات في لسان القرآن و الأخبار المشاركة في الاسلام كما قال عزّ من قائل: «103- آل عمران- «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ ...».الاعراب:أعجز مضافا مبتدأ، و جملة من عجز- إلخ- موصولة خبره، و الرابط العموم المستفاد من الموصول.المعنى:يشير الحديث إلى أنّ الانسان كما يتوجّه إلى المال و يصرف عمره في تحصيله فلا بدّ من توجّهه إلى أمر آخر و هو صرف الوقت في تحصيل الأخوان و الأصدقاء و كما أنّ الوصول إلى الأموال عادة لا يكون على وجه الصدفة و الاختيار و لا يعتمد
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 28
الناس في تحصيل المال عليها، كذلك الأصدقاء و الأخوان لا يجتمعون حول الانسان على وجه التصادف، فلا بدّ من صرف الهمّة و بذل الثروة في تحصيلهم فانه أهون من تحصيل الأموال، حيث إنّ حسن المعاشرة و بذل المعاونة مما يكتسب به الأصدقاء و لا مؤنة فيه، و ربما يحصل الصديق بمسابقة السلام و التحية و بالزيارة و العيادة و سائر الروابط الحسنة الاجتماعيّة المعمولة بين الناس، فمن ترك كلّ ذلك في سبيل تحصيل الأصدقاء و الأخوان فهو من أعجز النّاس، و كما أنّ المال بعد تحصيله محتاج إلى الحفظ و التنمية حتى يبقى، كذلك الصداقة و الاخوة تحتاج إلى التودّد و حفظ الروابط حتى تبقى، فمن اكتسب صديقا ثمّ تركه و ضيّعه كان أعجز من الأعجز.الترجمة:ناتوانتر مردم آنكه برادران بدست نيارد، و ناتوانتر از وى آنكه برادران را از خود براند.ناتوانتر ز جمله مردم آنكه تحصيل دوست نتواند ناتوانتر از او كسى كه ز دوست رشته دوستى ببرّاند
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص237
اعجز الناس من عجز عن اكتساب الاخوان، و اعجز منه من ضيّع من ظفر به منهم. «ناتوان تر مردم كسى است كه از به دست آوردن برادران ناتوان باشد و ناتوان تر از او كسى است كه- دوستانى- را كه به دست آورده است، تباه سازد و از دست بدهد.»
ابن ابى الحديد ضمن شرح اين سخن شواهدى از روايات و اخبار و اشعار آورده است كه براى نمونه به ترجمه يكى دو مورد بسنده مى شود:
در حديث مرفوع آمده است كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پس از كشته شدن جعفر در جنگ موته گريست و فرمود: مرد با برادرش فزون است.
جعفر بن محمد عليه السّلام فرموده است: هر چيز را زيورى است و زيور مرد دوستان صميمى اويند.
ابن الاعرابى چنين سروده است «سوگند به جان خودت كه ثروت جوانمرد، اندوخته پسنديده نيست، بلكه برادران باصفا، اندوخته هاى پسنديده ترند.»
ابو ايوب سختيانى مى گفته است: هر گاه خبر مرگ يكى از دوستانم - برادرانم- به من مى رسد، چنان است كه گويى اندامى از اندامهاى من فرو مى افتد.
گفته شده است، دوست تو همچون رقعه پيراهن توست، بنگر پيراهن خود را با چه چيزى وصله مى زنى.