فضیلت شب قدر (زاد المعاد)
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ 0 ادعیه و زیاراتاعمال ماه رمضان؛ شب نوزدهم اوّل شبهاى قدر است و حق تعالى مىفرمايد: إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ فِي لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ يعنى ما فرستاديم قرآن را در شب قدر، يعنى شبى كه در نزد حق تعالى قدر و منزلت عظيم دارد يا تقدير امور سال در اين شب مىشود يا زمين تنگ مىشود از بسيارى نزول ملائكه وَ مٰا أَدْرٰاكَ مٰا لَيْلَةُ اَلْقَدْرِ و چه چيز تو را اعلام كرده است كه چه چيز است قدر، لَيْلَةُ اَلْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ، شب قدر بهتر است از هزار ماه، يعنى عبادت در آن بهتر است از عبادت در هزار ماه تَنَزَّلُ اَلْمَلاٰئِكَةُ وَ اَلرُّوحُ فِيهٰا فرومىآيند ملائكه و روح كه از همهى ملائكه اعظم است، در اين شب بِإِذْنِ رَبِّهِمْ به رخصت پروردگار ايشان مِنْ كُلِّ أَمْرٍ به سبب تقدير هر امرى. احاديث بسيار وارد شده است كه ملائكه و روح در اين شب بر امام زمان نازل مىشوند و آنچه از براى هركس در اين شب مقدّر شده است بر امام عليه السّلام عرض مىكنند، سَلاٰمٌ هِيَ حَتّٰى مَطْلَعِ اَلْفَجْرِ يعنى سلامتى است اين شب از جميع بدىها تا طلوع صبح يا سلام مىكنند بر امام و مؤمنان كه در اين شب عيادت مىكنند تا طلوع صبح.
و ميان سنّى و شيعه در شب قدر خلاف بسيار هست؛ بعضى از سنيّان گفتهاند كه شب قدر در زمان حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله بود و بعد از آن حضرت برطرف شد و اكثر ايشان گفتهاند كه تا روز قيامت باقى است. پس بعضى گفتهاند كه در تمام سال پنهان است و در همه شبها عبادت بايد كرد تا فضيلت شب قدر را دريابند و بعضى گفتهاند كه در ماه شعبان و ماه رمضان پنهان است و بعضى گفتهاند كه شب نيمهى شعبان است و بعضى گفتهاند شب اوّل ماه رمضان است و بعضى گفتهاند شب نيمه است و بعضى گفتهاند هفدهم است و بعضى شب بيست و يكم و بعضى بيست و سوّم و بعضى بيست و نهم و بعضى شب آخر گفتهاند و اكثر سنيان در اين زمان اتفاق كردهاند بر شب بيست و هفتم و علماى شيعۀ اماميّه اجماع كردهاند بر آنكه از شب نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوّم بيرون نيست و بعضى مردّد ميان شب بيست و يكم و بيست و سوّم مىدانند و بسيارى از احاديث معتبره دلالت مىكند بر آنكه از اين سه شب بيرون نيست و اين سه شب يعنى نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوّم را احيا بايد كرد تا فضيلت شب قدر را دريابند و در بعضى احاديث معتبره تعيين بيست و يكم و بيست و سوّم شده است و در بعضى تعيين خصوص بيست سوّم واقع شده است و منقول است كه آن شب «جهنى» است و آن اعرابى بود به حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله عرض كرد كه منزل من دور است از مدينه مىخواهم شبى را از براى من تعيين كنى كه بهترين شبها باشد كه در آن شب به خدمت تو برسم. حضرت شب بيست و سوّم را براى او تعيين فرمود و او پيوسته در آن شب با خيل و اهل و خدم و حشم خود داخل مدينه مىشد و چون صبح مىشد برمىگشت.[1]
و از بعضى احاديث ظاهر مىشود كه هرسه شب قدرند و در شب اوّل تقدير امور مىشود و در شب دويّم به كثرت دعا و عبادت ممكن است بعضى تغيير بيابد و در شب سوّم ختم مىشود و تغيير نمىيابد يا بسيار كم تغيير مىيابد. بلا تشبيه، مانند ارقام پادشاهان كه اوّل تعليقه مىشود و تغيير آسان است بعد از آن ثبت دفاتر مىشود و تغييرش دشوارتر است اما تا به مهر مهر آثار مزين نگرديده باز ممكن است تغيير بيابد و چون به مهر اشرف رسيد به منزلۀ ختم است و تغييرش در غايت صعوبت است.
