سخنان امام حسین (ع) از مدینه تا کربلا: نامه به مردم بصره
۱۶ مرداد ۱۴۰۲ 0 اهل بیت علیهم السلامبِسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
اَمّا بَعْدُ: فَاِنَّاللّه اصْطَفى مُحَمَّداً صلّى اللّه عليه و آله مِنْ خَلْقِهِ وَاَكْرَمَهُ بِنُبُوَّتِهِ وَاخْتارَهُ لِرِسالَتِهِ ثُمَّ قَبَضَهُ اِلَيْهِ وَقَدْ نَصَحَ لِعِبادِهِ وَبَلغ ما ارْسلَ بِهِ وكُنّا اَهْلَهُ وَاءوْلياءَه وَاوْصِياءهُ وَوَرَثَتَهُ وَاَحَقَّ الناسِ بِمَقامِهِ فى النّاسِ فَاسْتَاءْثرَ عَلَيْنا قَوْمُنا بِذلِكَ فَرَضينا وكَرِهْنَا الْفُرْقَةَ وَاَحْبَبْنَا العافِيَةَ وَنَحْنُ نَعْلَمُ انّا اَحَقُّ بِذلِكَ الحقِّ الْمُسْتَحقِّ عَلَيْنا مِمَّنْ تَوَلاّهُ وَقَدْ بَعَثْتُ رَسُولى اِلَيْكُمْ بِهذاالْكِتابِ وَاَنَا اَدْعُوكُمْ اِلى كِتابِاللّه وَسُنَّةِ نَبِيِّهِ فَاِنَّ السُّنَّةَ قَد اُميتَتْ وَالْبِدْعَةَ قَد اُحْيِيَتْ فَاِنْ تَسْمَعوا قَوْلى اَهْدِكُمْ اِلى سَبيلِ الرَّشادِ وَالسَّلامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُاللّه وَبَركاتُهُ (1)
اَمّا بَعْدُ: فَاِنَّاللّه اصْطَفى مُحَمَّداً صلّى اللّه عليه و آله مِنْ خَلْقِهِ وَاَكْرَمَهُ بِنُبُوَّتِهِ وَاخْتارَهُ لِرِسالَتِهِ ثُمَّ قَبَضَهُ اِلَيْهِ وَقَدْ نَصَحَ لِعِبادِهِ وَبَلغ ما ارْسلَ بِهِ وكُنّا اَهْلَهُ وَاءوْلياءَه وَاوْصِياءهُ وَوَرَثَتَهُ وَاَحَقَّ الناسِ بِمَقامِهِ فى النّاسِ فَاسْتَاءْثرَ عَلَيْنا قَوْمُنا بِذلِكَ فَرَضينا وكَرِهْنَا الْفُرْقَةَ وَاَحْبَبْنَا العافِيَةَ وَنَحْنُ نَعْلَمُ انّا اَحَقُّ بِذلِكَ الحقِّ الْمُسْتَحقِّ عَلَيْنا مِمَّنْ تَوَلاّهُ وَقَدْ بَعَثْتُ رَسُولى اِلَيْكُمْ بِهذاالْكِتابِ وَاَنَا اَدْعُوكُمْ اِلى كِتابِاللّه وَسُنَّةِ نَبِيِّهِ فَاِنَّ السُّنَّةَ قَد اُميتَتْ وَالْبِدْعَةَ قَد اُحْيِيَتْ فَاِنْ تَسْمَعوا قَوْلى اَهْدِكُمْ اِلى سَبيلِ الرَّشادِ وَالسَّلامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُاللّه وَبَركاتُهُ (1)
ترجمه و توضيح لغات:
اِسْتَاءْثَرَ: استاءثر على الغير: به خود اختصاص داد.
اَحَقَّ لا يقتر و شايسته تر
تَوَلاّهُ: سرپرستى او را به عهده گرفت
رَشاد: راه راست ، راه سعادت .
اَحَقَّ لا يقتر و شايسته تر
تَوَلاّهُ: سرپرستى او را به عهده گرفت
رَشاد: راه راست ، راه سعادت .
ترجمه و توضيح:
بنابه نقل طبرى ، امام عليه السلام پس از ورود به مكه نامه اى كه متن آن از نظر خوانندگان ارجمند گذشت ، به سران قبايل شهر بصره مانند مالك بن مسمع بكرى ، مسعود بن عمرو، منذر بن جارود و... مرقوم داشت كه ترجمه آن چنين است :
اما بعد: خداوند محمد صلّى اللّه عليه و آله را از ميان مردم برگزيد و با نبوتش بر وى كرامت بخشيد و به رسالتش انتخاب فرمود سپس در حالى كه او وظيفه پيامبرى را به خوبى انجام داد و بندگان خدا را هدايت و راهنمايى نمود به سوى خويش فرا خواند (و قبض روحش نمود) و ما خاندان ، اوليا، اوصيا و وارثان وى و شايسته ترين افراد نسبت به مقام او از ميان تمام امت بوديم ، ولى گروهى اين حق را از ما گرفتند و ما نيز با علم و آگاهى بر تفوق و شايستگى خويش نسبت به اين افراد، براى جلوگيرى از هر فتنه و اختلاف و تشتت و نفاق در ميان مسلمانان و جلوگيرى از چيره شدن دشمنان بر آنچه پيش آمده بود، رضا و رغبت نشان داده و آرامش مسلمانان را بر حق خويش مقدم داشتيم . و اما اينك پيك خود را به سوى شما مى فرستم شما را به كتاب خدا و سنت پيامبر دعوت مى كنم ؛ زيرا در شرايطى قرار گرفته ايم كه ديگر سنت پيامبر (يكسره ) از ميان رفته و جاى آن را بدعت فرا گرفته است ، اگر سخن (دعوت ) مرا بشنويد به راه سعادت و خوشبختى هدايتتان خواهم كرد، درود و رحمت و بركت خدا بر شما باد!
