چهل حدیث سیره انبیاء علیهم السلام
۰۲ مرداد ۱۴۰۱ 0 معارفبخش اول: رسالت پيامبران عليهم السلام
1. انبياء عليهم السلام و شناخت خدا
عَنْ هِشامِ بْنِ الْحَكَمِ قالَ:
قالَ لى أبُوالْحَسَن مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عليهماالسلام: ... يا هِشامُ مابَعَثَ اللّه ُ أَنْبِيائهُ وَ رُسَلَهُ إلى عِبادِهِ إلاّ لِيَعْقِلوُا عَنِ اللّه ِ، فَأَحَسَنُهُمُ اسْتِجابَةً أَحْسَنُهُمْ مَعْرِفَةً، وَ أَعَلَمُهُمْ بِأَمْرِاللّه ِ أَحْسَنُهُمْ عَقْلاً، وَ أكْمَلُهُمْ عَقْلاً أَرَفَعُهُمْ دَرَجَةً فى الدُّنْيا وَ الاْخِرَة…
[اصول كافى 1 : 25]
هشام بن حكم گويد: حضرت ابوالحسن موسى بن جعفر عليهما السلام به من فرمود: اى هشام! خداوند پيامبران و رسولان را براى تعقّل درباره خود مبعوث گردانيد. آن كه از خدا شناخت بيشترى دارد خوش پذيراتر است، داناتر به امر خدا از عقل بهترى برخوردار است و عاقلترين مردم، در دنيا و آخرت مقام و رتبه بالاترى دارد.
توضيح: هدف بعثت انبيا، تكميل عقول و معرفت انسان هاست، تا در سايه اين معرفت، به عبادت خدا برسند. معرفت كسانى بيشتر است كه خدا را بهتر بشناسند و دعوت آسمانى انبيا را از جان و دل پذيرا باشند. اينگونه خرد ورزى، انسان را به سعادت دنيوى و اخروى مى رساند.
2. پبامبران عليهم السلام و بيدارگرى دلها
قالَ عَلِىٌّ عليه السلام:
... فَبَعَثَ فيهِمْ رُسُلَهُ، وَ واتَرَ إِليْهِمْ أَنْبِيائَهُ، لِيَسْتَأْدوُهُمْ ميثاقَ فِطْرَتِهِ، وَ يُذكِرُّوهُمْ مَنِسْىَّ نِعْمَتِةِ، وَ يَحْتَجوُّا عَلَيْهِمْ بِالتَّبلْيغِ، وَ يُثيروُا لَهُمْ دَفائِنَ الْعُقُولِ، وَ يُرُوهُمْ آياتِ الْمَقْدِرَةِ…
[نهج البلاغة : 43 خطبه 1]
على عليه السلام مى فرمايد: خداوند پيامبرانش را در ميان مردم معبوث ساخت، و رسولانش را پشت سرهم به سوى آنان فرستاد، تا وفا به پيمان فطرت را از انسانها مطالبه نمايند، و نعمتهاى فراموش شده را به يادشان آورده، و با ابلاغ دستورات خدا حجت را بر آنها تمام كنند، گنجهاى پنهانى عقلها را آشكار سازند و آيات قدرت خدايى را به آنان نشانى دهند.
انبياى الهى براى يادآورى «ميثاق فطرت» و «فطرت توحيدى» مبعوث شدند تا مردم را به وفا و عمل به عهدى كه در ازل با خدا بسته بودند كه جز او را بندگى نكنند، فرا خوانند. پس هر گرايش شرك آلود و عبادت غيرخدا، رويگردانى از فطرت الهى و سرشت خداپرستانه است.
3. پايدارى پيامبران عليهم السلام
قالَ عَلِىٌّ عليه السلام:
وَلَمْ يُخْلِ اللّه ُ سُبْحَانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِىٍّ مُرْسَلٍ، أَوْ كِتَابٍ مُنْزَلٍ، أوْ حُجَّةٍ لازِمَةٍ، أَوْ مَحَجَّةٍ قائِمَةٍ: رُسُلٌ لا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ، وَلا كَثْرَةُ الْمُكَذِّبِينَ لَهُمْ .
[نهج البلاغة : 43 : خطبة 1]
على عليه السلام فرمود: خداوند هرگز بندگان خود را، از وجود پيامبران مرسل، و كتب آسمانى و يا دليلى قاطع و يا راهى صاف و مستقيم خالى نگذاشته، پيامبرانى كه با كمى نفراتشان و فراوانى دشمنان و تكذيب كنندگان، هرگز در انجام وظائف خود كوتاهى نمى كردند.
توضيح: تاريخ انسان ها پيوسته برخوردار از مناديان حق و يادآوران ميثاق فطرت بوده است. دعوت پيامبران به توحيد و عدالت، بر مبناى عقل و خرد است و غنچه خرد در بوستان وحى پيامبران شكوفاتر مى شود. از اين رو، اديان توحيدى را مى توان بسترى براى رشد و شكوفايى عقلها دانست و پيامبران الهى را سفيرانى كه براى «اتمام حجّت» به سوى بشر فرستاده شده اند.
4. پيامبران و دعوت به حق
قالَ عَلِىٌّ عليه السلام:
بَعَثَ اللّه ُ رُسُلَهُ بِمَا خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ، وَجَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلَى خَلْقِهِ، لِئَلاّ تَجِبَ الْحُجَّةُ لَهُمْ بِتَرْكِ الاْءعْذَارِ إلَيْهِمْ، فَدَعَاهُمْ بِلِسَانِ الصِّدْقِ إلَى سَبِيلِ الْحَقِّ.
[نهج البلاغة 200 خطبه 144.]
حضرت على عليه السلام مى فرمايد: خداوند رسولان خويش را به وسيله وحى كه ويژه پيامبرانش مى باشد مبعوث ساخت و آنان را حجت خويش بر بندگانش قرار داد تا اينكه بهانه اى در برابر (خداوند) در اثر نفرستادن راهنما نداشته باشند و به اين ترتيب بندگان را به زبان راستى به سوى حق فرا خواند.
توضيح: كسى كه به حقانيت راه و دعوت خويش يقين داشته باشد، چيزى در عزم او خلل نمى آورد و با مخالفتهاى دشمنان و فشار حوادث و مشكلات، دست از هدف بر نمى دارد. پيامبران پاك، به عنوان روشنگران راه جوامع و فرستادگان الهى به سوى مردم، از مصمّم ترين انسانها بودند و پروردگار، آنان را با دلايل روشن و معجزات قوى، براى راهنمايى بشر مبعوث نمود.
5. پند و اندرز پيامبران عليهم السلام
قـالَ عـَلِىٌّ عليه السلام:
. . . وَبَعَثَ إِلَى الْجِنِّ وَالاْءِنْسِ رُسُلَهُ، لِيَكْشِفُوا لَهُمْ عَنْ غِطائِها، وَلِيُحَذِّرُوهُمْ مِنْ ضَرَّائِها، وَلِيَضْرِبُوا لَهُمْ أَمْثالَها، وَلِيُبَصِّرُوهُمْ عُيُوبَها، وَلِيَهْجُمُوا عَلَيْهِمْ بِمُعْتَبَرٍ مِنْ تَصَرُّفِ مَصَاحِّها وَأَسْقامِها، وَحَلاَلِها وَحَرَامِها، وَمَا أَعَدَّ اللّه ُ لِلْمُطِيعِينَ مِنْهُمْ وَالْعُصاةِ مِنْ جَنَّةٍ وَنارٍ، وَكَرامَةٍ وَهَوانٍ . . .
[نهج البلاغة : 265 خطبة 183]
حضرت على عليه السلام فرمود: خداوند رسولانش را براى راهنمائى انسانها و جنيّان مبعوث ساخت، تا پرده از چهره (زشت) دنيا براى آنها برگيرند، و از زيانهايش بر حذر دارند، و براى آنها مثلها زده، و عيوب دنياپرستى را برايشان نشان دهند، و آنچه را كه مايه عبرت است از تندرستيها و بيماريها، و حلال و حرام و هرچه كه خداوند به مطيعان و عصيانگران از بهشت و دوزخ، و احترام و تحقير وعده داده برايشان بازگو كنند.
توضيح: پذيرش دعوت پيامبران، در سايه عقل و اختيار است. جنّ و انس از اين موهبت برخوردار بودند و در نتيجه، مخاطب پيام رسولان الهى بودند. محتواى دعوت انبيا، هم بيدارگرى و جهل زدايى بود، هم نشان دادن «راه درست»، هم هشدار به عواقب روى گردانى از هدايتهاى آسمانى، به اين جهت، بيان حلال و حرام الهى و تبيينِ عواقب گناهان و رذائل اخلاقى در دستور كار آنان قرار داشت، تا «راه زندگى» را آگاهانه انتخاب كنند و بپويند. توضيح: فرستادگان الهى «حجّت خدا» بر مردم بودند كه با پشتوانه «وحى» مردم را به راه حق دعوت مى كردند، تا كسى يا امّتى نتواند ادّعا كند كه ما ندانستيم خدا از ما چه مى خواهد و راه درست چيست؟ انبيا، زبانى راستگو، بيانى مبلغ، عزمى راسخ و برهان هايى استوار داشتند و هدفشان فرا خواندن همه به «حق» بود و اگر آنان مبعوث نمى شدند، حجت بر مردم تمام نبود.
بخش دوم: در خلوت حق عبادت پيامبران عليهم السلام
6. محفل پيامبران عليهم السلام
وَ فى لُبِّ اللبابِ قالَ:
قالَ [الصّادِقُ ] عليه السلام: ألْمَساجِدُ مَجالِسُ الْأَنْبِياءِ عليهم السلام
[الميزان 6: 321 ح 84]
در كتاب لب اللباب از امام صادق عليه السلام نقل شده: مساجد جايگاه (عبادت) پيامبران عليهم السلام است.
توضيح: در يك نگاه، همه عالم معبد است و همه سو قبله و جهت. امّا مساجد، به عنوان پايگاهى كه مؤمنان خداجوى در آن حضور مى يابند، از قداست خاصّى برخوردار است و مورد احترام خدا و رسول مى باشد. كسى كه با مساجد مأنوس است، روحى انبيايى دارد و شيطان را از خود دور مى سازد. در روايات اسلامى، براى حضور در اين عبادتگاه، ثواب نقل شده است، چرا كه زمينه ساز هدايت و معرفت مردم است.
7. محل نماز پيامبران عليهم السلام
عَنِ الْمُفَضَّلِ قالَ:
قُلْتُ لِأَبى عَبْدِاللّه ِ عليه السلام: إِنَّ مَسْجِدَ الْكُوفَةِ لَقَديمٌ؟ فَقـالَ عليه السلام: نَعَمْ وَ هُوَ مُصَّلّى الْأَنْبِياءِ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيْهِمْ وَلَقَدْ صَلّى فيه رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله حَيْثُ انْطَلَقَ بِهِ جَبْرَئيلُ عَلىَ الْبُراقِ فَلَمَّا انْتَهى بِهِ إِلى دارِالسَّلامِ وَ هُوَ ظَهْرُ الْكُوفَةِ وَ هُوَ يرُيدُ بَيْتَ الْمَقْدِسِ قالَ يامُحَمَّدُ! هذا مَسْجِدُ أَبيكَ آدَمَ وَ مَصلَّى اْلأَنْبِياءِ فَأَنْزِلْ فَصَلِّ فيهِ، فَنَزَلَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهفَصَلّى…
[تفسير البرهان 2 : 221 ح 8]
مفضل مى گويد: از امام صادق عليه السلام پرسيدم آيا مسجد كوفه قديم است؟ فرمود : آرى، آن جا محلّ نماز پيامبران است، همانا پيامبر خدا صلي الله عليه و آله هنگامى كه جبرئيل عليه السلام او را با براق به سوى بيت المقدس مى برد، وقتى كه به دارالسلام پشت مسجد كوفه رسيدند فرمود: اى محمّد! اين مسجد پدرت حضرت آدم و جايگاه نماز پيامبران است، فرود آى و در آنجا نماز بخوان، پيامبر فرود آمد و در آنجا نماز خواند.
توضيح: مسجد كوفه در سرزمين عراق كه محل عبادت و مناجات هاى حضرت على عليه السلام بود، يكى از با فضيلت ترين مساجد است و پيامبران بسيار و بعضى از امامان در آن نماز خوانده اند و ثواب عبادت در آن را بيان كرده اند. براى اين مسجد، اعمال و عبادات و نمازهاى خاصّى است كه در كتب دعا آمده است. (به مفاتيح الجنان رجوع شود).
8. نماز سنت پيامبران عليهم السلام
عَنِ النَّبِىِّ صلي الله عليه و آله :
اَلصَّلاةُ مَرْضاهُ اللّه ِ تَعالى وَحُبُّ الْمَلائِكَةِ وَ سُـنَّةَ الْأَنْبِـياءِ، وَ نُورُ الْمَعْرِفَةِ، وَ أَصْلُ الاْيمانِ، وَ إِجابَةُ الدُّعاءِ، وَ قَبُولُ الْأَعْمالِ، وَ بَرَكَةٌ فى الرِّزْقِ وَ راحَةٌ فىالْبَدَنِ وَ سِلاحٌ عَلَى الْأَعدْاءِ…
[جامع الاخبار : 183 ح 444.]
از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله روايت شده كه فرمودند: نماز موجب رضايت خدا و محبت فرشتگان است، روش پيامبران، نور معرفت، ريشه ايمان، موجب قبولى دعا و اعمال، بركت در روزى، راحتى بدن، و سلاح [مؤمن] بر ضدّ دشمنان است.
توضيح: هرچند عبادت، شكل هاى و شاخه هاى بسيارى دارد، ولى نماز و پرستش از عالى ترين برنامه هاى دين است كه رابطه «عيد» با «معبود» را نشان مى دهد. اين برنامه سازنده، روح را پاك مى سازد، تكبّر را از بين مى برد، سپاس نعمت هاى الهى است و اگر با توجّه و معرفت انجام شود، عامل بازدارنده از گناه و مايه تقرّب به پروردگار است و طبق روايات، «نماز، نماد و پرچم مسلمانى و ديندارى است.»
9. نماز شب پيامبران عليهم السلام
عَنْ أَبى جَعْفَرٍ عليه السلام:
. . . وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَمْ يَأْتِ نَبِىٌّ قَطُّ إلاّخَلا بِصَلاةِ اللَّيْلِ وَ لاجاءَ نَبِىٌّ قَطُّ بِصَلاةِ اللَّيْلِ فى أَوَّلِ اللَّيْلِ قَطُّ.
[تفسير القمى 2 : 383.]
در روايت ابى جارود از امام باقر عليه السلام آمده كه فرمود: آگاه باشيد هيچ پيامبرى نيآمده مگر با نماز شب، و هيچ پيامبرى هم نمازشب را سرشب نمى خوانده است.
توضيح: اهل دل و ارباب معرفت، با شب و نيايش شبانه و تهجّد در پيشگاه خداوند، انس داشته اند و از خلوت شب براى راز و نياز با پروردگار بهره گرفته اند و در وقتى كه ديده ها در خواب است، با چشمى بيدار و اشكبار، به عبادت پرداخته اند. بهترين موقع نماز شب پس از نصف شب تا هنگام نماز صبح است كه هر چه به آخر شب نزديك تر شود فضيلتش بيشتر است، ولى كسى كه اداى آن پس از نصف شب برايش ممكن نيست، خواندن آن سرشب اشكالى ندارد.
10. شب زنده دارى
قالَ عَلِىٌّ عليه السلام:
قِيامُ اللَّيْلِ مُصِحَّةُ الْبَدَنِ وَ رِضَى الرَّبِّ وَ تَمَسُّكٌ بِأَخْلاقِ النَّبِيِّينَ وَ تَعَرُّضٌ لِرَحْمَتِهِ.
[تهذيب الاحكام 2: 121 ح 457]
اميرمؤمنان على عليه السلام مى فرمايد: شب زنده دارى موجب صحّت بدن و رضايت پروردگار و آراسته شدن به اخلاق پيامبران و قرار گرفتن در معرض رحمت الهى است.
فصل سوم: الگوهاى الهى اخلاق فردى پيامبران عليهم السلام
11. اخلاق پيامبران عليهم السلام
عَنْ جَعَفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عليهما السلام قالَ:
إِنَ اللّه َ تَباركَ وَتَعالى خَصَ الاَْنْبِياءَ بِمَكارِمِ الْأَخْلاقِ، فَمَنْ كانَتْ فيهِ فَلْيَحْمِدِاللّه َ عَلى ذلِكَ وَ مَنْ لَمْ تَكُنْ فيهِ فَلْيَتَضرَّعْ إِلىَ اللّه ِ وَ لِيَسْأَلْهُ إِيّاهُ. قالَ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِداكَ وَ ماهِىَ؟ قالَ عليه السلام: اَلْوَرَعُ وَ الْقُنُوعُ، وَ الصَّبْرُ، وَ الشُّكْرُ، وَ الْحِلْمُ وَ الْحَيـاءُ وَ السَّـخاءُ وَ الشَّـجاعَةُ، وَالْغِيْرَةُ وَ الْبِرُّ وَ صِدْقُ الْحَديثِ وَ أَداءُ الْأَمانَةِ.
[امالى مفيد 192 ح 22، تحف العقول : 362]
عبد الله بن بُكير از امام جعفر صادق عليه السلام نقل مى كند: كه خداوند پيامبران خود را به اخلاق نيكو مختص كرده است. هركس داراى آن اخلاق نيكو باشد خدا را شكر كند و هر كس كه آنها را نداشته باشد ملتمسانه از خداوند بخواهد تا برايش عطا كند. عبد الله مى گويد: گفتم: فدايت شوم آنها چه اوصافى هستند؟ فرمود: پرهيزكارى، قناعت، شكيبايى، شكر، بردبارى، شرم، بخشش، شجاعت، غيرت [دينى و ناموسى]، احسان، راستگويى، و امانتدارى.
توضيح: اخلاق شايسته و والا، سرمايه نجات انسان است. اين سرمايه را بايد به دست آورد و اگر هست در حفظ و تقويت آن بايد كوشيد. نمونه هايى از اخلاقيات خوب كه در اين حديث آمده (پارسايى، قناعت، صبر، شكر و...) هركدام نشانه اى از كمال روحى و معنوى يك مسلمان است. آنان كه از اين صفات برخوردارند، شايسته است كه خدا را بر اين نعمتها شكر كنند و اگر ندارند، عاجزانه از درگاه خداوند بطلبند.
12. خصالِ پيامبرى
قالَ أَميرُ الْمُؤْمِنينَ عليه السلام:
إِنَّ الصَّبْرَ وَ حُسْنَ الْخُلْقِ وَ الْبِرَّ وَ الْحِلْمَ مِنْ أَخْـلاقِ الْأَنْبِـياءِ عليهم السلام.
[جامع الاخبار 317 ح 887]
امير المؤمنين عليه السلام فرمود: شكيبائى، اخلاق نيكو، نيكى و بردبارى از اخلاق پيامبران است.
توضيح: از مؤثرترين سلاح ها براى غلبه بر مشكلات، صبر و بردبارى و اخلاق نيكوست. از مهم ترين عوامل جاذبه پيامبران، خلق شايسته و حلم و مردم دارى و خيرخواهى بوده است. پيامبرخدا صلي الله عليه و آله نيز بيشتر موفقيّت خويش را در دعوت به اسلام، به سبب حسن خلق و صبر و مقاومت و تحمّل ناملايمات به دست آورد و به تعبير قرآن كريم، اگر آن حضرت، خشن و تندخو و سنگ دل بود، مردم از گرد او پراكنده مى شدند. پيروان او نيز بايد اين رموز موفقيّت را از انبياى الهى بياموزند.
13. رفتارهاى پيامبرى
قالَ الصّادِقُ عليه السلام:
أَرْبَعَةٌ مِنْ أَخْلاقِ الْأَنْبِياءِ عليهم السلام اَلْبِرُّ وَ السَّخاءُ وَ الصَّبْرُ عَلَى النّائِبَةِ وَ الْقِيامُ بِحَقِّ الْمُؤْمِنِ.
[تحف العقول: 375و بحارالانوار 78 : 260 ح 156]
امام صادق عليه السلام فرمود: چهار چيز از اخلاق پيامبران است: ۱ ـ نيكى و احسان ۲ ـ بخشندگى ۳ ـ صبر بر مصيبتها ۴ ـ اداى حق مؤمن
توضيح: از قديم گفته اند: نيكى و احسان، دلها را جذب مى كند و آزادگان را اسير محبّت مى سازد. كسى اهل احسان خواهد بود كه روحيّه سخاوت داشته باشد و كسى به اهداف خود مى رسد كه بر سختيها و مصيبتها صبورى كند و كسى محبوبيّت مردمى مى يابد كه هم حقوق مردم را بشناسد و هم به اداى آنها بپردازد. اين ويژگيها در زندگى پيامبران وجود داشته و آنان را در رسيدن به اهدافشان كامياب ساخته است.
14. خواب پيامبرى
قـالَ عـَلِىٌّ عليه السلام:
اَلنَّوْمُ عَلى أَرْبَعَةِ أَوْجُهٍ: اَلْأَنْبِياءُ عليهم السلام تَنامُ عَلى أَقْفِيَتِهِمْ مُسْتَلْقينَ وَ أَعْيُنُهُمْ لاتَنامُ، مُتَوَقِّعَةً لِوَحْىِ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ، وَ الْمُؤْمِنُ يَنامُ عَلى يَميـنِهِ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ، وَ الْمُلُوكُ وَأَبْناؤُها تَنامُ عَلى شَمائِلِها لِيَسْتَمْرِئُوا ما يَأْكُلُونَ، وَ اِبْليسُ وَ إِخْوانُهُ وَ كُلُّ مَجْنُونٍ وَ ذُوعاهَةٍ يَنامُ عَلى وَجْهِهِ مُنْبَطِحا.
[خصال صدوق 262 ح 140]
حضرت على عليه السلام فرمود: خواب بر چهار گونه است: پيامبران به پشت مى خوابند در حالى كه چشمانشان نمى خوابد و در انتظار وحى الهى است. مؤمن بر پهلوى راست به طرف قبله مى خوابد، شاهان و شاهزادگان بر پهلوى چپ خوابيده تا آنچه كه خورده اند هضم نمايند. و ابليس و برادرانش و هر ديوانه و كم عقلى بر روى صورت و شكم مى خوابند.
توضيح: از جامعيّت دين و برنامه هاى آسمانى، يكى هم اين است كه براى همه امور زندگى، چه فردى چه اجتماعى، چه مادى چه معنوى، چه جسمى چه روحى برنامه و توصيه دارد. اين كه كىْ بايد خوابيد؟ چگونه بايد خوابيد؟ چه مقدار بايد خوابيد؟ هنگام خواب چه بايد كرد و وقت بيدار شدن چه بايد گفت؟ و... نشانه اى از اين جامعيّت است. در اين حديث نيز بهترين شيوه خوابيدن بيان شده است.
15. ارث پيامبرى
عَنْ أَبى عَبْدِ اللّه عليه السلام قالَ:
إِنَّ الْعُـلَماءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِـياءِ وَ ذاكَ أَنَّ الْأَنْبِياءَ لَمْ يُوَرِّثُوا دِرْهَما وَ لادينارا وَ إِنَّـما اَوْرَثـُوا اَحاديثَ مِنْ اَحاديثِـهِمْ، فَمَنْ أَخَذَ بِشَىْ ءٍ مِنْها فَقَدْ أَخَذَ حَظّا وافِرا…
[اصول كافى 1 : 60 ح 2]
امام صادق عليه السلام فرمود: به راستى علما وارثان پيغمبرانند و اين براى آن است كه پيامبران درهم و دينار به جاى نمى گذارند، آنچه از آنان باقى مانده سخنان و گفتارشان مى باشد، هركس چيزى از آن برگرفت بهره فراوانى اخذ نموده است.
توضيح: مال و ثروت، ناپايدار است، امّا پند و حكمت و علم، ماندگار است و ما اكنون هم پس از گذشت قرنها از زمان پيامبر خدا (ص) و انبياى گذشته، از علم و موعظه آنان بهره مى بريم. پيامبران براى گردآورى مال مبعوث نشدند، بلكه براى تعليم علم و حكمت آمدند. از اين رو ميراث بر جاى مانده از آنان هم دانش است. خوشا كسى كه از حكمتهاى معنوى پيامبران بهره ببرد.
16. مهر پيامبرى
قالَ أَبُو عَبْدِ اللّه عليه السلام:
مِنْ أَخْلاقِ الأَنْبِياءِ صَلَّى اللّه ُ عَلَيْهِمْ حُبُّ النِّساءِ.
[كافى 5: 32 ح 1]
امام صادق عليه السلام فرمود: مهر ورزيدن به زنان از اخلاق پيامبران است.
توضيح: ابراز علاقه به همسر و دوست داشتن زنان، مايه قوام و استحكام بنيان خانواده و قدردانى از زحمات آنان است.
بخش چهارم: روشهاى خدائى اخلاق اجتماعى پيامبران
17. سنّت تعيين جانشين
عَنِ الصّادِقِ عليه السلام فى قَوْلِهِ تَعالى:
«سُنَّةَ مَنْ قَدْاَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنا وَ لا تَجِدُ لِسُنَّةِ اللّه ِ تَحْويلاً»[ـ سوره اسراء آية : 76] قالَ عليه السلام : وَ مِنْ سُنَنِهِمْ إقامَةُ الْوَصِىِّ.[ـ مقدمه تفسير برهان : 190، ارشاد القلوب : 301.] [مقدمه تفسير برهان : 190، ارشاد القلوب : 301]
امام صادق عليه السلام در تفسير گفتار خداوند متعال: «سنة من قد ارسلنا قبلك من رسلنا و لاتجد لسنة اللّه تحويلاً» «از روش پيامبرانى پيروى كن كه پيش از تو فرستاديم و روش خدايى را هرگز متغيّر نمى يابى» فرمود: از روشهاى پيامبران تعيين جانشين مى باشد.
توضيح: وصايت و تعيين وصىّ و جانشين، براى تداوم راه انبيا و هدايت مردم در دوران پس از پيامبران است، تا آن دعوتها و تبليغ ها رها نشود و در نسلهاى بعدى هم ادامه يابد. انتخاب وصىّ از سوى پيامبران از ميان كسانى انجام مى شد كه در علم و ايمان و صلاحيت اخلاقى و جهاد و تلاش، برتر از ديگران و به آن پيامبر نزديك تر از بقيّه باشند. پس چنين نيست كه فقط حضرت رسول صلي الله عليه و آله در غدير خم، وصىّ خود را تعيين و معرفى كرد، بلكه اين شيوه همه پيامبران بوده است.
18. عيد رهبرى
قالَ الصّادِقُ عليه السلام:
... إِنَّ الْأَنْبِياءَ عليهم السلام كانَتْ تَأْمُرُ الْأَوْصِياءَ عليهم السلام بِالْيَوْمِ الَّذى كانَ يُقامُ فيهِ الْوَصِىُّ أَنْ يُتَّخَذَ عيدا.
[بحارالانوار 97 : 111 ح 5 و 322]
امام صادق عليه السلام فرمود: پيامبران عليهم السلام به جانشينان خود دستور مى دادند كه روز نصب وصىّ و جانشين را عيد بگيرند.
توضيح: يكى از مهم ترين اعياد اسلامى، «عيد غدير خم» است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله به امر پروردگار، در بازگشت از حجة الوداع، حضرت على عليه السلام را به جانشينى خود تعيين فرمود. «غدير»، چون تداوم «بعثت» است و «امامت»، چون ضامن استمرار اهداف «رسالت» است، در فرهنگ ما جايگاه مهمّى دارد و توصيه شده كه آن را عيد بگيريم و زنده بداريم. اين سنت در ميان پيامبران گذشته هم وجود داشته كه به گراميداشت روز تعيين وصىّ و جانشين توصيه مى كردند.
19. سخاوت پيامبران
قالَ الصّادِقُ عليه السلام:
اَلسَّخاءُ مِنْ أَخْلاقِ الْأَنْبِياءِ وَ هُوَ عِمادُ الإيمانِ وَ لايَكُونُ مُؤْمِنٌ إِلاّ سَخِيّا وَلا يَكُونُ سَخِيّا إِلاّ ذُويَقينٍ . . .
[بحار الانوار 71 : 355 ح 17]
امام صادق عليه السلام فرمود: بخشندگى از اخلاق پيامبران است و آن ستون ايمان است، و هيچ مؤمنى جز سخاوتمند نمى شود، و كسى هم سخاوتمند نمى شود مگر صاحب يقين و باور.
توضيح: روحيه سخاوت و بخشندگى بسيار قابل ستايش است. مؤمنى كه سخاوتمند است، به پاداش الهى يقين دارد و آنچه را مى بخشد هدر رفته نمى بيند، بلكه هم به محبوبيّت نزد مردم مى رسد و هم اجر صاحبان جود و سخاوت را مى برد. حضرت ابراهيم عليه السلام يكى از پيامبرانى است كه بخشنده و سخاوتمند بود و هميشه سر سفره اش مهمان داشت. اين صفت، در هركس باشد مورد توجّه مردم و عنايت خدا قرار مى گيرد.
20. قناعت و بى نيازى پيامبران عليهم السلام
قـالَ عـَلِىٌّ عليه السلام:
. . . وَ لَوْ اَرادَ اللّه ُ سُبْحانَهُ لاِ?نْبِيائِهِ حَيْثُ بَعَثَهُمْ أَنْ يَفْتَحَ لَهُمْ كُنُوزَ الذِّهْبانِ... لَفَعَلَ، وَلَوْ فَعَلَ لَسَقَطَ الْبَلاءُ وَ بَطَلَ الْجَزاءُ. . . . وَلكِنَّ اللّه َ سُبْحَانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ أُولِي قُوَّةٍ فِي عَزَائِمِهِمْ، وَضَعَفَةً فِيمَا تَرَى الْأَعْيُنُ مِنْ حَالاَتِهِمْ، مَعَ قَنَاعَةٍ تَمْلَأُ الْقُلُوبَ وَالْعُيُونَ غِنىً، وَخَصَاصَةٍ تَمْلَأُ الْأَبْصَارَ وَالْأَسْمَاعَ أَذىً . . .
[نهج البلاغة : 291 خطبة : 192]
حضرت على عليه السلام مى فرمايد: اگر خداوند به هنگام مبعوث ساختن پيامبرانش، درِ گنجها و معادن طلا را به روى آنان مى گشود امتحان از بين مى رفت، پاداش و جزاء بى اثر مى ماند. امّا خداوند پيامبران خويش را از نظر عزم و اراده قوى، و از نظر ظاهر فقير و ضعيف قرار داد، ولى توأم با قناعتى كه قلب ها و چشم ها را پر از بى نيازى مى كرد، هر چند فقر و نادارى ظاهرى آنان چشم ها و گوشها را از ناراحتى پر مى كرد.
توضيح: پيامبران الهى، گرچه از نظر ظاهرى، داراى شكوه و قدرت مادّى و زر و زيور و سپاه و خَدَم و حَشَم نبودند و مثل مردم عادى مى زيستند، امّا روح بلند و همّت عالى و عزم جدّى داشتند و به راه حق خويش مؤمن بودند. همين وضع ساده ظاهرى وسيله امتحان ديگران بود تا روشن شود چه كسانى واقعا به حقانيّت آنان ايمان دارند و از روى عقيده پيروى مى كنند، نه به خاطر قدرت ظاهرى و شكوه مادّى.
21. انفاق پيامبران عليهم السلام
عَنْ أَبى عَبْدِ اللّه عليه السلام قالَ:
قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله : لَمْ نُبْعَثْ لِجَمْعِ الْمالِ وَلكِن بُعِثْنا لاِءِنْفاقِهِ.
[مشكاة الانوار: 183]
از امام صادق عليه السلام نقل شده كه: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود: ما پيامبران هرگز براى مال اندوزى و جمع آن مبعوث نشده ايم، بلكه براى انفاق (و رساندن آن به مستمندان) برانگيخته شده ايم.
توضيح: ثروت و مال، عطيّه خدا و امانت او نزد بندگان است و وسيله آزمايش مردم است. انفاق مال به نيازمندان، هم خصلتها و كمالات اخلاقى انسان را شكوفا مى سازد، هم محرومان به نوا مى رسند، هم همبستگى مردم را مى افزايد و هم موجب رضاى خداست. ثروت اندوزى بدون خرج، صفتى قارونى و ناپسند است و حرص و آز، هرگز آدمى را جاودانه نمى سازد. برنامه پيامبران، انفاق است، نه اندوختن!
22. امانتدارى پيامبران عليهم السلام
قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله:
أداءُ الْحُـقُوقِ وَ حِفْظُ الْأَماناتِ دينى وَ ديـنُ الْأَنْبِـياءِ عليهم السلام.
[كنز العمال 1 : 480 ح 2095]
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود: اداى حقوق و حفظ امانات، دين من و آيين پيامبران است.
توضيح: ديندارى و مسلمانى تنها به نماز و عبادت نيست. امانت دارى و حق شناسى و اداى حقوق ديگران از مهم ترين نشانه هاى بندگى و آموزشهاى اسلامى است. كسى كه امين نيست و به حقوق مردم بى توجّه است، از دايره ديندارى و از شيوه و مرام پيامبران به دور است. رعايت اين دو اصل اخلاقى، در جامعه ايجاد حسّ اعتماد مى كند و روابط اجتماعى را تقويت مى سازد.
23. همزبانى با مردم
قالَ أَميرُالْمُؤْمنينَ عليه السلام قالَ:
رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: إِنّا مَعاشِرَالْأَنْبِياءِ أُمِرْنا أَنْ نُكَلِّمَ النّاسَ بِقَدْرِ عُقُولِهِمْ. قالَ فَقالَ النَّبِىُّ صلي الله عليه و آله: أَمَرَنى رَبّى بِمُداراةِ النّاسِ كَما أَمَرَنا بِإِقامَةِ الْفَرائِضِ.
[بحارالانوار 2 : 69 ح 23، تحف العقول : 37]
اميرمؤمنان عليه السلام مى فرمايد: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود: ما پيامبران مأموريم كه با مردم به اندازه درك آنان صحبت كنيم. و باز پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود: پروردگارم مرا فرمان داده كه با مردم مدارا كنم، همانگونه كه مأموريم واجبات را به پا داريم.
توضيح: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله با آنكه عقل كل و برترين انسان و افضل انبيا بود، شيوه زندگيش ساده و مردمى و زبانش در حدّ و سطح فكر و دريافت مردم بود. از شيوه هاى مهمّ تبليغ و سخنرانى هم، يكى مراعات سطح مخاطبان است، تا از طريق هم زبانى، همدلى بيشترى فراهم آيد. هم ساده گويى، هم مدارا با مردم، از توصيه هاى الهى به فرستادگان خود بوده است.
24. مدارا با دشمنان
قالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِىٍّ عليهما السلام:
قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: إِنَّ الْأَنْبِياءَ عليهم السلام إِنَّما فَضَّلَهُمُ اللّه ُ عَلى خَلْقِهِ بِشِدَّةِ مُداراتِهِمْ لِأَعْداءِ دين اللّه ِ وَ حُسْنِ تَقِيَّتِهِمْ لِأَجْلِ إِخْوانِهِمْ فِى اللّه ِ.
[بحارالانوار 75 : 401.]
امام حسن عليه السلام فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: خداوند پيامبران را از آن جهت بر ديگران برترى داده كه با دشمنان دين خدا مدارا مى كنند و به جهت مراعات برادران دينى خود، با دشمنان با تقّيه رفتار مى كنند.
