پوستر و فایل لایه باز : نامه هفتم خطاب به معاویه در نهج البلاغه
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ 0
امام علی علیه السلام
و من کتاب منه (علیه السلام) إلیه أیضا: نامه اى دیگر به معاویه (یکى از پاسخهاى امام در اواخر جنگ صفّین در سال ۳۸ هجرى به نامه معاویه است). أَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ أَتَتْنِی مِنْکَ مَوْعِظَهٌ مُوَصَّلَهٌ وَ رِسَالَهٌ مُحَبَّرَهٌ، نَمَّقْتَهَا بِضَلَالِکَ وَ أَمْضَیْتَهَا بِسُوءِ رَأْیِکَ، وَ کِتَابُ امْرِئٍ لَیْسَ لَهُ بَصَرٌ یَهْدِیهِ وَ لَا قَائِدٌ یُرْشِدُهُ، قَدْ دَعَاهُ الْهَوَى فَأَجَابَهُ وَ قَادَهُ الضَّلَالُ فَاتَّبَعَهُ، فَهَجَرَ لَاغِطاً وَ ضَلَّ خَابِطاً.
افشاى چهره نفاق معاویه و مشروعیّت بیعت: پس از نام خدا و درود، نامه پند آمیز تو به دستم رسید که داراى جملات به هم پیوسته، و زینت داده شده بود که با گمراهى خود آن را آراسته، و با بد اندیشى خاص خود آن را امضاء کرده بودى. نامه مردى که نه خود آگاهى لازم دارد تا رهنمودش باشد، و نه رهبرى دارد که هدایتش کند. تنها دعوت هوسهاى خویش را پاسخ گفته، و گمراهى عنان او را گرفته و او اطاعت مى کند، که سخن بى ربط مى گوید و در گمراهى سرگردان است. وَ [مِنْ هَذَا الْکِتَابِ] مِنْهُ: لِأَنَّهَا بَیْعَهٌ وَاحِدَهٌ لَا یُثَنَّى فِیهَا النَّظَرُ وَ لَا یُسْتَأْنَفُ فِیهَا الْخِیَارُ، الْخَارِجُ مِنْهَا طَاعِنٌ وَ الْمُرَوِّی فِیهَا مُدَاهِن. (از همین نامه است): همانا بیعت براى امام یک بار بیش نیست، و تجدید نظر در آن میسّر نخواهد بود، و کسى اختیار از سر گرفتن آن را ندارد. آن کس که از این بیعت عمومى سر باز زند، طعنه زن، و عیب جو خوانده مى شود، و آن کس که نسبت به آن دو دل باشد منافق است..
و من کتاب منه (علیه السلام) إلیه أیضا: نامه اى دیگر به معاویه (یکى از پاسخهاى امام در اواخر جنگ صفّین در سال ۳۸ هجرى به نامه معاویه است). أَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ أَتَتْنِی مِنْکَ مَوْعِظَهٌ مُوَصَّلَهٌ وَ رِسَالَهٌ مُحَبَّرَهٌ، نَمَّقْتَهَا بِضَلَالِکَ وَ أَمْضَیْتَهَا بِسُوءِ رَأْیِکَ، وَ کِتَابُ امْرِئٍ لَیْسَ لَهُ بَصَرٌ یَهْدِیهِ وَ لَا قَائِدٌ یُرْشِدُهُ، قَدْ دَعَاهُ الْهَوَى فَأَجَابَهُ وَ قَادَهُ الضَّلَالُ فَاتَّبَعَهُ، فَهَجَرَ لَاغِطاً وَ ضَلَّ خَابِطاً.
افشاى چهره نفاق معاویه و مشروعیّت بیعت: پس از نام خدا و درود، نامه پند آمیز تو به دستم رسید که داراى جملات به هم پیوسته، و زینت داده شده بود که با گمراهى خود آن را آراسته، و با بد اندیشى خاص خود آن را امضاء کرده بودى. نامه مردى که نه خود آگاهى لازم دارد تا رهنمودش باشد، و نه رهبرى دارد که هدایتش کند. تنها دعوت هوسهاى خویش را پاسخ گفته، و گمراهى عنان او را گرفته و او اطاعت مى کند، که سخن بى ربط مى گوید و در گمراهى سرگردان است. وَ [مِنْ هَذَا الْکِتَابِ] مِنْهُ: لِأَنَّهَا بَیْعَهٌ وَاحِدَهٌ لَا یُثَنَّى فِیهَا النَّظَرُ وَ لَا یُسْتَأْنَفُ فِیهَا الْخِیَارُ، الْخَارِجُ مِنْهَا طَاعِنٌ وَ الْمُرَوِّی فِیهَا مُدَاهِن. (از همین نامه است): همانا بیعت براى امام یک بار بیش نیست، و تجدید نظر در آن میسّر نخواهد بود، و کسى اختیار از سر گرفتن آن را ندارد. آن کس که از این بیعت عمومى سر باز زند، طعنه زن، و عیب جو خوانده مى شود، و آن کس که نسبت به آن دو دل باشد منافق است..