هر یک از امامان دوازده گانه با وجود برخورداری از کمالات و فضایل اخلاقی در حد کامل و تمام، به نوعی بیانگر تجلی یکی از اسماء و صفات الهی بوده و بیش از دیگران در ظهور آن صفت درخشیده اند. در واقع نام های همه ائمه بازگو کننده یک سلسله واقعیاتی متناسب با شخصیت آنها بوده است.
از اصطلاح «رضا» تعاریف و دسته بندی های مختلفی صورت گرفته است، رضا در لغت به معنای خشنودی و رضایت است (1) که مقابل سخط است. (2) بعضی رضا را خشنودی بنده از خداوند و مقدرات او می دانند و معتقدند مقام رضا فوق مقام تسلیم دون مقام فنا است. (3)
علت تسمیه حضرت رضا علیه السلام به این نام
امام رضا علیه السلام القاب بسیاری دارند از جمله صابر، زکی ، ولی و رضا. (4) ایشان در صفت رضا سرآمد و شاخصه ی سایر امامان (علیهم السلام) بودند و این لقب از ده ها فضیلت نفسانی و از زمینه ساز بودن ده ها فضیلت دیگر حکایت می کند.
مورخان درباره ی اینکه چرا امام هشتم (علیه السلام) به صفت «رضا» ملقّب شده اند، دلایلی مطرح کردند که به مهم ترین آنها اشاره می شود:
- امام رضا (علیه السلام) در راستای خرسندی به قضای الهی و بهره مندی از مقام صبر که از ارزشمندترین مقامات عرفانی است، مورد رضا و پسند خداوند در آسمان و مورد رضای رسول خدا، امامان (علیهم السلام) و دوست و دشمن در زمین شدند به همین دلیل این لقب به ایشان اختصاص یافته است. (5)
- علت ملقب بودن آن حضرت به رضا این بوده که هم دشمنان مخالف و هم دوستان موافق به ولایت عهدی او رضایت دادند و چینین چیزی برای هیچ یک از پدران وی اتفاق نیفتاده است؛ از این رو در میان ائمه (علیهم السلام) تنها ایشان رضا نامیده شدند. (6)
- آن حضرت راضی به رضای پروردگار بود و به این خصلت ارزشمند که مقامی بالاتر از مقام صبر نیست، آراسته بودند. (7)
- مأمون آن حضرت را الرضا من آل محمد (علیهم السلام) نامید. (8) بیشتر دانشمندان عامه مأمون را نامگذار اصلی دانسته اند که وقتی او را ولیعهد خود نمود به نام او درهم و دنیا سکه زد. (9) و البته حضرت جواد (علیه السلام) ضمن رد هرگونه رضایت پدر بزرگوارش از پذیرش ولایت عهدی، به صراحت می فرمایند: «دروغ گفتند و به گناه اندر افتادند! چنین نیست، بلکه خداوند تبارک و تعالی او را «رضا» نام داده است، زیرا در آسمان، خدا از او راضی بود و در زمین خدا از پیامبر و امامان (علیهم السلام) پس از او رضایت داشت. (10)
- برخی از راویان معتقدند که امام کاظم (علیه السلام) خود این لقب را به پسرش داد. سلیمان بن حفص گوید که امام موسی بن جعفر (علیه السلام)، علی پسرش را رضا نامید و از او با این عنوان نام می برد. (11)
تجلی نام رضا در زندگی امام
این مقام در کلام امام رضا (علیه السلام) که خود در اسم و مسمّا رضا و مرتضاست بازتاب ویژه ای داشته است.
امام رضا (علیه السلام) یکی از ارکان ایمان را رضا می داند و می فرمایند:
«الایمان أربعة أرکان: التوکل علی الله، و الرضا بقضاء الله، و التسلیم لأمر الله، و التفویض الی الله.»
ایمان چهار ستون و پایه است: توکل بر خدا و خشنودی به قضای الهی و مطیع فرمان خدا شدن و وانهادن همة کارها به خدا. (12)
از آنجایی که ایمان نیز، فرع بر شناخت و مبتنی بر آن است، می توان نتیجه گیری کرد که معرفت و شناخت، ایمان را نتیجه می دهد و ایمان رضا را.
می توان گفت دو عامل مهم در تحصیل رضا نقش اساسی دارند: 1- معرفت الهی 2- محبت الهی. مرتبه ی رضا از ثمرات محبت و نتیجه ی آن صفت است چرا که محبت به کسی موجب رضای به افعال او می شود، (13) و چون رضا ثمره ی معرفت است با علو درجات معرفت، درجات رضا نیز ارتقا می یابد.
