غدیر منشور انسانیت
۲۰ تیر ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلامبسم الله الرحمن الرحیم
غدیر، محل تلاقی رودخانه به دریاست.
غدیر، پیوند نبوت به امامت است.
غدیر، قلّه شکوهمند دستگیری و دلالت پیوسته آدمیان در جاریِ صلابتِ اعصار است.
خطابه ی غدیر، منشور راهبردی تشیع است؛ تشیع نه به عنوان یک فرقه و اقلیت، بلکه به عنوان شیوعِ انسانی و همگرایی کلّی.خطابه ی غدیر، ریزبرنامه و ریزپردازنده ی عملکرد آدمی است، در اینجا و آنجا، دنیا و آخرت.
خطابه ی غدیر، رژیم است، یک برنامه سلوک، رژیم فربهیِ روح و صیقل خوردگیِ جان؛ سلوکِ انسان است به سمت خودش، آدم شدنش، خدایی شدنش.
از واقعه ی غدیر و خطابه ی غدیر بسیار گفته اند. حجم فراوانی از نگارش ها و گزارش های مکتوب و غیرمکتوب موجود، درباره ی غدیر است.
غدیر، مقوله ای نبود که اهل خِرد و دغدغه، از آن بگذرند و حفاری اش نکنند.
از دریچه های گوناگونی بر غدیر و خطابه ی غدیر نگرسته شده است:
تاریخ غدیر؛ سند خطبه ی غدیر؛ راویان حدیث غدیر؛ محتوای خطبه ی غدیر و بسیاری دیگر.
خدایشان بیامرزاد و خیر دهاد، خیری دریایی، آنانی را که از غدیر گفتند و نوشتند و پخشش کردند و می کنند.
از غدیر گفتن، بی اذن و اجازه ی صاحب غدیر ممکن نیست.
غدیربانی، شریف ترین منصب و جایگاه در پهنای شریعت است.
غدیربانان، عزیزترین کسانند که چشم در چشم نبی به تبلیغ علی قیام می کنند.
گمان می رود که کاری هنوز باقی است. بخشی از خطابه ی غدیر، دست ناخورده باقی مانده است. منظورم از بخش، قسمت یا پاراگراف نیست، افق و سمت و سوست. بُعد و منظری از خطابه غدیر، چندان مورد توجه قرار نگرفته است، با آنکه از مهمترین بخش هاست.
غدیر، برای آدمیست. همه ی آدمی همه ی آدمیان.
کاربرد و کارکرد غدیر، برای هرکه انسان است و یا در پی این است که انسان باشد.
محدود کردن غدیر به یک مکتب، مذهب یا زاویه زاویه خاص، خلاف مبنا و دیدگاه خود غدیر است.
محدود کردن غدیر به یک مکتب، مذهب یا زاویه زاویه خاص، خلاف مبنا و دیدگاه خود غدیر است.
پیام غدیر حقوق شهروندی است، حقوق تمام شهروندانی که در شهر خدا زندگی می کنند.
خطابه ی غدیر، آدمیان را به انسان برتر و بربر تقسیم نکرده است.
تقسیم غدیرانه، تقسیمی این چنین است: انسان و غیر انسان.
مخاطب غدیر، همه ی انسانهایند، حتی نامسلمانان.
روز غدیر، روز انسانهاست. روز انسانیت.
روز غدیر، عید است. عیدی برای تمام آدمیان، برای برگشت و بازسازی آدمیّت.
محدود کردن غدیر، به رنگ و نژاد و زبان و آئین، به کنار کشیدن و میراندن برکه غدیر است.
غدیر، نامش برکه است؛ اما وسعتش به فراخنایِ تعدد و تلون گونه های آدمی است.
غدیر مدرسه است؛ با شاگردانی به گستردگی عالم؛ برای ساختن انسان، انسانی برای این دنیا، انسانی برای آن دنیا، انسانی دو دنیایی، خالد، پرکشیده تا جاودانگی.
رسولِ غدیر، در تمام گفتگوی خودش با مردم، در روز غدیر، سخن از مسلمانان یا مومنان نمی راند، سخن از انسان می گوید.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با آنکه حجم مشخصی (120 هزار نفر) را در مقابل دارد، اما خطابه غدیر را برای تمام تاریخ می خواند، پیش و پس و سپسِ تاریخ.
پیام غدیر، خورشیدی است، تاریخ را در می نوردد و عبور می کند، عبور نور از زمان و مکان و جاگذاردن زمان و مکان.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را منزه از هوا و هوس می دانیم و فکر و سخنش را بارشِ وحی.(1)
پیامبری که نمی اندیشد و نمی گوید جز از وحی و جز به وحی. پیامبری این چنینی، انتخاب و واژگانش هم از سلیقه و عادت نیست، از وحی است.
بر اساس این مبنا، باید مِتُد فقه الحدیث را در حدیث غدیر که آن را خطابه ی غدیر می خوانیم، به کار ببندیم.
باید بدانیم واژگانی که معصوم در کلامش استفاده می کند، انتخاب و گزینش شده است. خودش مصطفاست و واژگان را اصطفاء می کند. چنین است که باید بر واژه ها و ترکیب های استفاده شده در خطابه ی غدیر حساس باشیم و آنها را عادی و خنثی نبینیم.
در سرتاسر این خطبه، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، با مخاطبان به شکل: «معاشر الناس»، «ایّها الناس» سخن می گوید.
این دو ترکیب، توسط رسول خداوند که «ما ینطق عن الهوی» است، انتخاب و چیده شده است.
چرا «معاشر الناس» و نه «معاشر المومنین»؟
چرا «معاشر الناس» و نه «معاشر المسلمین»؟
چرا «ایّها الناس» و نه «یا ایّها الّذین آمنوا»؟
غدیر، برای انسانهاست، تمام انسان ها؛ پس خطابش هم به انسانهاست، تمام انسان ها.
همه ی سخنان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در روز غدیر بر این مبنا و در این معنا آمده است. به پاره ای از فرازهای خطبه غدیر توجه کنید و رویکرد بی رنگی و تمام انسانی آن را ببینید:
- ای انسان ها، خداوند علی را صاحب اختیار و امام بر شما قرار داده است. پیروی او را بر مهاجران و انصار و آنان که به نیکی از ایشان پیروی می کنند و بر صحرانشینان و شهروندان و بر عجم و عرب و آزاد و برده و بر کوچک و بزرگ و سفید و سیاه و بر هر یکتاپرست لازم شمرده است(2) .
- ای انسان ها ، ... جبرئیل سه مرتبه بر من از سوی خداوند فرود آمد و فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من و امام پس از من است(3) .
- ای انسان ها، من ماموریت تبلیغ جانشینی خودم را انجام دادم تا برهانی باشد بر هر شاهد و هر غایب و بر آنانی که زاده شده اند یا نشده اند(4) .
- ای انسان ها، ... پس بایسته است که این پیام را، حاضران به غایبان و پدران (والدین و مربیان) به فرزندان تا برپایی رستاخیز برسانند(5) .
چنانکه می بینید، در تمام این فرازها، تاکید و عنایت بر تمام آدمیان است. سخن غدیر در دیروز بود، اما فردا و فردائیان را هم در بر می گیرد و باید هم بگیرد. حقوق، تکلیف و رسالت، در پیام غدیر، گسترده است و مرزی نمی شناسد.
انسان مداری و فراشهری و رنگ زدایی غدیر و خطبه ی غدیر است، که آن را ویژه و بی مانند ساخته است.
به این مثلث کبرا توجه کنید: امیرالمومنین علیه السلام آیت اکبر خداست(6) ؛ روز غدیر، اکبرین تبلیغِ ولایت علی توسط نبی است؛ و عید غدیر «عید الله الاکبر» است.
تبلیغ ولایت امیرالمومنین علیه السلام در روز غدیر، به جهت کثرت و تعداد افراد و صراحت و نوع تبلیغ بی نظیر بود. چون آدمیان بسیاری از مکان های بسیاری در آنجا حاضر بودند و پیامبر از انسان سخن گفت، از معلم انسان.
عید غدیر هم، اکبر عیدهاست برای آدم ها در عالم ها. غدیر، عید است برای تمام کسانی که می خواهند عید کنند، عودت کنند، برگردند به خودشان، به آدم بودن و انسان شدنشان.
عید غدیر، بازگشت به مدرسه و نشستن در کلاس معلم است، معلم الاهی، معصوم؛ برای آموختن درس معاش، زندگی، درس معاد، زندگی همیشه.
عید غدیر، تلنگری عظیم است بر روح و هویت انسان؛ برای جلوگیری از پرسه زدنِ بشریت در کوچه پس کوچه هایِ هرزگی، آلودگی، درماندگی.
عید غدیر، شنیدن درس است و آموختن رسم، درس زندگی، رسمِ بندگی.
عید غدیر، راهبرد و استراتژی است، استراتژیی برای معاش، استراتژیی برای معاد.
و مهدی علیه السلام تحقق حقیقی غدیر است و ظهورش تمدن حقیقی خطابه ی غدیر.
مهدویت تفصیلِ اجمال غدیر است. مهدویت، بازگشایی و بازیابی قوانین و برنامه غدیر است. خطابِ عصر ظهور هم به تمامی انسان ها و بلکه تمام خلائق است، اعم از انسان ها.
امام صادق علیه السلام فرمود: مهدی در تمام خلایق محبوب است(7) .
امام مهدی علیه السلام، براعت استهلال و آغازین سرودِ منظومه ی ظهورش چنین است: (ای زمینیان) من اندوخته ی خدایم در زمین(8) .
بر عهده ی ماست که غدیر و مهدویت را، جهانی کنیم، یعنی جهانی معرفی اش کنیم برای جهانیان. اینکه فرمود: «پیام غدیر را حاضران به غایبان برسانند.» غایب بودن، به معنی غیبت در حضور و جسم نیست، غیبت در شعور و فهم است. آن کس که علی را نمی شناسد و غدیر را نمی شناسد، باید با آن آشنا شود.
پیام غدیر، پیامی گلوبال و همه جایی است. نباید آن را در زمان و مکان و رنگ و نژاد و آیین، حبسش کنیم.
یکی از راه های همگانی کردن پیام غدیر، شناساندن علی علیه السلام و سیره و رویکرد او به جهان است، به انسان.
رفتار حکومتی امیرالمومنین علیه السلام با آدمیان و مردمانش، رفتار او با کارگزاران و حاکمانش، رفتار علی با غیر مسلمانان و حتی دشمنانش، می تواند شناخت ما را از اوکه امام غدیر است بیشتر کند و نیز آدمیان بیشتری را در پهنای آسمانی فرهنگستان غدیر، به شاگردی و بهره وری بنشاند.
نیک می دانیم که امام غدیر علیه السلام، دارای دو بعد و جنبه بود: مُلک و ملکوت.
اعتقاد به ملکوتی بودن امیرالمومنین علیه السلام از اندیشه ها و باورهای ماست. خلقت نوری او، عظمت و طهارت وجودی او، غیب دانی او و امثال این.
اما و هزار اما، هیچکدام از اینها برای ما قابل تأسّی و اقتدا نیست. جنبه ها و تراوشات مُلکی امام است که عقل و دل آدمیان را می برد و با خود می کشاند. رفتار آسمانی علی در زمین، روح عرشی او در فرش، و برخوردها و مواجهه های او با مردم، همین مردم عادی است که شکوهمندی و کران ناپیدایی شخصیت او را نمایان می کند.
در دریای وجود علی برای همگان جا هست، «هر آنکه هستی بازآ»
با شناخت امیر علیه السلام، در همین مقوله هاست که می یابیم چرا علی باید امام باشد و نه غیر او. و اصولا چرا امامت و خلافت امری الاهی است و نه بشری.
جستجو و تلاوتِ سیره و عملکرد امیرمومنان علیه السلام، در کوچه کوچه های کوفه، گاه در مسجد، گاه در نبرد، گاه در سخن، گاه در بازار، گاه در قضا، گاه در حکومت و گاه با یتیم و گاه با همه و گاه با هیچکس جز خودش، به یقین برایمان اثبات می کند که در غدیر، کسی غیر او نمی توانست معرفی و تبلیغ شود.
رفتار مُلکی و فرشی امیرالمومنین علیه السلام، دلیل و برهان است بر اینکه وی متصل به ملکوت و عرش است.
به راستی علت انتخاب علیه السلام برای جانشینی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم چه بود؟
چرا علی و نه غیر او؟
چرا روز غدیر عید است؟ و چرا «عید الله الاکبر» است؟
چرا روز غدیر روزِ انسان هاست و عید انسانیت است؟
پیوند غدیر با مهدویت از چه روست؟
سیره و رفتار حضرت، بهترین پاسخ است و بهترین برهان.
با رفتارشناسی امیرمومنان علیه السلام، اسلامِ غدیرِ علی که همان اسلام محمد است، و همان اسلامِ قرآن است، از اسلام سقیفه و دیگر اسلام هایی که از جانب مشّاطگان ابلیس، بَزَک شده بود را باز می شناسیم.
با شناخت علی، و مواجهه اش با انسان، تمامِ انسان، انسانِ بی رنگ، انسانِ بی نژاد، انسانِ بی زبان، انسانِ انسان، می یابیم که چرا غدیر روز انسانیت است.
برای فهم و دریافت بسیاری از مسایل، به پیشنیاز و پیش فهم محتاجیم.
شناخت سیره و رفتارِ امام غدیر، پیشنیاز فهم و نیل به پیام و آموزه های غدیر و خطبه ی غدیر است.
سیره ی علی را نباید قرائت کنیم، باید تلاوت کنیم، تدبر کنیم، بخوانیم و باز بخوانیم و درنگ کنیم.
آنکه فطرت دارد، عقل دارد و سنگ نشده است و در قلبش هنوز روزنه ای برای ورود نسیمِ هدایت موجود است، بهانه پیدا می کند برای راه یافتن، بار یافتن و رسیدن.
برای هدایت معجزه لازم نیست. شتری هم می تواند بهانه و دلیل هدایت باشد. آنکه طبعش سالم است، با نگریستن در شتر، به هدایت می رسد. خداوند طالبان هدایت را به شترپژوهی فراخوانده است.
چرا در شتر نمی نگرند که آفرینشش چگونه است(9) .
و لیک آنکه نمی خواهد هدایت یابد و نمی خواهد آدم شود و درونش طهارت پیدا کند، شتر که هیچ، شقُّ القمرِ رسول هم او را تکان نمی دهد. چشم در چشم نبی می دوزد، شق القمر را می بیند، ایمان که نمی آورد هیچ، رسول را هم مجنون می خواند.
یک رفتار امیرالمومنین علیه السلام، در کوچه ای فرعی از کوچه های کوفه، آنکه طالب هدایت است را کفایت می کند و بسنده است. یک سکوت علی و یک کلام علی، ستاره است در شبِ تاریک بیابان پرظلمت؛ اما برای آنکه در پی هدایت است و برای آنکه با چراغ گردِ شهر می گردید و انسان آرزو می کرد. سیره ی امام علی علیه السلام، بسانِ قرآن است که «لایزید الظّالمین الّا خسارا»، قرآن برای ستمکاران، هیچ ندارد جز زیان و خسران.
ما مکلّف به تبلیغ غدیریم. سیره علی را تلاوت می کنیم، تا علی را بشناسیم، تا غدیر را بشناسیم و به درستی تبلیغش کنیم و به دیگران برسانیمش، به همه، به تمام انسان ها.
پی نوشت ها:
(1) سوره نجم، آیه 3- 4: «و ماینطق عن الهوی* ان هو الّا وحی یوحی»
(2) «فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ (ذالِكَ فيهِ وَافْهَموهُ وَاعْلَمُوا) أَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَإِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرينَ وَالْأَنْصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُمْ بِإِحْسانٍ، وَ عَلَى الْبادى وَالْحاضِرِ، وَ عَلَىالْعَجَمِىِّ وَالْعَرَبىِّ، وَالْحُرِّ وَالْمَمْلوكِ وَالصَّغيرِ وَالْكَبيرِ، وَ عَلَىالْأَبْيَضِ وَالأَسْوَدِ، وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ... » الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج1، طبرسى، احمد بن على، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر، مشهد، نشر مرتضى، 1403 ق، چاپ اول، ص 59
(3) «مَعاشِرَالنّاسِ، ... إِنَّ جَبْرئيلَ هَبَطَ إِلَىَّ مِراراً ثَلاثاً يَأْمُرُنى عَنِ السَّلامِ رَبّى - وَ هُوالسَّلامُ - أَنْ أَقُومَ فى هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ كُلَّ أَبْيَضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِىَّ بْنَ أَبى طالِبٍ أَخى وَ وَصِيّى وَ خَليفَتى (عَلى أُمَّتى) وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدى،...» همان، ص59.
(4) «مَعاشِرَالنّاسِ، ... وَقَدْ بَلَّغْتُ ما أُمِرتُ بِتَبْليغِهِ حُجَّةً عَلى كُلِّ حاضِرٍ وَغائبٍ وَ عَلى كُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْلَمْ يَشْهَدْ، وُلِدَ أَوْلَمْ يُولَدْ...» همان، ص62.
(5) «مَعاشِرَالنّاسِ، ... فَلْيُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَالْوالِدُ الْوَلَدَ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ... » همان.
(6) «کان امیرالمومنین علیه السلام یقول: مالله آیۀ اکبر منّی»؛ بحار الأنوار( ط- بيروت)، ج 23، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحياء التراث العربي، بيروت، 1403 ق، چاپ دوم، ص206.
(7) «عن ابی عبدالله علیه السلام: المهدی محبوب فی الخلایق»؛ التشريف بالمنن في التعريف بالفتن، ابن طاووس، على بن موسى، محقق / مصحح: مؤسسة صاحب الأمر؛ اصفهان: گلبهار، مؤسسة صاحب الأمر( عجل الله تعالى فرجه الشريف)، قم، 1416 ق، چاپ اول، ص145.
(8) «... انا بقیة الله فی ارضه» نام كتاب: كمال الدين و تمام النعمة، ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، تهران، اسلاميه، 1395 ق، چاپ دوم، ج1، ص331.
(9) سوره غاشیه، آیه 17: «افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت»
منبع: بُعد انسانی اجتماعی غدیر، علیرضا هزار، قم، دلیل ما، چاپ اول، 1387، صص 7-17