تفاوتهاى فردى در قرآن‏

تفاوتهاى فردى در قرآن‏

۰۶ بهمن ۱۳۹۳ 0 فرهنگ و اجتماع

مردم از لحاظ استعداد و تواناييهاى جسمانى و روانى و عقلانى تفاوتهاى زياد با يكديگر دارند كه منشأ آنها به تأثير و تأثر عوامل وراثتى و محيطى برمی گردد. قرآن در موارد زيادى به تفاوتهاى موجود در مردم اشاره كرده است، از جمله:
- «وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ ...»
«و او كسى است كه شما را جانشينان (و نمايندگان خود) در زمين قرار داد و بعضى را بر بعضى ديگر، درجاتى، برترى داد تا شما را در آنچه در اختيارتان قرار داده، بيازمايد ...». «1»

- «أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا ...»
«آيا آنها رحمت پروردگارت را تقسيم می كنند؟ ما معيشت آنها را در حيات دنيا، در ميان آنان تقسيم كرديم و بعضى را بر بعضى برترى داديم تا يكديگر را تسخير و با هم تعاون كنند ...». «2»

- «وَ مِنْ آياتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوانِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْعالِمِينَ»
«و از آيات او، آفرينش آسمانها و زمين و تفاوت زبانها و رنگهاى شماست، در اين نشانه هايى است براى عالمان.» «3»

- «انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ ...»
«ببين چگونه بعضى را (در دنيا به خاطر تلاششان) بر بعضى ديگر برترى بخشيده ايم ...». «4»

- «وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ، كَذلِكَ ...»
«و از انسانها و جنبندگان و چهارپايان انواعى با الوان مختلف، (آرى) حقيقت چنين است ...». «5»

در اين آيات به وجود تفاوتهاى فردى در مردم، اشارات واضحى وجود دارد. آيات فوق، گوياى اين مسأله است كه تفاوتهاى فردى، ناشى از عوامل وراثتى و محيطى هستند. اين قسمت از سخن خداوند كه می فرمايد: «برخى از شما را بر بعضى ديگر، درجاتى برترى داد» شامل همه انواع تفاوتهاى فردى، اعم از ارثى، اكتسابى، جسمانى، روانى و عقلانى و همچنين تفاوت در داشتن ثروت و مايملك و نفوذ اجتماعى می شود.
و آن قسمت از سخن خداوند كه می فرمايد: «تا يكديگر را تسخير و با هم تعاون كنند»، در واقع به تفاوت مردم از نظر ثروت و علم و شغل اشاره می كند. مثلا فقير براى دريافت‏ مزد، براى ثروتمند كار می كند و نيز برخى از صاحبان حرفه ها و مشاغل خاص، براى دريافت مزد، در خدمت ديگران به كار اشتغال دارند و به اين ترتيب، همكارى و تعاون و تقسيم كار در ميان آحاد جامعه برقرار می شود كه به نوبه خود باعث رفع نيازمنديهاى مردم و فراهم آمدن كليه خدمات لازم براى ادامه زندگى است. و اين سخن خداوند متعال، كه اختلاف زبان و رنگ مردم يكى از آيات الهى است، به تأثير هر يك از عوامل وراثتى و محيطى در تفاوتهاى فردى اشاره دارد. بديهى است كه اختلاف رنگ، مربوط به عوامل ارثى و اختلاف زبان و گويش، ناشى از عوامل محيطى و اجتماعى و فرهنگى است.
همچنين، مردم از نظر علم و حكمت با هم تفاوتهايى دارند و اين شامل تفاوتهايى در تواناييهاى عقلانى و هوشى آنها می شود. اين موضوع از مضمون آيات قبل فهميده می شود، و در آيه زير هم به طور صريح و قابل فهمى بدان اشاره شده است:
- «... نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ وَ فَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ»
«... ما كه خداى جهانيم هر كس را بخواهيم به مراتب بلند می رسانيم (تا مردم بدانند) فوق هر دانشمندى، دانشمندترى وجود دارد (تا به خدا منتهى شود و تنها خدا در همه اوصاف و كمالات فوق همه موجودات است).» «6»
در تفسير ابن كثير آمده: «حسن بصرى چنين می گويد: هيچ دانشمندى وجود ندارد مگر اين كه بالاتر از او دانشمندى است و اين سلسله همچنان ادامه دارد تا به خداوند منتهى شود. از سعيد بن جبير منقول است كه گفت: نزد ابن عباس بوديم، او سخن جالبى گفت، مردى از اين سخن متعجب شد و گفت: الحمد لله، دست بالاى دست بسيار است. ابن عباس گفت: خطا گفتى، خداوند، بالاتر از تمام عالمان است، گاهى فردى از ديگرى عالمتر و اين يكى از آن يكى عالمتر است، اما خداوند از همه عالمان برتر است.» «7»

