چرا امام حسین (ع) در کربلا تنها ماند؟ (1) ( پوستر)
۲۴ شهریور ۱۳۹۷ 0 صوتی و تصویریوالوتر الموتور
در زیارت عاشورا امام حسین (علیه السلام) را این گونه خطاب می کنیم :«والوتر الموتور» علامه طباطبائی (ره) فرمود: همه کتاب وسایل الشیعه را از اول تا آخر مطالعه کردم تا ببنیم چند روایت فقهی از سیدالشهدا (ع) نقل شده سه روایت بیشتر پیدا نکردم»! معنای این حرف این است که سبط پیامبر (ص) به قدری تنها شده که مردم اباعبدالله را در حد یک مسئله گو هم قبول نداشتند در حالی که ابوهریره ها به اسم صحابی صاحب فتوا شده بودند. تاریخ گواهی می دهد که ولی خدا به یکباره تنها نشده است برنامه ریزی و نقشه ای سازمان دهی شده سیدجوانان اهل بهشت را در این دنیای خاکی تنها کرده بوده است. کربلا به ما یاد می دهد بشناسیم نقشه هایی که ولی خدا را تنها می کند...
امان از شبهه ها و فتنه ها
آن زمان که با هم ترکیب می شوند و به شدت کارگر می افتند شبهه ها فضا را تاریک می کنند و در این فضای غبارآلود فتنه اثرگذار می شود و گرنه در فضای روشن، فتنه کارساز نیست. فتنه سال 61 هجری به این دلیل نتیجه داد که امت پیامبر در بازار شبهات احادیث جعلی و «حسبنا کتاب الله» برخی سرگردان شدند و بسیاری خریدار. عده ای تردید کردند بین «حسین» و «یزید» بین «نور» و «تارکی» و بسیاری «یزیدی» شدند با قبولشان یا سکوتشان! شبهه ها و فتنه هایی که به حکم «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» هر روز در حال بروزرسانی است...
شخصیت سازی در مقابل دشمنان اهل بیت (ع)
از حیله های بسیار قدیمی جبهه باطل در دنیای سیاست، شخصیت سازی در برابر رهبران حق است. جریان سقیفه و بخصوص معاویه در کنار جلوگیری از نشر فضایل درخشان و بی مانند علوی، برای دیگران فضیلت سازی می کرد. کار جعل فضایل ساختگی به حدی رایج شد که داد شیاطینی چون معاویه را هم در آورد. با جعل احادیث ساختگی در طول زمان و نسبت دادن به پیامبر (ص) همه صحابه عامل و محترم شدند و کم کم امیرالمومنین (ع) در نگاه امت پیامبر هم عرض طلحه و زبیر و معاویه شد تا جایی که حضرت فرمودند: مرا روزگار این قدر پایین آاورد که کنار معاویه گذاشت تا جایی که گفتند : علی و معاویه و این سیاست اموی در بستر زمان در جریان است....
تحریف در معنای مسلمان بودن
حقیقت دین چیزی جز تسلیم در مقابل خدا نیست «آل عمران، 31) تسلیم در برابر ولی خدا، گوهر دین و باقی مسایل آداب ظاهری دین است اما جبهه باطل و اموی و یزیدی معنای دین داری را تحریف کردند، تحریف هاییی که تاکنون ادامه دارد مانند اینکه دین همچون آداب است و مثلا هرکس بیشتر نماز بخواند مقدس تر است و یا اینکه دین مشت تجربه های قدسی و ریاضتی و حالات و مقامات باطنی است که رسیدن به اینها هم یک آداب و فرمول هایی دارد در این وسط چه می شود امام حسین (ع) به همین شکل تنها شد!
بالا بودن هدف در دستگاه اولیا الهی
در کار اولیای الهی خدا هدف خیلی بالاتر از ان است که اهل دنیا تعقیب می کند هدف امام حسین (ع) این نیست که انسانها را صرفا به رفاه و عیش دلخواه برساند اگر هدف اینها بود خیلی زود انسانها همراه می شدند اگرچه نیازهای مردم در حکومت دینی به بهترین وجه و در شکل معقول تامین می شود ولی هدف ولی خدا برتر از رفاه و امنیت مادی است هدفی که رسیدن به ان بدون ایمان به خدا و یقین به آخرت ممکن نیست و طبیعی است که وقتی هدف رفیع شد همراهان واقعی دیرتر و کمتر پیدا می شوند و هرچه ادراک جامعه ضعیف و تعلقشان به دنیا شدیدتر باشد این همراهی کمتر می شود و امام حسین تنهاتر.
نبودن تزویر در منطق اولیا الهی
اولیای خدا نمی خواهند با هر قیمتی شده ولو با حیله و تزویر مردم را به طرف خود بکشانند و به هدف برسانند، می خواهند اگر مردم می آیند از سر بصیرت و آگاهی باشد چون فقط این نوع آمدن به طرف خدای متعال درست است؛ «و او را به راه خیر و شر هدایت کردیم!» (بلد، آیه 10) طوری مدیریت و رهبری می کنند که حق و باطل روشن شود و مردم با بصیرت و آگاهی تصمیم بگیرند. لذا سید الشهدا در بین راه مکرر خطبه می خواندند و هشدار دادند عده ای هم پراکنده شدند و هرچه مخاطرات شدیدتر می شد عده بیشتری می رفتند! آری اگر بناست مردم به رشد برسند باید طوری عمل کرد که حق و باطل روشن شود تا اینکه خود مردم انتخاب کنند