و حق تعالى را حكمتها در ابهام بعضى امور هست مانند اسم اعظم الهى كه بر اكثر مردم مشتبه است و نماز وسطى كه بهترين نمازهاست و ساعت استجابت دعاست در هرشب و در روز جمعه و عمل مقبول در ميان اعمال و امثال اينها و يك حكمت در مبهم ساختن اينها آن است كه بر همهى اسمهاى الهى مواظبت نمايند و اهتمام در همهى نمازها بكنند و در همهى ساعات شبوروز جمعه دعا بكنند و سعى در همهى اعمال خير بكنند شايد يكى مقبول گردد و همچنين در شب قدر شبهايى كه احتمال آن دارد همه را احيا كنند و حكمت ديگر در بعضى از اينها مىتواند بود، مثل آنكه اگر اسم اعظم را همهكس بداند گاه باشد بعضى از نفوس شريره آن را وسيلهى حصول مطالب دنيّه كنند، چنانچه از بلعم باعور نقل كردهاند و همچنين شب قدر و ساعت استجابت اگر به خصوص آنها را بدانند ممكن است كه امور غير مشروعه يا ضررهاى عظيم نسبت به بعضى از مسلمانان استدعا كنند و اگر به خصوص دانند بايد البته مستجاب گردد و ديگر آنكه مغرور به اعمال خود نگردند و حكمتهاى ديگر بسيار است كه اين رساله گنجايش ذكر آنها ندارد.
پس مؤمن بايد اين سه شب را احيا كند و اهتمام در عبادت و دعا بكند تا فضيلت شب قدر دريابد و در دو شب آخر اهتمام بيشتر بكند و در شب بيست و سوم كه احاديث معتبره در تخصيص آن وارد شده است كه شب قدر است، پس سعى بيشتر بكند. و فوايد عبادت شب قدر بسيار است، از جمله آنكه چون عبادت شب قدر را دريابد، به نصّ قرآن، زياده از ثواب عبادت هزار ماه كه زياده از هشتاد سال است از براى او مقرّر مىفرمايند.
ديگر آنكه چون تقديرات جميع امور از عمر و مال و فرزند و عزّت و صحت و توفيق اعمال خير و ساير امور در اين شب مىشود. اصلاح احوال تمام سال خود را اين شب كرده خواهد بود و ممكن است كه نام او در ديوان اشقيا نوشته شده باشد و در اين شب تغيير يابد و از زمرهى سعادتمندان نوشته شود چنانچه اين مضمون در اكثر دعاها و احاديث معتبره وارد شده است. ديگر آنكه چون امام او حضرت صاحب الامر در تمام اين شب با ملائكهى مقربين محشور است و فوجفوج به خدمت او مىآيند و بر او سلام[2] مىكنند و تقديراتى كه از براى او و ساير خلق شده است بر او عرض مىكنند پس سزاوار نيست كه در چنين شبى تأسّى به امام خود نكند و به غفلت به سر آورد.
و از حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله منقول است كه شب قدر مىشود فرود مىآيند ملائكه كه در سدرة المنتهى ساكناند و از جملهى ايشان جبرئيل است و جبرئيل با خود علمها مىآورد، يك علم را بر قبر منوّر من نصب مىكند و يكى را بر بيت المقدس و يكى را بر در مسجد الحرام و يكى را بر طور سينا و نمىگذارند مرد مؤمن و زن مؤمنه را مگر آنكه بر او سلام مىكنند.
و ايضا از حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله منقول است كه بهشت را هرسال از براى داخل شدن ماه مبارك رمضان زينت مىكنند. چون شب اوّل ماه مبارك رمضان مىشود نسيمى از زير عرش مىوزد كه آن را ميژه مىگويند و به صدا مىآورد درختان و حلقههاى درهاى بهشت را، پس نغمه از آن مىشنوند كه هرگز شنوندگان از آن خوشآيندهتر نغمه نشنيدهاند، پس حوريان از غرفهاى بهشت بيرون مىآيند و ندا مىكنند كه آيا كسى هست كه ما را خواستگارى كند از خدا به اعمال صالحهى خود؟ پس، از رضوان خازن بهشت مىپرسند كه اين چه شب است؟ رضوان مىگويد: لبّيك اى نيكورويان و نيكوكاران. اين شب اوّل ماه مبارك رمضان است.
درهاى بهشت گشوده شده است براى روزهداران امّت محمّد صلّى اللّه عليه و آله پس حق تعالى مىفرمايد كه اى رضوان! بگشا درهاى بهشت را و اى مالك! ببند درهاى جهنّم را از روزهداران امّت محمّد صلّى اللّه عليه و آله. اى جبرئيل عليه السّلام برو به سوى زمين و در زنجير كن شياطين متمرّد را و غلها در گردن ايشان بگذار و ايشان را در لجّههاى دريا بينداز تا فاسد نگردانند بر امّت حبيب من محمّد صلّى اللّه عليه و آله روزههاى ايشان را.
و حضرت فرمود كه حق تعالى در هرشب از شبهاى ماه رمضان سه مرتبه ندا مىفرمايد كه آيا سؤالكنندهاى هست كه سؤال او را عطا كنم؟ آيا توبهكنندهاى هست كه توبهى او را قبول كنم؟ آيا استغفاركنندهاى هست كه گناهانش را بيامرزم؟ كيست كه قرض دهد به خداوند؟ مالدارى كه هرگز پريشان نمىشود و وفاكننده است به وعدههاى خود و ستم نمىكند.
و فرمود كه در آخر هرروز از روزهاى ماه رمضان در وقت افطار حق تعالى هزار هزار كس را از آتش جهنّم آزاد مىكند و چون شب جمعه مىشود در هرساعتى هزار هزار كس را از آتش جهنّم آزاد مىكند كه هريك مستوجب عذاب شده باشد و در شب آخر ماه به عدد آنچه در تمام ماه آزاد كرده است آزاد مىكند و چون شب قدر مىشود حق تعالى امر مىكند جبرئيل را كه به زمين مىآيد با لشكر عظيمى از ملائكه و با خود علم سبزى مىآورد و بر بالاى كعبۀ معظّمه نصب مىكند و او ششصد بال دارد و دو بالش را نمىگشايد مگر در شب قدر.[3]
و چون در شب قدر آن دو بال را مىگشايد از مشرق و مغرب مىگذرد و پهن مىكند جبرئيل آن ملائكه را در اين شب در اطراف زمين پس سلام مىكنند بر هر ايستاده و نشسته كه مشغول نماز و ذكر خدا باشند و با ايشان مصافحه مىكنند و چون ايشان دعا مىكنند ملائكه آمين مىگويند و پيوسته مشغول اين كارند تا طلوع صبح پس چون صبح طالع مىشود ندا مىكند جبرئيل كه اى گروه ملائكه! روانهى جانب آسمان شويد. پس ملائكه مىگويند: اى جبرئيل! خدا چه كرد در حوايج مؤمنان از امّت محمد صلّى اللّه عليه و آله؟ جبرئيل مىگويد: خدا گناهان همه را آمرزيد مگر كسى كه هميشه شراب خورده يا عاق پدر و مادره يا قطع رحم كند يا با مؤمنان عداوت كند، و چون شب عيد فطر مىشود و آن را شب جوايز مىگويند و خدا مزد مىدهد عملكنندگان ماه رمضان را بىحساب و چون بامداد روز عيد مىشود حق تعالى ملائكه بسيار در جميع شهرها مىفرستد كه به زمين مىآيند و بر سر كوچهها و بازارها و راهها مىايستند و مىگويند اى امّت محمّد صلّى اللّه عليه و آله بيرون رويد به سوى درگاه پروردگار كريمى كه عطاهاى بزرگ مىبخشد و گناهان عظيم را مىآمرزد. پس چون به مصلّى مىروند براى نماز عيد، حق تعالى به ملائكه مىگويد: اى ملائكه من! چيست جزاى مزدور هرگاه عمل خود را بكند؟ ملائكه مىگويند: اى خداوند ما و آقاى ما! جزاى او آن است كه مزدش تمام داده شود. حق تعالى مىفرمايد: اى ملائكه من! شما را گواه مىگيرم كه ثواب ايشان را از روزهى روزهاى ماه رمضان و عبادت شبهاى آن عطا كردم كه از ايشان راضى شدم و گناهان ايشان را آمرزيدم.
پس ندا مىفرمايد مؤمنانى را كه در آن مجمع حاضرند كه اى بندگان من! هرچند خواهيد از من سؤال كنيد، به عزّت و جلال خود سوگند ياد مىكنم كه در اين مجمع هرحاجت كه براى آخرت و دنياى خود سؤال كنيد البته عطا مىكنم و عيبهاى شما را مىپوشانم تا از من روگردان نباشيد و مزدهاى شما را مضاعف مىدهم و شما را در ميان گناهكاران رسوا نمىگردانم. برگرديد از مصلّى، آمرزيده، به درستى كه خشنود گردانيديد مرا و خشنود شدم از شما. پس ملائكه مسرور و شاد مىشوند و يكديگر را مبارك باد مىگويند به آنچه حق تعالى به امّت محمّد صلّى اللّه عليه و آله عطا كرد.[4]
[1] ) دعائم الاسلام: ج 1، ص 282، بحار الانوار: ج 97، ص 10، ح 12.
[2] ) بحار: ج 97، ص 14، و تفسير قمى: ج 2، ص 431.
[3] ) مستدرك الوسائل: ج 7، ص 458، ح 13، شبيه همين مضمون.
[4] ) أمالى مفيد: ص 230، ح 3، تفسير امام عسكرى، ع، ص 278، مستدرك الوسائل: ج 7، ص 432، ح 14.