تکبر از نظر احادیث
۰۴ مرداد ۱۳۹۴ 0 معارفعناوین
تكبّر
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
إيّاكُم و الكِبرَ ؛ فإنّ إبليسَ حَمَلَهُ الكِبرُ على أن لا يَسجُدَ لآدمَ .
از تكبّر دورى كنيد؛ زيرا ابليس را تكبّر وا داشت، كه براى آدم سجده نكند.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
إيّاكُم و الكِبرَ ؛ فإنّ الكِبرَ يكونُ في الرَّجُلِ و أنَّ علَيهِ العَباءَةَ .
از تكبّر بپرهيزيد؛زيرا گاهى با پوشيدن يك ردا، به انسان كبر دست مى دهد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
اجتَنِبُوا الكِبرَ ، فإنَّ العَبدَ لا يَزالُ يَتكَبَّرُ حتّى يقولَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ : اُكتُبُوا عَبدي هذا في الجَبّارِينَ .
از تكبّر دورى كنيد؛ زيرا كه بنده پيوسته تكبّر مى ورزد، تا جايى كه خداوند عزّ و جلّ مى فرمايد: نام اين بنده مرا در ميان متكبّران بنويسيد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
لا يَزالُ الرَّجُلُ يَتكَبَّرُ و يَذهَبُ بنَفسِهِ حتّى يُكتَبَ في الجَبّارِينَ ، فَيُصِيبُهُ ما أصابَهُم .
آدمى پيوسته تكبّر مى ورزد و پيش مى رود، تا جايى كه از شمار گردنكشان قلمداد مى شود و بر سرش آن مى آيد كه بر سر آنان آمد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
بِئس العَبدُ عَبدٌ تَجَبَّرَ وَ اختالَ، و نَسِيَ الكَبيرَ المُتَعالَ .
چه بد بنده اى است، آن بنده اى كه تكبّر و غرور ورزد و خداى بزرگِ بلند مرتبه را از ياد ببرد.
امام على عليه السلام :
إيّاكَ و الكِبرَ ؛ فإنّهُ أعظَمُ الذُّنوبِ و ألأَمُ العُيوبِ ، و هُو حِليَةُ إبليسَ .
زنهار از تكبّر كه آن بزرگترين گناه و نكوهيده ترين عيبهاست و زيور ابليس است.
امام على عليه السلام :
احذَرِ الكِبرَ ؛ فإنّهُ رأسُ الطُّغيانِ و مَعصيَةُ الرَّحمانِ .
از تكبّر حذر كن؛ كه آن ريشه طغيان و نافرمانى خداى مهربان است.
امام على عليه السلام :
الكِبرُ خَليقَةٌ مُرديَةٌ ، مَن تَكَثَّرَ بِها قَلَّ .
تكبّر خصلتى مُهلك است، كسى كه بخواهد با اين خصلت، خود را زياد كند، كم مى شود.
امام على عليه السلام :
أقبَحُ الخُلقِ التَّكَبُّرُ .
زشت ترين خوى، تكبّر است.
امام على عليه السلام :
فاعتَبِرُوا بما كانَ مِن فِعلِ اللّه ِ بإبليسَ، إذ أحبَطَ عَمَلَهُ الطَّويلَ و جَهدَهُ الجَهيدَ ··· عن كِبْرِ ساعَةٍ واحِدَةٍ ! فمَن ذا بَعدَ إبليسَ يَسلَمُ علَى اللّه ِ بمثلِ مَعصيَتِهِ ؟! .
از كارى كه خدا با ابليس كرد پند گيريد. آن گاه كه، به خاطر لحظه اى تكبّر، كار طولانى و كوشش طاقت فرساى [عبادى]··· او را بر باد داد! پس، بعد از ابليس [با آن همه مقامى كه داشت ]كيست كه با معصيتى چون معصيت او از خشم و كيفر خدا ايمن باشد؟
امام على عليه السلام :
فَأطفِئُوا ما كَمَنَ في قُلوبِكُم مِن نِيرانِ العَصَبيَّةِ و أحقادِ الجاهِلِيَّةِ ، فإنّما تِلكَ الحَمِيَّةُ تكونُ في المُسلمِ مِن خَطَراتِ الشَّيطانِ و نَخَواتِهِ ، و نَزَغاتِهِ و نَفَثاتِهِ ، و اعتَمِدُوا وَضْعَ التَّذَلُّلِ على رُؤوسِكُم ، و إلقاءَ التَّعزُّزِ تَحتَ أقدامِكُم ، و خَلْعَ التَّكبُّرِ مِن أعناقِكُم ، و اتَّخِذُوا التَّواضُعَ مَسلَحَةً بينَكُم و بَينَ عَدُوِّكُم إبليسَ .
پس، آتشهاى عصبيّت و كينه هاى جاهليت را كه در دلهايتان نهفته است، خاموش كنيد؛ زيرا كه اين نخوت و غرور در وجود شخص مسلمان از تلقينات و نخوتها و فسادها و وسوسه هاى شيطان است. افسر فروتنى بر سر نهيد و گردن فرازى را زير پايتان فكنيد و گردنبند تكبّر را از گردن خويش باز كنيد و فروتنى و افتادگى را [همچون ]پاسگاه مرزى ميان خود و دشمنتان شيطان قرار دهيد.
امام على عليه السلام :
فاعتَبِرُوا بما أصابَ الاُمَمَ المُستَكبِرينَ مِن قَبلِكُم مِن بَأسِ اللّه ِ و صَولاتِهِ ، و وَقائعِهِ و مَثُلاتِهِ ··· و استَعيذُوا باللّه ِ مِن لَواقِحِ الكِبرِ كما تَستَعيذُونَهُ مِن طَوارِقِ الدَّهرِ .
از كيفر و خشم و عذابهاى سخت خدا كه به امّت هاى گردن كش پيش از شما رسيده، عبرت گيريد··· و از عوامل تكبّر زا به خدا پناه بريد، همان گونه كه از بلاها و پيشامدهاى سخت روزگار به او پناه مى بريد.
امام على عليه السلام :
فاللّه َ اللّه َ في عاجِلِ البَغيِ و آجِلِ وَ خامةِ الظُّلمِ و سُوءِ عاقِبَةِ الكِبرِ ، فإنّها مَصيَدَةُ إبليسَ العُظمى و مَكِيدَتُهُ الكُبرى ، التي تُساوِرُ قُلوبَ الرِّجالِ مُساوَرَةَ السُّمومِ القاتِلَةِ ، فما تُكدي أبَدا و لا تُشوي أحَدا ، لا عالِما لِعِلمِهِ و لا مُقِلاًّ في طِمرِهِ .
خدا را خدا را [در نظر گيريد ]از عاقبت وخيم زورگويى و ستم در اين دنيا و آن جهان و از فرجام ناگوار تكبّر ؛ كه بزرگ ترين دام و سترگ ترين نيرنگ شيطان است و چونان زهرهاى كشنده در دلهاى مردان فرو مى روند. هرگز چيزى مانع نفوذ آنها نمى شود و هيچ كس از آنها در امان نيست، نه عالِم به خاطر علمش و نه تهيدست به سبب جامه فرسوده اش .
امام على عليه السلام :
أمْ هذا الذي أنشَأهُ في ظُلُماتِ الأرحامِ ، و شُغُفِ الأستارِ ، نُطفَةً دِهاقا ··· حتّى إذا قامَ اعتِدالُهُ و استَوى مِثالُهُ نَفَرَ مُستَكبِرا! .
يا [براى شما] از اين انسانى [بگويم ]كه خداوند او را در تاريكيهاى زهدانها و غلافهاى پرده ها از نطفه اى ريخته شده، آفريد··· تا اين كه اندامى به اعتدال و رشد كامل يافت، گردن كشانه [از حق ]رميد و گريخت!
امام على عليه السلام ـ در وصف پرهيزگاران ـ فرمود :
بُعدُهُ عمَّن تَباعَدَ عَنهُ زُهدٌ و نَزاهَةٌ ، و دُنُوُّهُ مِمَّن دَنا مِنهُ لِينٌ و رَحمَةٌ ، ليسَ تَباعُدُهُ بكِبرٍ و عَظَمةٍ ، و لا دُنُوُّهُ بمَكرٍ و خَديعَةٍ .
اگر از كسى دورى مى كند، به خاطر دنيا گريزى و پاكدامنى است و اگر به كسى نزديك مى شود، از سر خوش خويى و مهربانى است؛ نه دورى كردنش از روى تكبّر و نخوت است و نه نزديك شدنش از سرِ مكر و فريب.
امام على عليه السلام :
إنّ مِن أسخَفِ حالاتِ الوُلاةِ عندَ صالِحِ النّاسِ أن يُظَنَّ بِهِم حُبُّ الفَخرِ و يُوضَعَ أمرُهُم علَى الكِبرِ .
از پست ترين حالات زمام داران نزد مردمان درستكار، اين است كه گمان رود آنان شيفته خود ستايى گشته اند و كردارشان به تكبّر تعبير شود.
امام على عليه السلام ـ در فضيلت رسول اكرم صلى الله عليه و آله ـ فرمود :
بَعَثَهُ و النّاسُ ضُلاّلٌ في حَيرَةٍ ، و حاطِبونَ (خابِطونَ) في فِتنَةٍ ، قدِ استَهوَتهُمُ الأهواءُ ، و استَزَلَّتهُمُ الكِبرياءُ .
خداوند در زمانى او را برانگيخت كه مردم در وادى حيرت گمراه بودند و در فتنه و فساد دست و پا مى زدند. هوا و هوسها، آنها را شيفته و منحرف كرده بود و كبر و نخوت، به لغزششان كشانده بود.
امام على عليه السلام :
إنّي لَمِن قَومٍ لا تَأخُذُهُم في اللّه ِ لَومَةُ لائمٍ ··· لا يَستَكبِرُونَ و لا يَعلُونَ ، و لا يَغلّونَ و لا يُفسِدونَ .
راستى كه من از آن گروهى هستم كه در راه خدا سرزنش هيچ سرزنشگرى در آنان كارگر نمى افتد··· گردن فرازى نمى كنند و برترى نمى فروشند و خيانت نمى ورزند و فساد و تباهى نمى آفرينند.
امام باقر عليه السلام :
ما دَخَلَ قَلبَ امرِئٍ شيءٌ مِن الكِبرِ إلاّ نَقَصَ مِن عَقلِهِ مِثلُ ما دَخَلَهُ مِن ذلكَ ، قَلَّ ذلكَ أو كَثُرَ .
هيچ مقدارى از تكبّر به دل آدمى راه نيابد، مگر اين كه به همان اندازه،كم باشد يا زياد، از خردش كاسته شود.
امام صادق عليه السلام :
الكِبرُ قد يكونُ في شِرارِ النّاسِ مِن كُلِّ جِنسٍ ··· إنَّ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله مَرَّ في بَعضِ طُرُقِ المَدينةِ ، و سَوداءُ تَلقُطُ السرقِينَ ، فقيلَ لها : تَنَحِّي عن طريقِ رَسولِ اللّه ِ ، فقالَت : إنّ الطَّريقَ لَمعرضٌ ، فَهَمَّ بها بعضُ القَومِ أن يَتَناوَلَها ، فقالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : دَعُوها ، فإنَّها جَبّارَةٌ .
تكبّر گاهى در دون پايه ترين افراد جامعه از هر قشرى يافت مى شود··· روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله از يكى از كوچه هاى مدينه مى گذشت. زن سياهى در وسط كوچه سرگين جمع مى كرد. به آن زن گفتند: از سر راه رسول خدا صلى الله عليه و آله كنار برو. زن گفت: راه پهن است. يكى از مردم خواست او را كنار زند، رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: رهايش كنيد؛ او زنى متكبّر است.
امام صادق عليه السلام :
مَن بَرِئَ مِن الكِبرِ نالَ الكَرامَةَ .
هر كه از تكبّر پاك شود، به بزرگوارى دست يابد.
كبريا مخصوص خداست
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
إنّما الكِبرياءُ للّه ِِ رَبِّ العالَمينَ .
جز اين نيست كه كبريا، خاصِّ خداوند پروردگار جهانيان است.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند ـ جلّ و علا ـ مى فرمايد:
الكِبرياءُ رِدائي و العَظَمةُ إزارِي ، فَمَن نازَعَني واحِدا مِنهُما ألقَيتُهُ في النّارِ .
كبريا، رداى من است و بزرگى، تن پوش من. پس هر كه بر سر يكى از اينها با من بستيزد، او را در آتش افكنم.
امام على عليه السلام :
الحَمدُ للّه ِِ الذي لَبِسَ العِزَّ و الكِبرياءَ، و اختارَهُما لنَفسِهِ دونَ خَلقِهِ، و جَعَلَهُما حِمىً و حَرَما على غيرِهِ و اصطَفاهُما لِجَلالِهِ .
ستايش خدايى را كه رداى عزّت و كبريا پوشيد و اين دو خصلت را براى خود برگزيد نه آفريدگانش، و آنها را براى غير خود قرقگاه و حريمى گردانيد و به خاطر جلال و عظمت خود اين دو صفت را ويژه خود كرد.
امام على عليه السلام :
فلو رَخَّصَ اللّه ُ في الكِبرِ لأحَدٍ مِن عِبادِهِ لَرَخَّصَ فيهِ لِخاصَّةِ أنبيائهِ و أوليائهِ ، و لكنَّهُ سبحانَهُ كَرَّهَ إلَيهِمُ التَّكابُرَ ، و رَضِيَ لَهُمُ التَّواضُعَ .
اگر بنا بود خداوند به احدى از بندگانش رخصت تكبّر دهد، هر آينه اين رخصت را به خاصّگان از انبيا و اولياى خود مى داد. اما خداوند سبحان، تكبّر را براى آنان نيز ناخوش داشت و فروتنى را برايشان پسنديد.
امام حسن عليه السلام ـ در پاسخ كسى كه به ايشان گفت:
كَلاّ ، الكِبرُ للّه ِِ وَحدَهُ ، و لكنْ فِيَّ عِزَّةٌ ، قالَ اللّه ُ تعالى : «و للّه ِِ العِزَّةُ و لِرَسولِهِ و لِلمُؤْمنينَ»
در وجود تو تكبّر است ـ فرمود : هرگز؛ تكبّر تنها از آن خداست. اما در وجود من، عزّت است. خداوند متعال فرموده است: «و عزّت از آن خدا و پيامبر او و مؤمنان است».
امام باقر عليه السلام :
الكِبرُ رِداءُ اللّه ِ، و المُتَكبِّرُ يُنازِعُ اللّه َ رِداءَهُ .
كِبر، رداى خداست و شخص متكبّر بر سر تصاحب رداى خدا، با او مى ستيزد.
امام صادق عليه السلام :
الكِبرُ رِداءُ اللّه ِ ، فَمَن نازَعَ اللّه َ شيئا مِن ذلكَ أكَبَّهُ اللّه ُ في النّارِ .
كِبر، رداى خداست.پس هر كه بر سر چيزى از آن با خدا كشمكش كند، خداوند او را در آتش سرنگون سازد.
معناى كِبر
بحار الأنوار ـ به نقل از ابوذر ـ :
دَخلتُ ذاتَ يَومٍ في صدرِ نَهارِهِ على رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله في مَسجدِهِ ··· فقلتُ : يا رَسولَ اللّه ِ، بأبي أنتَ و اُمي ، أوصِني بِوَصيَّةٍ يَنفَعُني اللّه ُ بِها ، فقالَ : ··· يا أبا ذَرٍّ ، مَن ماتَ و في قَلبِهِ مِثقالُ ذَرَّةٍ مِن كِبرٍ لم يَجِدْ رائحَةَ الجَنَّةِ إلاّ أن يَتوبَ قبلَ ذلكَ ، فقالَ : يا رسولَ اللّه ِ ، إني لَيُعجِبُني الجَمالُ حتّى وَدِدتُ أنَّ عِلاقَةَ سَوطي و قِبالَ نَعلي حَسَنٌ ، فَهل يُرهَبُ على ذلكَ ؟ قالَ : كيفَ تَجِدُ قَلبَكَ ؟ قالَ : أجِدُهُ عارِفا للحَقِّ مُطمَئنّا إلَيهِ ، قالَ : ليسَ ذلكَ بالكِبرِ ، و لكنَّ الكِبرَ أن تَترُكَ الحَقَّ و تَتَجاوَزَهُ إلى غيرِهِ ، و تَنظُرَ إلَى النّاسِ و لا تَرى أنَّ أحَدا عِرضُهُ كَعِرضِكَ و لا دَمُهُ كَدَمِكَ .
زمانى در آغاز روز در مسجد خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رسيدم و گفتم: اى رسول خدا! پدر و مادرم به فداى شما! مرا يك سفارشى كنيد كه خداوند مرا بدان نفعى رساند، حضرت فرمود: اى ابوذر! هر كس بميرد و در دلش ذرّه اى تكبّر باشد، بوى بهشت را استشمام نمى كند مگر اين كه پيشتر توبه كند. عرض كرد: اى رسول خدا! من زيبايى را دوست دارم، حتى دوست دارم بند تازيانه ام و دوال كفشم زيبا باشد. آيا از اين حالت، بيمِ كبر و خود پسندى مى رود؟ فرمود: دلت را چگونه مى يابى؟ عرض كرد: آن را شناساى حق و آرام گرفته بدو، مى يابم. فرمود: پس اين حالت، كِبر نيست. بلكه كبر، آن است كه حق را فرو گذارى و به ناحق روى آورى و به مردم با اين ديد نگاه كنى كه هيچ كس آبرويش چون آبروى تو و خونش چون خون تو نيست.
الترغيب و الترهيب : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
لا يَدخُلُ الجَنَّةَ مَن كانَ في قَلبِهِ مِثقالُ ذَرَّةٍ مِن كِبرٍ ، فقالَ رَجلٌ : إنّ الرَّجُلَ يُحِبُّ أن يكونَ ثَوبُهُ حَسَنا و نَعلُهُ حَسَنةً ! قالَ : إنَّ اللّه َ جَميلٌ يُحِبُّ الجَمالَ ، الكِبرُ بَطَرُ الحَقِّ و غَمْطُ النّاسِ .
كسى كه در دلش ذرّه اى تكبّر باشد، به بهشت نمى رود. مردى عرض كرد: انسان دوست دارد كه جامه اش زيبا و كفشش زيبا باشد. حضرت فرمود: خداوند، زيباست و زيبايى را دوست دارد. كبر، سركشى در برابر حق و حقير شمردن مردم است.
امام على عليه السلام :
طَلَبتُ الخُضوعَ فما وَجَدْتُ إلاّ بقبولِ الحقِّ ، اقبَلُوا الحَقَّ ، فإنَّ قبولَ الحقِّ يُبَعِّدُ مِن الكِبرِ .
فروتنى را جستم و آن را جز در پذيرش حق، نيافتم. پس حق پذير باشيد؛ زيرا پذيرش حق [انسان را ]از تكبّر دور مى سازد.
امام زين العابدين عليه السلام :
مَن قالَ : «أستَغفِرُ اللّه َ و أتوبُ إلَيهِ»فليسَ بمُستَكبِرٍ و لا جَبّارٍ، إنّ المُستَكبِرَ مَن يُصِرُّ علَى الذَّنبِ الذي قد غَلَبَهُ هَواهُ فيهِ ، و آثَرَ دُنياهُ على آخِرَتِهِ .
كسى كه بگويد: «استغفر اللّه و اتوب اليه» نه مستكبر است و نه گردن كش. مستكبر، كسى است كه بر گناهى كه در آن هواى نفسش بر او چيره گشته، مداومت ورزد و دنيايش را بر آخرتش ترجيح دهد.
الكافى ـ به نقل از محمّد بن مسلم ـ : امام باقر يا امام صادق عليهما السلام فرمودند:
لا يَدخُلُ الجَنَّةَ مَن كانَ في قَلبِهِ مِثقالُ حَبّةٍ مِن خَردَلٍ مِن الكِبرِ ، فاستَرجَعتُ ، فقالَ : مالَكَ تَستَرجِعُ ؟ قلتُ : لِما سَمِعتُ مِنكَ ، فقالَ : ليسَ حَيثُ تَذهَبُ ، إنّما أعني الجُحودَ ، إنّما هُو الجُحودُ .
كسى كه در دلش به اندازه دانه خردلى كبر باشد، به بهشت نمى رود. من استرجاع كردم (جمله «انا للّه و انا اليه راجعون» را بر زبان آوردم). حضرت فرمود: چه شده است كه استرجاع مى كنى؟ عرض كردم: به سبب سخنى كه از شما شنيدم. حضرت فرمود: آن طور كه تو تصوّر كردى، نيست. بلكه مقصودم انكار [حق ]است، در حقيقت مقصود از كبر، انكار است.
امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از كمترين حدّ الحاد ـ فرمود :
إنّ الكِبرَ أدناهُ .
تكبّر، كمترين حدّ آن است.
امام صادق عليه السلام :
الكِبرُ أن تَغمِصَ النّاسَ و تُسَفِّهَ الحَقَّ .
تكبّر، اين است كه مردم را تحقير كنى و حق را خوار شمارى.
معانى الأخبار ـ از عبد اللّه بن طلحه به نقل از امام صادق عليه السلام ـ : رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
لن يَدخُلَ الجَنَّةَ عَبدٌ في قَلبِهِ مِثقالُ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ مِن كِبرٍ ، و لا يَدخُلُ النّارَ عَبدٌ في قَلبِهِ مِثقالُ حبَّةٍ مِن خَردلٍ مِن إيمانٍ ، قلتُ : جُعِلتُ فِداكَ إنّ الرَّجلَ لَيلبسُ الثَّوبَ أو يَركَبُ الدّابَّةَ فَيَكادُ يُعرَفُ مِنهُ الكِبرُ ؟ قالَ : ليسَ بذاكَ ، إنّما الكِبرُ إنكارُ الحَقِّ ، و الإيمانُ الإقرارُ بالحقِّ .
هر بنده اى كه به اندازه وزن دانه خردلى در دلش تكبّر باشد، به بهشت نمى رود و هر بنده اى كه به وزن دانه خردلى در دلش ايمان باشد، به دوزخ نمى رود. عرض كردم: فدايت شوم، انسان [گاه] لباسى مى پوشد و مركبى سوار مى شود، آيا اين نشانه كبر است؟ حضرت فرمود: چنين نيست، بلكه كِبر، انكارِ حق است و ايمان، اقرار به حق.
الكافى ـ به نقل از محمّد بن عمر بن يزيد از پدرش ـ :
قُلتُ لأبي عبدِ اللّه ِ عليه السلام : إنّني آكُلُ الطَّعامَ الطَّيِّبَ ، و أشُمُّ الرِّيحَ الطَّيِّبَةَ و أركَبُ الدّابَّةَ الفارِهَةَ و يَتبَعُنِي الغُلامُ ، فَترَى في هذا شيئا مِن التَّجبُّرِ فلا أفعَلْهُ ؟ فَأطرَقَ أبو عبدِ اللّه ِ عليه السلام ثُمّ قالَ : إنّما الجَبّارُ المَلعونُ مَن غَمَصَ النّاسَ و جَهِلَ الحقَّ .
به حضرت صادق عليه السلام عرض كردم: من خوراك خوب مى خورم و بوى خوش به كار مى برم و بر مركب راهوار و چالاك سوار مى شوم و غلامم در پى من حركت مى كند. اگر در اين رفتار، نوعى تكبّر است از آن دست بردارم؟ حضرت صادق عليه السلام مدّتى خاموش ماند و سپس فرمود: همانا گردن كشِ لعنت شده كسى است كه مردم را خوار شمرد و حق را نشناسد.
الكافى ـ به نقل از عبد الأعلى بن اعين ـ : امام صادق عليه السلام از قول رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
إنَّ أعظَمَ الكِبرِ غَمصُ الخَلقِ و سَفَهُ الحَقِّ ، قلتُ : و ما غَمْصُ الخَلقِ و سَفَهُ الحَقِّ ؟ قالَ : يَجهَلُ الحَقَّ و يَطعَنُ على أهلِهِ ، فَمَن فَعَلَ ذلكَ فقد نازَعَ اللّه َ عَزَّ و جلَّ رِداءَهُ .
بزرگترين تكبّر، پست شمردن مردم است و استخفاف نسبت به حق. عرض كردم: پست شمردن مردم و استخفاف حق چيست؟ فرمود: حق را نشناسد و از اهل حق بد گويد. پس هر كه چنين كند، با خداوند عزّ و جلّ بر سر رداى او ستيزيده است.
بحار الأنوار ـ به نقل از ابن فضّال از قول مردى ـ : امام صادق عليه السلام فرمود:
مَن مَرَّ بالمأزمَينِ و ليسَ في قَلبِهِ كِبرٌ غَفَرَ اللّه ُ له، قلتُ : ما الكِبرُ ؟ قالَ : يَغمِصُ النّاسَ ، و يُسَفِّهُ الحَقَّ .
هر كس با دلى تهى از كِبر از مأزمان . بگذرد، خداوند او را بيامرزد.عرض كردم: كبر چيست؟ فرمود: حقير شمردن مردم و استخفاف نسبت به حق.
معانى الأخبار ـ به نقل از عبد الملك ـ : امام صادق عليه السلام فرمود:
مَن دَخَلَ مَكَّةَ مُبرَّأً عن الكِبرِ غُفِرَ ذَنبُهُ قلتُ : و ما الكِبرُ ؟ قالَ : غَمصُ الخَلقِ و سَفَهُ الحَقِّ ، قلتُ : و كيفَ ذاكَ ؟ قالَ : يَجهَلُ الحَقَّ و يَطعَنُ على أهلِهِ .
هر كه با دلى پاك از كبر وارد مكّه شود، خداوند گناهش را بيامرزد. عرض كردم: كبر چيست؟ فرمود: خوار شمردن مردم و استخفاف نسبت به حق. عرض كردم: چگونه؟ فرمود: حق را نشناسد و از اهل حق بد گويد.
حقيقت كبر
الكافى ـ به نقل از حفص بن غياث ـ : امام صادق عليه السلام فرمود :
مَن ذَهَبَ يَرى أنَّ لَهُ علَى الآخَرِ فَضلاً فهُو مِن المُستَكبِرِينَ، فقلتُ لَهُ : إنّما يَرى أنَّ لَهُ علَيهِ فَضلاً بالعافيَةِ إذا رَآهُ مُرتَكِبا لِلمَعاصِي ؟ فقالَ : هَيهاتَ هَيهاتَ ! فَلَعَلَّهُ أن يكونَ قد غُفِرَ لَهُ ما أتى و أنتَ مَوقوفٌ مُحاسَبٌ ، أ ما تَلَوتَ قِصَّةَ سَحَرَةِ موسى عليه السلام .
هر كه بر اين باور باشد كه از ديگران برتر است، او در شمار مستكبران است. عرض كردم: اگر گنهكارى را ببيند و به سبب بى گناهى و پاكدامنى خود، خويشتن را از او برتر بداند چه؟ فرمود: هيهات هيهات! چه بسا كه او آمرزيده شود اما تو را براى حسابرسى نگه دارند؛ مگر داستان جادوگران موسى عليه السلام را نخوانده اى؟
بحار الأنوار : امام صادق عليه السلام فرمود:
إذا هَبَطتُم وادِيَ مَكَّةَ فالبَسُوا خُلقانَ ثِيابِكُم ، أو سَمِلَ ثِيابِكُم ، أو خَشِنَ ثِيابِكُم؛ فإنّهُ لن يَهبِطَ واديَ مكَّةَ أحَدٌ ليسَ في قَلبِهِ شيءٌ مِن الكِبرِ إلاّ غَفَرَ اللّه ُ لَهُ ، فقالَ عبدُ اللّه ِ بنُ أبي يَعفورٍ : ما حَدُّ الكِبرِ ؟ قالَ : الرَّجُلُ يَنظُرُ إلى نفسِهِ إذا لَبِسَ الثَّوبَ الحَسَنَ يَشتَهي أن يُرى علَيهِ ، ثُمّ قالَ : «بَلِ الإِنسانُ على نَفسِهِ بَصيرَةٌ»
هر گاه به وادى مكّه وارد شديد، لباسهاى فرسوده، يا جامه هاى كهنه، يا لباسهاى زبر و درشت خود را بپوشيد؛ زيرا هيچ گاه كسى با دلى تهى از كبر به وادى مكّه وارد نشود، مگر اين كه خداوند او را بيامرزد. عبد اللّه بن ابى يعفور گفت: حدّ كبر چيست؟ فرمود: اين كه انسان جامه زيبايى بپوشد و به خودش نگاهى كند و دوست داشته باشد كه مردم او را در آن لباس ببينند. حضرت سپس اين آيه را تلاوت كرد: «بلكه انسان به خود بيناست».
نكوهش راه رفتن با تبختر
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
إنّ اللّه َ يُبغِضُ ابنَ سَبعينَ في أهلِهِ ، ابنَ عِشرِينَ في مِشيَتِهِ و مَنظَرِهِ .
خداوند، دشمن دارد كسى را كه براى همسرش [مانند مرد ]هفتاد ساله است و در راه رفتن و قيافه اش [مانند جوان ]بيست ساله.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
إنّ اللّه َ تعالى يُحِبُّ ابنَ عِشرينَ إذا كانَ شِبهَ ابنِ ثَمانينَ ، و يُبغِضُ ابنَ سِتِّينَ إذا كانَ شِبهَ ابنِ عِشرينَ .
خداوند متعال، بيست ساله اى را كه شبيه هشتاد ساله رفتار كند دوست دارد و از شصت ساله اى كه رفتارى چون جوان بيست ساله داشته باشد، نفرت دارد.
امام على عليه السلام :
مرّ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله على جماعةٍ فقالَ : عَلى ما اجتَمَعتُم ؟ قالوا : يا رسولَ اللّه ِ ، هذا مَجنونٌ يُصرَعُ فاجتَمَعنا علَيهِ ، فقالَ : ليسَ هذا بمَجنونٍ و لكنّهُ المُبتَلى
ثُمّ قالَ : أ لا اُخبِرُكُم بالمَجنونِ حَقِّ المَجنونِ ؟ قالوا : بَلى يا رسولَ اللّه ِ . قال : (إنّ المَجنونَ حَقَّ المَجنونِ) المُتَبَختِرُ في مِشيَتِهِ ، النّاظِرُ في عِطفَيهِ ، المُحَرِّكُ جَنبَيهِ بمَنكِبَيهِ ، يَتَمَنّى علَى اللّه ِ جَنَّتَهُ و هُو يَعصيهِ ، الذي لا يُؤمَنُ شَرُّهُ و لا يُرجى خَيرُهُ ، فذلكَ المَجنونُ و هذا المُبتَلى .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر عدّه اى كه جمع شده بودند، گذشت و فرمود : برگرد چه جمع شده ايد؟ عرض كردند: يا رسول اللّه ! اين ديوانه غش كرده و ما پيرامون او گرد آمده ايم. حضرت فرمود: او ديوانه نيست،بلكه بيمار است سپس فرمود: آيا شما را آگاه نسازم كه ديوانه حقيقى كيست؟ عرض كردند: بفرماييد، اى رسول خدا! فرمود: [ديوانه حقيقى ]كسى است كه با تبختر راه مى رود و متكبّرانه مى نگرد و پهلوهايش را با شانه هايش حركت مى دهد. نافرمانى خدا مى كند و با اين حال بهشت او را آرزو مى كند. كسى از شرّ او ايمن نيست و به خيرش اميدى نمى رود. پس آن ديوانه است، و اين بيمار.
امام باقر عليه السلام ـ درباره آيه «و لا تمش فى الارض مرحا» ـ فرمود :
بالعَظَمةِ .
يعنى با نخوت و تكبّر.
متكبّر
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
أمقَتُ النّاسِ المُتَكبِّرُ .
منفورترين مردمان، شخص متكبّر است.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
إنَّ أبعَدَكُم يَومَ القِيامَةِ مِنّي الثَّرثارُونَ ، و هُمُ المُستَكبِرُونَ .
روز قيامت دورترين شما از من، پر گويان، يعنى همان مستكبران، هستند.
المحجة البيضاء: پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
إنّ أبغَضَكُم إلَينا و أبعَدَكُم مِنّا في الآخِرةِ الثَّرثارُونَ المُتَشدِّقُونَ المُتَفَيهِقونَ . قالوا: يا رسولَ اللّه ِ، قد عَلِمنا الثَّرثارينَ المُتَشَدِّقينَ . ، فَمَنِ المُتَفيهِقونَ ؟ قالَ : المُتَكبِّرُونَ .
منفورترين شما نزد ما و دورترينتان از ما در آخرت، پر گويان ژاژخاى متفيهق اند. عرض كردند: اى رسول خدا! معناى پر گويان ژاژخاى را مى دانيم، اما متفيهقان چه كسانى هستند؟ فرمود: متكبران.
امام على عليه السلام :
أ تَرجو أن ( يُؤتِيَكَ ) يُعطِيَكَ اللّه ُ أجرَ المُتَواضِعينَ و أنتَ عِندَهُ مِنَ المُتَكبِّرينَ ؟ ! .
آيا در حالى كه نزد خداوند از متكبّران هستى، انتظار دارى كه مزد فروتنان را به تو دهد؟
امام على عليه السلام :
مَن كانَ مُتَكبِّرا لم يَعدِمِ التَّلَفَ .
كسى كه متكبّر باشد، از نابودى در امان نيست.
با چنين حالى تكبّر نشايد
امام على عليه السلام :
عَجِبتُ لابنِ آدمَ ؛ أوَّلُهُ نُطفَةٌ و آخِرُهُ جِيفَةٌ ، و هو قائمٌ بينَهُما وِعاءٌ للغائطِ، ثُمّ يَتَكبَّرُ ! .
در شگفتم از آدميزاد،كه آغازش نطفه اى است و فرجامش لاشه اى و در اين ميان انبار غائط است و با اين همه تكبّر مى ورزد!
امام على عليه السلام :
عَجِبتُ لِلمُتَكبِّرِ الذي كانَ بالأمسِ نُطفَةً و يكونُ غَدا جِيفَةً ! .
در شگفتم از شخص متكبّر، كه ديروز نطفه اى بوده و فردا لاشه اى است!
امام على عليه السلام :
لا تَكُونوا كالمُتَكبِّرِ على ابنِ اُمِّهِ مِن غيرِ ما فَضْلٍ جَعَلَهُ اللّه ُ فيهِ ، سِوى ما ألحَقَتِ العَظَمةُ بنَفسِهِ مِن عَداوَةِ الحَسدِ(الحَسَبِ)، و قَدَحَتِ الحَميَّةُ في قَلبِهِ من نارِ الغَضَبِ ، و نَفَخَ الشيطانُ في أنفِهِ مِن رِيحِ الكِبرِ الذي أعقَبَهُ اللّه ُ بهِ النَّدامَةَ .
مانند آن كسى (قابيل) نباشيد كه بر پسر مادر خود (هابيل)، بى آن كه خداوند او را بر وى برتريى داده باشد، تكبّر ورزيد. جز اين كه خود بزرگ بينى، دشمنى ناشى از حسادت را در جان او افكند و تعصّب و غرور، آتش خشم را در دلش شعله ور ساخت و شيطان باد كبر را در دماغش دميد؛ كِبرى كه خداوند عاقبت مايه پشيمانى او قرارش داد.
امام زين العابدين عليه السلام :
وَقَعَ بينَ سلمانَ الفارسيِّ و بينَ رجُلٍ كلامٌ و خُصومَةٌ ، فقالَ لَهُ الرَّجُلُ : مَن أنتَ يا سلمانُ ؟ ! فقالَ سلمانُ : أمّا أوّلي و أوّلُكَ فنُطفَةٌ قَذِرَةٌ ، و أمّا آخرِي و آخِرُكَ فَجِيفَةٌ مُنتِنَةٌ ، فإذا كانَ يَومُ القِيامَةِ و وُضِعَتِ المَوازينُ ، فَمَن ثَقُلَ مِيزانُهُ فهُو الكريمُ ، و مَن خَفَّ مِيزانُهُ فهُو اللَّئيمُ .
ميان سلمان فارسى رحمه الله و مردى بگو مگويى شد. آن مرد به سلمان گفت: مگر تو كه هستى اى سلمان؟ سلمان گفت: آغاز من و تو، هر دو، نطفه اى نجس بود و فرجام من و تو لاشه اى گنديده است و چون روز قيامت شود و ترازوها نصب گردد هر كس ترازوى اعمالش سنگين باشد، او شريف است و هر كس ترازويش سبك باشد، او فرومايه است.
امام باقر عليه السلام :
عَجَبا لِلمُختالِ الفَخورِ و إنّما خُلِقَ مِن نُطفَةٍ ثُمّ يَعودُ جِيفَةً ، و هُو فيما بينَ ذلكَ لا يَدري ما يُصنَعُ بهِ !
در شگفتم از متكبّرِ خود ستاى، حال آن كه از نطفه اى آفريده شده و به لاشه اى تبديل مى شود و در اين فاصله نمى داند كه با او چه مى شود.
امام باقر عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال مولايمان حضرت صادق عليه السلام از [حكمت دفع ]مدفوع [از انسان] ـ فرمود :
تَصغيرا لابنِ آدمَ ، لِكي لا يَتَكَبَّرَ و هُو يَحمِلُ غائطَهُ مَعهُ
براى تحقير آدميزاد است، تا او كه با خود مدفوعش را حمل مى كند، تكبّر نورزد.
علّت تكبّر
امام على عليه السلام :
كُلُّ مُتَكبِّرٍ حَقيرٌ .
هر متكبّرى، حقير است.
امام على عليه السلام :
ما تَكَبَّرَ إلاّ وَضيعٌ .
تكبّر نورزد، مگر كسى كه پست است.
امام على عليه السلام :
لا يَتَكَبَّرُ إلاّ وَضيعٌ خامِلٌ .
تكبّر نورزد، مگر شخص فرومايه بى نام و نشان.
امام صادق عليه السلام :
ما مِن رَجُلٍ تَكَبَّرَ أو تَجَبَّرَ إلا لِذِلَّةٍ وَجَدَها في نفسِهِ .
هيچ مردى تكبّر يا گردن فرازى نكرد، مگر به سبب احساس خوارى و حقارتى كه در خود يافت.
امام صادق عليه السلام :
ما مِن أحَدٍ يَتِيهُ . إلاّ مِن ذِلَّةٍ يَجِدُها في نفسِهِ .
هيچ كس نيست كه تكبّر ورزد، مگر بر اثر خوارى و حقارتى كه در خود مى يابد.
درمان كبر
امام على عليه السلام :
لا يَنبَغي لِمَن عَرَفَ اللّه َ أن يَتَعاظَمَ .
براى كسى كه خدا را مى شناسد، سزاوار نيست خود بزرگ بين باشد.
امام على عليه السلام :
لو أرادَ اللّه ُ أن يَخلُقَ آدمَ مِن نورٍ يَخطَفُ الأبصارَ ضِياؤهُ و يَبهَرُ العُقُولَ رُواؤهُ و طِيبٍ يأخُذُ الأنفاسَ عَرفُهُ لَفَعلَ ، و لو فَعَلَ لَظَلَّت لَهُ الأعناقُ خاضِعَةً (خاشِعَةً)، و لَخَفَّتِ (لَحَقَّتِ) البَلوى فِيهِ علَى المَلائكةِ ، و لكنَّ اللّه َ سبحانَهُ يَبتَلي خَلقَهُ بِبَعضِ ما يَجهَلُونَ أصلَهُ ، تَمييزا بالاختِبارِ لَهُم، و نَفيا للاستِكبارِ عَنهُم ، و إبعادا لِلخُيَلاءِ مِنهُم .
اگر خداوند مى خواست آدم را از نورى كه پرتوش چشمها را خيره سازد و زيبايى اش خردها را مبهوت گرداند و از عطرى كه بوى خوشش جانها را تسخير كند بيافريند، بي گمان چنين مى كرد و اگر چنين مى كرد، هر آينه گردنها در برابرش خم مى شد و كرنش مى كرد و كار آزمايش به وسيله او، بر فرشتگان آسان مى گرديد. اما خداوند سبحان آفريدگان خود را به بعضى چيزهايى كه از اصل و ريشه آن خبر ندارند، مى آزمايد تا با آزمودن آنها سَره از نا سره باز شناخته شود و تا خوى كبر را از آنان بزدايد و نخوت را از آنان دور گرداند.
امام على عليه السلام :
لو كانَتِ الأنبياءُ أهلَ قُوَّةٍ لا تُرامُ و عِزَّةٍ لا تُضامُ ··· لكانَ ذلكَ أهوَنَ علَى الخَلقِ في الاعتِبارِ و أبعَدَ لَهُم في الاستِكبارِ ··· و لكنَّ اللّه َ سبحانَهُ أرادَ أن يَكونَ الاتِّباعُ لِرُسُلِهِ و التَّصديقُ بكُتُبِهِ و الخُشوعُ لوَجهِهِ و الاستِكانَةُ لأمرِهِ و الاستِسلامُ لِطاعتِهِ ، اُمورا لَهُ خاصَّةً لا تَشوبُها مِن غيرِها شائبَةٌ ، و كُلَّما كانَتِ البَلوى و الاختِبارُ أعظَمَ كانَتِ المَثوبَةُ و الجَزاءُ أجزَلَ .
اگر پيامبران از نيرويى كه كسى خيال [غلبه بر] آن را در سر نپروراند و از قدرت و شوكتى چيره نا شدنى برخوردار بودند··· هر آينه كار عبرت گرفتن [و اجابت دعوت انبيا] بر مردم آسانتر مى شد و در دور كردن آنان از گردنكشى مؤثرتر بود··· اما خداوند سبحان، چنين خواست كه پيروى از پيامبرانِ او و تصديقِ كتابهايش و كرنش در برابر ذات او و تسليم در مقابل فرمانش و گردن نهادن به طاعت او، ويژه او باشد و چيزى [از ريا و ترس ]با آنها آميخته نشود و هر چه آزمايش و امتحان بزرگتر باشد، ثواب و پاداش بيشتر است.
امام على عليه السلام :
لكنَّ اللّه َ يَختَبِرُ عِبادَهُ بأنواعِ الشَّدائدِ ، و يَتَعبَّدُهُم بأنواعِ المَجاهِدِ ، و يَبتَليهِم بِضُروبِ المَكارِهِ ، إخراجا للتَّكَبُّرِ مِن قُلوبِهِم ، و إسكانا للتَّذَلُّلِ في نُفوسِهِم ، و لِيَجعَلَ ذلكَ أبوابا فُتُحا إلى فَضلِهِ .
ليكن خداوند بندگان خود را به انواع سختيها مى آزمايد و از طريق مجاهدتهاى گوناگون آنان را به عبادت و بندگى مى گيرد و به انواع ناملايمات و نا خوشاينديها امتحانشان مى كند، تا تكبّر را از دلهايشان بيرون بَرد و خاكسارى را در جانهايشان بنشاند و نيز تا اين آزمايشها را درهاى گشوده اى به سوى فضل (احسان) خويش قرار دهد.
امام على عليه السلام :
··· حَرَسَ اللّه ُ عِبادَهُ المؤمنينَ بالصَّلَواتِ و الزَّكَواتِ ، و مُجاهَدَةِ الصيامِ في الأيّامِ المَفروضاتِ ، تَسكينا لأطرافِهِم ، و تَخشيعا لأبصارِهِم ، و تَذليلاً لِنُفوسِهِم ، و تَخفيضا (تَخضيعا) لقُلوبِهِم ، و إذهابا لِلخُيَلاءِ عَنهُم ··· انظُرُوا إلى ما في هذهِ الأفعالِ مِن قَمعِ نَواجِمِ الفَخرِ ، و قَدعِ (قَطعِ) طَوالِعِ الكِبرِ ! .
··· خداوند بندگان مؤمن خود را به وسيله نمازها و زكاتها و جدّيت در روزه دارى در روزهاى واجب، حفظ و حراست مى كند؛ زيرا كه اين امور باعث آرام شدن اعضا و جوارح و خشوع ديدگان و فروتنى جانها و خضوع دلها و بيرون راندن كبر و نخوت از وجود آنان مى شود··· بنگريد، كه اين اعمال چگونه نمودهاى فخر فروشى را درهم مى شكند و آثار و نشانه هاى كبر را مى زدايد!
امام على عليه السلام :
فَرَضَ اللّه ُ الإيمانَ تَطهيرا مِن الشِّركِ ، و الصلاةَ تَنزيها عنِ الكِبرِ .
خداوند، ايمان را براى پاك كردن از [آلودگيهاى] شرك واجب فرمود و نماز را براى دور كردن از كِبر.
امام حسن عليه السلام :
لا يَنبغي لِمَن عَرَفَ عَظَمَةَ اللّه ِ أن يَتَعاظَمَ ، فإنّ رِفعَةَ الذينَ يَعلَمونَ عَظَمَةَ اللّه ِ أن يَتَواضَعُوا ، و (عِزَّ) الذينَ يَعرِفُونَ ما جَلالُ اللّه ِ أن يَتَذَلَّلُوا (لَهُ) .
سزاوار نيست كسى كه بزرگى خدا را مى شناسد، خود بزرگ بين باشد؛ زيرا بزرگى كسانى كه عظمت خدا را مى دانند، در اين است كه افتادگى كنند و عزّت كسانى كه جلال و شكوه خدا را مى شناسند، در اين است كه [در برابر او ]خوارى نمايند .
زدودن كِبر
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
إنّهُ لَيُعجِبُني أن يَحمِلَ الرَّجُلُ الشَّيءَ في يَدِهِ يكونُ مُهنِئا . لأهلِهِ يَدفَعُ بهِ الكِبرَ عَن نفسِهِ
براستى كه خوش دارم مرد با خوشحالى و افتخار چيزى را با دست خودش براى خانواده اش ببرد و بدين وسيله كبر را از خود دور كند.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
مَن حَمَلَ بِضاعَتَهُ فَقَد أمِنَ مِن الكِبرِ .
هر كس خودش بار و كالايش را حمل كند، از تكبّر در امان است.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
مَن حَلَبَ شاتَهُ و رَقَعَ قَميصَهُ و خَصَفَ نَعلَهُ و واكَلَ خادِمَهُ و حَمَلَ مِن سُوقِهِ ، فَقَد بَرِئَ مِن الكِبر
هر كس خودش گوسفندش را بدوشد و جامه اش را وصله كند و كفشش را پينه زند و با خدمتكارش هم غذا شود و كالايش را از بازار [به خانه ]حمل كند، بى گمان از كبر پاك شده است.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
مَن لَبِسَ الصُّوفَ و انتَعَلَ المَخصوفَ و رَكِبَ حِمارَهُ و حَلَبَ شاتَهُ و أكَلَ مَعهُ عِيالُهُ ، فَقَد نَحَّى اللّه ُ عَنهُ الكِبرَ ، أنا عَبدٌ ابنُ عَبدٍ ، أجلِسُ جِلسَةَ العَبدِ ، و آكُلُ أكلَ العَبدِ إنّي قد اُوحِيَ إلَيَّ أن تَواضَعُوا ، و لا يَبغي أحَدٌ على أحَدٍ .
هركه پشمينه بپوشد و كفش وصله دار به پاكند و الاغش را سوار شود و گوسفندش را بدوشد و نانخورهايش با او هم غذا شوند، هر آينه خداوند كبر را از او دور كرده است. من بنده اى هستم زاده بنده اى ديگر، مانند بنده مى نشينم و مانند بنده غذا مى خورم به من وحى شده است كه فروتن باشيد و كسى بر كسى گردن فرازى نكند.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ خطاب به ابوذر ـ فرمود :
يا أبا ذَرٍّ ، يكونُ في آخِرِ الزَّمانِ قَومٌ يَلبَسُونَ الصُّوفَ في صَيفِهِم و شِتائهِم ، يَرَونَ أنّ لَهُمُ الفَضلَ بذلكَ على غيرِهِم، اُولئكَ يَلعَنُهُم أهلُ السَّماواتِ و الأرضِ .
اى ابوذر! در آخر الزمان مردمى مى آيند كه تابستان و زمستان پشمينه مى پوشند و معتقدند كه اين كار موجب مزيّت آنها بر ديگران است. اينان را اهل آسمانها و زمين لعنت مى كنند.
كنز العمّال :
إنّ النبيَّ صلى الله عليه و آله خَرَجَ إلَى البَقيعِ فَتَبِعَهُ أصحابُهُ فَوَقَفَ و أمَرَهُم أن يَتَقَدَّموا ، ثُمّ مَشى خَلفَهُم ، فَسُئلَ عن ذلكَ فقالَ : إنّي سَمِعتُ خَفقَ نِعالِكُم ، فَأشفَقتُ أن يَقَعَ في نفسِي شيءٌ مِن الكِبرِ
[روزى] پيامبر به طرف بقيع رهسپار شد. اصحاب حضرت در پى او به راه افتادند. پيامبر ايستاد و به آنها دستور داد جلو بروند و آن گاه خود در پى آنها حركت كرد. علّت را پرسيدند، فرمود: من صداى كفشهاى شما را شنيدم و ترسيدم چيزى از تكبّر، به وجودم راه يابد .
امام صادق عليه السلام ـ خطاب به مردى كه چيزى براى خانواده اش خريده بود و خودش آن را مى برد و چون چشمش به امام صادق عليه السلام افتاد خجالت كشيد ـ فرمود:
اِشتَرَيتَهُ لِعِيالِكَ و حَمَلتَهُ إلَيهِم ، أما و اللّه ِ لولا أهلُ المَدينَةِ لَأحبَبتُ أن أشتَرِيَ لِعِيالِيَ الشَّيءَ ثُمّ أحمِلَهُ إلَيهِم .
آن را براى خانواده ات خريده اى و مى برى. بدان كه به خدا قسم اگر از دست مردم مدينه نبود، دوست داشتم براى خانواده ام خريد كنم و آن را با دست خودم برايشان ببرم.
امام صادق عليه السلام :
مَن رَقَعَ جَيبَهُ و خَصَفَ نَعلَهُ و حَمَلَ سِلعَتَهُ فَقَد بَرِئَ مِن الكِبرِ .
هر كه خودش جامه اش را وصله كند و كفشش را پينه زند و كالايش را حمل كند، هر آينه از كبر مبرّاست.
امام كاظم عليه السلام ـ به عبد اللّه بن جبلّه كه ماهى اى را در دستش آويزان كرده بود ـ فرمود :
اقذِفْها ، إنّي لَأكرَهُ للرجُلِ السَّريِّ أن يَحمِلَ الشَّيءَ الدَّنيَّ بنفسِهِ
إنّكُم قَومٌ أعداؤكُم كثيرٌ يا مَعشرَ الشِّيعَةِ ، إنّكُم قَومٌ عاداكُمُ الخَلقُ ، فَتَزيَّنُوا لَهُم ما قَدَرتُم علَيهِ .
آن را دور انداز؛ من خوش ندارم كه مرد شريف و محترم، چيز پستى را حمل كند اى گروه شيعه! شما مردمى هستيد كه دشمنان زيادى داريد. شما جماعتى هستيد كه خَلق با شما دشمنى مى كنند. پس تا جايى كه مى توانيد در برابر آنان آراسته (با شخصيّت) باشيد.
پيامد تكبّر
امام على عليه السلام :
الحِرصُ و الكِبرُ و الحَسَدُ دَواعٍ إلَى التَّقحُّمِ في الذُّنوبِ .
آزمندى و تكبّر و حسادت، انگيزه هاى فرو رفتن در گناهانند.
امام على عليه السلام :
ثَمَرةُ الكِبرِ المَسَبَّةُ .
نتيجه تكبّر، [شنيدنِ] دشنام و ناسزاست.
امام على عليه السلام :
التَّكبُّرُ يَضَعُ الرَّفيعَ .
تكبّر، آدم بلند مرتبه را پست مى گرداند.
امام على عليه السلام :
التَّكبُّرُ يُظهِرُ الرَّذيلَةَ .
تكبّر، پستى و فرومايگى را آشكار مى سازد.
امام على عليه السلام :
لَيسَ لِمُتَكبِّرٍ صَديقٌ .
شخص متكبّر، از دوست بى بهره است.
امام على عليه السلام :
الكِبرُ داعٍ إلَى التَّقَحُّمِ في الذُّنوبِ .
تكبّر، انگيزه فرو رفتن در گناهان است.
امام على عليه السلام :
بكَثرَةِ التَّكبُّرِ يكونُ التَّلَفُ .
تكبّر زياد، موجب نابودى است.
امام على عليه السلام :
مَن لَبِسَ الكِبرَ و السَّرَفَ خَلعَ الفَضلَ و الشَّرَفَ .
هر كه جامه كبر و زياده روى (نادانى) بپوشد خلعت برترى و شرف را از تن بَركَند.
امام على عليه السلام :
لا يَتَعَلَّمُ مَن يَتَكَبَّرُ .
كسى كه تكبّر داشته باشد، عالم نمى شود.
امام صادق عليه السلام :
لا يَطمَعَنَّ ذو الكِبرِ في الثَّناءِ الحَسَنِ .
متكبّر، هرگز نبايد توقّع تعريف و تمجيد [ديگران را] داشته باشد.
هر كه تكبّر ورزد خدا او را پست گرداند
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
مَن يَستَكبِرْ يَضَعْهُ اللّه ُ
كسى كه استكبار ورزد، خداوند او را پست گرداند.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
إنّ في السماءِ مَلَكَينِ مُوكَّلَينِ بالعِبادِ ، فَمَن تَجَبَّرَ وَضَعاهُ .
همانا در آسمان دو فرشته اند كه بر بندگان گماشته شده اند، تا هر كس تكبّر و گردن فرازى كند او را پست گردانند.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
مَن تَواضَعَ للّه ِِ دَرجَةً يَرفَعْهُ اللّه ُ دَرجَةً حتّى يَجعَلَهُ اللّه ُ في أعلى عِلِّيِّينَ ، و مَن تكبَّرَ علَى اللّه ِ دَرجَةً يَضَعْهُ اللّه ُ دَرجَةً حتّى يَجعَلَهُ في أسفلِ سافِلينَ .
هر كه يك درجه براى خدا فروتنى كند، خداوند يك درجه او را بالا برد، تا آن جا كه وى را در اعلى علّيين جاى دهد و هر كس يك درجه بر خدا تكبّر ورزد ، خداوند او را يك درجه فرود آورد تا جايى كه وى را در اسفل سافلين جاى دهد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
مَن تَواضَعَ للّه ِِ رَفَعَهُ اللّه ُ ، و قالَ : انتَعِشْ نَعَشَكَ اللّه ُ ، فهُو في أعيُنِ النّاسِ عَظيمٌ و في نفسِهِ صَغيرٌ ، و مَن تَكَبَّرَ قَصَمَهُ اللّه ُ ، و قالَ : اِخسَأ ! فهُو في أعيُنِ النّاسِ صَغيرٌ و في نفسِهِ كبيرٌ .
هر كه براى خدا فروتنى كند، خداوند او را بالا برد و فرمايد: سرفراز باش، خدا تو را سرفراز كناد. پس او در چشم مردم بزرگ باشد و در نظر خودش كوچك؛ و هر كه تكبّر ورزد، خداوند او را درهم شكند و فرمايد: دور شو (پَستت باد). پس، او در چشم مردم كوچك باشد و در نظر خودش بزرگ.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
ما مِن آدَميٍّ إلاّ في رَأسِهِ حَكَمَةٌ بِيَدِ مَلَكٍ ، فإذا تَواضَعَ قيلَ للمَلَكِ : ارفَعْ حَكَمَتَهُ ، و إذا تَكَبَّرَ قيلَ لِلمَلَكِ : ضَعْ حَكَمَتَهُ .
هيچ آدمى نيست جز اين كه بر سر او دهنه اى است در دست فرشته اى و هر گاه فروتنى كند، به فرشته گفته شود: دهنه اش را بالا بكش و هر گاه كبر ورزد، به فرشته گفته شود: دهنه اش را پايين بكش.
امام على عليه السلام :
مَن تَكَبَّرَ علَى النّاسِ ذَلَّ
هر كه بر مردم بزرگى فروشد، خوار شود.
امام صادق عليه السلام :
ما مِن عَبدٍ إلاّ و في رأسِهِ حَكَمَةٌ و مَلَكٌ يُمسِكُها ، فإذا تكَبَّرَ قالَ لَهُ : اتَّضِعْ وَضَعَكَ اللّه ُ ! فلا يَزالُ أعظَمَ النّاسِ في نفسِهِ و أصغَرَ النّاسِ في أعيُنِ النّاسِ . و إذا تواضَعَ رَفَعَهُ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ . ثُمّ قالَ لَهُ : انتَعِشْ نَعشَكَ اللّه ُ ، فلا يَزالُ أصغَرَ النّاسِ في نفسِهِ و أرفَعَ النّاسِ في أعيُنِ النّاسِ
هيچ بنده اى نيست، مگر اين كه بر سرش لگامى است كه فرشته اى آن را نگه داشته، پس هر گاه آن بنده تكبّر كند، فرشته به او گويد: خوار شو، خدايت پست كناد! از آن پس، پيوسته در نظر خود، بزرگترين مردمان و در چشم مردم كوچكترين افراد باشد و هر گاه فروتنى كند، خداوند عزّ و جلّ او را بلند مرتبه گرداند و فرشته به او گويد: سرت را بالا بگير، خدايت سر فراز كناد! از آن پس، همواره در نظر خود كمترين مردم و در چشم مردم، بلند مرتبه ترين افراد باشد.
امام كاظم عليه السلام :
إنّ الزَّرعَ يَنبُتُ في السَّهلِ و لا يَنبُتُ في الصَّفا ، فكذلكَ الحِكمَةُ تَعمُرُ في قَلبِ المُتَواضِعِ و لا تَعمُرُ في قَلبِ المُتَكبِّرِ الجَبّارِ ؛ لِأنَّ اللّه َ جَعَلَ التَّواضُعَ آلةَ العَقلِ ، و جَعَلَ التَّكبُّرَ مِن آلةِ الجَهلِ ، أ لَم تَعلَمْ أنّ مَن شَمَخَ إلَى السَّقفِ برأسِهِ شَجَّهُ ، و مَن خَفَضَ رأسَهُ استَظَلَّ تَحتَهُ و أكَنَّهُ ؟! و كذلكَ مَن لم يَتَواضَعْ للّه ِِ خَفَضَهُ اللّه ُ ، و مَن تَواضَعَ للّه ِِ رَفَعَهُ .
همانا زراعت، در دشت پست مى رويد و روى تخته سنگ نمى رويد. حكمت نيز چنين است: در دل شخص فروتن آباد مى شود و در دل متكبّر گردن فراز آباد نمى شود؛ زيرا كه خداوند فروتنى را ابزار خرد و دانايى قرار داده و تكبّر را از ابزار نادانى. مگر نمى دانى كه هر كس سرش را به سقف سايد، سرش مى شكافد و هر كه سر پايين گيرد در زير سقف سايه و پناه مى گيرد. بدين سان نيز هر كه براى خدا فروتنى نكند، خداوند او را پست گرداند و هر كه براى خدا فروتنى كند، خداوند او را بالا برد.
جايگاه متكبّران
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
يُحشَرُ المُتَكبِّرُونَ الجَبّارُونَ يَومَ القِيامَةِ في صُوَرِ الذَّرِّ ، يَطَؤهُم النّاسُ لِهَوانِهِم علَى اللّه ِ عزّ و جلّ .
گردنكشانِ متكبّر در روز قيامت به صورت مورچه محشور مى شوند و مردم آنان را، به خاطر بى اعتنايى شان به خداوند عزّ و جلّ، لگدمال مى كنند.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
أ لا اُخبِرُكُم بأهلِ النّارِ ؟ كُلُّ عُتلٍّ جَوّاظٍ مُستَكبِرٍ .
آيا شما را از اهل دوزخ آگاه نكنم؟ هر درشت خوىِ خشن متكبّر.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
يجيء المُتَكبِّرونَ يَومَ القِيامَةِ ذَرّا مثلِ صُوَرِ الرِّجالِ ، يَعلُوهُم كُلُّ شيءٍ مِن الصِّغارِ .
روز قيامت، متكبّران به صورت مورچه هاى آدم نما محشور مى شوند، و هر چيز كوچكى از روى آنها رد مى شود.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
يُحشَرُ المُتَكبِّرونَ يَومَ القِيامَةِ أمثالَ الذَّرِّ في صُوَرِ الرِّجالِ يَغشاهُمُ الذلُّ مِن كُلِّ مكانٍ .
روز قيامت، متكبّران به صورت مورچه هاى آدم نما محشور مى شوند و خوارى و زبونى از هر سو آنان را فرا مى گيرد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
إنّ في جَهَنَّمَ واديا يقالُ لَهُ هَبْهَبُ ، حَقّا علَى اللّه ِ عزّ و جلّ أن يُسكِنَهُ فيهِ كُلَّ جَبّارٍ .
در دوزخ درّه اى است به نام«هَبهَب» و خداوند عزّ و جلّ حق دارد هر گردنكشى را در آن جاى دهد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
إنّ في النّارِ قَصرا يُجعَلُ فيهِ المُتَكبِّرونَ و يُطبَقُ علَيهِم .
در آتش كاخى است كه متكبّران در آن قرار داده مى شوند و درهايش به رويشان بسته مى شود.
امام صادق عليه السلام :
إنّ في جَهنَّمَ لَوادِيا لِلمُتَكبِّرِينَ يقالُ لَهُ سَقَرُ ، شَكا إلَى اللّه ِ عَزَّ و جلَّ شِدَّةَ حَرِّهِ و سَألَهُ أن يَأذَنَ لَهُ أن يَتَنَفَّسَ ، فَتَنَفَّسَ فَأحرَقَ جَهَنَّمَ .
در دوزخ درّه اى است براى متكبّران به نام «سَقَر». اين درّه از شدّت گرماى خود به خداوند عزّ و جلّ شكايت كرد و خواهش نمود كه به وى اجازه دهد تا نَفَسى بكشد. پس نَفَس كشيد و [از نفْس خود ]دوزخ را سوزاند.
امام صادق عليه السلام :
إنّ المُتَكبِّرينَ يُجعَلُونَ في صُوَرِ الذَّرِّ يَتَوَطَّؤهُمُ النّاسُ حتّى يَفرُغَ اللّه ُ مِن الحِسابِ .
متكبّران به شكل مورچه درآورده مى شوند و مردم آنها را پيوسته پايمال مى كنند، تا آن گاه كه خدا از حساب [بندگان] فارغ شود.
میزان الحکمه،جلد دهم