از آن جا كه مردم از نظر استعدادها، تواناييها، شرايط اجتماعى و فرهنگى و مهارتهاى شخصى با هم فرق دارند، طبيعتا وجود تفاوتهاى فردى، در رفتارهايشان قابل انتظار خواهد بود.
- «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلی شاكِلَتِهِ ...»
«بگو هر كس بر طبق روش (و خلق و خوى) خود عمل می كند ...» «8»

تفاوت مردم در استعداد و تواناييهاى جسمانى و عقلانى، طبيعتا منجر به تفاوت در كار و كسب و تحصيل علم و حق طلبى و عدالت خواهى آنان می شود كه نتيجه آن تفاوت وظايف و مسؤوليتهاى آنها خواهد بود.
- «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ ...»
 «خداوند هيچ كس را جز به اندازه توانايی اش تكليف نمی كند (به همين جهت انسان) هر كار (نيكى) انجام دهد براى خود انجام می دهد و هر كار (بدى) كند به زيان خود كرده است ...» «9»اشاره قرآن به وجود تفاوتهاى فردى و اين كه وظيفه فرد، تنها انجام اعمالى است كه توانايى و امكان آن را دارد، ايده اى است كه روان‏شناسى جديد به آن رسيده است.


- «... لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا ما آتاها ...»- «وَ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها وَ لَدَيْنا كِتابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ» «و ما هيچ كس را جز به اندازه توانايی اش تكليف نمی كنيم و نزد ما كتابى است (كه تمام اعمال بندگان را ثبت می كند) و به حق سخن می گويد، لذا به آنان هيچ ظلم و ستمى نمی شود.» «10»

 «... خدا هيچ كس را جز آنچه توانايى داده است تكليف نمی كند ...» «11»

بديهى است كه اشاره قرآن به وجود تفاوتهاى فردى و اين كه وظيفه فرد، تنها انجام اعمالى است كه توانايى و امكان آن را دارد، ايده اصلى موضوعى است كه روان‏شناسى جديد به آن رسيده است و آن توجه به ملاك تفاوتهاى فردى در استعدادها و تواناييهاى انسان براى تنظيم مسائل آموزشى است، به نحوى كه هر فرد به نوع آموزشى كه متناسب با استعداد و توانايی اش می باشد، راهنمايى و ارشاد می شود و اصولا هدف ارشادهاى آموزشى در تعليم و تربيت جديد نيز همين است. روان‏شناسان جديد همچنين از ملاك تفاوتهاى فردى براى بهبود بخشيدن به انتخابهاى حرفه اى و شغلى نيز استفاده می كنند، به طورى كه با انجام اين عمل، گماردن هر فرد به شغلى متناسب با استعداد و توانايی اش، امكان پذير خواهد بود.

در احاديث نبوى به تأثير عوامل وراثتى در تفاوتهاى فردى اشاره شده است، آن جا كه می فرمايد:
«تزوّجوا فى الحجر الصّالح «12» فانّ العرق دسّاس» يعنى: «از خانواده صالح زن بگيريد، چرا كه نسب (در اولاد) بسيار مؤثر است».
و نيز می فرمايد: «تخَيّروا لنُطَفكم فإنّ النّساء يَلِدن أشباه أخوالهنّ و أخواتهنّ» «13» يعنى: براى نطفه هاى خود انتخاب كنيد (زنان شايسته را) چون زنان، فرزندانى شبيه دايى و خواهران خود می زايند.
همچنين، در احاديث نبوى به تأثير عوامل محيطى نيز اشاره شده است. می فرمايد:
«ما من مولود الّا و هو يُولَد على الفطرة فابواه يُهَوّدانه او يُنَصّرانه» «14» يعنى: هيچ مولودى جز بر فطرت زاده نمی شود و اين والدين هستند كه او را يهودى يا نصرانى يا مجوسى می كنند.
__________________________
پی نوشت:

(1)- انعام: 165.
(2)- زخرف: 32.
(3)- روم: 22.
(4)- اسراء: 21.
(5)- فاطر: 28.
(6)- يوسف: 76.
(7)- مختصر تفسير ابن كثير، ج 2، ص 257، 258.
(8)- اسراء: 84. ر ك به: تفسير ابن كثير و تفسير جلالين.
(9)- بقره: 286.
(10)- مؤمنون: 62.
(11)- طلاق: 7.
(12)- حجر صالح يعنى خانواده (دامن) صالح.
(13)- به نقل از: الطفولة فى الاسلام، ابراهيم دسوفى مرعى، قاهره: دار الاعتصام، 1979، ص 20.
(14)- مأخذ پيشين، ص 39، 40.

منبع:
قرآن و روان‏شناسى‏
نويسنده: محمد عثمان نجاتى، عباس عرب‏

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث