آرزوهای دراز

آرزوهای دراز

۲۵ تیر ۱۳۹۴ 0 معارف

 

مذمت آرزوی باطل، در کلام شهید مطهری (ره)

دین و ایمان در عین اینکه در نواحی زیادی به امید و رجاء، قوت و وسعت می دهد، از طرفی هم جلو یک سلسله آرزوها را می گیرد و نمی گذارد آنها رشد کند. آدمی در ناحیه آرزو هیچ گونه محدودیتی ندارد، گاهی آرزوی امر محال می کند، مثلاً حادثه ای در گذشته واقع شده و با یک کیفیت مخصوص واقع شده و آدمی آرزو می کند که ای کاش واقع نشده بود و یا آنکه آرزو می کند که ای کاش آن حادثه به فلان کیفیت واقع شده بود، آرزو می کند که ایام جوانی برگردد، آرزو می کند که برادر و فامیل فلان شخص باشد! هیچکدام از اینها واقع شدنی نیست، چیزی که در گذشته واقع شده ممکن نیست نابود شود و چیزی دیگر جای آن را بگیرد. در عین حال جلو آرزو را نمی شود گرفت.
از همین جا می توان فهمید که آرزو در ذات خود منطق و قاعده ندارد؛ یعنی تابع منطق و قاعده عمل نیست، تابع قوانین عقل و فکر نیست و به همین دلیل لازم است اصلاح شود و تحت نظم و قاعده درآید.
آرزوهای بی نظم و قاعده همانهاست که در زبان دین «آمال شیطانی» نامیده شده، همانهاست که آدمی را می فریبد و وقت و عمر او را تباه می سازد، نیروی خیال و فکر او را، وقت و فرصت او را بیهوده صرف می کند.
آرزوهای باطل و بی ثمر در وجود انسان مثل شاخه زیادی درختان است، این شاخه ها که زده شود، امیدهای واقعی و عملی بهتر قوت و وسعت می گیرد. لهذا اگر بشر بخواهد در ناحیه امیدهای صادق و واقعی خود موفقیت پیدا کند و در آن ناحیه خود را رشد و نمو دهد، چاره ای ندارد جز اینکه با آرزوهای کاذب و خیالات واهی شیطانی مبارزه نماید که آنها جز غرور و فریب چیزی نیست.
قرآن کریم می فرماید: «یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ اِلاَّ غُرُوراً»: شیطان وعده ها می دهد و آرزوهایی را در مردمی بر می انگیزد، اما آن آرزوها امیدهای صادق و واقعی نیست، فقط غرور است و فریب.(نساء، 120)

شخصی آمد حضور امیر المؤمنین علی علیه السلام و عرض کرد: چند کلمه نصیحت به من بگو. امام فرمود:
«از آن کسان مباش که آرزوی سعادت را دارد ولی بدون سعی و عمل؛
و از آن کسان مباش که می داند راهی که می رود غلط و خطاست و می بایست توبه و بازگشت کند و می خواهد تصمیم به توبه و بازگشت بگیرد ولی همیشه این تصمیم را به تأخیر می اندازد به خیال اینکه هنوز وقت زیاد است و فرصت باقی است؛
هنگام سخن گفتن زاهدانه سخن می گوید؛ همه از فنا و زوال مادیات و دوام و بقای معنویات دم می زند و انسان نباید گوهر نفیس جان خود را به امور پست و حقیر مادی بفروشد، ولی همینکه از سخن به عمل می آید حریصانه و طمع کارانه عمل می کند و تمام سخنان زاهدانه و عارفانه خود را از یاد می برد؛
اگر دنیا به او رو بیاورد هرگز سیر نمی شود و همیشه فریاد (هل من مزید) وی بلند است و اگر دنیا به او پشت کرد و محروم شد نمی تواند عزت و آزادمنشی خود را در سایه قناعت حفظ کند و تن به خواری و ذلت می دهد؛
از شکر و سپاسگذاری آنچه دارد عاجز است و نمی تواند آنها را آنچنان که می بایست اداره کند و طمع به زیادتر بسته است؛
نیکان و صالحان را دوست می دارد، ولی مثل آنها عمل نمی کند؛ و گنهکاران را دشمن می دارد و در عین حال داخل حزب و جمعیت آنهاست و خودش یکی از آنهاست؛
از مردن سخت می ترسد چون می داند چه اندازه گناهکار است و در عین ترسی که از مرگ دارد باز به اعمال زشت خود ادامه می دهد؛
وقتی بیمار می شود و در بستر می افتد از کردار خود پشیمان می شود و چون بهبود یافت و سلامت بازگشت دو مرتبه در غفلت فرو می رود؛
در وقتی که ابتلا و گرفتاری ندارد، مغرور و از خود راضی است و همینکه یک نوع گرفتاری برایش پیش آمد به ناچیزی خود اعتراف و اقرار می کند؛
در امور مادی دنیایی یک خیالی او را به حرکت و جنب و جوش می آورد، ولی برای حقایقی که سعادتمندی او وابسته به آنهاست در عین اینکه یقین دارد از جا نمی جنبد؛
همیشه معصیت را قبل از وقت پیش خرید می کند و توبه را در وقتش به تأخیر می اندازد...»
.(نهج البلاغه، حکمت 150)
چقدر خوب علی علیه السلام فاصله خیال و آرزو را با عمل و حقیقت در ضمن این جمله ها بیان کرده که بهتر از این نمی شود بیان کرد و چقدر خوب انسان را به خودش می شناساند و خوب خودش را به خودش معرفی می کند. این خیال و آرزو انسان را فریب می دهد؛ گمان می کند خیال خوبی و آرزوی خوبی که در دلش بود، پس خدا را شکر که از خوبان است. باید بداند که تنها عمل خوب و کار نیک است که انسان را در زمره نیکان قرار می دهد.

قرآن کریم می فرماید: «وأن لیس للانسان الّا ما سَعَی»: برای انسان جز به مقداری که سعی کرده و عمل نشان داده نیست.(نجم، 39)
اساس سعادت بشر در دنیا و آخرت عمل است و سعی و کوشش.
جهان، جهان حرکت و تکاپو و فعالیت است، یک قطره و یک ذره بیکار نیست. ابر و باد و مه و خورشید و فلک و همه چیز دیگر همه در کار و گردش و فعالیت اند، هر کدام در راه خود و مدار خود در حرکتند؛ انسان هم مثل همه موجودات دیگر مداری و خط سیری دارد و اگر بخواهد به سعادت نائل شود باید مدار خود را طی کند.
معمولاً افرادی که از لحاظ روح و روان سالم و با نشاط اند و انحرافی پیدا نکرده اند، کمتر به تخیل و به هم بافتن آرزوهای دور و دراز نامعقول می پردازند، همیشه عملی فکر می کنند و عملی آرزو می کنند. یعنی آرزوهای آنها در جهت همان مداری است که در زندگی دارند، روی بال و پر خیال نمی نشینند و آرزوی امور ناشدنی را نمی کنند؛
ولی افراد ضعیف که مبتلا به بیماری روانی هستند و نشاط عمل ندارند و در وجودشان همت و اراده ای موجود نیست، بیشتر بر مرکب سریع السیر خیال سوار می شوند و با خیالات خود را سرگرم می سازند و کمتر به عمل و فعالیت توجه می کنند و به اصطلاح دینی مبتلا به «طول امل» می شوند و آرزوهای نامعقول می کنند؛

همان طوری که افراد ضعیف یک خاصیت دیگر هم دارند و آن اینکه زیاد آه و ناله می کشند و در فکر چاره و اصلاح کار خود نیستند.
مثل اینکه در وجود انسان یک مقدار معین نیروی مغزی و عضلانی وجود دارد که باید مصرف شود؛ این نیرو اگر در مغز به صورت خیالات واهی و آرزوهای دور و دراز مصرف شود، دیگر جایی برای فکر صحیح باقی نمی ماند و اگر به صورت آه و ناله و پر حرفی مصرف شد، زمینه ای برای عمل مفید و مثبت باقی نمی ماند و به همین دلیل است که مردان متفکر کمتر گرفتار خیالات واهی می شوند و مردمان مثبت و عملی و فعال، کمتر حرف می زنند و آه و ناله و شکایت می کنند.

_________________________
منبع: حکمت‌ها و اندرزها، استاد شهید مرتضی مطهری

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث