پاسخ به سوالاتی پیرامون رابطه والدین با فرزندان

پاسخ به سوالاتی پیرامون رابطه والدین با فرزندان

۰۵ اسفند ۱۳۹۳ 0 فرهنگ و اجتماع

نوشته زیر برگرفته از کتاب «نسیم مهر» (متن پیاده شده برنامه پرسش و پاسخ رادیویی استاد حسین دهنوی) می باشد.امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند: «... حق فرزند تو این است که بدانی او پاره ای از وجود توست و در نیکی و بدی خود در این دنیا به تو وابستگی دارد و تو در تربیت و ادب آموزی و خداشناسی او مسئولیت داری و باید او را در اطاعت فرمان خدا کمک رسانی. در احسان به او پاداش می گیری و در بدی به او کیفر می بینی». (رساله‌ی حقوق)


پاسخ:سؤال 1ـ مربی (والدین و اولیای مدرسه) چه ویژگی‏‌هایی باید داشته باشند؟

هر کسی که بخواهد در مسیر تربیت گام بردارد، مربی است و باید ویژگی‏‌هایی داشته باشد.
برخی از مهم‏‌ترین ویژگی‏‌های مربی چنین است:
1. اخلاص:
با توجه به این که مؤثر واقعی خدا است، مربی برای تأثیر سخن و رفتارش باید اخلاص داشته باشد و برای خدا تربیت کند. اگر مربی، تمام ابزارهای تربیت (آگاهی از روان‏‌شناسی کودک، آشنایی با مسائل علمی علوم تربیتی، آگاهی از زوایای روحی ـ روانی کودک) را در دست داشته باشد، اما خدا را در نظر نگیرد، در تربیت موفق نخواهد بود.
2. توکل:
با توکل به خدای بزرگ، مسیر پر پیچ و خم تربیت، راحت‏‌تر پیموده می‏‌شود.
3. توسل:
توسل به امامان معصوم بسیار راهگشا است. ما شیعیان در اقیانوس برکت معصومان غرقیم؛ اما قدر آن را نمی‏‌دانیم؛ چونان ماهی که در آب است و قدر آب را نمی‏‌داند.
بسیاری از والدین برای رفع مشکلات مادی خود به این نورهای الاهی متوسل می‏‌شوند؛ اما برای داشتن فرزندانی متدین، صالح، باهوش و مؤدب، به درگاه آنان توسل نمی‏‌جویند.
4. درک دنیای کودک:
پدر یا مادر، باید روح خود را از قالب بدن خویش درآورده، در قالب بدن کودک قرار دهند. باید دنیا را از چشم او ببینند. تا زمانی که این اتفاق نیفتد، تربیت کودک مشکل خواهد بود. اگر والدین به دوران کودکی خود بیندیشند و آن دوران را به یاد آورند، به طور قطع بسیاری از رفتارهای کودکانشان قابل تحمل خواهد شد؛ زیرا خواهند فهمید بسیاری از رفتارهایی که از دید آنان نابهنجار می‏‌نماید، اقتضای سن کودکان است.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: «مَن کان عنده صبیّ فلیتصابَ له». [1]
چون که با کودک سر و کارت فتاد           هم زبان کودکی باید گشاد.

سؤال 2ـ من و همسرم با هم اختلاف داریم؛ اما این اختلاف، در حد مجادله‏‌های لفظی است. آیا این گونه اختلاف هم آثار منفی بر کودک دارد؟

پاسخ:
اختلاف پدر و مادر، بلای خانمان‏‌سوزی است که بر روح و روان کودکان، آثاری بسیار منفی دارد. مقصود از اختلاف پدر و مادر، فقط درگیری فیزیکی نیست؛ بلکه مجادله‏‌های لفظی و صدای بلند نیز اختلاف به شمار می‏‌رود.
آن‏‌گاه که با همسر خود مجادله می‏‌کنید، به چهره‏‌ی فرزند خود بنگرید. آثار اضطراب را به طور کامل در چهره‏‌اش خواهید دید. در بسیاری از موارد، این اضطراب با رنگ پریدگی صورت او همراه می‏‌شود. کودکان خردسال، هنگام درگیری والدین، نزد آن‏‌ها می‏‌آیند و با حالت التماس از آنان می‏‌خواهند که دعوا نکنند. کودکان بزرگ‏‌تر و نوجوانان، شاید نگرانی خود را ابراز نکنند و آن را در چهره نشان ندهند؛ اما درون خود سرشار از التهابند و اضطراب، تمام وجود آنان را فرا می‏‌گیرد.
کودک به سبب اختلاف والدین مضطرب می‏‌شود؛ زیرا تلقی‏‌اش این است که این درگیری‏‌ها به جدایی پدر و مادر می‏‌انجامد و او سرگردان می‏‌شود و آینده‏‌ای مبهم و تاریک در انتظارش خواهد بود.
اختلاف پدر و مادر، سبب ایجاد تعارض در کودک می‏‌شود.
توصیه می‏‌کنم مجادله‏‌های لفظی با همسر خود را کنار بگذارید. سر چشمه‏‌ی بسیاری از مجادله‏‌ها، مسائلی پوچ و بیهوده است که با اندکی فداکاری و سعه‏‌ی‏‌صدر از سوی دو طرف از بین می‏‌رود.

سؤال 3ـ اضطراب پدر و مادر یا اطرافیان تا چه حد می‏‌تواند بر اضطراب کودک اثر بگذارد؟

پاسخ:
اضطراب اطرافیان، به ویژه پدر و مادر در اضطراب کودک مؤثر است؛ زیرا از آنان به کودک منتقل می‏‌شود؛ بنابراین، توصیه می‏‌کنم مراقب عکس العمل‏‌های خود در برابر رخدادهای اطراف باشید. در اتفاقات روزمره، کودک، منتظر باز خورد بزرگسالان است. اگر آثار اضطراب در رفتار و چهره‏‌ی آنان نمایان شود، کودک نیز مضطرب خواهد شد؛ و گرنه آرامش خود را حفظ خواهد کرد.
مثال:
از بیرون منزل، صدایی غیر عادی و بلند که به طور معمول وحشت ایجاد می‏‌کند، به گوش می‏‌رسد. کودکی که مشغول بازی است، بازی‏‌اش را قطع می‏‌کند و بی‏‌درنگ به چهره‏‌ی مادر یا پدر می‏‌نگرد تا عکس العمل آنان را ببیند. اگر والدین از آن صدا دچار اضطراب شوند، به طور قطع، کودک نیز مضطرب خواهد شد؛ اما اگر آثار اضطراب را در چهره‏‌ی والدین نبیند، با خیال راحت به بازی خود ادامه خواهد داد.
مثال دیگر:
کودک بیمار می‏‌شود و شما با دیدن بیماری او، دچار اضطراب می‏‌شوید. اگر این بیماری، مربوط به اعضای حساس بدن مانند قلب باشد، اضطراب شما بیشتر می‏‌شود. کودک وقتی اضطراب بیش از حد شما را می‏‌بیند، به گمان این که بیماری‏‌اش بیش از آن حدی است که خود گمان می‏‌کرده، اضطرابش دو چندان می‏‌شود.
در چنین موقعیتی، خونسردی خود را حفظ کنید. دست کم نگرانی خود را در چهره آشکار نسازید. خوشبختانه با امکانات خوب پزشکی در عصر حاضر، بسیاری از بیماری‏‌ها قابل درمان است.
اثر منفی دیگر اضطراب شما این است که احتمال دارد فرزندتان را به تمارض متمایل سازد؛ زیرا می‏‌داند که اگر اظهار درد و ناراحتی کرد، به شدت مورد توجه شما قرار خواهد گرفت.

سؤال 4ـ آگاهی از علم روان‏‌شناسی تا چه حد در تربیت کودک و نوجوان تأثیر دارد؟

پاسخ:
آشنایی با زوایای روحی کودکان و نوجوانان از طریق علم روان‏‌شناسی برای والدین لازم است؛ البته نه بدین معنا که در این علم متخصص شوند. آشنایی اجمالی با شاخه‏‌های عمومی روان‏‌شناسی (صنعتی، جنایی، قضایی، تبلیغ و...) و آشنایی بیشتر با شاخه‏‌های مربوط به کودک و نوجوان (بالینی، یادگیری، شخصیت، فیزیولوژیک) و آشنایی تفصیلی با روان‏‌شناسی رشد که نیازها و رفتارهای کودک در سنین مختلف و نوع برخورد مناسب با او را بررسی می‏‌کند، سبب توفیق افزون‏‌تر والدین در تربیت کودک و نوجوان خواهد شد.
پدر و مادر آگاه از علم روان‏‌شناسی، می‏‌دانند که رفتارهای نابهنجار فرزندشان، در موارد بسیاری ریشه‏‌ی روحی ـ روانی دارد؛ بدین جهت در مواجهه با این گونه رفتارها، در پی ریشه می‏‌روند تا با اصلاح ریشه، رفتار نیز اصلاح شود.
به خانواده‏‌های عزیز توصیه می‏‌شود وقتی را برای مطالعه‏‌ی کتاب‏‌های روان‏‌شناسی و تربیتی اختصاص دهند؛ از همایش‏‌ها و برنامه‏‌های رسانه‏‌ای (صدا و سیما) بهره ببرند و در صورت نیاز از آرا و کمک‏‌های مشاوران آگاه، متدین و دلسوز استفاده کنند.
در موارد بسیاری، عدم آگاهی از زوایای روحی ـ روانی کودک یا نوجوان، لطمه‏‌های جبران ناپذیری به آنان وارد می‏‌سازد.
پدری مشاهده می‏‌کند که فرزندش ناخن می‏‌جود و برای از بین بردن این اختلال رفتاری یا عادت عصبی او را کتک می‏‌زند. با توجه به این که ناخن جویدن، ریشه‏‌ی روحی ـ روانی دارد و به جهت فشارهای روحی (اختلاف والدین، فرزند جدید، آزار برادر یا خواهر بزرگ‏‌تر و...) ایجاد شده است، تنبیه بدنی، فشار روحی او را تشدید می‏‌کند و اگر از ترس پدر، در حضور او ناخن نجود، به طور قطع در غیاب او تشدید خواهد شد.
پدری برای از بین بردن اختلال رفتاری ناخن جویدن فرزند خود، از تطمیع (اعطای مبلغی پول به ازای هر روز ناخن نجویدن) استفاده می‏‌کند. در این شیوه نیز چون ریشه‏‌یابی نشده و پدر ریشه را اصلاح نکرده است، فشارهای روحی به شکلی دیگر (برای مثال، شب ادراری) خود را نشان می‏‌دهد.

سؤال 5ـ هماهنگی پدر و مادر در تربیت فرزند، چقدر اهمیت دارد؟

پاسخ:
یکی از مهم‏‌ترین مسائل مربوط به تربیت فرزند، هماهنگی پدر و مادر است. تربیت، مانند پرنده‏‌ای است که برای پرواز به دو بال نیاز دارد. اختلاف والدین در تربیت فرزند (استفاده از تنبیه بدنی، سختگیری، حضور در اردوها، محافل مذهبی و...)، کودک را دچار تعارض می‏‌کند. وقتی پدر یک مبنا دارد و توصیه‏‌ای می‏‌کند و مادر مبنایی دیگر دارد یا بالعکس، کودک مجبور است، یکی را بپذیرد و چون پدر و مادر، هر دو را دوست دارد، توان انتخاب یکی را نخواهد داشت و دچار التهابی درونی و تعارض می‏‌شود.
در صورت اختلاف مبنایی در تربیت فرزند خود، با گفت و گو و تبادل اندیشه، به مبنا و شیوه‏‌ای واحد برسید. توجه داشته باشید که این گفت و گو در حضور کودک انجام نگیرد. در مواردی که نمی‏‌توانید به توافق برسید، نظر مشاوری آگاه، متدین و دلسوز می‏‌تواند راهگشا باشد.
در تربیت مقطعی و برخوردهای موردی هم هماهنگی والدین و حتی بقیه‏‌ی اعضای خانواده لازم است. پدر تصمیم می‏‌گیرد از شیوه‏‌ی قهر کردن استفاده کند؛ اما چون مادر با وی هماهنگ نیست، همزمان با قهر پدر، به فرزند محبت می‏‌کند و قهر پدر بی‏‌اثر می‏‌شود یا هنگام توبیخ فرزند به وسیله‏‌ی مادر، پدر در حضور مادر، از فرزند خود طرفداری می‏‌کند و طبیعی است که توبیخ سنجیده‏‌ی مادر بی‏‌اثر خواهد شد.
هماهنگی بین مدرسه و خانه نیز در تربیت لازم است؛ اگر چه آثار منفی عدم این هماهنگی همچون عدم هماهنگی والدین نیست؛ زیرا رابطه‏‌ی روحی ـ عاطفی کودک با معلم، چونان رابطه‏‌ی عاطفی با والدین نیست.
اثر منفی عدم هماهنگی با مدرسه این است که تربیت والدین در خانه را بی‏‌اثر می‏‌کند یا بالعکس.
بهترین راه برای ایجاد هماهنگی بین خانه و مدرسه، شرکت والدین در جلسات انجمن اولیا و مربیان و ارتباطهای حضوری، تلفنی و مکاتبه‏‌ای با اولیای مدرسه است.

سؤال 6ـ نقش کدام یک از پدر یا مادر در تربیت فرزند، بیشتر است؟

پاسخ:
به طور طبیعی، پسر از پدر، و دختر از مادر الگو می‏‌گیرد؛ اما به دو دلیل، نقش مادر بیشتر است:
1. رابطه‏‌ی عاطفی فرزند (چه دختر و چه پسر) با مادر، از رابطه با پدر افزون‏‌تر است؛
2. کودک (چه دختر و چه پسر) بیشترین زمان دوران کودکی را با مادر صرف می‏‌کند. براساس یک محاسبه، کودک از لحظه‏‌ی تولد تا پایان دوران کودکی (12 سالگی) 95 هزار ساعت زندگی می‏‌کند. از این 95 هزار ساعت، 5 هزار ساعت در مدرسه و 5 هزار ساعت دیگر در کوچه و محله (غیر خانه و مدرسه) است، و بقیه، یعنی 85 هزار ساعت دیگر را مستقیم یا غیر مستقیم در دامان مادر به سر می‏‌برد؛ بنابراین، نقش مادر، مهم‏‌تر است.
نگاهی به زندگی بزرگان دینی و حتی موحدان غیر مسلمان، این ادعا را ثابت می‏‌کند. بزرگانی چون شهید بهشتی، علامه طباطبایی، شیخ انصاری و... مادرانی وارسته داشته‏‌اند که آنان را با قلبی پاک و با یاد خدا بزرگ کرده‏‌اند.
جنایتکاران تاریخ نیز به طور معمول، از دامان پاک مادری وارسته محروم بوده‏‌اند. روزی صدای مادر حجاج بن یوسف (جنایتکار تاریخ) از خانه‏‌اش شنیده می‏‌شد که با صدای بلند می‏‌گفت: هل من سبیل الی خمر فاشربها           ام من سبیل الی نصر بن حجاج [2]
آیا راهی به شراب هست تا آن را بنوشم و آیا راهی به خانه‏‌ی نصر بن حجاج هست؟ (نصر بن حجاج، جوانی بود که مادر حجاج بن یوسف، عاشق او شده بود).

سؤال 7ـ علت تبعیض قائل شدن والدین بین فرزندان چیست و آیا این کار نادرست است؟

پاسخ:
والدین، به عللی بین فرزندان تبعیض قائل می‏‌شوند که عبارتند از:
1. سن کودکان:
به طور معمول، فرزند کوچک‏‌تر، بیشتر مورد توجه است.
2. جنس کودکان:
به دختران بیشتر از پسران توجه می‏‌شود.
3. فرزند اول:
فرزند اول، بیشتر مورد توجه است.
4. رفتار فرزندان:
پدر و مادر، فرزندان آرام‏‌تر را بیشتر دوست دارند و توجهشان به آنان، افزون‏‌تر است.
5. وضعیت والدین در کودکی:
اگر مادر در کودکی مورد توجه نبوده است، اکنون به دختر خود بیشتر توجه می‏‌کند یا اگر فرزند بزرگ خانواده بوده و بین او و فرزند کوچک تبعیض قائل می‏‌شده‏‌اند، اکنون از فرزند بزرگ، جانبداری می‏‌کند. اگر پدر در کودکی مورد توجه نبوده، اکنون به پسر خود توجه بیشتری دارد.
6. علل خاص و مقطعی:
گاهی یکی از فرزندان توفیقی یافته و در مسأله‏‌ای کامیاب شده است که همین مطلب، سبب توجه افزون‏‌تر به او می‏‌شود.
تبعیض بین فرزندان درست نیست و پیامدهای نامطلوبی دارد و اگر می‏‌خواهید به جهت امتیازات و کامیابی‏‌های یکی از فرزندان، توجه بیشتری به او داشته باشید و او را تشویق کنید، بکوشید تا جایی که امکان دارد، در حضور فرزند دیگر نباشد و اگر مجبور شدید فرزندتان را در حضور برادر یا خواهرش تشویق کنید، از ذکر نقاط مثبت برادر یا خواهر غفلت نورزید که سبب کینه و حسادت او می‏‌شود.
گاهی والدین به پیروی از روایت امام علی (علیه السلام) که فرمود: «ازجُر المُسیءَ بثواب المحسن؛ [3] بدکار را با خوبی کردن به نیکوکار، تنبیه کن»، در حضور فرزند بدکار خود، از فرزند خوب، تعریف و تمجید می‏‌کنند یا برایش هدایایی می‏‌خرند. این شیوه خوب است؛ اما زمانی باید از آن استفاده کرد که شیوه‏‌های دیگر (تشویق، تحریک عواطف، اظهار محبت و...) را به کار گرفته باشید.
توجه داشته باشید که مقصود از رفتار عادلانه با فرزندان، رفتار در ظاهر است؛ و گرنه دوست داشتن قلبی، مصداق تبعیض نیست.

سؤال 8ـ تأثیر تقوا و صفای نفس مربی در تربیت کودک تا چه حد است؟

پاسخ:
صفای نفس، دل پاک و تقوای الاهی در تربیت کودک بسیار مؤثر است. اگر مربی (والدین، معلم و...) دلش پاک نباشد و آن را صیقل نداده باشد نمی‏‌تواند در تربیت کودک، به ویژه تربیت دینی او موفق باشد. «سخنی کز دل برآید، لاجرم بر دل نشیند».
سخنی که از دل پاک بر نیاید، دلنشین نخواهد بود و به قول معروف، از یک گوش می‏‌آید و از گوش دیگر بیرون می‏‌رود.
ذات نایافته از هستی بخش‏‌،             کی تواند که شود هستی بخش؟ [4]

____________________________
پی نوشت:

[1] ـ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 21، ص 486.
[2] ـ لغتنامه‏‌ی دهخدا، حجاج، ص 298.
[3] ـ نهج‏‌البلاغه، کلمات قصار، 177.
[4] ـ عبدالرحمن جامی، گزیده‏‌ی هفت اورنگ.

منبع:
نسیم مهر جلد 1، پرسش و پاسخ تربیت کودک و نوجوان؛ حسین دهنوی
 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث