دنیا بازیچه یهود: چگونگی پیدایش اسرائیل

۲۲ مهر ۱۴۰۳ 0
بزرگترین دولت استعمارگر یعنی انگلستان در ابتدای این قرن (۱)سعی کرد برای جلوگیری از نفوذ روز افزون آلمان که همچون سرعت برق سراسر دنیا را فرا می گرفت سدی از انسانها مقابل این کشور به وجود آورد و برای رسیدن به این هدف بزرگ در برقرار نمودن ارتباط با کشورهایی مانند هلند، بلژیک، اسپانیا پرتغال و ایتالیا کوشش فراوانی نمود تا اینکه بالاخره توانست در سال ۱۹۰۷ میلادی کنفرانسی از بزرگترین سیاستمداران این کشورها تشکیل دهد. این کنفرانس بیش از یک هفته به طول انجامید و در پایان اعلامیه ای به این مضمون صادر نمود بزرگترین خطری که ممکن است متوجه غرب شود بیرون رفتن سواحل دریای مدیترانه از دست انگلستان است این دریا حلقه اتصال شرق و غرب است که در دست مسلمانان میباشد مسلمانانی که ملت واحدی هستند و دارای زمینهای وسیع و منابع سرشاری نیز میباشند ممکن است این ملت بزرگ به پا خواسته و خود را از قید اسارت آزاد سازد به همین دلیل به کشورهای بزرگ توصیه می شود این ملت واحد را متلاشی نموده و از اتحاد و بیداری آنهاجلوگیری نمایند که اولین مرحله آن جدا نمودن آفریقا از آسیا و از بین بردن
هر گونه اتحادی میان این دو قاره است .(۱)
 این نخستین عاملی بود که دولتهای استعمارگر را به فکر ایجاد یک دولت كاملاً مختلف نسبت به سایر دولتها آن هم کنار دریای مدیترانه انداخت ولی این مطلب تنها دلیل وجود اسرائیل نیست زیرا عامل دیگری نیز به نام دین در این امر سهیم بود.
 ریشه های عامل دوم را حدود سه هزار سال پیش یعنی دقیقاً در سالی که یهود از فلسطین خارج شدند باید جستجو کرد سالی که آنها در فراق فلسطین گریه و زاری کردند که حائط مبکی(۲) شاهدی است بر این گفتار دیواری که در بيت المقدس ناظر گریه و زاریهای بسیاری از یهود بوده و آخرین آن گریه های شوقی بود که از نخست وزیر علما و سران یهود پس از شکست مسلمانان، نزد آن شنیده شد.(۳)
بزرگ ترین تاریخ دان عرب آقای فیلیب حتی می گوید:
در تاریخ از دولت اسرائیل نامی به میان آورده نشده است.(۴)
بن گوریون نخست وزیر پیشین اسرائیل می گوید
هیچ احتیاجی به ذکر نام اسرائیل در تاریخ نیست زیرا ما این دولت را از هزارها سال پیش در قلبهای خود بنا کرده و نام اسرائیل را از دوره یسوعا بر این شهر
نهاده ایم در تاریخ نیز نام آن موجود است که همان شهرهای یهوذا میباشد. وقتی ما از این شهر بسیار کوچک . خارج شدیم آن را در اعماق قلبهایمان جای داده و تاکنون نام هر یک از کوهها دره ها و خیابانهای آن را در ذهن داریم.(۵)
سال ۱۱۷ میلادی بود که بار کوخیا بنی اسرائیل را برای تأسیس دولتی در فلسطین جمع نمود که عاقبت به پیروزی نرسید و این آرزو را به گور برد.
پس از آن حرکتهای مسلحانه برای تأسیس دولتی در این منطقه انجام شد ولی هیچ یک به پیروزی نرسیدند تا زمانی که در سال ۱۸۹۷ میلادی در شهر بال(۶) کنفرانسی به ریاست تئودور هرتزل تشکیل شد تا بتوانند اولین گامها را برای ایجادچنین دولتی بردارند.
هرتزل در کتابی به نام دولت یهود که در سال ۱۸۹۵ میلادی به رشته تحریر در آورد از یهود درخواست نمود که دولتی در فلسطین یا آرژانتین تأسیس کنند.(۷)
این کتاب که سر و صدای زیادی در جهان آن روز به پا کرد توانست هرتزل را متوجه این مطلب کند که این پیشنهاد موافقان زیادی دارد به همین دلیل بی درنگ به ترکیه سفر نمود و از سلطان عبدالحمید درخواست نمود در مقابل دریافت یک مبلغ هنگفت به یهود اجازه ورود به فلسطین را بدهد(۸) ولی به دلیل اینکه سلطان عبدالحمید پیشنهاد هرتزل را رد نمود وی به انگلستان متوسل شد و این کشور را راضی کرد که صحرای سینا را در اختیار آنها قرار دهد، در نتیجه چند مهندس یهودی با همکاری مهندسین انگلیسی برای بررسی اوضاع به صحرای سینا رهسپار مصر شدند ولی به دلیل شنزار بودن زمینهای این صحرا از آن صرف نظر نموده و برای استعمار فلسطین نقشه های جدیدی طراحی نمودند.
دقیقاً در چنین شرایطی جنگ جهانی اول شروع شد(۹) و نگرانی عجیبی جهان و به خصوص یهود را فرا گرفت.
این جنگ که نسبت به انگلستان بسیار وحشتناک به نظر می رسید نوید بسیار درخشنده ای به یهود میداد به همین دلیل زمانی که رهبران انگلیسی از ترس خواب به چشم خود نمی دیدند یهود در کمال آرامش و خوشحالی به سر می بردند زیرا سعی انگلستان بر این بود که آمریکا را داخل جنگ کند تا بتواند جبهه خود را تقویت نماید ولی به دلیل اینکه سیاست آمریکا توسط یهود اداره می شد انگلستان برای رسیدن به هدف خود احتیاج شدیدی به یهود پیدا کرد، یهود نیز برای چنین روزی دقیقه شماری میکرد فرصت را غنیمت شمرده متعهد شد در مقابل تشکیل دولتی برای یهود در فلسطین توسط انگلستان، آنها نیز به هر قیمتی آمریکا را داخل جنگ کنند.
جيرالد کی سمیت می گوید:
بدون شک تنها کسی که توانست آمریکا را وارد جنگ کند صهیونیسم بود نقشه این دسیسه بزرگ نیز در خانه بسیار کوچکی که در حومه شهر لندن قرار داشت توسط آقای جیمس مالکولم برنامه ریزی و سرانجام به پیروزی رسید(۱۰)  که بااین عمل دو پیروزی به دست آمدیکی برای یهود و دیگری برای انگلستان
جیمس مالکولم در خاطرات خود می نویسد: من در مورد وارد شدن آمریکا به جنگ جهانی اول نقش مهمی را ایفا کردم و با سفرهای مختلفی که به آمریکا، فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی داشتم و مقاله های مفصلی که در مجله تایمز لندن و روزنامه های آمریکا نشر نمودم توانستم نظر رهبران این کشورها را به یهود جلب کنم از سوی دیگر رابطه های بسیار دوستانه ای با رؤسای یهود در آمریکا و رهبران سیاسی این کشور برقرار کردم که سرانجام در بهار سال ۱۹۱۷ میلادی آمریکا را وارد جنگ نمودم (۱۱)در این هنگام آقای حاییم و ایز من رهبر صهیونیستها آقایان روتشيلدبر، لوید جورج، وینستون چرچیل وبلفور را تحت فشار قرار داد که فوراً عهدنامه ای جهت حکومت یهود در فلسطین صادر کنند انگلستان که از قبل وعده چنین عهدنامه ای را به آنها داده بود به وزارت جنگ کشورش دستور داد صورت این عهدنامه را طوری تنظیم نماید که یهود را راضی کرده و در مقابل عواطف و احساسات عرب را تحریک نکند.
مالكولم در ادامه می نویسد:
من قبل از ثابت شدن و نوشتن این عهدنامه با مارشال حداد پاشا نماینده شریفحسین پادشاه عربستان ملاقات کرده موضوع را اینگونه شرح دادم
میدانید که با کناره گیری آمریکا از این جنگ ما هر دو ضرر می بینیم اکنون که رؤسای یهود و صهیونیستها حاضر شده اند در مقابل عهدنامه ای که یهود راحاکم جزیی از فلسطین میداند آمریکا را وارد این جنگ نمایند.....
خواهش من از شما این است که در این مورد از هرگونه تحریک عواطف و احساسات مردم جلوگیری نمایید.
ناگفته نماند که من چندین مرتبه با لورنس نیز ملاقات کردم او هم موافقت خود را با این نقشه اعلام نمود. پس از این وقایع انگلستان از دکتر وایز من رهبر صهیونیستها خواهش کرد عهدنامه را او بنویسد.
و ایزمن عهدنامه را از زبان آرثر جيمس بلفور وزیر امور خارجه انگلستان خطاب به روچیلد یهودی اینگونه تنظیم نمود:
عزیزم آقای روچیلد
دولت انگلستان با ایجاد سرزمینی برای یهود در فلسطین موافقت نموده و برای هر چه آسان تر شدن برنامه های آن نهایت سعی و تلاش خود را به کار خواهد گرفت ولی نباید حقوق مدنی سیاسی و دینی ملتهای غیر یهودی پایمال شود همان گونه که حقوق سیاسی و پستهای برجسته یهود در سایر کشورها نباید از آنها گرفته شود.
سپس عهدنامه را به قاضی براندیس در واشنگتن تلگراف کرد تا رضایت ویلسن را جلب نماید پس از موافقت ویلسن بلفور وزیر امور خارجه انگلستان عهدنامه را امضا نمود و به دست روچیلد یهودی ثروتمندترین مرد آن روز جهان رسانید.
این عهدنامه در دوم نوامبر ۱۹۱۷ میلادی به امضای انگلیس رسید ولی مسلمانان پس از سقوط خلافت اسلامی و متزلزل شدن فلسطین در سال ۱۹۱۸ میلادی یعنی دقیقاً یکسال پس از تنظیم عهدنامه از آن باخبر شدند!(۱۲)
سال ۱۹۲۰ میلادی بود که دولت انگلستان اعلام کرد از این زمان به بعد حکومت نظامی فلسطین به حکومت مدنی تبدیل خواهد شد.
یهود که در انتظار چنین روزی بود فوراً عهدنامه ای را به امضای سران کنفرانس حلفا (متفقین که در سان ریمو به تاریخ ۲۵ نوامبر ۱۹۲۰ میلادی منعقد شده بود رسانید که در آن چنین آمده بود فلسطین را باید در موقعیتی اداری - سیاسی قرار داد تا یهود برای تأسیس میهن ناسیونالیسم خود در آزادی کامل به سر برده حکومت انتداب نیز به هجرت یهودیها به فلسطین کمک کند در این رابطه توصیه میشود کابینه ای برای رسیدگی به امور مهاجرین یهودی تشکیل شود تا ناظر امور هجرت باشد و از سوی دیگر به مهاجرین مسکن و شغل مناسب بدهد و بتواند امتیازات شرکتها را در درجه اول به یهودیها بدهد تا آنها بتوانند در تأسیس چنین میهنی همه سعی و تلاش خود را به کار گیرند. این عهدنامه در سال ۱۹۲۲ میلادی به تصویب سازمان ملل متحد که خود دست نشانده یهود بود رسید(۱۳)، انگلستان نیز بی درنگ آقای هربرت صموئیل یهودی را به عنوان نماینده سامی انگلستان به فلسطین فرستاد. صموئیل طی پنجاه سالی که در فلسطین بود دست به اقداماتی زد که برخی ازاین اقدامات عبارتند از:
  1.  سکونت دادن ششصد هزار یهودی مهاجر
  2. دادن پستهای مهم به یهود
  3. خریداری زمینهای عربها با توسل به زور و واگذار کردن آنها به یهود
  4. منحصر نمودن امتیاز تجارت خارجی به یهود
  5. ه ممنوع کردن حمل سلاح بر عربها
  6. قرار دادن تسهیلات فراوانی جهت خریداری اسلحه برای یهود(۱۴)
به نظر من اگر مردم دنیا میدانستند چگونه یهودیها زمینهای عربها را در فلسطین از دست آنها بیرون آورده اند چنان نفرت و بیزاری نسبت به یهود در دل آنها ایجاد میشد که هرگز فراموش نمی کردند بدون شک تمام کارها با معرفی هربرت صموئیل به نمایندگی انگلستان انجام میگرفت ولی کسی را توان فاش نمودن این واقعه ها دزدیها و آدم کشیها نبود.
به عنوان نمونه هنگامی که یکی از کارمندان دولت انگلستان گزارشی در مورد زمین دزدی یهود تهیه کرده بود و قصد داشت آن را به دولت خود بدهد
فوراً پست خود را از دست داد!(۱۵)
از همان نخستین روزهای شروع جنگ جهانی اول همه از اصل ماجرا باخبر شدند، به همین دلیل در تاریخ /١٤ ژوئیه ۱۹۱۵ میلادی شریف حسین نامه ای به رهبران انگلستان نوشت و از آنها درخواست نمود مرزهای کشورهای عربی را مشخص کنند که در این رابطه نامه هایی بین دو کشور رد و بدل شد، در نتیجه انگلستان به پادشاه عربستان اطمینان داد که فلسطین جزو کشورهای عربی باقی مانده مرزهای آن نیز محفوظ خواهد بود.(۱۶)

آیا انگلستان به وعده خود وفا کرد؟

آقای عبدالله التل می نویسد:
قوانین انگلستان در دوره انتداب به اندازه ای یهودیها را برای مهاجرت به فلسطین آزاد گذاشته بود که پیش از خروج از شهرهای خود در آلمان، لهستان و آمریکا به آنها گذرنامه فلسطینی داده میشد در مقابل عربهایی که از شرق اردن و سوریه به فلسطین آمده و سالهای زیادی در آن سکونت داشتند اجنبی به حساب می آمدند!
از سوی دیگر انگلستان تمام نیروی خود را در راه حمایت از یهود در اختیار یهودیها قرار داده بود و برای سرکوب نمودن و جلوگیری از هرگونه شورشی از طرف عربها پایگاه نظامی قدرتمندی در شرق اردن تشکیل داد تا دولت اسرائیل بدون هیچ مزاحمتی تشکیل شود!(۱۷)
تا اینجا انگلستان نقش خود را به خوبی ایفا کرده بود ولی از این به بعد آمریکا وارد عمل شد در نتیجه اسرائیل توسط آمریکا تأسیس شد و آمریکا این افتخار بزرگ را نصیب خود کرد.
نویسنده معروف انگلیسی دوجلاس رید می نویسد: جنگ جهانی دوم روزهای پایانی خود را پشت سر می گذاشت که ترومان رئیس جمهوری پیشین آمریکا درخواست نمود ۱۰۰،۰۰۰ یهودی به فلسطین مهاجرت نمایند و فلسطین را بین یهود و مسلمانان تقسیم کنند، در صورتی که وی در سال ١٩٤٧ میلادی در پارلمان آمریکا چنین سخن گفته بود:
آمریکا هرگز راضی نیست سرنوشت ملتی بدون رضایت آن ملت تعیین شود. با همه این مسائل آقای مارشال وکیل وزارت امور خارجه سعی نمود آقای ترومان را متوجه خطرهای تقسیم شدن فلسطین نماید و او را از این کار منصرف سازد که سعی و تلاش وی بی نتیجه بود و پیش از آنکه نیروی نظامی انگلستان از فلسطین خارج شود(۱۸) دولت در آمریکا از تشکیل دولتی به نام اسرائیل خبر داد که این مطلب حتی برای نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد نیز غیر منتظره و ناگهانی بود، که عاقبت جنگ خونینی میان عربها و اسرائیل در گرفت و مارشال استعفا داد.
در این هنگام سازمان ملل متحد جلسه ای تشکیل داد و برای اختلافات عربها و اسرائیل و پایان دادن به جنگ در آن منطقه قطع نامه تقسیم را صادر نمود. این قطع نامه صحرای نقب را در اختیار یهود و جلیل را به عربها اختصاص داد.
سازمان ملل آقای کونت برنادوت را برای اجرای صحیح این قطع نامه به فلسطین فرستاد ولی عربها واگذاری صحرای نقب را به یهود قبول نکردند
برنادوت نیز به یهود چنین پیشنهادی کرد
اگر عربها صحرای نقب را به یهود نمیدهند یهود باید جلیل را بگیرد و از نقب صرف نظر کند که یهودیها با شنیدن این پیشنهاد آقای برنادوت را بدون هیچ مقدمه ای به قتل رساندند. با وجود آنکه برنادوت نماینده سازمان ملل متحد بود قاتل وی آزاد شد، در مقابل نیویورک از رئیس گروه اشترن(۱۹) استقبال شایانی به عمل آورد. عجیب تر آنکه اگر یکی از شخصیتهای آمریکایی با قرارداد تقسیم مخالفت می کرد فوراً کشته یا از پست خود برکنار میشد به عنوان مثال جيمس فرستال وكيل وزارت جنگ که یکی از مخالفان قرارداد تقسیم بود ابتدا از پست خود برکنار شد، سپس بر اثر فشارهای گوناگون یهود دست به خودکشی زد!(۲۰)
این مطلب را باید به تاریخ اضافه نمود که سران لشکرهای عربی در جنگ عربها با اسرائیل خیانت کردند زیرا به جای اینکه زمینهای فلسطین را از یهود بگیرند زمینهای زیادی را هم به آنها دادند که در نتیجه جنگ به سود یهود به پایان رسید.
به عنوان مثال اگر یهود به پیروزی نمی رسید فقط ۵/۳ میلیون دونم(۲۱) زمین در اختیار داشتند در صورتی که پس از جنگ و پیروزی بر عربها زمینهای اسرائیل به (۲۷،۰۲۷،۰۲۳) دونم رسید.(۲۲) آوارگان این جنگ ۱،۰۰۰،۰۰۰ انسان بی گناه بود در ضمن سود اموال و دارایی مصادره شده از مسلمانان بیش از۹۵،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ ریال در سال بوده است.(۲۳)
اسرائیل پس از جنگ ۲۰۲ روستا را تغییر داد بیش از ۲۰۰ مسجد را خراب نمود و بیشتر قبرها را نبش نمود حتی سنگهای روی آنها را دزدیده و به یهود فروخت.
ناگفته نماند پس از قیام اسرائیل نخستین کشورهایی که این دولت را به رسمیت شناختند آمریکا، انگلیس و سپس شوروی و هم پیمانهای آن بودند!
علوبه نویسنده کتاب فلسطين و الضمير الانسانی در کتاب خود می گوید شوروی و آمریکا در هیچ موضوعی اتفاق نکردند مگر به رسمیت شناختن  اسرائیل
حال اگر کسی از چگونگی پیدایش اسرائیل سؤال کند، در جواب باید گفت سه عنصر مهم در به وجود آمدن دولتی به نام اسرائیل کمک کرد
  • نیرنگ آمریکا و انگلستان
  • غفلت مسلمانان
  • تلاش یهود
پی نوشت ها
(۱) قضايانا في الأمم المتحده تأليف خيرى حماد، صفحه ١٢٦.
(۲) دیوار ندبه و گریه .
(۳) الأيام الحاسمة قبل معركه المصير تأليف محمود شیت خطاب چاپ بغداد، ۱۳۸۷ هجری قمری 
(۴) تذكره عوده تأليف ناصر الدين نشاشیبی، صفحه ۱۵.
(۵)همان مدرک صفحه ١٦
(۶)یکی از شهرهای سوئیس
(۷)تاريخ الحركة الصهيونيه تألیف دکتر آلن تایلر
(۸)همان مدرک .
(۹) ١٩١٤ میلادی .
(۱۰)قضايانا في الامم المتحده صفحه ۱۲۸ نقل از مجله World jewery ، شماره ۲۲ آذار ١٩٥٣ میلادی.
(۱۱) در استان فى الفضيله لندن ۱۹۵۳ میلادی
(۱۲)خطر اليهوديه العالميه على الاسلام و المسيحيه: صفحه ۲۳۹.
(۱۳)برای توضیح بیشتر به کتاب When Prophets Speak) تأليف لیتمان روزنتال یهودی مراجعه شود.
(۱۴)خطر اليهوديه العالميه على الاسلام و المسيحيه: صفحه ٢٤٢ .
(۱۵) یهودی جهانی یگانه مشکله جهان صفحه ١٥٤.
(۱۶)تفاصیل این نامه ها در کتاب فلسطين و الضمير الانساني: صفحه ۱۰۱ درج شده است.
(۱۷)خطر اليهوديه العالميه على الاسلام و المسيحيه: صفحه ٢٤٣ .
(۱۸)۱۴/می/۱۹۴۸ میلادی
(۱۹) قاتل برنادوت
(۲۰) به كتاب في جهه ما جنوب السويس: تأليف دوجلاس رید مراجعه شود.
(۲۱)دونم واحدی است که با ۲۵۰۰ مترمربع برابر میباشد.
(۲۲)خطر اليهوديه العالميه على الاسلام و المسيحيه: صفحه ۳۰۷
(۲۳) تذكره عوده صفحه ۲۹
منبع: دنیا بازیچه یهود: آیه الله العظمی حاج سیدمحمد حسینی شیرازی/ ترجمه سیدهادی مدرسی
کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث