شعر گوهر رحمت (درباره ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها)
۱۸ مرداد ۱۳۹۴ 0ای دختر دین و خواهر ایمان
ای مهر سپر دانش و عرفان
ای اسوه شرم و عفت و عصمت
الگوی وقار و حِشمتِ نسوان
ای بنت امام هفتمین، موسی
آن معدن صبر و حجتِ یزدان
در چرخ وفا تو مهرِ رخشنده
در برج حیا تو اخترِتابان
ای رونقِ دینِ احمد مرسل
ای پایه رفعت برتر از کیوان
بر اوج شرف مثالی از زهرا
در قدس مقام، مریم دوران
در باغ کمال نو گل یاسین
و از بحر کرم تو لولو مرجان
فیض تو رسد به کهتر و مهتر
کان جلوه بود ز رحمتِ رحمان
آباء تو جمله رهبرانِ خلق
عالیقدر و جلال و عالی شان
مهر تو به زخمها همه مرهم
لطف تو به دردها همه درمان
دشواری کارها و سختی ها
از فیض عنایتت شود آسان
در وصف تو منظم بود الکن
در قدر تو عقل و اله و حیران
قم از تو شده قُبَّه الاِسلام
فخرش به تو پایدار و جاویدان
میعادِ تقرَّب است و عُشِ آل
کانون علوم بی حد قران
ای گوهر بحر رافت و رحمت
ای عنصر جود و معدن احسان
بین: «لطفی صافی» پریشان حال
سرگشته به تیه حسرت و خسران
طی کرده بهار عمر در غفلت
کرده است سیاه نامه از عصیان
از خوف گناه و هول روز حشر
چون بید تنش بود لزران
در خجلت از آن بود که در فردا
ظاهر شود انچه کردن در پنهان
با این همه خواهد از شما کاحوال
گردد به شفاعت شما جبران
با حب محمد و ولای آل
امید نجات دارد و غفران
بر احمد و آل بی حد و بسیار
تسلیم و تحیات قادر سبحان!
شاعر: آیت الله حاج شیخ لطف الله صافی
منبع: فاطمه مهمان هفده روزه،فرید معصومی،قم،دلیل ما:1388،صص189-191.