هر یک سال تعلّل در زیارت حسین(ع)، یک سال از عمر کم میکند
امام صادق علیه السلام
عن منصور بن حازم: سَمِعتُهُ یَقولُ: «مَن أتى عَلَیهِ حَولٌ لَم یَأتِ قَبرَ الحُسَینِ علیه السلام نَقَصَ اللَّهُ مِن عُمُرِهِ حَولًا، ولَو قُلتُ إنَّ أحَدَکُم یَموتُ قَبلَ أجَلِهِ بِثَلاثینَ سَنَةً لَکُنتُ صادِقاً؛ وذلِکَ أنَّکُم تَترُکونَ زِیارَتَهُ. َلا تَدَعوها یَمُدُّ اللَّهُ فی أعمارِکُم ویَزیدُ فی أرزاقِکُم، وإذا تَرَکتُم زِیارَتَهُ نَقَصَ اللَّهُ مِن أعمارِکُم وأرزاقِکُم. فَتَنافَسوا فی زِیارَتِهِ، ولا تَدَعوا ذلِک... .» (البرهان فی تفسیر القرآن ج4 542)
به نقل از منصور بن حازم: از او (امام صادق علیه السلام) شنیدم که مىگفت: «هر که یک سال بر او بگذرد و به زیارت قبر حسین(ع) نرود، خداوند یک سال از عمر او مىکاهد و اگر بگویم که یکى از شما سى سال، پیش از اجل خود مىمیرد، راست گفتهام و این، براى آن است که زیارت او را ترک مىکنید. پس زیارتش را ترک نکنید تا خداوند، عمرهاى شما را طولانى و روزىهاى شما را افزون کند، و هرگاه زیارتش را ترک کنید، خداوند از عمرها و روزىهاى شما مىکاهد. پس در زیارت او از یکدیگر پیشى بگیرید و آن را ترک نکنید.
کسانی که از روی سستی و تنبلی زیارت ابی عبدالله(ع) نمی روند «از شیعیان ما» نیستند.
تعجّب است از گروهى که مىپندارند شیعه هستند ولى گفته مىشود روزگار بر ایشان مىگذرد و احدى از ایشان به زیارت قبر حسین علیه السّلام نمىروند، چه از روى جفا بوده و چه تنبلى و سستى کرده و چه عاجز و ناتوان باشند و چه کسلى و بىحالى منشأ آن باشند، به خدا سوگند اگر مىدانستند در زیارت آن حضرت چیست هرگز تنبلى و کسلى را به خود راه نمىدادند. عرض کردم: فدایت شوم: چه فضیلتى در آن مىباشد؟ حضرت فرمودند: فضل و خیر بسیارى در آن مىباشد، اولین خیرى که به زائر مىرسد آن است که گناهان گذشتهاش را خداوند آمرزیده و به او خطاب مىشود: از ابتداء شروع به عمل بکن.
کسى که به زیارت قبر حضرت امام حسین(ع) نرود و گمانش این باشد که از شیعیان ما است و با این حال فوت کند او شیعه ما نیست و اگر از اهل بهشت هم باشد میهمان بهشتیان محسوب مىشود.
«کسى که مىخواهد بداند آیا اهل بهشت هست یا نه، پس حبّ و دوستى ما را بر دلش عرضه کند اگر دلش آن را پذیرفت پس او مؤمن است و کسى که محبّ و دوستدار ما است باید در زیارت امام حسین(ع) راغب باشد، بنا بر این شخصى که زائر امام حسین(ع) باشد ما او را محبّ خود مىدانیم و از اهل بهشت خواهد بود و کسى که زوار حضرت ابا عبداللَّه الحسین(ع) نباشد ناقص الایمان است.»
اگر یکى از شما طول دهر و عمرش را به حجّ رفته ولى به زیارت حسین بن على(ع) نرود حتما و محقّقا حقّى از حقوق خدا و حقوق رسول خدا(ص) را ترک کرده زیرا حقّ حسین(ع) فریضه و تکلیفى است از جانب خداوند که بر هر مسلمانى واجب مىباشد.
حلبی در روایتی طولانی میگوید به امام صادق(ع) عرض کردم: فدایت شوم در مورد کسی که زیارت حسین(ع) را ترک کند در حالی که می توانسته انجام دهد چه میگوئی؟ فرمود: او عاق رسول خدا(ص) و ما اهل بیت(ع) است و کاری را که برای او بوده را سبک شمرده است.
پیامبر(ص) از خاک کربلا به ام سلمه داد و عاشورا تبدیل به خون شد.
ام سلمه میگوید: یک شب پیامبر خدا(ص) از نظر ما غائب شد و خیلى طول کشید. وقتى آمد گرد و غبار بسر و صورت مبارکش نشسته و موهایش ژولیده و کف دست مقدسش بسته بود. من گفتم: یا رسول اللَّه(ص) چرا تو را گرد و غبار آلوده مىبینم؟ فرمود: امشب مرا بموضعى بردند که آن را کربلا میگویند، در آنجا قتلگاه حسینم و گروهى از اهل بیتم را بمن نشان دادند. من همچنان خونهاى آنان را جمع کردم، آن خونها اینها است که در میان دست من میباشد آنگاه کف دست خود را باز کرد و به من فرمود: این خونها را بگیر و آنها را نگاه دار! وقتى من آنها را گرفتم و نگاه کردم دیدم شبیه به خاک قرمز میباشد، من آنها را در میان یک شیشه ریختم و سر آن را بستم و نگاهدارى نمودم. هنگامى که امام حسین(ع) از مکه خارج و متوجه عراق شد من همه شب و همه روزه آن شیشه را خارج میکردم و میبوئیدم و به آن نظر میکردم و براى مصیبت وى میگریستم. وقتى روز دهم محرم که امام حسین(ع) در آن کشته شد فرا رسید من آن شیشه را در اول روز خارج کردم دیدم بحال خود میباشد. وقتى آخر روز نزد آن شیشه رفتم دیدم آن خاک مبدل بخون گردیده! در میان خانه فریاد زدم و گریان شدم ولى خشم خود را براى اینکه مبادا دشمنان خاندان عصمت که در مدینه بودند آگاه شوند و مرا شماتت کنند فرو بردم. من دائما مواظب وقت و روزى که آن خاک مبدل به خون شده بود بودم، هنگامى که خبر شهادت امام حسین(ع) رسید دیدم با آن روز مطابق است.