در سیره زندگی امام رضا (علیه السلام) رفتارهایی دیده می شود که نشانة صبر و تسلیم و رضامندی آن حضرت از قضای الهی است، یعنی ایشان بدون آنکه سخنی نیز درباره ی این مقامات بر زبان بیاورند رفتار و کردارشان در برابر بلایا و قضایایی که ظاهراً ناگوار بود، (از جمله سختی های دوران زندان پدر حضرت امام هفتم -علیه السلام- و مسأله ولایتعهدی اجباری و عوارض ناخواسته آن، و تحقیرها و توهین های دشمنان در ماجراهای مختلف از جمله نماز عید فطر و...، و نیز ماجرای مسمومیت) درس و الگویی کامل برای صبر و تحمل و تسلیم و بالاتر از آن خشنودی کامل حضرت (علیه السلام) از خواسته های حق تعالی بود که البته این رضایتمندی امام از جریان سرنوشت، با اشراف کامل بر کلّ جهان هستی و علم بر تقدیر و تدبیر آن، از سوی خداوند صورت پذیرفته است. (14)
آن حضرت (علیه السلام) همان طوری که خود اهل رضایت به رضای الهی بود، دیگران را نیز به این امر دعوت می کرد. در روایت است که :
«سئل عن الرضا (علیه السلام) عن خیـار العبـاد؟ فقــال (علیه السلام): الذیـن اذا احسنوا استبشروا، و اذا اساووا استغفروا و اذا اعطوا شکـروا، و اذا ابتلو صبروا و اذا غضبوا عفوا»
از امام رضـا (علیه السلام) درباره بهترین بنـدگـان سؤال شـد. فرمودند: آنان که هرگاه نیکـى کنند خـوشحال شوند و هرگاه بدى کنند آمرزش خواهند و هر گاه عطا شـوند شکرگزارند و هرگاه بلا بینند صبر کنند و هرگاه خشم کنند در گذرند. (15)
عوامل مؤثر در تحصیل مقام رضا
دو عامل مهم در تحصیل رضا نقش اساسی دارند: معرفت الهی و محبت الهی
از حضرت رضا (علیه السلام) از پدران معصوم ایشان از حضرت رسول (علیهم السلام) روایت شده که خدای عزوجل می فرماید:
«من لم یرض بقضایی و لم یومن بقدری فلیلتمس الها غیری»
کسی که به قضای من راضی نگردد و به تقدیر من ایمان نیاورد باید به خدای دیگری جز من روی آورد. (16)
همین رضایت به قضای الهی در زندگی امام با وجود این که با آسیب های گوناگونی مواجه بودند و اینکه هرگز بی تابی و بدگمانی نسبت به خدای متعال از ایشان دیده نشد، دلیلی برای دست یابی خاص ایشان به مقام رضا می تواند باشد. رسیدن به این مقام به لوازمی از جمله صبر نیاز دارد و امام رضا (علیه السلام) درباره ی این مسأله فرمایشات مخصوص و متعددی دارند.
ایشان در فرمایشی صبر در بلاها و ناگواری ها را جزء حقیقت ایمان می دانند و می فرمایند که ایمان بنده جز با سه خصلت کامل نمی گردد:
«لایستکمل عبد حقیقة الإیمان حتی تکون فیه خصال ثلاث: التفقه فی الدین و حسن التقدیر فی المعیشة، و الصبر علی الرزایا.» (17)
بر این اساس می توان به این نتیجه رسید که متعلق رضا، امور تکوینی و مربوط به مسائلی است که از دایره ی تکلیف انسان خارج است و این مسأله هیچ منافاتی با امور تکلیفی انسان ندارد. بنابراین انسانی که به مقام رضا رسیده از باب انسان بودن خود، مکلف به انجام اموری چون تلاش در زندگی، بهره گرفتن از مسببات در عالم هستی، دعا کردن و ... است. هیچ کدام از این امور با رضا منافاتی ندارد و اگر عده ای ترک این امور را به دلیل برخورداری از مقام رضا جایز می دانند، مفهوم واقعی رضا را متوجه نشده اند.
رضایت؛ صفت انسان کامل
رضایت از حق تعالی نه تنها صفت امام رضا (علیه السلام) بلکه صفت همه ائمه (علیهم السلام) است، زیرا رضایت، صفت انسان کامل و خلیفه الهی است و امام معصوم (علیه السلام) در رأس خلفای الهی و انسان های کامل قرار دارد اما اینکه چرا از بین همه ائمه، امام رضا (علیهم السلام) به این نام ملقب شده اند نیز قابل تأمل است.
