علم و عمل در کلام علامه حسن زاده حفظه الله (+ فایل صوتی و تصویری)
۰۳ دی ۱۳۹۶ 0 معارفمتن پیاده شده سخنرانی (گزیده):
سرمایۀ سعادت انسان، علم است. و اگر بِه از آن چیزی یافت میشد، خدای سبحان به پیغمبرش میفرمود که بگو او را به من بده. اما در قرآن کریم فرمود: «قُل رَّبِّ زِدنِی عِلْمًا: بگو علم مرا افزون کن»(۱) ای پیغمبر من، از من چیزی می خواهی، «قُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا» که اساس همه سعادتها وابسته است به نور علم. و به زبان صاحب عصمت، حضرت ختمی مرتبت، علم تعبیر به نور شد: «العِلمُ نورٌ یُقذِفُهُ اللهُ فی قلبِ مَن یَشاء»(۲).آن دلی که آمادگی پیدا کرده، لایروبی شده و استعداد یافته، علم نصیبش میشود، چون علم خیلی خوشنشین است.
بزرگان ما فرمودند ما در دو رحم تربیت می شویم و آداب و شرایط این دو رحم، اهمیت بسیاری دارند. یک رحم، رحم مادر است و رحم دوم، نظام طبیعتی است که در آن هستیم و داریم خودمان را می سازیم. ببینید در این رحم، خودتان را چگونه میسازید؟ در رحم اول مسئولیت پدر و مادر زیاد بود.
در این رحم دوم، باید دستاندازهایی را که برای شما پیش میآیند به رختان بکشیم. از ما آزرده خاطر نشوید. ما برای تشفّی خاطر خود که عرض نمیکنیم.. قرآن فرمود یادتان نرود چه بودید: «أخرَجَکُم مِن بُطونِ أُمَّهاتِکُم لاتَعلَمونَ شَیئاً وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمعَ وَ الاَبصارَ وَ الاَفئِده».(۳) شما که از زهدان مادر به این نشئه قدم گذاشتید چه میدانستید؟ من به شما سرمایه دانش دادم.
ما دو دهان داریم. از یک دهان غذا میگیریم برای بدن و از یک دهان غذا میگیریم برای جانمان و ابد و آخرتمان. خیلی درباره این دو غذا مواظب باشید، بهخصوص غذای جان. شما هیچ نمیدانستید و شما را، چشم، گوش، دل و کانون فهم و سرمایه تعالی و ترقی داد تا به فعلیت برسید.
قرآن صورت کتبیه نظام هستی است. و نظام هستی و انسان کامل، صورت عینیه این کتاباند. یک عزیزی کتابی برای من به هدیه آورد دیدم که دانشمندان غربی تلاش کردهاند به فهمیدن اغراض و اسرار قرآن. حیرت اندر حیرت! دیدم ما داریم نان خودمان را سر سفره دیگران میخوریم. ناراحت شدم و مباحثهای با عزیزانی داشتم. پیش از اینکه وارد مباحثه بشویم به آقایان عرض کردم این جوری که من و شما سلّانه سلّانه راه میرویم و سِیر علمی داریم و این طور که غربیها کار میکنند، مبادا در آینده نزدیک باید اصول دین خودمان را هم برویم از فلان مسیو و فلان مستر بپرسیم. حقیقتاً کار میکنند و زحمت میکشند.
تمام صنایع شما دین دارند. هواپیما در هوا دین دارد اگر یک میکرون از دین خود تخطّی کند سقوط میکند. کشتی همین طور. همه آلات و صنایع دین دارند. وقتی وسیلهای میخرید، یک دفترچه راهنما هم به شما میدهند که حواستان جمع باشد که چگونه استفاده کنید..همه این صنایع شما ساخته شما هستند و دین دارند. آیا شما که بزرگترین صنع الهی هستید میشود بیدین باشید؟ قرآن کتاب دین شماست. خود را به آن عرضه بدارید وگرنه به هلاکت میروید.
علم و عمل انسان سازند. جوهرند عرض نیستند. ظاهری و باطنی دارند. ظاهر منقضی می شود و می رود ولی باطن می ماند. ملکاتی که بر اثر اعمال پدید آمده می ماند. ببینید ملکاتتان؛ آنهایی که تملّک و سرمایه اقتدارتان است و انسانیتتان به آنهاست، چه هستند.
روزها گر رفت، گو رو باک نیست
تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست
مسامحه و امروز و فردا نکنید. خود را به قرآن عرضه بدارید. علم و عمل انسانسازند. ظاهری دارد که قشر است و باطنی دارد که شما را میسازد. شما دارید شبانهروز خودتان را میسازید. علم، انسانساز است. قدر بدانید.
خدای متعال درست آفریده، ولی. ما بد پیوند دادهایم. ما دستور را پیاده نکردهایم. ما خودمان را ضایع کردهایم. در ظاهر، رکوع و سجود میکنید، طواف میکنید. ولی مطابق باطن محشور میشوید. طوری محشور نشوید که مطابق سوره ملک، ملائکه بگویند أَلَم یَأتِکُم فیها نَذیر؟(۴) آیا بیمدهنده نداشتید؟ شما که در این رحم دنیا بودید، مربّی نداشتید؟ روحانی نداشتید؟ کسی نبود که شما را درست بسازد؟ چرا این جور اُشترو گاو و پلنگ محشور شدید؟ یَومَ یَفِرُّ المَرءُ مِن اَخیه. بله اصلاً می بینید برادر از برادر، همسر از همسر، فرار میکنند. چرا؟ برای این که میبینند انسان نیست، گرگ است. چرا گرگ است؟
ای دریده پوستین یوسفان
گر بدرد گرگت آن از خویش دان
گشته گرگان یک به یک خوهای تو
میدرانند از غضب اعضای تو
آن سخنهای چو مار و کژدمت
مار و کژدم میشود گیرد دمت
سیرتی که اندر نهادت غالب است
هم بر آن تصویر حشرت واجب است(۵)
ببین شب و روز داری خودت را چه جوری میسازی برادر؟ ما داریم شب و روز، خودمان را میسازیم. از ما روحانیون، از کسانی که دلسوزند به حال شما بخواهید که با شما دعوا کنند. باید خودمان را به قرآن عرضه بداریم که کتاب انسانساز است.
جناب استاد علامه طباطبایی هفتهای یک بار با آقایان در تهران جلسه داشتند. یک بار خدمت ایشان رسیدم. فرمود امروز مهمان خوبی داشتیم به نام کربن فرانسوی، مترجم با خود داشت. شخصی بود خیلی نجیب و شریف و بسیار کتاب خوانده. عنوان کرد که آقا من مسلمان و شیعه اثنیعشری و از پاریس آمدهام. ما گمان کردیم پدر یا مادرش ایرانی بودهاند. میگفت پدر و مادر و دودمانم همه عیسوی هستند و این فکر برایم پیش آمد که انسان وقتی میخواهد نهالی را غرس کند، از این و آن میپرسد که نشانی یک باغبان آگاه و وارد و کار کشته را به او بدهند، چون انسان نهال و باغش را که دست هر کسی نمیدهد. من وجود خودم را به دست چه کسی سپردهام؟
اَوِستا می گوید حق با ماست. عهد عتیق و عهد جدید و تلمود یهود. و قرآن پیغمبر مسلمانها هم میگویند حق با ماست. گفت ما به فکر افتادیم که ببینیم بالاخره حق با کیست؟ همه کتاب ها را زیر و رو کردم تا رسیدم به قرآن و دیدم این کتاب حق است.
هزار نقد به بازار کائنات آرند
یکی به سکه صاحب عیار ما نرسد.(۶)
در اینجا تسلیم شدم و به این کتاب صاحبش ایمان آوردم و مسلمان شدم. گفت حالا که آمدم به اسلام، دیدم با بودن این کتاب و خاتم انبیا در اینجا چه غوغایی است. گفتم این حق است و در میان صحابه و اشخاص و افراد، علی را یافتم و دیدم این ابر مرد است. حرف هایش، حرف است. اینجا زانو زدم. و از فرمایشات او حسنی و حسینی و دوازده امامی و شیعه شدم.
بگذارید قرآن در اجتماع پیاده بشود. قرآن حقیقت شماست. حواس شما باید جمع باشد. مبادا یک وقت خود را کنار بکشید که:
مهر درخشنده چو پنهان شود
شبپره بازیگر میدان شود.(۷)
شما نباید خودتان را کنار بکشید که شبپرهها بیایند و میدان را بگیرند. همه ما مسئولیم. «کُلُّکُم مسئولٌ» رسول الله فرمود: «و کُلُّهُم یُسأَلون عن رعِیَّهٍ». همه شما مسئولید. از شما سئوال میشود فرزندانتان را چطور تربیت کردید؟ خانواده، ارحام، محیط، همه ما مسئولیم. باید طوری قدم برداریم که به آن بچه بدآموزی ندهیم. تکلیف من و شما خیلی سنگین است. کار داریم با شما. از شما توقع و به شما اعتراض داریم. دختران من! دارند محیط شما را آلوده می کنند. آفرین بر شما. که مدرسه و دانشگاه و مسجد میروید. حضرت صدیقه طاهره(س) باید سرمشقتان باشد. ما سرمشق و برنامه داریم: «إِنَّ هَذَا الْقُرآنَ یِهدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ …. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا استَجیبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم..»(8) اگر حیات ابدی آرزو میکنید، یک وقت مشمول آن تشر ملائکه نشوید..« أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیر»(9) چرا این جوری محشور شدید؟ این منبرها، حسینیهها، مسجدها همه کلاس اکابرند. قدر این کلاسهای اکابر را بدانید. خودتان را درست بسازید.
ما خیر و سعادت شما را میخواهیم. ما حق نداریم در پیشگاه ملکوت عالم یک کلمه حرف برای تشفّی خاطر خودمان بزنیم. اصول کافی جناب ثقه الاسلام کلینی را باز کنید.از امام امیرالمومنین روایت نقل میکند که آقا نفرین میکند کسانی را که این لباس بر تنشان است و آن را آرم و تور شکار دنیوی و اغراض نفسانیشان قرار دادهاند.
پینوشتها:
1. سوره طه /۱۱۴
2. بحارالانوار، ج ۱، ص ۲۲۴؛ مشکاه الانوار، ص۳۲۵
3. سوره نحل/ ۷۸
4. سوره ملک/ ۸۶
5. مولوی
6. حافظ
7.ضرب المثل ایرانی
8. سوره انفال/ ۲۴
9. سوره ملک/ ۸
دانلود: