روایت مصیبت: تهديد به قتل امام على علیه السلام در صورت عدم بیعت با ابوبکر
۱۳ اسفند ۱۳۹۳ 0پس از حمله عمر به خانه فاطمه (سلام الله عليها)، جمعيت از ناله حضرت زهرا(سلام الله عليها) و استغاثه اش به رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) از مظالم دستگاه خلافت ، در حالى كه سخت مى گريستند و نزديك بود دلهايشان پاره شود... پراكنده شدند، و فقط عمر با گروهى باقى ماند. پس على (عليه السلام) را از خانه خارج كردند و او را پيش ابوبكر بردند و به او گفتند: بيعت كن .
- گفت : من بيعت نمى كنم .
- گفتند: قسم به خدايى كه جز او خدايى نيست ، گردنت را مى زنيم .
- گفت : بنده خدا و برادر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را مى كشيد؟
- گفت : بنده خدا درست ، و اما برادر رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) خير.
- ابوبكر ساكت بود و چيزى نمى گفت . عمر به ابوبكر گفت : آيا فرمانت را در موردش صادر نمى كنى ؟
- ابوبكر گفت : تا هنگامى كه فاطمه در كنارش است ، او را به چيزى وادار نمى كنم .
پس على (عليه السلام) به طرف قبر رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) رفت ، در حالى كه با صدا گريه مى كرد و مى گفت :
پسر مادرم ! اين قوم مرا خوار كردند و در فشار قرار دادند و نزديك بود مرا به قتل برسانند
و على (عليه السلام) بيعت نكرد، تا آن كه فاطمه زهرا(سلام الله عليها) رحلت نمود(1)
(1)الامامة والسياسة ، ج 1، ص 13.
منبع: ۳۶۰ داستان از فضايل مصائب و كرامات فاطمه زهرا (س)،عباس عزيزى