توضيح: آسايش دو گيتى تفسير اين دو حرف است: با دوستان مروّت، با دشمنان مدارا برخورد تند و سخت گيرى و خشونت، مايه رنجش مردم است. انبياى الهى از طرف خداوند مأمور بودند كه در راه تبليغ و هدايت انسانها، تحمّل و بردبارى و صبر داشته باشند و با رفتارهاى ناهنجار آنان مدارا كنند، تا دلهايشان نرم شود و به دين حق، جذب شوند. همين خصلت سبب برترى آنان بر ديگران بوده است.
25. احتراز از تشريفات
قـالَ النَّـبِىُّ صلي الله عليه و آله:
نَحْنُ مَعاشِرَ الْأَنْبِياءِ وَ الْأُمَناءِ وَ الأَتْقِياءِ بُرَآءٌ مِنَ التَّـكَلُّفِ.
[محجة البيضاء 3: 347]
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: ما پيامبران و پاسداران [وحى الهى] و پرهيزكاران از [توقّـعات بى جا] و تشـريفات و زحـمت دادن [به خود و ديگران] بيزاريم.
توضيح: ساده زيستى و دورى از تكلّف، مايه راحتى انسان و ديگران است.
تكلّف گر نباشد خوش توان زيست
تعلق گر نباشد خوش توان مرد
26. دورى از گواهى بر باطل
قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله:
... إِنّا مَعاشِرَ الْأَنْبِياءِ لانَشْهَدُ عَلَى الْجَنَفِ.
[من لايحضره الفقيه 3 : 69 ح 3349]
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود: ... ما پيامبران هرگز بر باطل گواهى نمى دهيم..
توضيح: يكى از وظايف انسان، آن است كه اگر از قضيّه اى خبر دارد و حق كسى ضايع مى شود، آنچه را مى داند بگويد و شهادت دهد، تا حقّى ثابت شود و جلوى ظلمى گرفته شود. در مقابل اين، «شهادت دروغ» و «شهادت باطل» است، يعنى كسى به دروغ گواهى دهد، يا رشوه بگيرد و قضايا را طور ديگرى جلوه دهد. اينگونه كارها كه «شهادت بر باطل» نام دارد، هرگز در شيوه انبيا وجود نداشته و آنان هيچ باطلى را تأييد و امضا نكرده اند.
27. پيامبران و رهبرى مردم
عَنْ أَبى عَبْدِ اللّهِ عليه السلام قالَ:
ما بَعَثَ اللّه ُ نَبِيًّا قَطُّ حَتّى يَسْتَرْعِيَهُ الْغَنَمَ يُعَلِّمُهُ بِذلِكَ رَعْىَ النّاسِ.
[بحارالانوار 11 : 64 ح 7، كنز العمال 3 : 110 ح 9243]
مسلم بن عقبه از امام صادق عليه السلام نقل كرد كه فرمود: خداوند هيچ پيامبرى را به پيامبرى بر نيانگيخت مگر اينكه او را به چوپانى گوسفند واداشت تا به او رهبرى مردم را بياموزد.
توضيح: در پيامبرى و هدايت جامعه، نياز به مديريّت است. يكى از جلوه هاى مديريت در زندگى عادى مردم، چوپانى است. چوپان، يك گله گوسفند را هر روز به چرا مى برد، مراتع را مى شناسد، از گوسفندان مراقبت مى كند تا گم نشوند و عقب نمانند و طعمه گرگ نشوند. با گرگها مى ستيزد و آنچه براى مصلحتِ گله است، رعايت مى كند. اين شيوه، راه و رسم مردم دارى و هدايت و رهبرى توده هاى مردم را به پيامبران مى آموزد. چوپانى، مقدمه پيشوايى است.
28. زيارت دوستان
عَنِ النَّبىّ صلي الله عليه و آله:
إِنَّ مِنْ مَكارِمِ أَخْلاقِ النَّبِيِّينَ وَ الصِّديقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالحينَ، الَبشاشةَ إِذا تَزاوَرُوا، وَ الْمُصافَحةَ وَ التَّرحيبَ اِذَا التَقَوا.
[كنزالعمال 9 : 39 ح 24826]
جابر از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل مى كند كه فرمود: از پسنديده ترين اخلاق پيامبران، راستگويان، شهداء و صالحين، گشاده رويى به هنگام زيارت و دست به هم دادن و خوش آمدگويى هنگام ديدار است.
توضيح: حُسن خلق، كه از والاترين فضايل اخلاقى است، در چهره و گفتار و برخورد و سخن انسان آشكار مى شود. به ما توصيه شده كه وقتى به هم رسيديم، با چهره باز و خندان با هم ملاقات كنيم، با هم دست بدهيم و به يكديگر خوشامد بگوييم. اين شيوه انبيايى انس و الفت مردم را مى افزايد و كينه ها و كدورتها را مى زدايد و آغاز ارتباطهاى صميمى تر و دوستيهاى دراز مدّت به شمار مى رود.
29. تواضع پيامبران عليهم السلام
على عليه السلام فرمود:
...فَلَوْ رَخَّصَ اللّه ُ فِي الْكِبْرِ لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِهِ لَرَخَّصَ فِيهِ لِخَاصَّةِ أَنْبِيَائِهِ وَأَوْلِيَائِهِ ؛ وَلكِنَّهُ سُبْحَانَهُ كَرَّهَ إِلَيْهِمُ التَّكَابُرَ، وَرَضِيَ لَهُمُ التَّوَاضُعَ، فَأَلْصَقُوا بِالْأَرْضِ خُدُودَهُمْ، وَعَفَّرُوا فِي التُّرَابِ وُجُوهَهُمْ وَخَفَضُوا أَجْنِحَتَهُمْ لِلْمُؤْمِنِينَ، وَكَانُوا قَوْما مُسْتَضْعَفِينَ. قَدِ اخْتَبَرَهُمُ اللّه ُ بِالْمَخْمَصَةِ، وَابْتَلاَهُمْ بِالْمَجْهَدَةِ، وَامْتَحَنَهُمْ بِالْمَخَاوِفِ، وَمَخَضَهُمْ بِالْمَكَارِهِ.
[نهج البلاغة خطبة : 192]
على عليه السلام فرمود: اگر خداوند تكبّر ورزيدن را به كسى اجازه مى داد، حتما در مرحله نخست آن را مخصوص پيامبران و اولياء خود مى ساخت، اما خداوند تكبر و خود برتر بينى را براى همه آنها منفور شمرده است، و تواضع و فروتنى را برايشان پسنديده، پيامبران گونه ها را بر زمين مى گذاردند و صورت ها را بر خاك مى سائيدند، و پر و بال خويشتن را براى مؤمنان مى گسترانيدند، تا آنجا كه مردم بى خبر آنها را ضعيف و ناتوان مى شمردند، خداوند آنان را با گرسنگى امتحان نمود و به مشقت و ناراحتى مبتلا ساخت، با امور ترسناك آزمايش كرد، و با سختى ها و مشكلات خالص گردانيد و از بوته آزمايش پيروز بيرون آمدند.
توضيح: تكبّر، صفت ناپسندى است كه خداوند در هيچ كس، به خصوص پيامبران آن را اجازه نداده است، برعكس، آنچه در مردم و انبيا مى پسندد، تواضع و فروتنى و همدردى با مردم است.
30. آداب و سنن پيامبران عليهم السلام
عَنِ الْكاظِمِ عليه السلام قالَ:
خَمْسٌ مِنَ السُّنَنِ فى الرَّأْسِ وَ خَمْسٌ فى الْجَسَدِ: فَأَمَّا الَّتى فى الرأس فَالْمِسْواكُ وَ أَخْذُ الشّارِبِ وَ فَرْقُ الشَّعْرِ وَ الْمَضْمَضَةُ وَ الاْءِسْتِنْشاقُ. وَ أَمَّا الّتى فى الْجَسَدِ فَالْخِتانُ وَ حَلْقُ الْعانَةِ وَ نَتْفُ الاْءِبْطَيْنِ وَ تَقْليمُ الْأَظْفارِ وَ الاْءِسْتِنْجاءُ.
[بحارالانوار 76 : 67 ح 1]
حسن بن جهم از امام كاظم عليه السلام نقل كرده كه آن حضرت فرمود: پنج چيز از آداب انبياء در سر و پنج تا در بدن است: اما آنچه كه در سر است: مسواك كردن، كوتاه كردن سبيل، جداكردن موى سر [براى مسح]، آب گرداندن در دهان و كشيدن آب به بينى [در وقت وضو ]است. و اما آنچه كه در قسمت بدن است ختنه كردن، زائل كردن موهاى زايد بدن و گرفتن ناخن و طهارت و پاكى از نجاست است.
بخش پنجم: بهداشت پيامبرى نظافت و پاكيزگى
31. استعمال بوى خوش
عَنْ أَبى الْحَسَنِ الرِّضا عليه السلام قالَ:
اَلطيّبُ مِنْ أَخْلاقِ الْأَنْبِياءِ عليهم السلام.
[كافى 6 : 51 ح 1]
از امام رضا عليه السلام نقل شده كه فرمود: استعمال بوى خوش از اخلاق پيامبران است.
توضيح: از جلوه هاى زندگى خوب، نشاط روحى و صفا و صميميّت است. بعضى از كارها و صفات، مثل آلودگى بدن و لباس، بوى بد، قيافه عبوس، روابط را تيره مى سازد. بعضى از اوصاف هم مثل خوشبويى و خوشرويى، صميميّت و صفا مى آورد. پيامبران پيوسته معطّر بودند و از بوى خوش استفاده مى كردند و اين عاملى براى جاذبه آنان بود. پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نيز به عطريّات زياد اهميّت مى داد و آنچه را در اين راه خرج شود، اسراف نمى دانست.
32. روش پيامبران
عَنْ أَبى عَبْدِ اللّهِ عليه السلام قالَ:
أَرْبَعٌ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلينَ، اَلسِّواكُ وَ الْحَنّاءُ وَ الطّيبُ وَ النِّساءُ.
[مكارم اخلاق : 41.]
از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود: چهار چيز از روش پيامبران الهى است: ۱ ـ مسواك زدن ۲ ـ حنا گذاشتن ۳ ـ عطر زدن ۴ ـ ازدواج كردن.
توضيح: آراستگى ظاهر و نشاط جسمى و صفاى در معاشرت، زندگيها را گواراتر مى سازد. مسواك زدن هم دهان را خوشبو مى سازد، هم دندانها را سالم نگه مى دارد. حنا و رنگ زدن به موها، انسان را جوان و شاداب نشان مى دهد. عطر زدن، به روح آدمى نشاط و خوشى مى بخشد. ازدواج هم پاسخگويى به نياز طبيعى و غريزى انسان است. اينكه اين چهار عمل، از سنّتهاى پيامبران شمرده شده، نشان مى دهد كه دين، برنامه زندگى است و انبيا براى تأمين يك زندگى سعادتمندانه آمده اند.
33. مسواك ادامه راه پيامبران
أَميرُالْمُؤْمِنينَ عليه السلام عَنِ النَّبِىِّ صلي الله عليه و آله قالَ:
مَنِ اسْتاكَ كُلَّ يَوْمٍ مَرَّةً رَضِىَ اللّه ُ عَنْهُ وَ لَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنِ اسْتاكَ كُلَّ يَوْمٍ مَرَّتَيْنِ فَقَدْ اَدامَ سُنَّةَ الْأَنِبْياءِ وَ كَتَبَ اللّه ُ لَهُ بِكُلِّ صَـلاةٍ يُصَلّيها ثَوابَ مِأَةَ رَكْعَةٍ وَ أْستَغْنى عَنِ الْفَقْرِ.
[بحارالانوار 76 : 138 ح 49]
اميرالمؤمنين عليه السلام از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل مى كند كه فرمود: كسى كه روزى يك بار مسواك بزند خدا از او راضى مى شود و براى او بهشت است و كسى كه روزى دوبار مسواك بزند روش پيامبران را ادامه داده و خدا بر هر نمازش ثواب صد ركعت مى نويسد و از تنگدستى به بى نيازى مى رسد.
توضيح: مسواك زدن، يك توصيه بهداشتى است و دندانها را از پوسيدگى حفظ مى كند، و بوى بد دهان را از بين مى برد. پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله روزى چند بار مسواك مى زد و مى فرمود: اگر ترس آن نبود كه بر امّتم دشوار شود، مسواك زدن را بر آنان واجب مى ساختم. و فرمود: دهانهاى خودتان را كه مجراى آيات قرآنى است، با مسواك زدن تميز و خوشبو سازيد.
34. آرايش موى سر
عَمْرُو بنُ ثابِتٍ عَن أَبى عَبْدِ اللّه عليه السلام قالَ:
قُلْتُ: أَنَّهُمْ يَرْوُونَ أَنَّ الْفَرْقَ مِنَ السُّنَّةِ قالَ عليه السلام: مِنَ السُّنَّةِ؟ قُلْتُ يَزْعَمُونَ أَنَّ النَّبِىَّ صلي الله عليه و آله فَرَّقَ. قالَ عليه السلام: ما فَرَّقَ النَّبِىُّ صلي الله عليه و آله وَ لاكانَ الْأَنْبِياءُ عليهم السلام تُمْسِكُ الشَّعْرَ.
[كافى 6: 486 ح 6]
عمرو بن ثابت از امام صادق عليه السلام روايت كرده مى گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: مردم چنين روايت مى كنند كه جدا كردن موى جلو سر از سنّت است. امام فرمود: از سنّت است؟ عرض كردم: گمان مردم آن است كه پيامبر صلي الله عليه و آله موقع شانه كردن موى سر خود، از وسط موهاى سرش را باز مى كرد، حضرت فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله هرگز موى سرش را تفريق نكرد و هيچ پيامبرى موى سرش را آنقدر نگه نمى داشت كه احتياج به جدا كردن داشته باشد.
توضيح: بلند بودن بيش از حد مو، چه در سر و چه در صورت، نيكو نيست. هم تميز كردن آن دشوارتر است، هم آراسته نگه داشتن آن.
بخش ششم: خوراك پيامبران عليهم السلام
35. غذاى پيامبران
خالِدُ بْنُ نَجيحٍ عَنْ أَبى عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام قالَ:
اَللَّبَنُ مِنْ طَعامِ الْمُرْسَلينَ.
[كافى 6 : 33 ح 6، بحارالانوار 66 : 101 ح 19]
خالد بن نجيح از امام صادق عليه السلام روايت مى كند كه: شير از غذاى پيامبران است.
توضيح: يكى از سودمندترين غذاها از دوران كودكى تا پيرى، شير است كه سرشار از ويتامينهاى لازم براى بدن است و به خوبى جذب بدن مى گردد و غذايى سالم است. به مادران نيز توصيه شده كه در صورت امكان به مدّت دو سال كامل، نوزادان خود را شير دهند، چون بهترين غذا براى آنان است.
36. شام پيامبران عليهم السلام
عَنْ أَبى عَبْدِ اللّهِ عليه السلام قالَ:
قالَ أَميرُالْمُؤْمنينَ عليه السلام: عَشاءُ الْأَ نْبِياءِ بَعَدَ الْعَتَمَةِ، فَلاتَدَعُوا الْعَشاءَ، فَإِنَّ تَرْكَ الْعَشاءِ خَرابُ الْبَدَنِ.
[مكارم الاخلاق : 194 چاپ لبنان، بحارالانوار 11 : 66 ح 14]
محمّد بن مسلم از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: پيامبران خدا پس از نماز عشا شام مى خوردند و شام خوردن را هرگز ترك نكنيد، زيرا ترك آن موجب خرابى بدن است.
توضيح: درباره غذاى شب و شام خوردن و وقت و اندازه و نوع آن گفتنى بسيار است. يكى از آنها اين است كه بهتر است شام را اوايل شب خورد، زيرا خوردن شام ديروقت و غذاى سنگين در آخر شب، سبب مى شود انسان نتواند راحت بخوابد. شام نخوردن نيز براى بدن زيانبار است. آنان كه از چاقى مى ترسند يا مشكل معده دارند، شب بايد غذاى كم و ساده بخورند.
37. خورشت پيامبران عليهم السلام
قالَ أَميرُ الْمُؤْمنينَ عليه السلام:
مَا افْتَقَرَ أَهْلُ بَيْتٍ يَأْتَدِمُونَ بِالْخِلِّ وَ الزَّيْتِ وَ ذلِكَ أُدْمُ الْأَنْبِياءِ.
[كافى 6 : 328، بحارالانوار 11 : 67 ح 19]
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: خانواده اى كه به خوردن سركه و روغن زيتون عادت داشته باشند، هرگز فقير نمى شوند و اين نانخورش پيامبران است.
توضيح: خواص و فوايد سركه و روغن زيتون بيش از آن است كه در اين مختصر به آنها اشاره كرد. اينكه خوردن اين دو ماده غذايى را سبب ايمنى از فقر دانسته اند، شايد اشاره به نقش مهمّ اين دو خوراكى در تأمين سلامت بدن و پيشگيرى از بيمارى داشته باشد. روشن است كه اگر برنامه غذايى انسان درست باشد، نياز به صرف مقدار زيادى پول به دارو و مداوا و بيمارستان نخواهد بود و همين عامل، موجب مى شود انسان فقير نشود.
38. نان جــو
عَنْ أَبى الْحَسَنِ الرِّضا عليه السلام قالَ:
ما مِنْ نَبِىٍّ إِلاّ وَقَدْ دَعا لِأَكْلِ الشَّعيرِ وَبارَكَ عَلَيْهِ وَ ما دَخَلَ جَوْفا اِلاّ وَ أَخْرَجَ كُلَّ داءٍ فيهِ وَ هُوَ قُوتُ الْأَنْبِياءِ وَ طَعامُ الْأَبْرارِ، أَبَى اللّه ُ تَعالى أَنْ يَجْعَلَ قُوتَ أَنْبِيائِهِ إِلاّ شَعيرا.
[بحارالانوار 11 : 66 ح 15]
از امام رضا عليه السلام نقل شده كه فرمود: هيچ پيامبرى نيست مگر اينكه به خوردن [نان] جو دعا كرده و آنرا مبارك شمرده است و بر هيچ معده اى داخل نمى شود مگر اينكه همه دردهاى آن را بيرون مى راند، و آن غذاى پيامبران و نيكان است، خداوند غذاى پيامبرانش را غير از نان جو چيز ديگرى قرار نداده است.
توضيح: در قديم، در كنار نانهاى تهيه شده از گندم و حبوبات ديگر، «نان جو» يك غذاى ساده و فقيرانه به شمار مى رفت. ولى علاوه بر آن، خواص غذايى نان جو، به خصوص اگر داراى سبوس باشد بسيار است. امروز، نانهاى جديد كه با افزودن موادّى از حالت طبيعى بيرون مى رود و براى دستگاه هاضمه مضرّ است، اگر چه پر مشترى است، ولى باز هم علاقه مندان به تندرستى سراغ نان جو مى روند.
39. داروى پيامبران
عَنْ فُضَيْلِ الرَّسّامِ قالَ:
قالَ اَبو عَبْدِ اللّهِ عليه السلام: مِنْ دَواءِ الْأَنْبِياءِ، اَلْحَجامَةُ وَ النُّورَةُ وَ السُّعُوطُ.
[بحارالانوار 62 : 120 ح 40]
از فضيل بن رسام نقل شده كه امام صادق عليه السلام فرمود: حجامت، نوره (داروى نظافت) و انفيه (عطر خاصّى كه براى عطسه كردن در جلوبينى قرار داده مى شود.) از داروهاى پيامبران است.
توضيح: در طبّ سنتى بر اساس رهنمودهاى احاديث و گفته هاى حكيمان، حجامت نقش مهمّى در مداواى امراض و تصفيه خون دارد و امروز يكى از شيوه هاى رايج، «حجامت درمانى» است. استفاده از داروى نظافت و زدودن موهاى زايد بدن نيز، به تميزى و سلامت و بهداشت جسم كمك مى كند. انفيه هم مجارى تنفّسى را باز مى كند و براى تندرستى مفيد است.
40. وليمه عروسى
عَنِ الْوَشّاءِ عَنْ أَبى الْحَسَنِ الرِّضا عليه السلام قالَ:
سَمِعْتُهُ يَقُولُ: إِنَّ النَّجاشى لَمّا خَطَبَ لِرَسُولِ اللّهِ آمَنَةَ بِنْتَ أَبى سُفْيانَ فَزَوَّجَهُ دَعا بطَعامٍ وَ قالَ: إِنَّ مِنْ سُنَنِ الْمُرسَلينَ ألإِطْعامُ عِنْدَ التَّزْويجِ.
[تهذيب الاحكام 7 : 409 ح 1933]
وشاء از امام رضا عليه السلام نقل مى كند فرمود: نجاشى وقتى آمنه دختر ابوسفيان را براى پيامبر خدا خواستگارى كرد و پيامبر با او ازدواج كرد، مردم را به غذا دعوت كرد و گفت: غذا دادن هنگام ازدواج از روشهاى پيامبران است.
توضيح: مهمانى دادن و اطعام در مناسبتهاى خاص از جمله ازدواج، از سنّتهاى پسنديده است و لحظات شادى و سرور را كه به خاطر وصلت و پيوند خويشاوندى پديد مى آيد، ماندگار مى سازد. وليمه دادن، غير از ازدواج، براى خريدن خانه جديد يا تولّد فرزند يا بازگشت از سفر حج نيز سفارش شده است. اين آيين، تعظيم شعائر و از سنّتهاى مفيد اجتماعى است و روابط مردم را در جامعه گرم تر و صميمى تر مى سازد.
منبع : چهل حديث « سیره انبیاء» عليه السلام ، محمود احمدیان.