حضرت رضا (علیه السلام) درباره این صفت امام - که بیشترین مصداقش شاید خود ایشان باشد - در روایتی خطاب به عبدالعزیز بن مسلم می فرماید:
« ... و پیامبر صلی الله علیه و آله فقط چنین شخصی را به امامت فراخوانده است، امام از نسل صدیقه طاهره است و هیچ عیبی در نسب او نیست. نسب او از قریش است و ... امام از نظر خداوند مرضی و پسندیده است.» (18)
صفت «رضا» درباره ی امام هشتم صفتی دو سویه است: از یک سو خدا، پیامبر، دوست و دشمن، موافق و مخالف از امام رضایت داشتند و از سوی دیگر، امام به مقامی عالی ای دست یافته بود که به واسطه ی آن توانست بر مشکلات عصر خویش فایق آید.
پسند خداوند سبحان در بسیاری از امور بر ما پوشیده است. شاید بتوان گفت از جانب وحی بودن آن می تواند بر هر دلیلی غلبه کند چنان که پیامبر در تعیین نام حسن و حسین فرمودند: «ما کنتُ لاسبقَ ربّی باسمِه»؛ در انتخاب نام بر پروردگارم پیشی نخواهم جست. (19)
انسان کامل که مظهر اسم اعظم خداست در مراحلی واسطه ی ثبوت رضاست و در مراحلی دیگر واسطه اثبات رضا؛ یعنی گاهی علت رضای الهی است و زمانی علامت و دلیل آن (20) بر این اساس می توان به این نکته رسید که واسطه بودن امام برای رسیدن بقیه به این مقام می تواند، بیانگر این لقب خاص برای ایشان باشد. چنانکه برخی تصریح دارند که :
«هیچ موجودی از هیچ موجود دیگری راضی نمی شود، مگر به وساطت مقام امام هشتم (علیه السلام). هیچ انسانی به هیچ توفیقی دست نمی یابد و خوشحال نمی شود، مگر به وساطت مقام رضوان رضا (علیه السلام)؛ و هیچ نفس مطمئنه ای به مقام راضی و مرضی بار نمی یابد، مگر به وساطت مقام امام رضا (علیه السلام)! او نه چون به مقامِ رضا رسیده است، به این لقب ملقّب شده است، بلکه چون دیگران را به این مقام می رساند، ملقب به رضا شد.
حتی اهداف جزئی هم مشمول این اصل کلی است. اگر کسی در کارهای جزئی موفق شد و راضی شد، چه بداند و چه نداند، به برکت امام رضاست (علیه السلام). اگر فرزندی کوشید رضای پدر و مادر را فراهم کرد، چه بداند و چه نداند، به وساطت مقام امام رضا (علیه السلام) است. و اگر عالم حوزوی یا اندیشور دانشگاهی به مقام علم و دانش بار یافت و بر کرسی استادی تکیه زد و راضی شد، چه بداند، چه نداند به وساطت مقام ایشان است.» (21)
انسان کامل که مظهر اسم اعظم خداست در مراحلی واسطه ثبوت و در مراحلی دیگر واسطه اثبات رضاست، یعنی گاهی علت رضای الهی است و زمانی علامت و دلیل آن.
لذا باید گفت که امام با نام خود و روحی که این عنوان را تأیید می کرد، بشریت را به مقامی از نظر اخلاق و تربیت رساندند که از دیدگاه همه عرفاء از پرفضیلت ترین مقامات انسانی و عالی ترین مراحل کمال اخلاقی به شمار است. همین واسطه بودن برای رسیدن بقیه به مقام راضیه ی مرضیه می تواند گویای این نسبت خاص شود چرا که دست یابی به این مقام مخصوص ائمه (علیهم السلام) نیست و شامل سایر انسانها هم می شود.
ممکن است در بین امت کسانی باشند که دارای نفس مطمئنه و نائل به مقام «راضیه ی مرضیه» بشوند، اما رضا نخواهند بود. آنها جزء امت اند. امام رضا (علیه السلام) واسطه است که چنین افرادی در بین امت به مقام راضیه ی مرضیه راه پیدا می کنند.
امام وسیله رسیدن به رضوان الهی است این راه با تبعیت از اوامر و نواهی آنها به روی انسان گشوده می شود. امام معصوم نه تنها با گفتار و کردار و سکوت معنادار خود، دلیل به سوی رضای الهی است، بلکه صفات او نیز به این مهم دلالت می کند. در واقع تمام شئون وجودی امام معصوم در نظام هستی چنین راهنمایی و دلالتی را به همراه دارد. (22)
رضایت الهی به دو صورت جلوه می کند:
الف) رضایت از افعال انسان و آن در صورتی است که اعمال وی مطابق با حجت عصر یعنی دین الهی و با انگیره امتثال فرمان خدا انجام بگیرد.
ب) رضایت از گوهر ذات انسان که این مرحله درجه تکامل یافته قسم نخست یعنی رضایت از اعمال همراه با تکامل در اخلاق و عقاید است. این مقام مقام اطمنیان است که انسان سالک در این مرحله به رضایت طرفینی می رسد. «رضی الله عنه و رضوا عنه.» (مجادله/22)
دست یابی به این مقام مخصوص ائمه (علیهم السلام) نیست و شامل سایر انسانها هم می شود.
هر یک از دو مرحله رضایت از اعمال و رضایت از گوهر جان دارای درجات گوناگون است به ویژه قسم دوم که پایه ی مراحل بی انتهای تکامل انسان بوده و ادامه دارد، از این رو گفته می شود تحصیل رضای الهی میزان بی پایانی است که برای انسان های معصومی چونان رسول اکرم و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) زمینه پیشروی دارد و آنان به فکر رسیدن به مقام بالاتر و تحصیل رضای بیشتر هستند. (22)
اهل دل معتقدند ارتباط با امام رضا (علیه السلام) افراد را راضی نگه می دارد و امام در عالم مسئول راضی نگه داشتن دل مؤمنین هستند؛ حتی اگر به اذن حق حاجات مؤمنین روا نشود. چنان که در زیارات مخصوص حضرت نیز که از طرف ائمه (علیهم السلام) نقل شده بارها به خشنودی حضرت اشاره شده است. برای نمونه، «از امام حسن عسگری (علیه السلام) برای هر کدام از چهارده معصوم (علیهم السلام) صلواتی نقل شده که صلوات بر امام هشتم (علیه السلام) چنین است:
«اللهم صل علی علی بن موسی الرضا الذی ارتضیته و رضیت به من شئت من خلقک.»
خدایا درود فرست بر علی فرزند موسی آن خشنودی که پسندیده ی خود قرارش دادی و به واسطة او از هر کدام از آفریدگانت که خواستی، خشنود شدی. (23)
مقام رضا فضیلتِ شکوهمندی است که تمام فضائل اخلاقی در آن خلاصه می شود، خداوند متعال مقام رضای شخص به خود را با رضای خود از آن شخص مقرون ساخته و از این رهگذر شکوه و عظمت آن را بیان نموده است، آنجا که می فرماید:
«رضی الله عنهم و رضوا عنه؛ خدا از آنها راضی است و آنان نیز از وی راضی هستند.» (مائده : 119)
پی نوشت:
1.مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، ج2، ص80
2.قاموس القران، قریشی، ج3، ص104
3.شرح حدیث جنود عقل و جهل، امام خمینی، ص162
4.فصول المهمه، ابن صباغ، ص244
5.نگاهی بر زندگی امام رضا (علیه السلام)،محمدی اشتهاردی، ص 14
6.اعلام الوری، الطبرسی، ج2، ص14، المناقب، ابن شهر آشوب، ج4، ص367
7.انوار البهیّه، قمی، ص 330
8.تاریخ الطبری، ج7 ،ص1391
9.تاریخ الامم و الملوک، طبری شافعی، ج5، ص138؛ تاریخ مختصر الدول، ابن عنبری، ص 134
10.ابن بابویه، عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج1، ص22-23
11.پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام)، شریف القرشی، ج1، ص 43 -44
12.تحف العقول، ابن شعبه، ص332
13.معراج السعاده، نراقی، ص 578- 580
14.مقام رضا در عرفان اسلامی، کلام امام رضا (علیه السلام) و شعر حافظ، روحانی، ص13
15. حضرت رضا، فضل الله کمپانی،ص226
16.علی بن موسی علیهما السلام، مرضیه محمدزاده، ص532
17.امام رضا (علیه السلام)، ناجی، ص75
18.امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام)، معینی، ترابی، ص16
19.ادب فنای مقربان، جوادی آملی، ج2، 318
20.به نقل از جوادی آملی
21.ادب فنای مقربان، جوادی آملی، ج2، ص316
22.همان، ص 314-316
23.انیس النفوس، جعفر ناصری، ص253
منبع: