نام های سوره حمد و رمز و راز آنها
۲۴ دی ۱۳۹۳ 0با توجه به تکرار سوره حمد در نمازهاي روزانه ( نمازهاي واجب و مستحب)، شناخت جايگاه آن براي نيايشگران مسلمان از اهميّت بالايي برخوردار است. اين سوره داراي نامها و القاب گوناگون است که هر کدام از آنها علامت و نشانهي معارف نهفته در آن است؛ این وجوه تسميه مختلف از جايگاه ويژه محتواي این سوره خبر ميدهد.
در اين مقاله با توجه به اينکه ثقل اصغر بيانگر راز و رمز قسمتهاي باطني قرآن است، با امعان نظر به روايات، به وجه تسميه و راز و رمز اسامي و القاب اين سوره توجه شده است: شامل امّالکتاب، فاتحهالکتاب، شفاء، اساسالقرآن، الصلواه، الکافيه، الوافيه، سؤال و مسألت، دعا و شکر.
1- امالکتاب، امالقرآن
دو عنوان فوق برگرفته از روايات است. واژه «ام» در لغت عرب به معناي زير استعمال شده است:
1-1- به معناي اصل. به مکه عنوان امالقري اطلاق گرديده؛ زيرا گستره زمين «دحوالارض» از مکه شروع شده است. و مادر هم به منزله سرمنشأ و اصل فرزندان است و گسترش فرزندان از دامن اوست؛ لذا «ام» اطلاق شده است.
2-1- به معناي مقصد و مرجع (طبرسي، 1339، ص 17).
3-1- به معناي امام که تفسير {يَوْمَ نَدْعُوا کلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ}(اسراء، 71). گفته شد «اي بامهاتهم»؛ زيرا بقيه سور قرآن به سوره حمد برميگردند (طوسي، بيتا، ص 22).
4-1- به معناي پرچم و رايت که بالاي سر لشکريان برافراشته شده و چشم لشکريان به آن دوخته ميشد. به اين معنا زمين را ام گويند که حيات و ممات انسان به آن بستگي دارد:{مِنْها خَلَقْناکمْ وَ فِيها نُعِيدُکمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکمْ تارَةً أُخْري}(طه، 55).
با توجه به معناي چهارگانه گفته شده، سوره حمد به تمام معنا نسبت به بقيه سورهها به منزله ام و مادر است؛ زيرا معارف اصيل اين سوره به خداشناسي و معادشناسي و رسالتشناسي بر ميگردد و در روايت نبوي (ص) آمده است:«قرآن جامع جميع کتابهاي آسماني و سوره حمد جامع کل قرآن و ثواب تلاوت سوره حمد هم ثواب تلاوت کل قرآن است»(طوسي، بي تا، ص 22).
فخر رازي مينويسد: حاصل جميع کتابهاي آسماني امور سهگانه ذيل است:
1- ستايش لساني که {الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ... يَوْمِ الدِّينِ} نشانگر آن است.
2- اشتغال به خدمت و عبوديت که {إِيَّاک نَعْبُدُ وَ إِيَّاک نَسْتَعِينُ} نمايانگر آن است.
3- درخواست مکاشفات و مشاهدات که {اهْدِنَا الصِّراطَ... تا آخر آيه} به آن اشارت دارد.
2- فاتحهالکتاب، فاتحهالقرآن
در روايات شیعه و سنی آمده است:«لا صلوة الا بفاتحةالکتاب، لا صلوة لمن لم يقرء بفاتحةالکتاب»(حرعاملي، 1367، ص 37 و بخاري، بيتا، ص 192)
از روايات استفاده ميشود که سوره حمد در عصر رسول خدا به اين عنوان ياد ميشد و علت آن را مفسران و محققان علوم قرآني چنين ياد کردهاند: سوره حمد اولين سوره کامل نازل شده بر پيامبر (ص) بوده و در تنظيم و کتابت قرآن هم، اين سوره سرآغاز بوده است. سيوطي در اتقان (ص 32) و زرکشي در برهان (ص 207) و طبرسي در مجمع البيان (ج 1، ص 17) و زمخشري در کشاف (ص 775) تصريح ميکند که بيشتر مفسران بر اين باورند که سوره حمد سوره آغازين قرآن است و در تفسير تبيان آمده است که پيامبر (ص) قبل از آغاز رسالت و نزول قرآن هم نماز ميخواند و آن چه در شب معراج بر پيامبر (ص) تشريع شد نمازهاي پنجگانه با ويژگيها و هيأت خاص بود نه اصل نماز و بر اساس روايات قوام نماز به فاتحه الکتاب است و نماز بدون آن ناشناخته است (طباطبايي، 1389، ص 325).
3- سبع مثاني
قرآن در مقام اظهار امتنان بر پيامبر (ص) فرمود:{وَ لَقَدْ آتَيْناک سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ}؛ ما به تو سوره حمد و قرآن عظيم عطا کردهايم»(حجر، 78). بر اساس روايات وارده سبع مثاني اشاره به سوره حمد است. پيامبر (ص) فرمود:«فافرد الامتان عليّ بفاتحة الکتاب و جعلها بازارء القرآن الکريم؛ خداوند به تنهايي به من منت نهاد که سوره فاتحهالکتاب را به من عنايت نمود، و او را عدل قرآن قرار داده است»(عياشي، 1367، ص 8).
4- اساس
وجه تسميه سوره حمد بر اساس نظر مفسرين و علوم قرآني عبارت است از:
1-4 اولين سوره قرآن براساس نزول است، لذا اساس القرآن ناميده شده است؛
2-4 سوره حمد مشتمل بر معارف اصولي اسلام است؛
3-4 اشرف عبادات بعد از ايمان، نماز است و اساس نماز سوره حمد است:«لاصلوة الا بفاتحة الکتاب»؛
4-4 مهمترين عامل وجه تسميه روايت ابنعباس ميباشد:«براي هر چيزي اساسي است. اساس دنيا مکه، اساس آسمانها، آسمان هفتم و اساس زمين، زمين هفتم و اساس بهشت، بهشت عدن و اساس دوزخ، درک هفتم و اساس خلق، حضرت آدم (ع) و اساس پيامبران، حضرت نوح (ع) و اساس بنياسرائيل، حضرت يعقوب (ع) و اساس کتابهاي آسماني قرآن و اساس قرآن، فاتحهالکتاب و اساس فاتحهالکتاب، {بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ} ميباشد»: «لکل شي اساساً... و اساس القرآن الفاتحة و اساس الفاتحة {بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ}»(طبرسي، 1339، ص 17).
5- الصلوة
نامگذاري سوره حمد به صلوات و نماز را برخي وابستگي نماز به سوره حمد قلمداد کردهاند: «لا صلوة الا بفاتحةالکتاب».
ولي علت اساسي نامگذاري اين سوره به صلات، مندرج در حديث قدسي حضرت رضا (ع) به نقل از پيامبر (ص) است که خداوند فرمود: «نماز را بين خود و بندگانم تقسيم نموده، نصف آن از آن من و نصف ديگرش از آن بنده من است؛ چون گفت: {الْحَمْدُ لِلَّهِ}؛ خداوند ميفرمايد: بنده من حمد نمود؛ و چون {الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ} گفت؛ ميگويد: بندهام ستايش من نمود، و چون {إِيَّاک نَعْبُدُ وَ إِيَّاک نَسْتَعِينُ} گفت، گويد: اين بين من و بنده من است و چون {اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ} گفت، گويد: اين از آن بنده من است و براي اوست هر آن چه از من ميخواهد.»(طبرسي،1339، ص 17؛ صدوق، 1377، ص 200).
6 الکافيه، الوافيه
اساس نامگذاري اين سوره به الکافيه و الوافيه روايت نبوي (ص) است که فرمود: ام الکتاب جايگزين سوره ديگر ميشود، ولي سورههاي ديگر در نماز جايگزين و عوض سوره حمد نميشوند؛ لذا سوره حمد کافي و وافي براي نماز است:«ام القرآن عوض من غيرها و ليس غيرها منها عوضا»(طبرسي، 1339، ص 17 و رازي 1382، ص 18).
7- نور
در قرآن از تورات {إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فِيها هُدي وَ نُورٌ}(مائده، 44) و از انجيل {وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدي وَ نُورٌ}(مائده، 46) تعبير به نور شده است و هدف از نزول قرآن هم رهانيدن مردم از تاريکي به نور عنوان گرديده است:{کتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْک لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ}(ابراهيم، 1) با توجه به اينکه سوره حمد عصاره قرآن کريم است، وقتي قرآن نور است سوره حمد نيز که عصاره آن ميباشد، نور است (جوادي آملي، 1378، ص 265).
8- کنز
نامگذاري به کنز و گنجينه عرش الهي ريشه در روايات شیعه و سنی دارد که آمده است:«به امت تو گنجينهاي از گنجينه عرش خود عطا کردهام»؛«و اعطيت امتک کنزا من کنوز عرشي»(حويزي، 1382، ص 4) و يا اينکه فاتحه الکتاب شريفترين گنجينههاي عرش الهي است: «و انّ فاتحة الکتاب اشرف ما في کنوز العرش»(حويزي، 1382، ص 6).
9-السؤال، تعليم المسألة
وجه تسميه دو وصف مزبور اين است:
مسألت و گدايي راه و رسمي دارد که عاشقان کوي وصال، ادب حضور را دردر خواست از محبوب غفلت نميکنند وآن رابطه ستايش و نيايش است و سوره حمد منشور مسألت به درگاه ربوبي است (طباطبايي، 1389، ص 15) در حديث قدسي آمده است: کسي که درخواست از من را با ذکر و ياد من آغاز کند افضل از درخواست کنندگان به او عطا ميکنم: «و من شغله ذکري عن سؤالي اعطيته افضل ما اعطي السائلين».
10- الحمد الاولي
علت نامگذاري به حمد آغازين و حمد کوچک از آن جهت است که در ميان سورههايي که با حمد آغاز ميشوند (حامدات) سوره حمد از همه کوتاهتر و از لحاظ نزول هم آغازين است. سور حامدات عبارت است از: سوره حمد، انعام، کهف، سباء و فاطر.
11- الحمد، الدعا، الشکر
دليل اختصاص عنوان ستايش و دعا و شکر به اين سوره، در روايات، اشتمال سوره به ترتيب امور سهگانه است. در عيون اخبارالرضا (ع) و امالي صدوق، صحيح مسلم، سنن سنايي و بيهقي از پيامبر اکرم (ص) روايت شده است که سوره حمد بين خداوند و عبد سالک نصف شده است. در تفسير عياشي از امام صادق (ع) است که از ابوحنيفه پرسيد:«کدام سوره است که آغاز آن تحميد و وسط آن اخلاص و پايان آن دعاست؟» ابوحنيفه متحير ماند. حضرت فرمود:«آن سوره حمد است».
نویسنده: محمدرضا حیدریان
منابع:
1- قرآن مجيد.
2- ابطحي، محمدباقر، جامع الاخبار و الاثار، ج 1، قم، موسسه امام مهدي (عج)، 1411 ق.
3- بحراني، هاشمبنسليمان، البرهان في تفسير القرآن، بيروت، موسسه اعلمي، بيتا.
4- بخاري، محمدبناسماعيل، صحيح بخاري، ج 1، بيروت، دارالجيل، بيتا.
5- بيهقي، احمدبنحسين، السنن الکبري، بيروت، دارالمعرفه، 1413 ق.
6- بهايي، محمدعاملي، مفتاح الفلاح، انتشارات حکمت، بيتا.
7- ترمذي، محمدبنعيسي، سنن ترمذي، ج 5، بيروت، داراحياء التراث العربي، بيتا.
8- جوادي آملي، عبدالله، تسنيم، ج 1، قم، مرکز نشر اسراء، 1378 ش.
9- حر عاملي، محمدبنحسن، وسائل الشيعه، ج 4 و 6، تهران، دارالفکر الاسلاميه، 1367 ش.
10- حويزي، عليبنجمعهعروسي، نورالثقلين، ج 1، قم، مطبعه علميه، 1382 ق.
11- خميني، مصطفي، تفسير القرآن الکريم، ج 1، تهران، وزارت ارشاد اسلامي ايران، 1362 ش.
12- رازي، ابوالفتح، تفسير روح الجنان، ج 1، تهران، دارالفکر الاسلاميه، 1382 ق.
13- سيد رضي، نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتي، قم، موسسه تحقيقات اميرالمومنين (ع)، 1376 ش.
14- سيوطي، عبدالرحمن، الدر منثور في تفسير القرآن، ج 1، تهران، دارالفکر الاسلاميه، 1423 ق.
15- صدرا، محمدبنابراهيم قوام شيرازي، تفسير القرآن الکريم، ج 1، قم، انتشارات بيدار، 1366 ش.
16- صدوق، محمدبنعليبنالحسين، التوحيد، ج 1، تهران، چاپخانه حيدري، 1378 ق.
17- صدوق، محمدبنعليبنالحسين، کتاب الخصال، ج 1، قم، انتشارات جامعه مدرسين، 1362 ش.
18 صدوق، محمدبنعليبنالحسين، عيون اخبار الرضا (ع)، ج 1، قم، مکتبه صدوق، 1377 ق.
19- صدوق، محمدبنعليبنالحسين، ثواب الاعمال، ج 1، قم، مکتبه صدوق، 1391 ق.
20- صدوق، محمدبنعليبنالحسين، معاني الاخبار، ج 1، قم، مکتبه صدوق، 1378 ق.
21- طباطبايي، محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، ج 2، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1389 ق.
22- طبرسي، ابوعليبنفضل، مکارم الاخلاق، ج 1، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1376 ق.
23- طبرسي، ابوعليبنفضل، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، بيروت، داراحياء تراث العربي، 1339 ش.
24- طوسي، ابنجعفرمحمدبنالحسن، التبيان في تفسير القرآن، ج 1، بيروت، داراحياء تراث العربي، بيتا
25- طوسي، ابنجعفرمحمدبنالحسن، تهذيب الاحکام، ج 1، نجف، دارالکتب الاسلاميه، 1377 ق.
26- عياشي، محمدبنحسن، تفسير العياشي، ج 1، بيروت، موسسه اعلمي، 1367 ش.
27- قشيري، مسلمبنحجاج، صحيح مسلم، بيروت، موسسه تاريخ العربي احياء التراث العربي، بيتا.
28- قندزي بلخي، شيخ سليمان، ينابيع الموده، طبع نجف، 1384 ق.
29- کليني، محمدبنيعقوب، الکافي في الاصول، ج 2، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1381 ق.
30- مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 16، 44، 62، 84، 96 و 92، بيروت، دارالاحياء التراث العربي، 1403 ق.
31- مفيد، محمدبننعمان، امالي مفيد، مشهد، بنياد پژوهشهاي آستان قدس رضوي، 1364 ق.
32- نوري، حسينبنمحمد، مستدرک الوسائل، ج 4، قم، انتشارات انصاريان، 1320 ق.