شرح نکته هایی از اشعار حافظ (علامه حسن زاده آملی)
۲۳ مرداد ۱۳۹۷ 0 فرهنگ و اجتماعبسمه تعالی و له الحمد
این خوشه چین خرمن اقبال بزرگان ، حسن حسن زاده آملی، پیرامون بعضی از اشعار خواجه شمس الدین حافظ - رضوان الله تعالی علیه – یادداشتهایی دارد که برخی از آنها را به عنوان نمونه می نگارد:
الف:
پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب
تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
نظر به مراقبت دارد. ابن بابویه «صدوق» آخر «جامع الاخبار» از صادق آل محمد صلی الله تعالی علیهم – روایت کرده است که آن جناب فرمود: «القلب حرم الله فلا تسکن فی حرم الله غیر الله»
یعنی : دل، حرم خدای است و در حرم خدای جز خدای را جای مده!
ب:
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد
«قرطبی» در تفسیر سوره والنجم، پس از نقل طایفه ای از اقوال مفسران گوید: «وقال جعفر بن محمد بن الحسین دضی الله عنهم: والنجم یعنی محمدا «ص» ، اذا هوی اذا انزل من السماء لیلة المعراج»
ج:
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود میبری و زحمت ما می داری
مگس خان افغان بر سر قبر خواجه حافظ آمده به جهت تشنیع تشیع خواست مقبره او را خراب کند. جمعی او را ممانعت کرده، قرار بر تفال از دیوان خواجه، گذاردند، این شعر نمودار شد : ای مگس عرصه ...
د:
آیینه سکندر جام جم است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
هروی در «بحر الجواهر» در حرف باء، در شرح بلیناس حکیم، گوید: بلیناس حکیم ، شاگرد ارسطاطالیس است، بیشتر طلسمها ساخته اوست. آیینه مناره اسکندریه ، که هر چه در ملک فرنگ می رفت در او پیدا بود، او ساخته و جالینوس شاگرد او بود.
هـ:
روز ازل از کلک تو یک قطره سیاهی
بر روی مه افتاد که شد حل مسائل
آرای علما در محو قمر مختلف است و ما برخی از آنها را در تعلیقه بر فصل 30، نمط 6، شرح خواجه بر اشارات شیخ، نقل کرده ایم: «المحو هو الکلف الذی یری من القمر.»
بیرجندی در تعلیقاتش بر شرح چغمینی گوید: «المحو فی وجه القمر، اختلاف اجزاء سطحه فی قبول النور. »
«لاری» در شرح «تشریح الافلاک» شیخ بهائی، در مبحث خسوف (ص137 – چاپ سنگی)، تمام اقوال و آرای حکما را در محو قمر آورده است.
«میبدی» در شرح دیوان منسوب به امیر «ع»، درفاتحه رابعه گوید:
«محو قمر، کواکب صغار مظلمه است که در جوف است. یا او به مثال آینه است و شبح جبال و بحار، به او منعکس می شود.» و خواجه نصیر الدین، در تذکره، اختیار اول کرده است و در شرح اختیارات، ثانی، انتهی.
«فخر رازی»، درمباحث مشرقیه (ج2 ص 97) نیز، اقوال حکما را در محو قمر عنوان کرده است، و همچنین، جناب «شیخ الرئیس» در شفاء (طبیعیات، ج1 ص71، ط1).
دانشمندان فرنگ گویند که : گودیهای بسیار عمیق در ماه است، که نور آفتاب به اعماق آنها نمی رسد و ما از دور به صورت کلف می بینیم.
حافظ، همه این مسائل را به یک قطره مرکب حل کرده است و گوید:
روز ازل از ملک تو یک قطره سیاهی
بر روی مه افتاد که شد حل مسائل
وی، این بیت را در مدح «یحیی بن مظفر» گفته است، چنانکه در مطلع غزل نام ممدوح را می برد که:
دارای جهان ناصر دین خسرو کامل
یحیی بن مظفر ملک عالم عادل
حافظ، در بیان محو قمر گوید: آن یک قطره سیاهی، یعنی مرکب است که از قلم یحیی بن مظفر بر روی ماه افتاده است. پس اختلاف آراء در محو قمر منحل، و مسأله حل شده است که محو قمر چیست
و:
رسید موسم آن کز طرب چو نرگس مست
نهد بپای قدح هر که شش درم دارد
گل نرگس شباهت به چشم دارد، که این تشبیه در اشعار شعرا، بسیار آمده است. و گرد او شش لاله است که چون مژه ها بر گرد او هستند، شبیه لاله های گل انار و مژه های سر میوه ازگیل، که پنج شاخه بر سر میوه ازگیل است.
به مناسبت شش لاله گل نرگس، اشعار ذیل را ملاحظه فرمایید:
«منوچهری دامغانی»، در قصیره ای در وصف نوروز و «ملک محمد قصری»، گفته است به این مطلع:
نوروز در آمد ای منوچهر
با لاله لعل و با گل حمری
و در وصف نرگس گوید:
صد گردنک زبرجدین دیدی
بر یک تن خرد نرگس برَی
زرین سرکی فراز هر گردن
شش گوش بر او ز سیم هل تدری
و نیز، در قصیده دیگر، معنون به عنوان : «در صفت نوبهار میر کامگار» گوید:
اندر آمد نوبهاری چون مهی
چون بهشت عدن هر مهمهی
بر سر هر نرگسی ماهی تمام
یا چو سیم اندوده شش ماه بدیع
حلقه حلقه کرده زر دهدهی
و حافظ گوید:
رسید موسم آن کز طرب چو نرگس مست
نهد بپای قدح هر که شش درم دارد
و بسحاق اطعمه گوید:
نرگس که شبیه است به چشم خوش دلبر
گویند که دارد طبق سیم پر از زر
در دیده بسحاق نه زر دارد و نه سیم
شش نان تنک دارد و یک صحن مزعفر
شرح نکته هایی از اشعار حافظ، حسن حسن زاده آملی، کیهان اندیشه، شماره اول (مرداد و شهريور 1364 )، از ص 98 تا 100