روایت مصیبت: وداع آخر حسنین (علیهم السلام) با حضرت زهرا سلام الله علیها
۱۳ اسفند ۱۳۹۳ 0اسماء پس از وفات فاطمه زهرا(سلام الله عليها) گريبانش را پاره كرد و سراسيمه از خانه بيرون آمد، حسن و حسين (عليه السلام) را در بيرون خانه ملاقات كرد.
آنها گفتند: مادر كجاست ؟
اسماء، سخنى نگفت . آنها به سوى خانه روانه شدند و ديدند كه مادرشان رو به قبله دراز كشيده ، حسين (عليه السلام) مادرش را حركت داد. ناگهان دريافت كه مادرش از دنيا رفته است به برادرش حسن (عليه السلام) رو كرد و گفت : اى مادرم ! خدا در مورد مادرم به تو اجر بدهد. آجرك الله فى الوالدة .
امام حسن (عليه السلام) خود را به روى مادر انداخت ، گاهى او را مى بوسيد و گاهى مى گفت : اى مادرم ! با من سخن بگو، قبل از آن كه روح از بدنم خارج شود.
امام حسين (عليه السلام) پيش آمده و پاهاى مادر خويش را مى بوسيد و مى گفت : مادرم ! من پسرت حسين هستم ، قبل از آن كه قلبم شكافته شود و بميرم ، با من سخن بگو(1)
(1)رنجها و فريادهاى فاطمه (سلام الله عليها)، ترجمه كتاب الاءحزان ، ص 248 و 249
منبع: ۳۶۰ داستان از فضايل مصائب و كرامات فاطمه زهرا (س)،عباس عزيزى