لطیفه های عاشورائی!
۱۲ مهر ۱۳۹۶ 0 فرهنگ و اجتماعخداوند بنده ای دوست داشتنی تر از حسین (ع) نداشت. یارانش نیز برگزیدگانی بودند که در تاریخ با آن همه تکرار عبرت آموزش دیگر هرگز تکرار نشدند. سال 61 هجری که می شود عزیزان خدا یکجا به صحنه کرب و بلا می آیند. شریف ترین خونها به روی زمین ریخته می شود و عزیزترین سرها روی نیزه بالا می رود و می شود آنچه می شود.
چرا امام حسین (ع) خودش و یاران بی نظیرش را اینگونه فدا می کند؟
پاسخ را اگر از همان امام مظلوم جویا شویم خواهیم دانست که ایشان برای اصلاح در امت رسول الله (ص) و اقامه دین خدا به پا خواسته اند. آنها جان می دهد تا دین خدا جان بگیرد. تا نشانه های راه ایمان گم نشود. یاران امام نیز در راه امامشان جان باختند. و البته هر آزاده ای در هر گوشه از تاریخ به هر اندازه که دین خدا را یاری کند یاور امام حسین (ع) خواهد بود. با دستش با قدمش با مالش با آبرویش یا با سرش.
آن سوی ماجرا اما جای درنگ دارد. منظور آنهایی هستند که در مقابل امام حسین (ع) صف کشیدند. مسلمانانی که خواسته یا نا خواسته قلب دین را نشانه رفتند و یزیدی شدند. و باز باید گفت هرکس در هر گوشه از تاریخ به هر اندازه که راه امام (ع) را تضعیف نماید به همان اندازه از یاوران یزید خواهد بود. اگر آگاهانه باشد دست در گردن ابن زیاد و عمر سعد دارد. و اگر چشم بسته و فریب خورده قدمی در این راه بردارد، دست در دست سیاهی لشکر یزید دارد.
حالا کربلای سال 61 به شهر ما رسیده است. صحنه محیای نقش آفرینی ماست. این صحنه در یک سو حبیب و مسلم و حر می خواهد و در سوی دیگر ابن زیاد و ابن سعد و شمر و یزید.
گروهی هم باید سیاهی لشکر یزید باشند.
سیاهی لشکرها باید گوش به فرمان عمر سعد به هر سو که فرمان داد بتازند. فارغ از راهی که می روند باید بروند. سیاهی لشکر یزید کسانی هستند که نا اگاهانه برای منفعتی هر چند کوچک به کربلا آمده اند. آنها قطره هایی هستند که وقتی در کنار هم قرار می گیرند دریایی می سازند بی انتها و فتح ناشدنی. گناه این سیاهی لشکرها از گناه فرماندهانشان کمتر نیست. اگر اینها سرباز نباشند آنها امیر نمی شوند.
اما سیاهی لشکرهای امروز چه کسانی هستند؟
آنها مسلمانانی هستند که نا اگاهانه در جهت تضعیف دین خدا آب به آسیاب دشمن می ریزند. قدمهای کوچکی که یک دشمنی بزرگ را رقم می زنند. این روزها در شبکه های اجتماعی از این افراد فراوان به چشم می خورد. امروز مطلبی در هجو نا جوانمردانه عزاداری بر سید الشهداء به چشمم خورد. نویسنده مطلب کیست، نمی دانم اما کسی که آن را بازنشر کرده بود را خوب می شناسم. مسلمان است. شیعه است. نماز می خواند و این روزها در فضای مجازی زیاد سیر می کند. هر مطلبی که ممکن است تحسین کسی را در پی داشته باشد منتشر می کند. گاهی مطالبی را باز نشر می کنند بخشی از پیکر مذهبشان را نشانه می رود. دیگران هم همین کار را می کنند. آنقدر این کار تکرار می شود تا ارزشی از ارزشهای دینی در جامعه رنگ می بازد. یا اصلاً ضد ارزش می شود. ارزشی که به قیمت خون بهترین بندگان خدا به دست آمده است.
امسال لطیفه های ویژه محرم در روز عاشورا به دست بعضی هایمان منتشر شد. لطیفه هایی که با مسخره کردن عزاداران و نذری و مداح و روحانی عاشورا را هدف گرفته بودند، پیامهایی که به سادگی رها شدن یک تیر باز نشر می شوند. نقل است روز عاشورا آنها که نیزه داشتند پرتاب کردند آنها که کمان داشتند با کمانشان امام را هدف گرفتند و آنها که هیچ نداشتند سنگ پرتاب می کردند. نمی دانم شاید من هم امروز سنگی به سوی امام پرتاب کرده باشم.
نویسنده: سید مهدی خدایی