امام عليه السلام اين نامه را به وسيله يكى از دوستانش به نام ((سليمان )) به بصره فرستاد و سليمان در بصره پس از انجام ماءموريت خويش و رسانيدن نامه آن حضرت ، دستگير گرديد و ابن زياد يك شب پيش از حركت به سوى كوفه دستور داد او را به دار آويختند.
اما بعد: خداوند محمد صلّى اللّه عليه و آله را از ميان مردم برگزيد و با نبوتش بر وى كرامت بخشيد و به رسالتش انتخاب فرمود سپس در حالى كه او وظيفه پيامبرى را به خوبى انجام داد و بندگان خدا را هدايت و راهنمايى نمود به سوى خويش فرا خواند (و قبض روحش نمود) و ما خاندان ، اوليا، اوصيا و وارثان وى و شايسته ترين افراد نسبت به مقام او از ميان تمام امت بوديم ، ولى گروهى اين حق را از ما گرفتند و ما نيز با علم و آگاهى بر تفوق و شايستگى خويش نسبت به اين افراد، براى جلوگيرى از هر فتنه و اختلاف و تشتت و نفاق در ميان مسلمانان و جلوگيرى از چيره شدن دشمنان بر آنچه پيش آمده بود، رضا و رغبت نشان داده و آرامش مسلمانان را بر حق خويش مقدم داشتيم . و اما اينك پيك خود را به سوى شما مى فرستم شما را به كتاب خدا و سنت پيامبر دعوت مى كنم ؛ زيرا در شرايطى قرار گرفته ايم كه ديگر سنت پيامبر (يكسره ) از ميان رفته و جاى آن را بدعت فرا گرفته است ، اگر سخن (دعوت ) مرا بشنويد به راه سعادت و خوشبختى هدايتتان خواهم كرد، درود و رحمت و بركت خدا بر شما باد!
امام عليه السلام اين نامه را به وسيله يكى از دوستانش به نام ((سليمان )) به بصره فرستاد و سليمان در بصره پس از انجام ماءموريت خويش و رسانيدن نامه آن حضرت ، دستگير گرديد و ابن زياد يك شب پيش از حركت به سوى كوفه دستور داد او را به دار آويختند.
مساءله اَهَمّ و مُهِمّ
حسين بن على عليهما السلام در اين نامه در ضمن دعوت از مردم بصره به همكارى با آن حضرت در مبارزه با اوضاع ضداسلامى و ضدقرآنى به بيان موقعيت اهل بيت و به انحراف كشيده شدن موضوع خلافت و مسير اسلام ، در رابطه با مبارزه به بيان موازنه و تقديم داشتن اءهم بر مهم پرداخته و فلسفه سكوت خاندان عصمت را در يك برهه خاص و انگيزه قيام خويش را توضيح مى دهد كه اگر در آن برهه به جاى قيام ، به سكوت گذرانده شده است ، به لحاظ پيدايش جوّ خاصى نه تنها نتيجه اى بر قيام مترتب نمى گرديد بلكه دشمنان و منافقان و فرصت طلبان اين قيام را به نفع خود تمام مى كردند:
فَرَضينا وَكَرِهْنَا الْفُرْقَةَ
و بر اين اساس بود كه ما آن روز دم فرو بستيم و درب خانه به روى خود بستيم و از اين رهگذر جلو فتنه ها و آشوبهاى خطرناك را گرفتيم و مسلمانان را از طريق راهنمايى و تلاشهاى تبليغى به رشد و ترقى رهنمون گشتيم ، ولى اينك مرحله ديگرى به وجود آمده و اسلام نه در مسير انحراف بلكه در خطر نابودى قرار گرفته است :
فَاِنَّ السُّنَّةَ قَدْ اُميتَتْ وَالْبِدعَةَ قَدْ اُحْييَتْ
قانون پيامبر از ميان رفته و بدعتها و خودخواهيها در جاى آن نشسته است و شرايط امروز نيز براى مبارزه با فساد آماده است يعنى اگر در اين مبارزه ، خون گروهى از پاكان امت هم ريخته شود، نه تنها دشمن نمى تواند از آن به نفع خويش بهره بردارى كند بلكه در نهايت بهترين ثمرات و ارزشها را به نفع اسلام به بار خواهد آورد.
فَرَضينا وَكَرِهْنَا الْفُرْقَةَ
و بر اين اساس بود كه ما آن روز دم فرو بستيم و درب خانه به روى خود بستيم و از اين رهگذر جلو فتنه ها و آشوبهاى خطرناك را گرفتيم و مسلمانان را از طريق راهنمايى و تلاشهاى تبليغى به رشد و ترقى رهنمون گشتيم ، ولى اينك مرحله ديگرى به وجود آمده و اسلام نه در مسير انحراف بلكه در خطر نابودى قرار گرفته است :
فَاِنَّ السُّنَّةَ قَدْ اُميتَتْ وَالْبِدعَةَ قَدْ اُحْييَتْ
قانون پيامبر از ميان رفته و بدعتها و خودخواهيها در جاى آن نشسته است و شرايط امروز نيز براى مبارزه با فساد آماده است يعنى اگر در اين مبارزه ، خون گروهى از پاكان امت هم ريخته شود، نه تنها دشمن نمى تواند از آن به نفع خويش بهره بردارى كند بلكه در نهايت بهترين ثمرات و ارزشها را به نفع اسلام به بار خواهد آورد.
پی نوشت ها
1- طبرى ، ج 7، ص 240.